از واقع گرایی تا رویا بافی سیاسی و پرسشی کلیدی
مروری بر اعلامیه های اخیر رفسنجانی و نمایندگان مجلس
حمید شیرازی
•
سوالی که اکنون وجود دارد این است که نگرانی اقای رفسنجانی موجه است و یا ارامش ولی فقیه دوم. به عبارت دیگر ایا اینده ایران به سمتی خواهد رفت که ایشان فکر میکنند ویا به سمتی که ولی فقیه دوم با توجه به این که امریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند ترسم میکنند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
٨ خرداد ۱٣۹۲ -
۲۹ می ۲۰۱٣
یکی از مشکلات تحلیلگران سیاسی این است که چگونه از ورای شهر فرنگ سیاست که معمولا در ان تصاویر زیبا و تهی از واقعییت بسیار است به کنه اندیشه ها واهداف سیاست مداران وان چه در عالم واقع منظور انان است پی برند. این تحلیل گران در واقع نقش کاراگاهان سیاسی را دارند که باید از ورای شواهد موجود و وصل کردن نقاط به یکدیگر حقیقت را در یابند و با مردم در میان گذارند. انجام این وظیفه به ساعث ها وقت، دقت نظر، موشکافی، خواندن نا نوشته ها در بین خطوط، بررسی اعلامیه ها و سخنرانی ها، و...احتیاج دارد و در نهایت ممکن است تحلیل با واقعییت تطابق نداشته باشد. اما برخی از دست اندرکاران سیاست در شرایط بحرانی سیاسی ، یا احساس خطر کردن، ویا بیدار شدن، و یا احساس مسولییت، و یا.. به یک باره رفتار دیپلماتیک خود را که از شرایط ابتدایی سخن گفتن سیاسی است از دست میدهند و با صراحت سخن میگویند و ان چه را نمیباید بگویند و یا باید در لفافه میگفتند میگویند و به این ترتیب کار تحلیلگران سیاسی را بسیار ساده میکنند زیرا مطلب به قدری روشن است که احتیاجی نیست کسی برای تحلیل ان ساعت ها وقت صرف کند.
سخنان و اعلامیه های اخیر اقای رفسنجانی بعد از رد صلاحیت شدن بی شک در زمره این سخنان است که به ندرت در عالم سیاست و از سیاستمداری مانند ایشان میتوان شنید و باید به ان توجه کافی کرد. این مطالب از جانب بسیاری در زمره اعلامیه های مرسوم سیاسی بعد از یک حادثه سیاسی قلمداد شد و یا برخی از مخالفان ان را اظهارات یک شکست خورده در یک مبارزه سیاسی تلفی کردند که ناشی از خشم و قدرت طلبی است. اما از دید نگارنده مطالبی است که باید به ان توجه کافی کرد تا حدی که باید ان را به عنوان یکی از درست ترین پیش بینی های واقعی و نه خوش خیالانه سیاسی در باره اینده کشور قلمداد کرد و از ان به راحتی به عنوان سخنان یکی ار پایه گذاران ج.ا که هدفی جز سر پا نگهداشتن ج.ا ندارد نباید گذشت. ایشان در زمان روی کار امدن احمدی نژاد نیز بدرستی پیش بینی کردند و گفتند "اگر وضع به این منوال پیش رود بعد از هشت سال دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود" که در عمل درست درامد.
