حسن روحانی اهرم دیپلماسی ریا
و مجری سیاست سرکوب و امنیتی کردن فضای کشور


محسن مقصودی


• اصولا معلوم نیست حسن روحانی از جانب کدام حزب و جریانی کاندید ریاست جمهوری شده است؟! وی را "هاشمی ۲" خطاب می کنند، یعنی اگر بر صندلی ریاست جمهوری بنشیند، همچون هاشمی رفسنجانی، دست مهره درشت ها را برای چاپیدن مردم و انتقال ثروتشان به خارج از کشور باز می گذارد. آیا تکیه روحانی به حزب کارگزاران است؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۴ خرداد ۱٣۹۲ -  ۴ ژوئن ۲۰۱٣


مثل معروف و قدیمی است که فلانی آنچنان زرنگ و زبان باز است که می تواند گنجشک را هم رنگ کند و بجای قناری بفروشد. در این بازار مکاره انتخابات ریاست جمهوری، حسن روحانی از این دسته آدم های "زرنگ" و فروشنده های بازارگرم کن هست که خودش را در مرکزثقل مثلث خامنه ای و رفسنجانی و قدرت های استعماری غرب قرار داده است. هم نماینده رهبری در شورای امنیت ملی، هم رئیس کمیسیون امنیت در مجمع مصلحت نظام زیر گوش رفسنجانی و هم آخوند دست و دل باز در مذاکره با غرب! بجز حمایت مردم، همه چیز را دارد.
حمایت مردم را، اما، می خواهد با رنگ کردن خودش به عنوان یک اصلاح طلب و میانه رو و با بکار انداختن سرپنجه های اطلاعاتیش، بدست بیآورد! کسی که در سرکوب خونین اعتراض های مردمی دهه ۶۰ نقش مقام امنیتی داشته است، از مسئولین ادامه جنگ ویرانگر با عراق بوده، در اعتراض های دهه ۷۰، دبیرشورای امنیت ملی رژیم ومسئول سرکوب اعتراض های دانشجوئی ۱٨ تیرماه ۱٣۷٨ بود که دانشجویان معترض را اوباش خواند و تهدید به تکه تکه کردنشان کرد، کسی که از طراحان و تصمیم گیرندگان ترور مخالفان رژیم در طی سه دهه بوده است. وی مسئله اتمی شدن رژیم را "بخوبی" اداره کرده است! هم "کیک زرد" و "آب سنگین" و "اورانیم غنی شده" تولید کرده است و هم سرکشورهای غربی کلاه گذاشته تا علیه نظام قطع نامه صادر نکنند و هم اعتمادشان را بدست آورده است!! این مقام امنیتی زبر و زرنگ چنان موفقیتی در طی بیش از سی سال حضور در مهمترین ارگان های امنیت کشور داشته است، که امروز ایران در نوبت نابودی پس از عراق و لیبی و سوریه قرار گرفته است!
در زندگی نامه روحانی نوشته نشده است که وی در چه زمانی از دانشگاهی در انگلیس مدرک دکترای خود را گرفته است، اما مضمون تحصیلات علی الظاهر در رابطه با حقوق بوده است. چیزی که وی در سی و سه گذشته با آن سر و کاری نداشته است و عمده مسئولیت ها و تالیفات وی در رابطه با مسائل امنیتی و نظامی بوده است. شاید در این رابطه نیز در انگلیس تحصیلات تکمیلی داشته باشد! بهرحال این مقام امنیتی در سمت ریاست جمهوری چه کاری می تواند و بلد است که انجام دهد بجز همانا امنیتی کردن کابینه و دولت و فضای جامعه؟ روحانی چه برنامه و چه تجربه ای برای حل مسائلی چون بیکاری، تورم، نقدینگی، رکود، توزیع عادلانه ثروت و فساد بی کران، محاصره اقتصادی، تولید صنعتی و کشاورزی و حقوق کارگران، تبعیض ها نابرابری های اجتماعی، آسیب های اجتماعی، مسائل درمانی و بهداشتی، مسائل آموزشی و فرهنگی و هنری، مسائل اداری و استانی، بودجه و مسائل مالی و ارزی و بسیاری دیگر از مشکلات کشور را که یک رئیس جمهور حداقل اشرافی باید به آنها داشته باشد، دارد؟ هیچ! در این زمینه وی تنها گزافه گوئی های کلی می کند و برنامه ای را روی کاغذ برایش نوشته اند. اما آنچه که شخصیت و چهره اصلی وی را نشانه گذاری می کند، موارد امنیتی و موذی گری و ریا کاری های مختص آخوندی است.
یک نمونه برخورد "فوق امنیتی" وی با مجری دست بسته و زبان بریده برنامه تلویزیونی بود که از هر گونه چالش سیاسی با وی منع شده بود و روحانی زرنگ از این فرصت بهره گرفته، وی و همکارانش را دروغ گو خطاب می کند و مجری را محکوم می کند که در گوشش چیزی گفته اند!! اگر این فقط نمونه ای از درک حسن روحانی نسبت به آزادی مطبوعات و رسانه ها و کار و حقوق خبرنگاران و مفسران و مصاحبه گران باشد، کافی است تا حدس بزنیم، وی با آزادی و دمکراسی و حقوق رسانه ها چگونه رابطه ای را برقرار خواهد نمود.
