سوریه زمین بازی جنگ های وکالتی – فرقه یی


اردشیر زارعی قنواتی


• موافقت بشار اسد برای شرکت در کنفرانس صلح پیشنهادی و هم چنین تصمیم ائتلاف ملی سوریه با پیش شرط کناره گیری اسد دایره بسته یی را ترسیم می کند که خروج از آن فعلا امکان پذیر نمی باشد... ابعاد بین المللی بحران سوریه به موازات انعطاف ناپذیری نیروهای درگیر داخلی به سمت یک رویارویی بزرگ ژئوپلتیک رفته است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۷ خرداد ۱٣۹۲ -  ۱۷ ژوئن ۲۰۱٣


بحران سوریه در چارچوب جنگ داخلی و منازعات فرقه یی به گره کوری تبدیل شده است که نه تنها از شدت منازعات کاسته نمی شود که حتی سرایت بحران به محیط پیرامونی به خصوص لبنان و عراق کابوس یک جنگ منطقه یی را نیز زنده می کند. از طرف دیگر با دخالت های قدرت های منطقه یی و هژمون های بین المللی این بحران به یک معضل بزرگ جهانی ارتقا یافته است که به درستی می توان ادعا کرد که هم اکنون یک "جنگ جهانی" کوچک در سرزمین شام در حال انجام است. هر چند که نوع برخورد دولت دمشق در چارچوب سرکوب یک جنبش اصلاحی توسط دیکتاتوری سکولار "بشار اسد" یک واقعیت غیرقابل انکار است اما با دخالت خارجی فروغلتیدن وضعیت از فاز سیاسی به فاز نظامی هرگز روند طبیعی اوضاع متکی به یک خیزش دمکراسی خواهانه نبوده است. بعد از وقوع خیزش های عربی در تونس، مصر، یمن، بحرین و دیگر رژیم های موروثی عرب از شاخ آفریقا تا حوزه خلیج فارس که در ابتدا برای تحقق مطالیات دمکراتیک و عدالت اجتماعی انجام گرفت با "مدیریت بحران" از سوی قدرت های سرمایه داری غرب و ارتجاع منطقه یی در یک انحراف برنامه ریزی شده به ابتدا به سمت حاکمیت احزاب اسلامگرا و بعد به سوی منازعات فرقه یی حول محور شیعه – محور سنی هدایت گردید. در پشت این مدیریت بحران عقیم سازی تحولات و دگرگونی های دمکراتیک به سمت حفظ وضعیت موجود و پاتک متقابل به دولت های ناهمسو با غرب برای عبور سودمندگرایانه از دیکتاتوری های سکولار به جانب استقرار دولت های اسلامگرای محافظه کار به رهبری تفکرات سنتی "اخوان المسلمین" بود که با الگو برداری ناشیانه از الگوی حاکمیت حزب عدالت و توسعه در ترکیه قبلا انجام گرفته و دوران گذار عربی را می توانست برای دخالتگران نظام امپریالیستی بیمه کند. در تاریخ تحولات اجتماعی انقلاب و پروسه تحولات دمکراتیک معمولا ذاتی وضعیت درونی و ناشی از آگاهی و قدرت "سلبی" توده های مردم در نفی وضعیت موجود و عدم توانایی سیستم و ساخت مستقر برای حفظ قدرت در موقعیت "ایجابی" خواهد بود. حتی در انقلاباتی که به فاز درگیری مسلحانه نیز رسیده است هرگز پروژه های خانمان برانداز و ارتجاعی چون جنگ داخلی و منازعات فرقه یی جایگاهی نداشته و بروز و ظهور این پدیده های ضدملی در مسیر یک بحران یا حتی تحول بهترین مصداق برای مرزبندی آن با یک کنش انقلابی – دمکراتیک می باشد. آنچه هم اکنون در سوریه می گذرد تمام نشانه های یک جنگ داخلی و فرقه یی را با دخالت اکتیو هژمون های بین المللی ، قدرت های منفور منطقه یی و نیروهای بنیادگرای مذهبی - تروریسم سلفی را در خود دارد که هیچ قرابت حتی حداقلی نیز با پروسه های انقلابی و روندهای دمکراتیک نخواهد داشت. به همین دلیل بحران سوریه را باید با درک درست از وضعیت و صف بندی های بین المللی – منطقه یی در چارچوب یک بحران ژئوپلتیک با عقبه ی یک ساخت معیوب غیردمکراتیک مورد ارزیابی قرار داد.