گفتنی است هدف این نوشتار تطهیر ایشان نیست، شکی نیست که سیاست های غلط گذشته که مسولیت بخشی از ان ها با ایشان است در بوجود امدن وضعییت فعلی موثر بوده و در موارد متعدد ایشان و بخشی از سیاستمداران واقع گرا تر ج.ا به ان اعتراف کرده اند، نظیر نادرست بودن ادامه بی حاصل جنگ با عراق و یا گروگان گیری در سفارت امریکا. هدف اصلی این نوشتار جلب توجه کلیه میهن دوستان واقعی به شرایط تاریخی بسیار حساس و خطر ناکی است که کشور در ان قرار دارد و در غوعای انتخابات کمتر به ان توجه میشود و ایشان ان را به درستی در شرایط فعلی مطرح کردند، هر چند که این گفته ها از جانب بسیاری سیاسیون و متخصصان در گذشته بیان شده ولی شنیدن ان از دهان پرسابقه ترین سیاستمدار ج.ا اسلامی میتنواند به ان سندیت و اعتباری غیرقابل انکار بخشد. در این شرایط هر تحلیل درست از اینده ای که در انتظار کشور است صرف نظر از این که از جانب چه کسی گفته میشود و یا این که هدف واقعی بیان کننده تحلیل چیست باید مدنظر قرار گیرد. بدیهی است خشم و کینه انباشته شده در سی سال گذشته و سایه سنگین احساسات همواره مانعی در راه قضاوت درست است که کاملا در عالم انسانی قابل درک است، ولی از دیگر سو ابعاد فاجعه امیز سیلی که در راه است چنان عظیم است که باید هر میهن دوست واقعی را لحظه ای به فکر وادارد و حداقل برای کوتاه مدت به جای کنکاش در گذشته ناشاد باید به فکر اینده ای باشد که میتواند بسیار از گذشته ناشاد تر و اسف بار تر باشد.
در مقابل این اعلامیه، اظهار نظر رویا بافانه دویست و هفت نفر از نمایندگان مجلس در تایید رد صلاحییت ها نیز خواندنی است. اکثر نمایندگان مجلس در طول چهار سال گذشته ثابت کرده اند که نه تنها نماینده مردم نیستند و در ظاهر مجری نظرات ولی فقیه هستند ولی در حقیقت به گفته سایت بازتاب جیره خوار تعدادی کلان سرمایه دار هستند.
نکات قابل تامل اعلامیه رفسنجانی
در مورد سیاست های اقتصادی داخلی ایشان اشاره بسیار صریحی به روش به نهایت زشت دولت چین در مورد تیدیل ارزهای ایران به یوان واحد پول چین میکنند. بر طبق اظهارات ایشان دولت چین در ابتدا قبول میکند که ارز ایران را به یوان تبدیل کند و در ازا ان به ایران کالا دهد، سپس زیر قول خود میزند و میگوید کالاهای خاصی را به ایران میدهد. این امر ما را به یاد وام های بانک استقراضی روس و یا بانک انگلیس در زمان قاجار میاندازد که به ایران وام میدادند و بهره ان را هم تعیین میکردند و دیکته میکردند که چه کالاهایی باید بخریم و پول را به چه مصارفی برسانیم. از این منظر میتوان پی برد که کشور در چه موقعییت ضغیفی علیرغم تمام شعار های ولی فقیه دوم قرار دارد. با روند کنونی حوادث، ترس نگارنده از ان است که در جایی قرار گیریم نظیر وضعیتی که در هنگام حمله روسیه تزاری در دوران مجلس اول مشروطیت قرار داشتیم. در ان هنگام دولت روسیه تزاری التیماتوم میدهد که باید دولت شوستر امریکایی که مستشار مالیه ایران بود را از کشور اخراج کند. دولت در این مورد قدری تعلل میکند و روسیه تزاری به بندر انزلی حمله میکند و دولت مجبور به تمکین میشود در عهدنامه صلح سه شرط وجود داشت اخراج شوستر، عدم استخدام مستشاران خارجی بدون کسب مجوز از روسیه، و شرم اورتر از دو شرط قبلی پرداخت هزینه لشگر کشی روسیه به بندر ا نزلی که مورد موافقت دولت ایران قرار میگیرد. حال سوال این جاست ایا ما در شرایط مشابه نیستیم؟ ایا نیروگاه بوشهر که طبق قرار داد اولیه قرار بود در سال ۲۰۰۰ راه اندازی شود وتا کنون به صورت کامل نشده به طو ر ضمنی به ما نمیگوید که اقتدار ملی ادعایی ولی فقیه و اطرافیان او در چه حدی است؟
