"موج سوم" فمینیسم


صدای آلمان


• از پانزده سال پیش موج جدید فمینیسم در آمریکا شروع شده است. این موج به عنوان ادامه فعالیت جنبش زنان و مبارزه در راه برابری حقوقی آنان تعریف می‌گردد. فعالان این موج راه خود را ادامه‌ی تاریخ فمینیسم در آمریکا می‌دانند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ٨ شهريور ۱٣٨۵ -  ٣۰ اوت ۲۰۰۶


از پانزده سال پیش موج جدید فمینیسم در آمریکا شروع شده است. این موج به عنوان ادامه فعالیت جنبش زنان و مبارزه در راه برابری حقوقی آنان تعریف می‌گردد. فعالان این موج راه خود را ادامه‌ی تاریخ فمینیسم در آمریکا می‌دانند.
از زمانی که در اواسط قرن نوزدهم میلادی زنان مبارز در آمریکا علیه تبعیض جنسیتی در قوانین بپا خاستند، مسُله خواست برابری حقوق زنان دراین کشور و در برخی از کشورهای دیگر نیز بطور علنی مطرح شد. موج اول فمینیسم در زمانی به اوج خود رسید که در سال ١٩٢٠ میلادی زنان در آمریکا حق شرکت در انتخابات را یافتند. در به اصطلاح موج دوم، در سال‌های ١٩٦٠ و ٧٠ میلادی، مبارزات زنان در آمریکا برای رفع تبعیض و بدست آوردن برابری حقوقی در جامعه ادامه یافت.
شروع موج سوم فمینیسم در سال ١٩٩٢ بود. در زمانی که گروه کوچکی از زنان فمینیست بنیادی را برای کمک به جوانانی تأسیس کردند که هر گونه علیه بی عدالتی اجتماعی مبارزه می‌کنند. از پانزده سال پیش این بنیاد کمک هزینه تحصیلی به زنان و مردان جوانی می‌دهد که در این راه مبارزه می‌کنند. رفته رفته حرکت کوچکی در این جهت آغاز گشت که پیش از همه در محافل فمینیستی شناخته شده بود. امی ریچاردس یکی از بنیانگذاران این بنیاد در جواب این پرسش که چرا آن‌ها واژه فمینیسم را برای معرفی فعالیت خود بکار نمی‌برند، می‌گوید:
"آنان از سویی خود را مرتبط با جنبش فمینیسم می‌دانند اما از سوی دیگر با استفاده از این واژه مشکلاتی دارند. به نظر عده‌ای این واژه قدیمی است و برخی دیگر آن را مرتبط با گروه خاصی از زنان برگزیده سفید پوست می‌دانند. اما همه   بر این عقیده هستند که "موج سوم" ارتباطی را با فمینیسم نشان می‌دهد، بدون آنکه این واژه را مستقیم برای تعریف فعالیت‌های خود مورد استفاده قرار دهد. این موضوع بدین معنی نیست که موج سوم به تاریخ فمینیسم بی توجه است، بلکه می‌باید افکار پیشروی را نشان دهد که بدنبال گسترش حوزه مبارزاتی است که از معنی لغوی فمینیسم فراتر می‌روند."
این بنیاد، موسسه کوچکی است که مقر آن در نیویورک واقع است و در حال حاضر شش کارمند دائمی دارد. بودجه این بنیاد که نزدیک به یک میلیون دلار در سال است از طریق کمک‌های افراد خصوصی و حمایت بنیادهای دیگر تأمین می‌شود. کسانی که پروژه‌ای را علیه هر گونه تبعیض جنسی، نژاد پرستی، تبعیض قومی، فرهنگی و تبعیضات مالی به انجام می‌رسانند، این امکان را دارند که از کمک‌های مالی بنیاد موج سوم بهره مند گردند. بنابراین اهداف و محتوای کار این موج جدید وسیعتر از اهداف جنبش زنان است.