حسن روحانی، تیم خود را برای تصدی وزارت خانه ها و پست های کلیدی معرفی نکرده است. اصولا معلوم نیست که از جانب کدام حزب و جریانی کاندید ریاست جمهوری شده است؟! وی را "هاشمی ۲" خطاب می کنند، یعنی اگر بر صندلی ریاست جمهوری بنشیند، همچون هاشمی رفسنجانی، دست مهره درشت ها را برای چاپیدن مردم و انتقال ثروتشان به خارج از کشور باز می گذارد. آیا تکیه روحانی به حزب کارگزاران است؟ و برای منابع ارزی ناشی از فروش نفت کیسه دوخته است؟ اولین سفر استانیش که برای بازدید طلای زرد و سیاه به خوزستان بوده است. روحانی وعده می دهد که دست بخش خصوصی را بیشتر در اقتصاد باز گذارد، این به معنی بهره کشی بیشتر و خشن تر از زحمتکشان ایران است.
تورم، یعنی نقدینگی بیشتر از آنچه برای گردش کالا در اقتصاد ملی، لازم است. این نقدینگی اضافی را یا باید از چنگال ابر ثروتمندان و غول های مالی عمدتا با ابزار مالیات، خارج کرد و همراه با آن تولید را در کشور سروسامان و رشد و افزایش داد، و یا برای مهار تورم باید درآمد و قدرت خرید میلیون ها تن از مردم زحمت کش را تنزل داد و از خدمات درمانی و آموزشی و رفاهی مردم کاست. روحانی روشن نمی کند که برنامه یک ماه و شش ماهه و چهارساله اش ، سرانجام چه راهی را برای بیرون آمدن از رکود اقتصادی و مهار تورم پیشنهاد می دهد. او به همه طبقات اجتماعی قول می دهد که وضعشان بهبود پیدا می کند. رئیس جمهوری برای تمام طبقات و اقشار اجتماعی!!
"تابلوی تبلیغات ریاست جمهوری:
به آخوند مارمولک و زرنگ حسن روحانی رای دهید! ای مردم اگر در ٣٣ سال گذشته "امنیت" و "رفاه" و "صلح" و " آزادی " نداشتید بعلت آن بود که حسن روحانی، دبیر و یا عضو شورای امنیت ملی رژیم بود، اما اگر او را برای ریاست جمهوری انتخاب کنید، تمام این تجاوزها به حقوق شهروندی تان خاتمه می یابد و به همه آرزوهای کوچک و بزرگتان خواهید رسید! ریش آخوند روحانی از همه کاندیداهای دیگر بلندتر است و زیر عمامه اش هیچ مهری بر سرش نقش نبسته است! بی بی سی هم تنها برای هاشمی شماره ۱ تبلیغ می کند و هاشمی شماره ۲ را دوست ندارد! روحانی هرگز کسی را با دست خود شکنجه و اعدام نکرده است و از خشونت بی زار است. او فقط احکام خشونت آمیز را با خودنویس امضاء کرده است و لاغیر! از این ها گذشته حسن روحانی به تعداد آحاد مردم ایران، کلید از روی اصل ساخته است، از همان کلید هائی که به ٣٨ هزار دانش آموزان ۱۴/۱۵ ساله دادند که در جنگ کشته شوند و بتوانند در بهشت را باز کنند! روحانی به هر ایرانی یک کلید می دهد تا دروازه باغ خوشبختی را باز کند!"
البته باید این نکته را دوباره تاکید کرد که اگر این انتخابات گزینشی، سیرک و معرکه گیری پهلوان پنبه‌ها هم باشد که هست، بهتر از آن است که کسی آن بالا بنشیند وبگوید "لاکن این آقا رئیس جمهور بشود"! این که ولی فقیه مسلمین جهان مجبور باشد که در ظاهر هم شده، بگوید که مانند دیگر مردم کشور تنها یک رای دارد، بی شک بهتر است از اینکه کسانی خود را نماینده خدا در روی زمین و نواده امام زمان و صاحب اختیار مال و جان و رای مردم بخوانند. این بهتر بودن، دلیل درست و واقعی و نتیجه بخش بودن انتخاب نامزدهای گزینش شده نیست و نمی تواند باشد. دادن وعده ها و امیدهای واهی و بی پایه به مردم جز نیرنگ و فریب چیزی نخواهد بود.
شرکت در این انتخابات که حتی معاون رئیس جمهور نظام و رئیس مجمع تشخیص مصلحتش، اجازه کاندیدا شدن در آن ندارند، هیچ گونه تحول بنیادین اجتماعی را رقم نمی‌زند.لازمه پیشرفت، رفاه و سعادت مردم، سازمان یابی جامعه است. تحول اساسی اجتماعی را احزاب، سازمان ها، انجمن ها، کانون ها و دیگر نهادهای مدنی می توانند پایه ریزی و اجرا کنند. تنها یک کاندیدای ریاست جمهوری از طرف یک حزب معرفی شده بود که وی هم شکار تیر غیب شورای نگهبان شد. اساسا شورای نگهبان تفاوتی بین فردی که نامزد یک حزب هست با کسی که بطور فردی کاندیدا میشود، قائل نیست، و همه را با یک چوب می زند و تنها برای نامزهای شبکه های مخفی و مافیائی و یا نظامی امتیازاتی قائل می شود.
بدین ترتیب تنها راهی که پیش پای تمام کسانی که این ناراستی ها را نمی پسندند و تبعیض ها را بر نمی تابند و خواهان تحول اساسی در کشورمان هستند، قرار دارد، پیوستن به جنبش تحریم انتخابات و مطرح نمودن مطالبه انتخابات آزاد و تشریح شرایط آن و سازماندهی دستیابی به این مطالبه می باشد.

محسن مقصودی
mohsen.maghsoudi.iran@gmail.com