در مورد سیاست خارجی و اثرات ان در اینده کشور ایشان اولین سیاستمدار ایرانی در طول حیات ج.ا است که مسئله تجزیه ایران را با وضوح و به طور بسیار جدی مطرح میکند و نگرانی خود را از حمله نظامی و اینده کشور ابراز میدارد. با توجه به ان چه در یک دهه گذشته در خاور میانه گذشته، به باور نگارنده نه تنها ج.ا بلکه اپوزیسیون رنگارنگ ان اعم از چپ، حمهوری خواه، وراست بهای لازم را در تحلیل های خود به این مسئله نداده اند. واقعییت ان است که با توجه به ذخایر مالی قبلی و عمر یک ساله تحریم ها هنوز زود است که اثرات تحریم ها در حد فلج کننده در کشور ظاهر شود و اوضاع به ظاهر در حال گردش است. دیری نخواهد پایید که این تحریم چهره کریه خود را نشان دهد. مسئله ای که ایشان از ان به عنوان نوک کوه یخ یاد کرده اند که تعبیر بسیار درستی است. باید به یاد داشت که موش و گربه بازی غرب با صدام حدود ده سال طول کشید. این در شرایطی بود که در غرب نظر واحدی در مقابله با صدام و اسلام افراطی وجود نداشت و فرانسه با حمله به عراق مخالف بود. در شرایط کنونی نظر واحدی در غرب در مقابله با اسلام افراطی نه تنها وجود دارد بلکه برخی از کشورهای غربی در این مورد تند تر از امریکا حرکت میکنند. به عنوان مثال، حتی فرانسه کنونی که به وسیله سوسیالیست ها اداره میشود مانع از دعوت ایران برای کنفرانس حل مسایل سوریه است.
در مورد سایر مسایل هم ایشان اظهار نظر کرده، از جمله وضعییت اسف انگیز مالی دولت با قرض های نجومی، نبودن مدیران دلسوز، وجود اختناق شدید، بب اعتباری ایران و ایرانی در سطح بین المللی ،و.... به نظر میرسد که ایشان بهتر از کسی میداند که تمام قدرت نمایی رژیم صرفا جنبه داخلی داشته و تنها قادر به سرکوب داخلی است ولی در یک در گیری نظامی، نظامیان غرق در فساد رژیم یک روز هم مقاومت نخواهند کرد. پدران ما کاملا این وضعییت را در زمان حمله متفقین به ایران در زمان رضا شاه تجربه کرده اند، شهربانی رضا شاه که تسمه از گرده هم کشیده بود و ارتشی که بسیاری از مقامات بالای ان جز اعمال فشار و ثروت اندوزی فکری نداشتند ( نظیر مقامات بالای سپاه در شرایط فعلی ) یک روز هم نتواتستند در برابر حمله متفقین مقاومت کنند.
به نظر میرسد که ایشان در این اعلامیه ها علیرغم این که امید را تشویق میکنند که در اینده اوضاع بهتر میشود در واقع "ان چه شرط بلاغ است" را به حاکمان سرمست از پیروزی بر جوانان و مردم بی دفاع جنبش سبز میگویند. حاکمانی که بعد ها مجبور شدند با علم کردن جریان انحرافی به نوعی نابخردی سیاسی خود را ماست مالی کنند و رئیس جمهور تقلبی خود را بار ها تهدید به عزل کنند و هنوز نیز بیم ان دارند که این رئیس جمهور تا زمان انتخابات چه خواهد کرد.
