موازین سکولار و مراسم مذهبی


کریم شاه محمدی


• در پاسخ به شورا اسماعیلیان که در صفحه اینترنتی بحث تلویزیون سوئد به "نقد" فعالیهای ما علیه پخش اذان از مساجد سوئد پرداخته بود، من این نوشته را ( البته به زبان سوئدی) برای همان صفحه ارسال کردم. آنها نوشته را تحت عنوان "من از سکولاریسم و حقوق برابر افراد دفاع می کنم" منتشر کردند. اینجا متن اصلی فارسی نوشته من را ملاحظه می کنید ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲ خرداد ۱٣۹۲ -  ۲٣ می ۲۰۱٣


مقدمه:
در پاسخ به شورا اسماعیلیان که در صفحه اینترنتی بحث تلویزیون سوئد به "نقد" فعالیهای ما علیه پخش اذان از مساجد سوئد پرداخته بود، من این نوشته را ( البته به زبان سوئدی) برای همان صفحه ارسال کردم. مسئولین صفحه تلویزیون سوئد به من گفتند که نوشته ام را باید خلاصه کنم. من اینکار را کردم و آنها نوشته را تحت عنوان " من از سکولاریسم و حقوق برا بر افراد دفاع می کنم" منتشر کردند. اینجا متن اصلی فارسی نوشته من را ملاحظه می کنید.

کریم شاه محمدی
موازین سکولار و مراسم مذهبی

اعتراض ما به پخش اذان از مسجد "فیتیا" بحثهای زیادی را در جامعه سوئد دامن زده است. این بحثها جنبه های متفاوتی دارد. از آزادی مذهب و بی مذهبی گرفته تا نقد مذهب و میزان دخالت آن در شئونات اجتماعی و بالاخره بحث راسیسم و مهاجر ستیزی. من از این بحث ها استقبال می کنم و آن را برای پیشرفت و تعالی جامعه سوئد بسیار سودمند و مفید می دانم. متاسفانه همه بحثها از سطح بالایی برخوردار نیستند و بعضا بطور نگران کننده و تاسف آوری نازل و غیر اخلاقی هستند. نوشته شورا اسماعیلیان در صفحه "دبات" تلویزیون سوید تحت عنوان "احمق های سودمند" یکی از این نوشته هاست. در این نوشته از جمله من، سازمان اکس مسلم و همچنین نهاد یک "جامعه مشترک برای همه" به ضدیت با افراد مسلمان متهم شده ایم. این یک دروغ محض است. این نمونه بارز پخش افترا است. من شخصا این حق را برای خود محفوظ می دارم که از شورا اسماعیلیان شکایت کنم و این امر را به لحاظ قانونی و حقوقی دنبال نمایم. اما اجازه بدهید اینجا به بهانه جواب به شورا اسماعیلیان موضوعات عمومی تری را برای مخاطبین وسیعی تری اشاره کنم.

۱- اعتراض ما به پخش اذان از مسجد فقط به میزان صدا محدود نمی شود. اگر چه این نیز یک فاکتور مهم است. برای کسانی که از کشورهای اسلام زده مثل ایران آمده اند فهم این مسئله دشوار نیست که پخش اذان آنهم در چند نوبت در طول یک روز چگونه اعصاب آدم را خرد می کند و مخل آسایش مردم میشود. اذان فقط یک صدا نیست. اذان یک پروپاگاندا مذهبی است. اولین سئوال این است که آن دسته از ساکنین منطقه فیتیا که معتقد به اسلام یا خدا نیستند و یا به ادیان دیگری اعتقاد دارند چرا باید این پیام را بشنوند که "خدا بزرگ است" و " محمد رسول خداست"؟ گیرم چنین باشد به آنها چه ربطی دارد؟ چرا باید بعنوان شهروندان این کشور که در نزدیکی مسجد هم زندگی می کنیم محکوم باشیم که این پیام مذهبی را بشنویم؟ این صدایی نیست که از مگافون یک تظاهرات در مرکز شهر پخش شود. در مثال تظاهرات آدم می تواند راهش را کج کند و این صدا را نشنود. ولی در منطقه مسکونی ساکنین آن نمی توانند محل زندگی خود را ترک کنند. پس احترام این افراد بعنوان بخشی از ساکنین "فیتیا"   چه می شود؟ بعلاوه من فکر می کنم که پخش اذان از مساجد، گیرم فقط در یک نوبت و آنهم فقط در هفته، می تواند در را به روی درخواستهای بیشتر مذهبی باز کند. این نگرانی ما بسیار موجه است. کما اینکه در انگلستان مناطقی وجود دارد که اسلامی ها تابلوی ممنوعیت حضور زنان "بی حجاب" را نصب کرده اند. در ضمن کافیست به دو برنامه "ماموریت بررسی" تلویزیون سوئد پیرامون فعالیت مساجد در این کشور نگاه کنید تا پی ببرید که در پشت دیوار مساجد چگونه پایه ای ترین حقوق زنان و کودکان نقض می شود. کسی هست که دل برای این مسائل بسوزاند؟

۲-    مسئله بعدی به آزادی مذهبی در سوئد برمی گردد. اولا برخورداری شهروندان از این حق که هر باور و اعتقادی داشته باشند از نظر ما یکی از حقوق اساسی انسانی است و باید طبعا به آن احترام گذاشته شود. اما حق افراد در داشتن هر عقیده و باوری دلیلی بر این نیست که جامعه به مضمون هر باور و عقیده ایی هم احترام بگذارد. بسیاری از عقاید، راسیستی، متحجرانه، ضد زن و ضد آزادی هستند و طبعا نمی توانند مورد احترام باشند بلکه لازم است که مورد نقد قرار گیرند. بعلاوه سئوال این است که آزادی بی مذهبی و نقد مذهب چه می شود؟ متاسفانه مذهب در جامعه سوئد از سوی دولت مورد حمایت و پشتیبانی قرار می گیرد و این در حالیست که انتقاد از مذهب همواره تحت الشعاع " آزادی مذهبی" قرار گرفته است. این فضای بحث و دیالوگ در سوئد بشدت آزار دهنده است و ما برآنیم که بعنوان سکولاریست های مترقی و آزادیخواه این فضای جانبداری مذهبی را تغییر دهیم. سوئد به تعداد بیشتری از منقدین صریح مذهب و بطور مشخص منقدین دین اسلام نیاز دارد.

