اعلامیه کمیته مرکزی حزب توده ایران درباره انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ٣ خرداد ۱٣۹۲ -  ۲۴ می ۲۰۱٣


* پایان سراب جمهوریت ”نظام“ و حرکت قطعی به سمت دیکتاتوری عریان

رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی، که در گذشته نه چندان دوری از او به عنوان ”استوانه نظام“ و ”یار امام“ یاد می کردند، نشانگر حرکت قطعی ارتجاع حاکم، به رهبری علی خامنه ای، به سمت حکومتی شبه نظامی و دیکتاتوری عریان تر، که در آن حتی شماری از رهبران درجه اول جمهوری اسلامی، بدون اجازه او حق حیات سیاسی ندارند، است.

هم میهنان گرامی!
با اعلام تصمیم شورای نگهبان، نهادی که اعضای آن را تاریک اندیش ترین مزدوران ارتجاع و گماشتگان علی خامنه ای، ولی فقیه رژیم، تشکیل می دهند، مبنی بر رد صلاحیت صدها تن نامزد انتخاباتی از جمله هاشمی رفسنجانی، جای شکی برای اکثریت مردم میهن ما پیرامون برنامه های سران ارتجاع، برای برگزاری یک انتخابات فرمایشی و برگماری مزدور دیگری همچون احمدی نژاد به کرسی ریاست جمهوری باقی نماند. تأیید اوباشانی همچون محمد قالیباف، و محسن رضایی که از جمله افتخارات شان ضرب و شتم و سرکوب خونین مردم آزاده میهن ماست، و چهره های منفوری همچون حداد عادل، جلیلی و ولایتی و رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی، که هم اکنون عهده دار ریاست ”مجمع تشخیص مصلحت نظام“ است، عیار واقعی حد و حدود ”آزادی“ انتخابات در ”نظام نمونه“ جهان را بار دیگر در معرض قضاوت افکار عمومی ایران و جهان قرار داد. همان طور که حزب ما در هفته های اخیر اشاره کرده بود برای ما و اکثریت قاطع مردم میهن روشن است که برخلاف مدعیات دروغین ولی فقیه رژیم و دیگر مجیزگویان استبداد، حکومت کنونی حاکمیت نمایندگان سیاسی کلان سرمایه داری تجاری و سرمایه داری دیوان سالار ایران است که سد اساسی راه هرگونه تحول اجتماعی-اقتصادی به سمت نجات ایران از وضعیت فاجعه بار کنونی است.
هاشمی رفسنجانی در سخنانی افشاگرانه درباره اینکه چه کسانی بر میهن ما حکومت می کنند از جمله گفت: ”من خود می دانم نباید می آمدم و در جلسات خصوصی هم گفتم که اینها را از هرکس بهتر می شناسم... به نظرم بدتر از این حتی با سناریو و راه های تخریبی از پیش تعیین شده نمی شد کشور را اداره کرد.... نمی خواهم وارد فضای اظهارات و تبلیغات آنها شوم اما نادانی انسان را اذیت می کند. اینها نمی فهمند دارند چه می کنند ...“ وی سپس با اشاره به وضع اقتصادی، ایران را کشوری ورشکسته و فرو رفته در بحران عمیقی ترسیم کرد.
رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی، که در گذشته نه چندان دوری از او به عنوان ”استوانه نظام“ و ”یار امام“ یاد می کردند، نشانگر حرکت قطعی ارتجاع حاکم، به رهبری علی خامنه ای، به سمت حکومتی شبه نظامی و دیکتاتوری عریان تر، که در آن حتی شماری از رهبران درجه اول جمهوری اسلامی، بدون اجازه او حق حیات سیاسی ندارند، است. کودتای ولی فقیه و انصارش، اینبار حتی پیش از برگزاری انتخابات، یکبار برای همیشه به سراب جمهوریت ”نظام“ پایان داد و به مردم میهن ما اعلام کرد که یکی از آخرین دست آورد های انقلاب شکوهمند بهمن ۵۷، یعنی حکومت جمهوری، به مسلخ رژیم ولایت مطلقه فقیه و حکومت اوباشان کشانده شد.
هم میهنان گرامی!
مردم ما در دهه های اخیر تجربیات ارزنده و گوناگونی را درباره انتخابات در رژیم ولایت فقیه تجربه کرده اند. حماسه خرداد ١٣٧۶ و رای ٢٠ میلیونی مردم بر ضد نامزد اصلح ولایت فقیه، ناطق نوری، پایه های رژیم ولایت فقیه را لرزاند. دوران حکومت ٨ ساله اصلاحات، اگرچه در اساس نتوانست پایه گذار تغییرات بنیادین و دموکراتیک در میهن ما گردد ولی توانست فضای سیاسی کشور را دگرگون کرده و امکان سازمان دهی اجتماعی را پدید آورد. سران ارتجاع دوران هشت ساله دولت اصلاحات را خطری جدی برای خود ارزیابی کردند و از این رو با نزدیک شدن پایان دوران ریاست جمهوری خاتمی مصمم بودند که هیچگاه دیگر اجازه ندهند تا این تجریه تکرار گردد. تجربیات سه انتخابات متفاوت در طول نزدیک به یک دهه گذشته، از انتخابات ریاست جمهوری سال های ٨٤ و ٨٨ تا انتخابات مجلس شورای اسلامی سال ٩٠، نمایشگر عملکرد روشن حاکمیت و رهبری سپاه و نیروهای سرکوبگر در مهندسی انتخابات، لگدمال کردن خشن رای میلیون ها شهروند و در انتها برگماری مزدورانی همچون احمدی نژاد و دیگرانی همچون او بر کرسی منتخبان مردم است.
ما در هفته های اخیر اعلام کرده بودیم که برنامه ارتجاع حاکم برگزاری یک انتخابات مهندسی شده، در چارچوبی ”آبرومند“، یعنی عدم تحریم گسترده آن توسط مردم، و برگماری مزدوری ذوب شده در ولایت بر کرسی ریاست جمهوری است. باتوجه به این واقعیات انکار ناپذیر، موضوع اساسی این است که در چنین اوضاع و احوالی چه باید کرد. به گمان ما انتخابات را باید به عرصه مطرح کردن خواست های جدی مردمی، و به چالش کشیدن برنامه‌های مرتجعان حاکم از جمله: خواستِ حذفِ نظارت استصوابی شورای نگهبان، تأمین عدم دخالت نیروهای سپاه و امنیتی در انتخابات، آزادی فوری و بدون قید و شرط همه زندانیان سیاسی، و پایان دادن به ”حصرِ“ زهرا رهنورد، میرحسین موسوی، و مهدی کروبی، تبدیل کرد. با توجه به تصمیم های گرفته شده از سوی سران ارتجاع، ”انتخاباتی“ در میهن ما در شرف انجام نیست که ما برای رای دادن در آن نامزدی را جستجو کنیم. در چنین وضعیتی شرکت در انتخابات تنها یاری رساندن به برنامه های رژیم برای کشاندن مردم به پای صندوق های رای است. مسئله کلیدی پیش روی جنبش مردمی و تمامی نیروهای اصلاح طلب و آزادی‌خواه سازمان دهی اعتراض های گسترده بر ضد شیوه حکومت داری کنونی و سیاست های نابخردانه و خانمان سوز ولی فقیه و شرکای اوست.

کمیته مرکزی حزب توده ایران
٢ خرداد ماه ١٣٩٢