در اظهار نظر دیگری ایشان اشاره ای به اختلاف درک خود از شرایط موجود با ولی فقیه دوم دارند و میگویند " من نگرانم و ایشان ارام "( اگر نگوییم خوش خیال). نگاهی به حوادث اخیر خاورمیانه بدون بزگ نمایی بی دلیل ان ها نشان میدهد که دلایل بسیار قوی برای این نگرانی وجود دارد و خوش خیالی های گذشته ج.ا دیگر رنگی ندارند و صرفا سیاستمداران واقع بین که مدت ها دست اندر کار بوده اند میتوانند پیش لرزه های ان را حس کنند، به نظر میرسد ایشان با فراست این پیش لرزه های قبل از زلزله را درک کرده اند، هر چند که قدری دیراست.
ج.ا در شرایطی است که تمام تکیه گاههای قدرت خود را بر اثر سیاست های نابخردانه از دست داده و صرفا رجز خوانی های خیالی باقی مانده. یکی از تکیه گاه های ج.ا بی شک حمایت مردمی بود که با ا تکا به ان که توانست در برابر حمله عراق مقاومت کند. امروز دیگر خوش بین ترین دست اندر کاران ج.ا بر روی ان حساب نمیکنند و به جای ان امید خود را به هزاران پایگاه بسیج بسته اند، خیال باطلی که بار وبار ها تاریخ اشتباه بودن ان ثابت کرده ونشان داده که موضع گیری در پشت این پایگاه ها هیچ حکومتی را که فاقد حداقل مشروعیت بوده نجات نداده و تجربیات اخیر ساسی نیز نشان داده حتی عظیم ترین زراد خانه های اتمی نیز باین حکومت ها کمکی نکرده. تکیه گاه دیگر ج.ا پول نفت بود که با برنامه ریزی طولانی مدت غرب یک شبه نابود شد. بسیاری از حواریون ولی فقیه دوم بدون کوچکترین اطلاعی از تحولات تکنو لوژیک جهان ار روی خوش خیالی های کودکانه به گوش ایشان زمزمه میکردند که اگر نفت ایران تحریم شود افتصاد دنیا به خطر خواهد افتاد. این زمزمه ها در شرایطی صورت میگرفت که بسیاری از این حواریون دیده بودند که با خارج شدن کوتاه مدت نفت عراق از بازار و به دنبال ان لیبی اب هم ار اب تکان نخورد حال چگونه به این تحلیل داهیانه رسیده بودند پرسشی است که فقط نوابغ سیاسی ج.ا میتوانند به ان پاسخ گویند. موقعییت ژئو پلیتیک ایران به خصوص در مورد کنترل خلیج فارس نیز از نقاط دیگر قدرت بود که با کشیدن خطوط انتقال نفت در منظقه تا حدود زیادی این برتری از حیز انتفاغ افتاده. با تسلط همه جانبه سرمایه داری تجاری در کشور به خصوص در هشت سال گذشته صنایع کشور که بعد از جنگ توانستنه بودند جانی بگیرند نیز رو به نابودی رفتند. به این مسایل اگر ضعف مدیریت وحشتناک، فساد گسترده، اختناق، غلطیدن به سوی قدرت هایی مثل چین تازه بدوران رسیده و گرسنه و روسیه با کارنامه ای سیاه در فشار بر ملت های ضعیف تر چه در دوران تزار چه در دوران شوروی و چه در دوران پوتین، و.. را اضافه کنیم روشن میشود که ایران در عرصه جهان کنونی نه تنها چیزی برای عرصه به جز عربده کشی های سیاسی بچگانه ندارد بلکه به شدت تنها و منزوی است و به موجود نیمه جانی تبدیل شده که کرکس ها در ورای ان درحال پروازند ومنتظرند که دیر یا زود به این بدن مجروح حمله کنند. بنابراین نگرانی از اینده جدی است و امید های ولی فقیه دوم برای رفع و رجوع مشکلات از طریق دیپلماسی و یا بد تر از ان کاربرد قدرت خیالی نداشته خواب و خیالی بیش نیست. ایشان از درک این واقعییت عاجزند که دیپلوماسی در مورد کشور هایی که خود از داخل مشغول نا بودی خود هستند کار نمیکند و دلیلی وجود ندارد که به چنین کشور هایی امتیازی داده شود حتی اگر این کشور ج.