رسالت روحانی، بازگرداندن تعادل است
گفتگوی اخبار روز با یاسر عزیزی پیرامون انتخابات و نتایج آن
•
همین حضورهای میدانی و تاکیدات مستمر بر خواستها در ضمن صبوری و پرهیز از یاس و سرخوردگی، مهمترین امکان فشار بر رئیس جمهور خواهد بود. پر واضح است که تامین امکان فعالیتهای مدنی در شکل سازمانیافتهتر نیز از معبر همین حضور و تاکید بر آن میسر است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
٣۰ خرداد ۱٣۹۲ -
۲۰ ژوئن ۲۰۱٣
* یاسر عزیزی، فعال سیاسی چپ، ساکن ایران است
اخبار روز: می توان انتخاب آقای روحانی را پیروزی مردم خواند؟
یاسر عزیزی: به هر حال انتخابات بر خلاف تصور بسیاری از پیگیران ِ جدی مسائل سیاسی به سرانجام رسید. شاید بخشی از هیجان ناشی از این نتیجه، به همین مهم برمیگردد. در واقع تصور غالب بر این بود که به واسطهی قوت گرفتن احتمال تمایل جریان پادگانی – اقتدارگرای ِ تمامیت خواه به گزینههای قالیباف – جلیلی و راست سنتی به علیاکبر ولایتی، بعید نیست که فرایند انتخابات مشابه کودتای ۸۸ تکرار شود. این مهم البته با توجه به تنگنظریهای هرچه بیشتر نظارت استصوابی، به هر قیمتی محتمل نبود. به همین اعتبار، اقبال غیر ِ قابل پیشبینی و دور از تصور مردم در آخرین روزها، متولیان امر انتخابات را به سمت خویشتنداری سوق داد و نتیجه آن شد که شاهد بودیم. بر این اساس، نفس دو قطبی شدن انتخابات میان جریانات نزدیک به حاکمیت اقتدارگرا و تمامیتخواه از سویی و جریان مستظهر به حمایت بخشهایی از نیروهای اصلاح طلب، تحولخواه، جنبش سبز و نیز عمدهترین نمود خواص بیبصیرت (هاشمی رفسنجانی) – از منظر دستگاه تبلیغی دولتی – بود از دیگر سو، تحمیل کاندیدای نهایی قطب اخیر بنا بر اراده و حضور مردم را به صورت یک پیروزی برای مردم رقم زد. پیداست که در این بین، چنین صراحتی در اعلام پیروزی مردم، نسبتی با مواضع آتی کاندیدای منتخب ندارد. به عبارتی؛ نفس تحمیل ارادهی خود به جناح نظامی – پادگانی در قدرت از سوی مردم و در پی آن بازگشت امید و شور و شادی به میان ایشان، دستآورد بزگ و ارزشمندی بود. این انسجام دوبارهی ملی حول چهرههای ممنوعهی سیاسی که روی داد پیروزی و عرض اندام کوچکی نبود.