با توجه به شواهد و اسناد موجود اپوزیسیون سوریه به شدت زیر نفوذ نیروهای اسلامگرای اخوانی، سلفی و گروه های متمایل به القاعده چون "جبهه النصره" قرار داشته و طبق برنامه ریزی طیف های بیرونی عربستان، قطر و ترکیه و هم چنین شرکای غربی عمل می کنند. حتی رقابت بین قطر و عربستان برای تسلط هژمونیک بر "ائتلاف ملی سوریه" و ترکیب نامتجانس این ائتلاف در جریان نشست اخیر خود در استانبول ترکیه که گسست و اختلافات داخلی آن را به روشنی آشکار کرده و به نتیجه مطلوب هم نرسید، موجب گردید تا چهار گروه مهم حاضر در عرصه میدانی جنگ سوریه با متهم کردن آنان به دنباله روی از نیروهای خارجی معترض بازی آنان شوند. در حالی که جنگ داخلی در طی هفته های اخیر در سوریه وارد مرحله خطرناک و گسترده تری شده است که درگیری های شهر "قصیر" در مرز لبنان با موقعیت استراتژیک آن مصداق بارز آن می باشد و هم چنین عدم تمایل اپوزیسیون سوری برای شرکت در مذاکرات صلح "ژنو ۲" که قبلا مورد توافق مسکو – واشینگتن قرار گرفته بود، به نظر می رسد که تمامی بازیگران داخلی و خارجی این بحران هنوز از اجماع بر روی حداقل های یک راه حل دمکراتیک بسیار دور می باشند. اتهامات متقابل روسیه و غرب و هم چنین محور شیعی و محور محافظه کار سنی منطقه یی در خصوص عبور از خط مرز حمایت از مخالفان مسلح یا دولت دمشق یک سیکل معیوب است که تنها به ادامه مناقشات و تشدید تنش ها کمک می کند. در این میان طرفین دعوا با دست گذاشتن بر یک موضوع با نادیده گرفتن مسئولیت های مربوط به خود از زیر بار واقعیت ناخوشایند موجود شانه خالی می کنند. بحران سوریه هم اکنون وارد موقعیتی شده است که در داخل و خارج ابعاد عنصر تثبیت قدرت، جایگاه ژئوپلتیک، کنش حیثیتی و منافع نهایی وارد چرخه و رویکرد استراتژیک – تاکتیک دو صف بندی کاملا متضاد و نامتجانس شده است. به همین دلیل هرگونه عقب نشینی یکی از طرفین در ازای پیشروی دیگری بدون دستیابی به حداقل های حاصل جمع سود و زیان متقابل برای هیچکدام پذیرفتنی نخواهد بود. این توازن نسبی قدرت در هر سه بعد داخلی، منطقه یی و بین المللی همه بازیگران را به نوعی در وضعیت "آچمز" قرار داده و بدون توافق بر روی یک مصالحه سیاسی و تقسیم قدرت، هیچ تحول اساسی در چارچوب برد – باخت حداقل در کوتاه مدت ممکن نخواهد بود. بحران سوریه از نوع تحولاتی است که از همان ابتدا، البته بعد از یک دوره کوتاه اعتراضات پراکنده مردمی، با دخالت خارجی در قالب منازعات منطقه یی و بین المللی شکل گرفته است که بر همین اساس تعیین تکلیف آن نیز بسیار فراتر از برخوردهای میدانی در عرصه ملی، می بایست در یک شراکت یا اجماع جمعی در بین بازیگران بیرونی بر طبق یک مصالحه سیاسی انجام بگیرد. مقایسه بحران سوریه با دگرگونی های مصر، تونس و یمن و حتی لیبی نیز متفاوت بوده و پیچیدگی منحصر به فرد این بحران و تاثیر تعیین کننده آن بر همسایگان