در طریق عشق‌بازی امن و آسایش خطاست!
نقد اعلامیه شورای مرکزی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) پیرامون انتخابات دورهٔ یازدهم ریاست جمهوری اسلامی


احمد فرهادی


• آری احتمال تکرار نمایشنامهٴ اعلام آرای ۲۴ خرداد ۱۳۸۸ به هیچ وجه منتفی نیست. ولی به این نکتهٔ بسیار مهم نیز باید بی‌توجه نبود که یکدستی چهار سال پیش را از دست داده و امکان مانورش بسیار کاهش یافته است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲٣ خرداد ۱٣۹۲ -  ۱٣ ژوئن ۲۰۱٣


شورای مرکزی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) اعلام کرده است: «انتخابات دورهٔ یازدهم ریاست جمهوری، غیرآزاد، غیررقابتی ومهندسی شده و فرمایشی است. سرنوشت انتخابات آتی را نه آرای مردم بلکه مهندسی نهادهای وابسته به ولی فقیه تعیین می کند. ما در این انتخابات شرکت نمی کنیم و شرکت در این انتخابات را یاری به پیشبرد برنامهٔ خامنه ای و همدستان وی می دانیم».
من به عنوان عضو سازمان موظف‌ام پای‌بند این تصمیم باشم ولی آن را درست نمی‌دانم و در این نوشته به نقد آن می‌پردازم. برای کوتاهی نوشته، از زاویه‌هایی که با برخی توضیحات و دلایل اعلامیه دارم می‌گذرم مگر یک اختلاف و آن اینکه، فروکاستن هستهٔ اصلی و مرکزی حاکمیت کنونی به «خامنه ای و همدستان وی» را درست نمی‌دانم و بر این گمانم که مهندس انتخابات "بیت رهبری" است که در آن سپاه اگر دستی بالاتر از آقای خامنه‌ای نداشته باشد، دستی پایین‌تر از او ندارد [پانوشت ۱]. برگردیم سر اصل مطلب.

مهندسی انتخابات!
نخستین نقدم بر حکم قطعیِ «سرنوشت انتخابات آتی را نه آرای مردم بلکه مهندسی نهادهای وابسته به ولی فقیه تعیین می کند» است که پایهٔ اخذ تصمیم «ما در این انتخابات شرکت نمی کنیم» قرار می‌گیرد. با این منطق می‌بایستی در هیچ انتخابات جمهوری اسلامی، از جمله انتخابات ۱۳۸۸، شرکت نمی‌کردیم. در جمهوری اسلامی انتخابات همواره و در همهٔ سطوح مهندسی می‌شده، مهندسی می‌شود و، تا زمانی که شورای نگهبان و فراتر از آن ساختار حقوقی حکومت به شکل کنونی باقی است، مهندسی خواهد شد. آنچه که توجه عمومی را به مهندسی انتخابات کشانده این است که از زمان جلوس آقای خامنه‌ای بر اریکهٴ ولایت، آن هم از نوع مطلقهٴ آن، تفکیک "خودی" و "غیرخودی" و همراه آن مهندسی انتخابات، با مدیریت و سازماندهی "بیت رهبری"، به درون حکومت راه یافته و به رویه‌‌ای عادی تبدیل شده است. بلوک حاکم روز به روز کوچک‌تر می‌شود و در روندی دنباله‌دار جریان‌های کوچک و بزرگ و افراد تربیت شده در درون حکومت و اکنون غیرمطیع را پشت سر هم از "قطار انقلاب پیاده" می‌کند.

درستی و نادرستی شرکت در انتخابات!
دومین نقدم بر این حکم قطعی و در عین حال دعوت به عدم شرکت است که «شرکت در این انتخابات را یاری به پیشبرد برنامهٔ خامنه ای و همدستان وی می دانیم». من این حکم را نادرست می‌دانم زیرا به گمانم هرچه تعداد شرکت کنندگان در انتخابات بیشتر باشد، مهندسی انتخابات برای پیشبرد برنامهٔ بلوک حاکم سخت‌تر خواهد شد، مدعیان و معترضین مهندسی انتخابات بیشتر خواهد بود و امکان به چالش کشیددن مهندسین انتخابات بیشتر فراهم خواهد شد. بنا بر این از دید من شرکت در انتخابات لزوما یاری به پیشبرد برنامهٔ بلوک حاکم نیست.

گزینهٔ جایگزین انتخابات!
سومین نقدم این است که در شرایط کنونی عدم شرکت به خودی خود موثرترین گام برای گذر از وضعیت به شدت بحرانی کنونی نییست. به سخن دیگر شورای مرکزی که گزینهٔ انتخابات را کنار می‌گذارد، اگر برای همین امروز، و نه یک ماه دیگر یا یک سال دیگر یا آینده‌ای دیگر، گزینهٴ ایجابی بهتری برای به چالش کشیدن حکومت نظامی-امنیتی و رهایی از وضعیت موجود ارائه نکند، ناخواسته به بی‌عملی و تسلیم تن می‌سپارد.