٣-    موضوع بعدی مربوط می شود به آزادی اجرای آئین مذهبی در جامعه. آیا معتقدین به مذاهب مختلف حق دارند که مراسم و آئین مذاهب خود را اجرا کنند؟ از نظر من پاسخ به این سئوال مثبت است به شرط اینکه اجرای این آئین ها مخالف آزادی ها و حقوق مدنی مردم و اصل برابری همه مغایر نباشد و یا اینکه قوانین و مقررات مربوط به بهداشت و سلامت افراد و محیط زیست و قوانین مربوط به حمایت از حیوانات را نقض نکند. بعنوان مثال مطابق دین اسلام یک مرد می تواند تا ۴ همسر داشته باشد و این طبق قوانین سوئد ممنوع است. دین اسلام مجموعه قوانینی دارد که نام آنها قوانین شریعه است. نمی توان تحت عنوان احترام به مذهب اجازه داد که مثلا قوانین شریعه برای کسانی که خود را منتصب به مسلمان می دانند اجرا شود و آنها از زیر پوشش یک قانون برابر برای همه خارج شوند. این یک راسیسم وارونه است و بیشتر به تفرقه و جدایی در بین شهروندان دامن می زند. بعلاوه مشئله این است که شما بعنوان منتصب به مسلمان، مسیحی و یا یهودی می توانی آئین مذهبی خود را اجرا کنی ولی نمی توانی دیگران را به اجرای آن مجبور کنی. شما می توانید روزه بگیرید ولی روزه گرفتن شما نباید محدویتی برای دیگران ایجاد کند. کاری که در جمهوری اسلامی ایران صورت می گیرد. شما مختارید که به عبادت خدای خود بپردازید ولی این را با پخش اذان در گوش من جار نزنید. شما بعنوان یک فرد بزرگسال مختارید که حجاب اسلامی داشته باشی ولی آن را به زور سر کسی نکن و یا به دختران خردسال که مذهبی ندارند تحمیل نکن. شما مختاری به جن و پری معتقد باشی ولی نمی توانی برای بیرون راندن جن و پری از بدن کسی او را مورد شکنجه و آزار قرار دهی.

۴- به ما گفته می شود که اعتراض ما به پخش اذان آب به آسیاب راسیسم می ریزد. این استدلال صحیح نیست همانطور که نمی توان مخالفت حزب چپ سوئد با اتحادیه اروپا را همطراز مخالفت حزب دمکراتهای سوئد که یک حزب راسیستی هستند قلمداد کرد. راسیسم و نژادپرستی یک ایدئولوژی ضد بشری است که مدافع تبعیض آشکار میان انسانها است. جریانات راسیستی می خواهند از اعتراض ما به پخش اذان به نفع اهداف مهاجر ستیزانه خود بهره برداری کنند و ما می خواهیم از موازین سکولار و حقوق برابر آحاد جامعه دفاع کنیم. از قضا اگر شباهتی وجود داشته باشد این تشابه میان قطب جریانات مرتجع اسلامی و راسیستی وجود دارد. یک جا یک فرد نژاد پرست مسحیی نظیر "اندرس برینگ برویک " در نروژ دهها انسانها بی گناه را قتل عام می کند و در جایی دیگرنظیر نیویوریک تروریستهای اسلامی جان هزاران انسان بی دفاع را می گیرند. هر دوی این اقدامات تروریستی بر بنیاد ارزشهای ضد انسانی استوار است. یکی به محافظت از نژاد برتر خود پرداخته است و دیگری از جهان اسلام دفاع می کند. اتفاقی نیست که اسلام سیاسی و نازیستها و فاشیستها هر دو منکر هولاکاست هستند.

۵- و در آخر می خواهم در پاسخ به شورا اسماعیلیان در مورد تعلقات سیاسی ام نکته ای را تاکید کنم. من هیچگاه عقاید سیاسی و تعلقات حزبی خود را پنهان نکرده ام بلکه برعکس در معرض دید همگان قرار داده ام که مورد نقد و بررسی قرار گیرد و همواره از انتقاد مثبت و سازنده هم استقبال کرده ام. من عضو حزب کمونیست کارگری ایران هستم. بسیار مفتخرم که با مایه گرفتن از معتقداتم در نهاد و سازمانهای غیر انتفاعی متفاوتی دوشادوش بسیاری از انسانهای شریف و آزادیخواه برای حقوق زنان، کودکان و اقشار تحت ستم جامعه با هر باور و اعتقادی که داشته اند مبارزه کرده ام. اشاره شما به تعلقات سیاسی- حزبی ام بطور ناخودآگاهی من را یاد بهانه اقدام جنایتکار نروژی یعنی "اندرس برینگ برویک "می اندازد که دلیل کشتن نوجوانان در اردوی تابستانی حزب حاکم نروژ را تعلق سیاسی آنها دانسته بود. شما نمی توانید با جار و جنجال به ترور فکری دست بزنید.