«و من رای می دهم» - سولماز محمودی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲٣ خرداد ۱٣۹۲ -
۱٣ ژوئن ۲۰۱٣
یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بنا به گفتهی رهبر جمهوری اسلامی ایران «خلق حماسه سیاسی» و «هر یک رای، یک رای به جمهوری اسلامی» خواهد بود.
در این میان مخالفان جمهوری اسلامی، از گروه ها، احزاب و سازمانها و افراد هر کدام بسته به ایدئولوژی خود، با ارائه نظر و روش مبارزه با جمهوری اسلامی درصدد یافتن رویکردی مناسب برای مقابله با انتخابات و رژیمی هستند که آنرا به مشروعیت نشناخته و خواهان سرنگونی آن هستند.
موارد زیر سه رویکرد غالبی است که افراد و گروه های مختلف اپوزیسیون طی ادوار گذشته و همچنین ماه های منتهی به یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری داشته اند:
۱- تحریم انتخابات
۲- با دادن رای چیزی عوض نمیشود و رای ما تاثیری ندارد
٣- شرکت در انتخابات
هر یک از این سه رویکرد مزایا و معایب خود را دارند، اما نکتهی مهم این است که کدامیک در انتخابات جمهوری اسلامی بیشترین تاثیر را خواهد داشت و همچنین آن را به عنوان یک گزینهی واقع بینانه بتوان در نظر گرفت.
در نوشته پیش رو سه روش فوق تحت بررسی قرار خواهد گرفت و تلاش می شود بر آن اساس نتیجهگیری شود.
طرفداران روش اول، تحریم انتخابات، با این استدلال که با عدم مشارکت در انتخابات به این شکل ضربهای به جمهوری اسلامی وارد میشود و از مشروعیت نظام کم شده و زیر سوال خواهد رفت، شعار تحریم انتخابات را سر می دهند.
تحریم انتخابات در تئوری و تنها در زمانی موثر خواهد بود که این روش در کشوری اعمال شود که شرکت در انتخابات و رای دادن، معنای حقوقی و سیاسی داشته باشد و با رای ندادن و عدم مشارکت در انتخابات، مردم با این عمل صدای مخالفت خود را به این شکل به گوش نظام برسانند که آن هم تنها مشروط به تحریم گسترده و سازماندهی شده آن می باشد.
طرفداران و مدافعان این نوع از رویکرد، بویژه در ارتباط با ایران و انتخابات، به وضوح در تخمین طرفداران و مخالفین نظام اشتباه کرده و فراموش میکنند که حتی رژیمی مانند جمهوری اسلامی که فاقد هرگونه اصول دموکراتیک و عادلانه است، طرفداران خود را داشته و نامزدهای رئیس جمهوری نیز طرفداران خود را دارند و به تعداد طرفدارانشان رای خواهند آورد. و در نظامی که تقلب و فساد انتخاباتی یکی از ویژگیهای آن محسوب میشود حداقل آرا به حداکثر و «حماسهی سیاسی» تبدیل میشود.
شگفت انگیز، امید از دست ندادهی این گروه به این روش است، در حالی که این گروه در سازماندهی و جمعآوری طرفدار، کمترین موفقیتی نداشته و در مرحلهی شعار دادن درجا می زنند.
پیش شرط موفقیت این روش تنها و فقط به عملی شدن آن در سطح بسیار گسترده و سازماندهی شده میباشد و مستلزم برنامهای برای بعد از انتخابات است که شاهد فقدان بنیادین این شروط در این گروه هستیم. که میتوان این را یکی از کمبودهای اپوزیسیون به شمار آورد که در تمامی احزاب و سازمانها دیده میشود.
پیش شرط موفقیت این روش تنها و فقط به عملی شدن آن در سطح بسیار گسترده و سازماندهی شده می-باشد و مستلزم برنامه ای برای بعد از انتخابات است که شاهد فقدان بنیادین این شروط در این رویکرد هستیم (که میتوان این را به عنوان یکی از کمبودها و نقص های کلی اپوزیسیون به شمار آورد). به همین دلیل این رویکرد، غیر واقع بینانه، غیر عملی و نامناسب برای مقابله با انتخابات به شمار میرود.
رویکرد دوم را میتوان به عنوان بدترین نوع موجود ارائه کرد. در این رویکرد جامعهای متشکل از شهروندان منفعل و غیر سیاسی، امید خود را برای تغییر از دست داده و از شرکت در انتخابات خودداری می کنند. به این شکل نظام بدون هیچ مشکل و خطر مقابلهای می تواند مهندسی سیاسی خود را اجرا کرده و به دلیل انفعال شهروندان، اعتراض و مبارزهای را نیز پیش رو نمی بیند و این تنها به نفع رژیم خواهد بود.
رویکرد شرکت در انتخابات شاید بحث برانگیزترین و سختترین گزینه برای شهروندان باشد. «شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی با نامزدهای منتخب مجلس خبرگان رهبری»، «تخلف و تقلب انتخاباتی در ادوار گذشته و حوادث بعدی آن»، «انتخاب میان نامزدهایی که از دامان همین رژیم برخاستهاند» و همچنین «مهندسی آراء» در وهلهی اول، و در کنار آن «فقدان بدیل سیاسی مناسب»، «عدم کفایت احزاب و سازمانهای مخالف» و «ناتوانی مدعیان در ارائه برنامهای با اصول و راهنما» شرکت در انتخابات را امری بی فایده (رویکرد دوم) جلوه می نماید.
جمهوری اسلامی ایران و رهبر آن مشروعیت خود را بیش از پیش و بخصوص پس از انتخابات ۸۸ از دست داده اند. اگرچه با اعتراضات مردمی سال ۸۸ به نتایج مد نظر و مطلوب نرسیدیم، اما سال ۸۸ تولد جنبش اعتراضی مردمی بود که سالها آنرا غیر ممکن و خارج از توان خود میدانستیم و هزینهی هنگفتی را برای آن پرداختیم. توانستیم یکدیگر را همراهی کنیم، گامهای اولیهی همکاری و سازماندهی را برداریم و پس از سال ها انفعال، بار دیگر وارد صحنه شویم. سال ۸۸ حماسه ای آفریدیم که از آن پس راه برگشتی برای جمهوری اسلامی نیست. شرکت در انتخابات، انتخاب رئیس جمهور نیست ولی این موقعیت را ایجاد میکند که بتوان به نتایج آن اعتراض کرد. و از این موقعیتها باید استفاده کرد. اطمینان دارم که هیچ یک از نامزدهای انتخاباتی قادر به تغییر شرایط نیستند، اما بر این باورم که هنوز آمادگی انقلاب را نداریم و تا زمانی که احزاب و سازمانهای مخالف موفق به کسب اعتماد مردم، ارائه برنامههای با اصول، راهنما و سیاسی مناسب و سازماندهی نشدهاند استفاده از هرگونه موقعیت برای اعتراض و مبارزه به مسئولیت خود مردم شاید تنها راه موجود در این شرایط باشد. حتی اگر این به معنای شرکت در انتخاباتی باشد که «کاندیداهای آن، کاندیداهای من نباشند».
|