"مشکلات برای انسان‌ها در جوامع مختلف گوناگونند. موج سوم دو خصیصه عمده را نشان می‌دهد: از یک طرف توجه به ارزش‌های   دیگری در جامعه برای بوجود آورن تغییرات اجتماعی، همطراز با اهمیت دادن به مسائل سیاسی، و از سوی دیگر برداشتن نه فقط قدم‌های بزرگ به منظور ایجاد دگرگونی در قوانین اجتماعی، بلکه کوشش در جهت یافتن راه‌های ویژه خود حتی در حوزه‌های کوچک."
هرکس می‌باید خود تصمیم بگیرد که در جامعه خواهان انجام چه تغییراتی است. وابستگان به این جنبش، که حال از محدوده بنیاد نیز پا فراتر گذاشته اند، موج سوم را منحصر به یک محدوده خاص نمی‌کنند. زیرا آنان تعیین هر مرزی را برای انجام فعالیت‌هایشان به معنی مقرر کردن محدودیتی برای این حرکت ارزیابی   می‌کنند. بنابراین مخاطبان موج سوم متفاوتند و فقط زنان نیستند بلکه مردان نیز مورد نظرند.
طرفداران موج سوم، اعم از زن و مرد معتقدند که هر کس می‌باید برای انجام فعالیت‌های خود، در نهایت خود تصمیم گیرنده باشد. بدون آنکه ارزش‌های اجتماعی و انتظارات موجود به عنوان یک جنسیت معین در جامعه، وظایف   خاصی را برایش در نظر گیرد. به این ترتیب مثلا به انجام عمل‌های جراحی زیبایی هم که تا بحال تابویی در جنبش زنان محسوب می‌شد، به نوع دیگری برخورد می‌گردد.
زابینه‌هارک استاد دانشگاه تکنیک برلین و رئیس مرکز پژوهش‌های   زنان از بین رفتن مرزها را در این زمینه با دیده انتقادی می‌نگرد:
"عادی قلمداد کردن انجام عمل‌های زیبایی را من مسئله دار می‌بینم و خود هرگز در این مورد تلاش نخواهم کرد. من فکر می‌کنم این مسئله در جهان موجب بهبود وضعیت زنان نمی‌گردد. برای من مسائلی جذاب هستند که فقط مد روز نباشند و بهمین جهت تکیه خاص را روی این موضوع لازم نمی‌دانم."
پرفسور‌هارک در مجموع موج سوم را مثبت ارزیابی می‌کند و دلیل این امر را در گسترش دامنه مسائل، از فقط موضوعات مربوط به مبارزه برای احقاق حقوق زنان به حوزه‌های اجتماعی و سیاسی و گسترش دامنه شرکت کنندگان در این جنبش به جنس دیگر می‌داند و اینکه   در جهان انسان‌های بیشتری به این ترتیب می‌توانند خود را فمینیست بخوانند. او می‌گوید:
"اگر موضوع اصلی فمینیسم تا بحال مسئله آزادی زنان و بهبود شرایط آنان   بود، امروزه می‌توان گفت که زنان همه برابر نیستند و در شرایط مساوی زندگی نمی‌کنند. بنابر این می‌باید زمینه‌های مختلف زندگی آنان را در نظر داشت. حال پرسش‌های مربوط به روش‌های سلامتی، مسائل مربوط به مهاجرت و تمامی مشکلات ناشی از پدیده جهانی شدن   که در سال‌های اخیر بسیار مطرح بوده‌اند نیز به عنوان موضوعات مهم، مورد توجه قرار می‌گیرند. برای من همه این موضوعات، خواست‌های فمینیستی هستند."
اینکه موج سوم که تا بحال فقط در جوامع صنعتی غرب و پیش از همه در آمریکا مطرح بوده، گسترش جهانی می‌یابد   یا نه، امری است نامعلوم که باید منتظر شد و دید. به گفته پرفسور‌هارک، فمینیسم هم مانند همه جنبش‌های دیگر پویاست:
"اگر زنانی باشند که برای آنان   مبارزه با تبعیضات اجتماعی به معنی وسیع آن در زیر چتر فمینیسم بگنجد و در آن جهت   تلاش کنند، بنابراین فمینیسم باقی خواهد ماند."
به این ترتیب   شاید در نهایت اصلا مهم نباشد که این موج، موج اول، دوم، سوم و یا هفتم نام نهاده شود.