و موقعیت ژئوپلتیک منطقه یی به همان نسبت از پیچیدگی و حساسیت جهانشمولی برخوردار بوده که هر کدام از بازیگران داخلی و خارجی را این چنین انعطاف ناپذیر در تقابل هم قرار داده است. توازن قدرتی که هم اکنون در عرصه داخلی و بین المللی بحران سوریه به دلیل فتوحات جدید ارتش این کشور و تصمیم مسکو برای تحویل موشک های ضددریایی "یاخونت" و سیستم ضدهوای پیشرفته "اس ٣۰۰" شکل گرفته است تا حدود زیادی بر اقدامات یکجانبه برای یکسره کردن کار این بحران خط بطلان کشیده است. از طرف دیگر عزم جزم قدرت های محافظه کار سنی و تصمیم به لغو تحریم تسلیحاتی سوریه توسط اتحادیه اروپایی که دست فرانسه و بریتانیا را برای ارسال سلاح برای مخالفان باز می گذارد هم چنین مانع از شکست و حذف مخالفان مسلح در عرصه میدانی جنگ می شود. این دو آرایش سیاسی – نظامی در دو سوی عرصه نبرد وضعیتی را شکل می دهد که نافی برد یا باخت طرفین منازعه می شود و روند درگیری و خشونت در بحران موجود را تشدید می کند. در چنین فضای خاکستری یافتن راه حل و پایان دادن به بحران در شکل شکست یا پیروزی یک طرف به طور اصولی حداقل در کوتاه مدت منتفی بوده و هم چنان باید در انتظار ادامه بحران و تشدید جنگ با ابعاد ملی و فراگیری منطقه یی بود.
موافقت بشار اسد برای شرکت در کنفرانس صلح پیشنهادی البته با شروط گفته شده و هم چنین تصمیم ائتلاف ملی سوریه با پیش شرط کناره گیری اسد دایره بسته یی را ترسیم می کند که خروج از آن فعلا امکان پذیر نمی باشد. رادیکالیزه شدن مواضع مسکو در حمایت قاطع تر از دولت دمشق و اتهامات صریح مقامات این کشور به خصوص سرگی لاورف نسبت به مواضع کشورهای غربی نشان می دهد که ابعاد بین المللی بحران سوریه به موازات انعطاف ناپذیری نیروهای درگیر داخلی به سمت یک رویارویی بزرگ ژئوپلتیک رفته است. این وضعیت تشتت آراء و عدم اجماع در بین بازیگران داخلی و خارجی را بیش از پیش تشدید کرده و از این پس هرگونه عقب نشینی یکطرفه می تواند جایگاه هژمون های بین المللی را در آرایش جدید نظم جهانی دستخوش تغییرات اساسی کند. به همین دلیل هر حرکت مهره ها در صفحه شطرنج کنونی توسط یک طرف منازعه بلافاصله با حرکت متقابل حریف روبرو شده و فعلا ذات بحران از وضعیت "ابتکارعمل" به سمت "مدیریت بازدارندگی" جهت یافته است. با بروز درگیری های فرقه یی در عراق و لبنان و هم اینک اعتراضات گسترده مخالفان رجب طیب اردوغان در مخالفت با وی و اتهام تمایلات استبدادی نخست وزیر که در طی چند روز اخیر شهرهای استانبول، آنکارا، ازمیر، بدروم، قونیه و حتی شهرهای کوچک سنتی را دستخوش ناآرامی کرده است، بحران سوریه به یک بمب خوشه یی می ماند که که با ریزش آن و پخش تکه های قابل انفجار این بمب بسیاری را با خود به سوی فلاکت و نیستی خواهد برد. در قبال بحران سوریه تا به امروز یک جنگ رسانه یی نیز همپای جنگ میدانی در حال انجام است که با تحولات