ا باشد و فکر کند که خدا را در کنار خود دارد. بی شک سرکوب ناجوانمردانه جنبش سبز و فدرت بخشیدن به نظامیان تصمیمی نابخردانه بود که جناح ها افراطی غرب از ان استفاده کرده و در نهایت توانستند تحربم های گسترده را به کشور اعمال کنند. از ان نابخردانه تر تصمیم در مورد رد صلاحییت ها در انتخاب پیش رو است که باز هم بهانه های لازم را در اختیار ان ها برای تشدید تحریم ها قرار داد. تاریخ فرصت های زیادی در اختیار رهبران برای جبران اشتباهات خود قرار نمیدهد. انتخابات پیش رو فرصتی بود در اختیار ولی فقیه دوم تا در مورد کل اشتباهات گذشته به ویژه در اشتباهات هشت سال گذشته حرکتی تصحیحی انجام دهد که متاسفانه ان هم از بین رفت. حال با کشوری روبرو هستیم که بنا به تعبیر افای احمدی نژاد مانند قطاری است که ترمز هایش بریده شده که منظور ایشان در زمان بیان این تعبیر حرکت به جلو بود، حداقل ایشان درماه های اخر ریاست جمهوری خود در یافت که این قطار ترمز بریده در سرازیری است و رو به سوی قعر دره دارد. مطلبی که ولی فقیه دوم هنوز ان را درک نکرده و منتظرالقدرتان جدید سعی دارند ایشان را در این توهم نگهدارند.
اعلامیه نمایندگان مجلس
در پشتیبانی از رد صلاحییت ها دویست و هفت نفر از نمایندگان مجلس بالاخره به خود زحمت دادند و اقدام به نشر اعلامیه ای غیر تحلیلی در تائید رد صلاحیت ها کردند. این اعلامیه کوتاه سراسر حاوی شعارهای تاریخ مصرف به سر امده و چاپلوسی و دعا و ثنا از شورای نگهبان و ولی فقیه دوم است. بخشی از اعلامیه در زیر امده است:
«در نتیجه این اقدام شورای محترم نگهبان قانون اساسی که زمینهساز اصلی برای خلق حماسه ۲۴ خرداد خواهد شد، به حول و قوه الهی روزهای بسیار درخشان و پر امید و سراسر فتح و پیروزی است که در انتظار امت اسلام و ملت غیور و انقلابی ایران اسلامی قرار گرفته است و جریان با عظمت بیداری اسلامی و مقاومت امت اسلام که منشاء آن بصیرت و اقتدار ملت انقلابی ایران اسلامی است، به پرچمداری ولی امر مسلمین حضرت آیتالله العظمی خامنهای (دامت برکاته) میرود تا به زودی غده سرطانی در این رژیم صهیونیستی را محو نماید و به اخراج اشغالگران آمریکایی و اروپایی از پایگاههای نظامی اشغال شده در بلاد اسلامی سرعت خواهد بخشید و موانع اصلی وحدت جهان اسلام را از میان بر میدارد و دورانی سراسر امید را با وحدت و همبستگی در جهت تامین عدالت و رفع مشکلات و کمبودها و توجه به مسائل اصلی همچون حمایت از تولید و ایجاد اشتغال و ثبات در بازار و کاهش وابستگیها با شکست کامل تحریمها را فراهم خواهد نمود.»