اخبار روز: برای آقای خامنه ای و شورای نگهبان قابل تصور بود که بخشی از مردم از میان کاندیداهای تائید شده به چهره ای که نسبت به سایرین بیشترین فاصله با رهبری حاکمیت را بازتاب می دهد، رای خواهند داد. چرا حسن روحانی را تائید کردند؟
یاسر عزیزی: واقعیت این هست که مسئله به همین سادگی قابل پرداخت نیست. در واقع حاکمیت پس از فضاحت کودتای ۸۸، به هیچ عنوان مایل به یکسره کردن مسئلهی انتخابات در همان ورودی شورای نگهبان نبود. من معتقدم جناح فرادست قدرت در این باره اسیر بازی پیچیده و هوشمندانهی هاشمی – خاتمی شد. پیدا بود محمدرضا عارف که علیرغم تعلق به جریان اصلاح طلب، از اولین روزهای بعد از کودتای ۸۸ پیوند خود را با رهبری نظام حفظ کرده بود، به سادگی از صافی شورای نگهبان گذر خواهد کرد، منتها تصور رای آوری وی حتا برای جریانات نزدیک به اصلاحطلبان نیز قابل اتکا نبود. از طرفی با وجود عیان بودن این واقعیت که حضور هاشمی رفسنجانی به منزلهی عدم حضور حسن روحانی خواهد بود، این هردو حضور پیدا کردند. روحانی آرام، بی حاشیه و در همان روز اول و هاشمی رفسنجانی با حاشیه و جنجال بسیار در آخرین لحظات. بعدها از زبان هاشمی نیز نقل شد که وی از عدم تایید صلاحیت حضورش آگاه و مطمئن بود. با این همه هاشمی رفسنجانی با انگیزههای متعددی پای در وزارت کشور نهاد و از اتفاق بنا بر برآوردهای نهادهای امنیتی – اطلاعاتی، توانسته بود اقبال خوبی به خود جلب کند. در این بین نیروهای حاکمیتی به صرافت افتادند با رد صلاحیت هاشمی (که به احتمال زیاد، تمدید زمان بررسی صلاحیتها یافتن بهانهی این کار بود) به چند هدف دست پیدا کنند. نخست؛ وزن و موقعیت هاشمی در چهار سالهی اخیر را به عرصهی رقابتهای انتخاباتی نکشانند. دوم؛ در نتیجهی حذف این گزینه، بخشهای ظاهرن گستردهای از مردم که به مشارکت در انتخابات متمایل شده بودند را دچار یاس و سرخوردگی کنند. و سوم اینکه با تایید دو گزینهی نزدیک به اصلاحطلبان و هاشمی رفسنجانی، انتخابات را از شائبهی یکدستی و تکصدایی نامزدها بیرون بیاورند. بی تردید این تحلیلها تا چند روز پایانی مانده به انتخابات نیز رنگ واقعیت داشتند. منتها هم سومین شب مناظرهها با شدتی کمتر، و هم حضور یکبارهی خاتمی، هاشمیرفسنجانی، بخشهای گستردهای از نیروهای سیاسی و ... در چند روز پایانی با شدتی بیشتر ورق را برگرداند. کنار رفتن یکی از نامزدها در کنار این شور نوخاستهی اجتماعی که در ضمن خواهان ائتلاف دو نامزد نزدیک به اصلاحطلبان بودند(تا جایی که حتا خبرگزاری فارس – نزدیک به سپاه – را وادار به ایجاد شایعه – خبری نمود حاکی از تصمیم شورای نگهبان به تجدید نظر در صلاحیت حسن روحانی) آخرین قطعهی پازل انتخاباتی هاشمی – خاتمی و همفکران ایشان بود که اجرای آن منجر به غافلگیری هدایتگران سیاستهای جریان غالب قدرت شد. البته در این میان نمیتوان در نظر نداشت که شخصیت و سوابق حسن روحانی چنان نبوده است که به عنوان نمونه حاکمیت و در راس آن شخص رهبری جمهوری اسلامی احساس خطر چندانی از ناحیهی او داشته باشد. این مردم هستند که میتوانند خطر وی را برای بالادستیها غنی سازی کنند.
اخبار روز: آقای روحانی نماد تغییر در سیاست حکومت است؟
یاسر عزیزی: در این زمینه باید حداقل در اینجای تحلیل، سیاست خارجی و داخلی را از هم تفکیک کرد. در سیاست خارجی با توجه به بحرانهایی که حکومت اسلامی طی سالهای اخیر با آنها مواجه بوده است، چندان دور از ذهن نیست که دولت جدید رویکردهای تنشزدایی، تعامل بیشتر و نزدیکی با همسایگان را ذیل نفوذ هاشمی در اعراب و پتانسیلهای جهانی خاتمی در پیش بگیرد. این تغییرات اگرچه بنیادی نخواهند بود، اما در صورت تحقق و نتیجه بخش بودن دو نتیجهی مهم خواهند داشت؛
۱- ناپایداری و بحران سیاسی – اقتصادی در اثر تحریمها را به سمت نوعی تعادل نسبی خواهد برد. (که به نظر میرسد هم حکومت از آن منتفع شود و هم تا حدودی مردم)
۲- در نتیجهی تحقق مورد اول، تمامی کاسه و کوزهها سر دولت بیکفایت احمدی نژاد شکسته خواهد شد که در اینچنین وضعیتی از یک طرف جناح هاشمی – اصلاحطلبان میانهرو به آرامش و موضعی حق به جانب برخواهند کشید و از طرفی آیتالله خامنه ای میتواند باز هم خود را در اتفاقات و بحرانهای روی داده در دورهی احمدینژاد، بی تقصیر نشان دهد. این نتیجهی دوم میتواند هرچه بیشتر توضیح بپذیرد.