اخیر و با افشای شواد و مدارک مستدل این تصویرسازی یکسویه دیگر نمی تواند افکارعمومی منطقه یی و بین المللی را اقناع کند. نظرسنجی های جدید در منطقه و در سطح جهانی نشان می دهد که دیدگاه مردم جهان نسبت به وقایع سوریه تا حدود زیادی نسبت به گذشته تغییر کرده است و دیگر بر طبل جنگ کوبیدن غرب برای یکسره کردن کار اسد و حمایت از مخالفان مسلح با انتقاد و ناخرسندی توده های مردمی روبه رو می باشد. اینکه مثلا از کشته شدن بیش از نود هزار تن در طول جنگ سوریه سخن گفته می شود و بعد مسبب و عامل قتل این همه را به سمت اسد نشانه می روند یک بازی ظریف رسانه یی – سیاسی است که همخوانی چندانی با واقعیات موجود ندارد. حتی به ادعای آمارهای کمیته حقوق بشر سوریه که در لندن مستقر بوده و همواره یکجانبه از مخالفان دفاع می کند، تاکنون نزدیک به یک سوم از این تلفات انسانی مربوط به نیروهای ارتش و شبه نظامیان حامی دولت دمشق بوده و بخش دیگری از آن نیز شامل مخالفان مسلح از ارتش آزاد سوریه تا اسلامگرایان تندرو چون جبهه النصره می باشد. مثلا وقتی که تانک ها و توپ های دو طرف در شهری دوپاره چون حلب به سوی مواضع طرف مقابل پرتاب می شود آیا اینکه تمام کشته های غیرنظامی را در سبد جنایت اسد ریخت می تواند جایی در وضعیت زشت و زیبای جنگ داخلی کنونی سوریه داشته و انگشت اتهام را تنها به سوی یک طرف نشانه رفت. سوریه امروز به لبنان دهه ٨۰ شباهت دارد که فرقه های مذهبی و گروه بندی های منطقه یی با حمایت حامیان بیرونی به قتل عام یکدیگر مشغول بوده و مدالیته مصالحه سیاسی بر مبنای سهم قدرت طرفین منازعه و چتر حمایتی پیمان "طائف" از این راهکار توانست تا حدودی ثبات و آرامش را برای این کشور در هم ریخته به ارمغان آورد. سوریه با اسد یا بدون اسد پایان بازی مرگبار کنونی نخواهد بود و به همین دلیل اصرار بر این شرط تنها می تواند به تعمیق، تشدید و ادامه بحران کنونی کمک کند. توافق اولیه بین مسکو – واشینگتن برای برگزاری دور دوم مذاکرات صلح در قالب توافق ژنو راهکار امیدوار کننده یی بود که متاسفانه با موضع گیری های متناقض تمامی بازیگران داخلی و خارجی تا حدود زیادی از همان ابتدا امید برای صلح را زیر سوال برد. واقعیت در این است که حزب الله لبنان در سوریه به حمایت از اسد می جنگد در حالی که جنگجویان وابسته به طیف "سعد حریری" و سلفیون لبنانی نیز در کنار مخالفان در نبرد شرکت دارند، ایران در کنار اسد قرار دارد همان گونه که قطر، ترکیه، عربستان، اردن و دیگر کشورهای منطقه در کنار مخالفان قرار گرفته اند و هم چنین به همان نسبتی که روسیه نقش آلترناتیوی در اوضاع سوریه دارد غرب و آمریکا نیز در نقطه مقابل همین جایگاه را در بحران موجود خواهند داشت. سوریه آرام نمی گیرد چون هیچ یک از عناصر داخلی و خارجی به صورت جدی به یک توافق صلح آمیز فکر نکرده و تنها چینش ژئوپلتیک را مدنظر قرار دارند.