بدون شک این اعلامیه علیرغم شعارهای پرطمطراق ان در زمره یکی از بی محتواترین اعلامیه هایی است که مجلس حاضر در طول عمر بی خاصییت و دعا گوی خود داده. برشمردن هدف هاو یا بهتر بگوییم ارزوهای بسیار بزرگ و دست نیافتنی در این اعلامیه چه هدفی را دنبال میکند؟ این اعلامیه مملو از شور و امید را نمیتوان به چیزی به جز اعلامیه ای از سرحد نا امیدی تعبیر کرد که جای چندانی برای تحلیل و بررسی ندارد زیرا هیچ گونه واقع گرایی که ارزش بررسی داشته باشد در ان مشاهده نمیشود. این اعلامیه یاد اور مجلس مشورتی فتحعلی شاه قبل از اغاز جنگ های کشور بر باد ده ایران وروس است. مجلسی که در ان حواریون شاه فریاد بر میاوردند " وای بر روس و اوروس" و با این شعار ها جنگ شروع شد که نتایج ان تحمیل دوعهدنامه ننگین گلستان و ترکمن چای بر کشور بود. یعد از جنگ نیز برخی از روحانیون عباس میرزای اصلاح طلب را مورد شماتت قرار دارند که نیت او در ایجاد ارتشی به سبک فرنگی ها سبب ساز بلایی است که بر کشور نازل شده . دیر نیست که در شرایط فعلی نیز تمام تقصیر ها متوجه اصلاح طلبان شود.
در جواب این نمایندگان اصول گرا ویا بهتر بگوییم رویا گرا و یا باز بهتر بگوییم مال اندوز بخش کوچکی از فصل "مه شک بر فراز روسیه" از کتاب "ماموریت در اتوپیا" نوشته لاینز که سالها قبل از فروپاشی شوروی نوشته شده کافی است.
" من تردید را تما شا میکردم که مانند مه غلیظ و خیسی روی روسیه گسترده میشد و در روح مردان و زنان می نشست. قلب رهبران را هم مانند توده ها سرد میکرد. مردانی (بخوانید نمایندگان مجلسی) که تمام وفت خود را علنا برای خوش بینی به کار میبردند، در محافل خصوصی به تلخی در مورد بی برنامه گی، اتلاف وحشتناک منابع، به هم ریختگی اقتصاد ملی که برخی اغصایش متورم ( اقتصاد شخصی نمایندگان) و باقی اعضایش چروکیده بود سخن میگفتند. چه خوب گفته اند که مردم (بخوانید نمایندگان) در دیکتاتوری ها محکوم به زندگی با اشتیاق هستند". بدیهی است که نمایندگانی که این اعلامیه را امضا کرده اند از برکت کرم درم داران واقعا باید با اشتیاق زندگی کنند. از قول مردم نیز به این نمایندگان نامنتخب که روی بی حمیت ترین نمایندگان رژیم شاه را سفید کرده اند فقط میتوان گفت " تو که نوشم نیی نیشم چرایی" و با این اعلامیه های سراسر دروغ و فریب که خودتان هم به ان باور ندارید کشور و موکلانی را که وکیل ان ها هم نیستید را به سوی نابودی سوق ندهید.
در خانمه این بخش برای حفظ صداقت کلام ذکر این نکته ضروری است که به احتمال زیاد هستند در بین این نماینگان کسانی که بیانیه فوق را از سر صداقت امضا کرده باشند، در این صورت باید از ان ها خواهش کرد که به واقع گرایی روی اورده و به وظیفه وکالت خود عمل کنند و حساب خود را ار حساب نمایندگان جیره خوار جدا سازند.
یک پرسش کلیدی
سوالی که اکنون در برابر مردم ایران، نیروهای داخل رژیم، نیروهای اپوزیسیون در طیف های گوناگون به ویژه جمهوری خواهان قرار دارد این است که نگرانی اقای رفسنجانی موجه است و یا ارامش ولی فقیه دوم. به عبارت دیگر ایا اینده ایران به سمتی خواهد رفت که ایشان فکر میکنند ویا به سمتی که ولی فقیه دوم با توجه به این که امریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند ترسم میکنند.؟
امروز شکی نیست که هر شهروند ایرانی با مقایسه زندگی خود حتی با دو سال قبل که ان وقت هم چندان خوشایند نبود، بسیاری از مقامات فعلی ج.ا علیرغم همه شعار هایی که میدهند، و یا هر کنشگر سیاسی که به سیاست نگاهی خرد گرا و واقع گرا دارد به خوبی جواب این پرسش را میداند که نگرانی از اینده که افقی رفسنجانی ان را بیان کرده است بسیار جدی است.