چالش با مهندسی این دورهٔ انتخابات و ائتلاف گستردهٔ به دست آمده!
آری انتخابات این دوره نیز تا امروز مهندسی شده، و قطعا نقشه‌های متعددی هم برای ادامهٴ مهندسی آن آمادهٔ اجرا است [پانوشت ۲]. ولی فراموش نکنیم گام‌های نخستین مهندسی "بیت رهبری"، ستادمرکزی بلوک نظامی-امنیتی حاکم، برای برگزاری انتخابات آسان و بی‌دردسری که در آن نیازی به تقلب بزرگ و رسواکنندهٔ جدیدی نباشد، با برآمد آگاهانه اصلاح‌طلبان مبنی بر ورود به انتخابات با نامزد حداکثری، در وهله نخست آقای خاتمی و در وهله دوم آقای رفسنجانی، به چالش کشیده شد و به هم خورد. گام بعدی مهندسی، رسیدن به هدف با کمترین درگیری از طریق چیدمان نامزدها بود. این‌بار کناره‌گیری احترام برانگیز آقای عارف و کوشش آگاهانهٔ آقای خاتمی در راه ایجاد ائتلاف جریان‌های سیاسی اصلاح‌طلب با بخش بزرگی از نیروهای دیگرِ مخالفِ حکومت نظامی-امنیتی کنونی و معتقد به اعتدال، بلوک حاکم را به چالش کشید و مشکل جدی جدیدی در راه گام‌های بعدی مهندسی ایجاد کرد.
اکنون این امکان به وجود آمده که، با تکیه بر نیروی گرد آمده حول این ائتلاف، برای وارد آوردن ضربه بر پایگاه حکومتی نیروهای نظامی-امنیتی و دور کردن نامزدشان، در وهلهٔ نخست آقای جلیلی و در وهلهٔ دوم آقای قالیباف، از صندلی ریاست جمهوری کوشید. آقای روحانی اصلاح‌طلب نیست ولی نشستن او بر صندلی ریاست جمهوری به مراتب بهتر از رئیس جمهور شدن آن دو نفر است. این هدف پایگاهی بسیار گسترده در جامعه دارد و شعار آن را پیشتر از همه آقای علی مطهری بر زبان آورد «من معتقدم که باید از پیروزی کاندیدای تندروها جلوگیری کرد» و به پرسش «منظورتان آقای جلیلی است؟» پاسخ داد «بله، پیروزی ایشان برای کشور خسارت‌بار خواهد بود».

چرا باید پیشاپیش باخت را پذیرفت؟
آری احتمال تکرار نمایشنامهٴ اعلام آرای ۲۴ خرداد ۱۳۸۸ به هیچ وجه منتفی نیست. بلوک نظامی-امنیتی حاکم حتما چندین سناریو برای چنین نمایشنامه‌ای تدارک دیده است، ولی به این نکتهٔ بسیار مهم نیز باید بی‌توجه نبود که یکدستی چهار سال پیش را از دست داده و امکان مانورش بسیار کاهش یافته است. در کنار شکاف درون حکومت که دیریست قابلیت ترمیم را از دست داده، امروز شکاف درون بیت نیز به حدی رسیده که دیگر پنهان کردنی نیست.
آرزو می‌کردم شورای مرکزی از ابتدا تصمیم دیگری می‌گرفت یا در آستانهٔ انتخابات آن را عوض می‌کرد. در آن صورت گرچه بردمان حتمی نبود و ممکن بود ببازیم. ولی مگر نه این است که «آن که مبارزه می‌کند ممکن است ببازد، ولی آن که مبارزه نمی‌کند پیشاپیش باخته است»؟ [پانوشت ۳]

احمد فرهادی
۲۳ خرداد ۱۳۹۲


[پانوشت ۱] بعد از کودتای انتخاباتی ۲۴ خرداد ۱۳۸۸، زنده یاد آقای منتظری از « ولایت نظامیان » سخن گفت و آقای موسوی از انگیزه‌ی اصلی فرماندهان سپاه برای انجام کودتا. آخرین کسی که به صراحت از این موضوع سخن رانده آقای رفسنجانی است که دو ماه پیش گفت « حالا سپاه نبض اقتصاد، و سیاست خارجه و داخله را در دست گرفته و به کمتر از کل کشور راضی نیست ».
[پانوشت ۲] همواره یکی از اهداف حکومت از مهندسی انتخابات، نمایش صف‌های طولانی انتخابات برای به رخ کشیدن مشروعیت و مقبولیت مردمی خود بوده است. ولی رسیدن به این هدف هیچ‌گاه برای حکومت سندان سخت نبوده است زیرا هیچگاه از بیشتر نشان دادن کل شرکت کنندگان در انتخابات ابایی نداشته‌اند. در این رابطه توجه به یک نکته هم سودمند است و آن اینکه به آسانی می‌توان پذیرفت که حاکمیت توان عملی گرد آوردن دست کم ۵۰ درسد واجدان حق رای را دارد و ابن میزان شرکت در انتخابات در بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکا طبیعی است.
[پانوشت ۳] سرودهٔ برتولت برشت