افزون بران پرسش بسیار کلیدی دیگری مطرح است که تا کنون کمتر از جانب ج.ا و گروه های سیاسی بخصوص خارج از کشور به ان توجه شده. ان پرسش این است در صورتی که ج.ا حاضر به تعامل با غرب باشد (که هست) ایا در شرایط فعلی غرب حا ضربه تعامل با ایران است یا خیر؟ شواهد بسیاری در دست که ج.ا در پشت پرده حد اکثر توان خود را به کار گرفته تا تعامل کند و این در حالی است در داخل کشور همچنان به شعار دادن مشغول است. حاکمان فعلی شاید هنوز در این فکر هستند که مدلی که در زمان گروگان گیری و یا جنگ با عراق کار برد داشت این با ر نیز کاربرد داشته باشد. به باور نگارنده این بار زمانه تغییر کرده و هیچ دلیلی وجود ندارد در حالیکه نفت ایران در اب های خلیج فارس در نفتکش ها شناور است غرب با ایران تعامل کند ویا اگر کند در حد قراداد های گلستان و یا ترکمن چای خواهد کرد. برای یاد ا وری کافی است به یاد داشته باشیم که قذافی برای اعتماد سازی از غرب خواست که تاسیسات اتمی لیبی را پیاده کرده و از لیبی خارج کنند، حتی اقدامی در این حد نیز باعث تعامل نشد.
پرسش دیگر در این زمینه این است که ایا تاکنون ج.ا بر اثر استیصال با چین و یا روسیه چه فرار دادهایی امضا کرده است و از مردم مخفی نگداشته ؟ ان چه مسلم است هرازگاهی در سایت های گوناگون مطالبی درج میشود که این ظن را تقویت میکند.
به باور نگارنده در شرایط کنونی بحث در مورد این که ج.ا اصلاح پذیر است و یا نیست و گذاشتن تمام توان در مورد بحث در مورد انتخابات تا حدودی به بحثی فرعی تبدیل شده و بحث اینده کشور بحث اصلی است. نباید فراموش کرد که ما شاید اولین ملتی باشیم که بدون رجوع به رمال و پیش گو اینده کشور را در کشور های همجوار خود دیده ایم که باید ما را از خواب بیدار کند.
زمان ان است که تمام کنشگران سیاسی در داخل و خارج از کشور به خصوص طیف وسیع جمهوریخواهان خارج از کشور که تا کنون به مسئله اینده کشور و پرسش مطرح شده بهای لازم را نداده اند، این مسئله و پرسش مذکور را به یک گفتمان ملی تبدیل کرده شاید از ورای ان بتوانند وظیفه تاریخی خود را در این برهه بحرانی از تاریخ کشور انجام دهند. نگارنده بر این باور است که بسیاری از دولتمردان گذشته و فعلی ج.ا که با رفتار و کنه تفکر غرب در مورد ایران اشنایی داشته و یا تجربه عملی بیشتری دارند و یا شاید از قرار داد های منعقده ج.ا از سر استیصال مطلعند و در ضمن هنوز دل در گرو عزت ملی دارند حاضرند با بیان صریح درد هایی که در دل دارند به غنای این گفتمان که نیاز اصلی کشور است کمک کنند، باشد که از قبل این گفتمان ملی بدون در غلطیدن به غوغا سا لاری بتوان به راه حلی برای این مشکل لاینحل رسید.
|