اما در بعد داخلی؛ من به هیچ وجه چنین نظری و تحلیلی حداقل با این قطعیت و قاطعیت ندارم. خود روحانی نیز گرچه گاهی بر موج هیجان و اعتراضات مردمی در زمان کمپین خود وعدههایی میداد، اما چنین تصویری از خود بروز نداده است. حسن روحانی اصلیترین رسالت خود را در بازگرداندن تعادل به کلیت ساختار میبیند. حال اگر اقتضا کند که این بازگرداندن تعادل به ساختار، جامعه را حتا به وضعیت زمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی نزدیک کند، باز هم به منزلهی تغییر در سیاست حکومت نیست. منتها چنین احتمال و امکانی قادر خواهد بود فضای از دست رفتهای که نسبت به سالهای اخیر محدودیت کمتری داشت را برای مردم احیا کند. در چنان شرایطی (که قطعن با تاکید و پیگیریهای مستمر و توام با صبوری و حوصلهی مردم محقق خواهد شد)، این مردم و فعالان سیاسی - اجتماعی هستند که باید از تجربیات گذشته بهره بگیرند و با استفاده از منافذ ایجاد شده، قدمهای محکمتر و اساسیتری بردارند.
اخبار روز: شاهد تغییراتی در جهت تامین حقوق اولیه شهروندان مثل آزادی روزنامه ها، زندانیان سیاسی، کم شدن تبعیض علیه زنان، اقلیت های قومی-ملی و مذهبی، آزادی نهادهای مدنی ، بهبود وضع زندگی کارگران و آزادی تشکل یابی آنان خواهیم بود؟
یاسر عزیزی: شاید ارجاع به اولین کنفرانس مطبوعاتی حسن روحانی بعد از انتخابات در این باره مفید باشد. شاهد بودیم که وی در پاسخ به پرسشی در مورد آزادی رهبران جنبش سبز و زندانیان سیاسی، چنین موضوعی را به زمان خود و کیفیت تعامل با سایر نهادها و دستگاههای غیر ِ انتخابی منوط کرد. یک حقیقت و یک خطر در این پاسخ نهفته است. حقیقت این است که چنین گشایشهایی واقعن و به طور مستقیم در حوزهی اختیارات قوهی مجریه و شخص رپیس جمهور نیست. کمتر کسی یافت میشود که محمد خاتمی را مسئول مستقیم قتل دگراندیشان، سرکوب دانشجویان و روزنامهنگاران نیز محدودیتهای سیاسی ِ زمان ریاست جمهوریاش بداند. اینجاست که خطر مورد اشاره رخ نمون میشود. یعنی اگر رئیس جمهور بر آن باشد که صرفن به ظرفیتهای قانونی موجود بسنده کند (که واضح است حوزهی قدرت نمایی نهادهای سرکوب است) و البته گاهی تنها با ریش گرو گذاشتن کاری را پیش ببرد – و در واقع خود را از حضور و حمایت مردم در فشار به نهادهای سرکوب بینیاز بداند و محروم کند – نمیتوان امید داشت گشایشی در موارد مطرح شده در پرسش شما به وجود بیاید. نوع پاسخ روحانی شبیه رفتارهایی است که خاتمی داشت و البته چندان راه به جایی نبرد.
اخبار روز: مردم قادرند رئیس جمهور را در جهت تامین خواست ها و انجام تغییرات، تحت تاثیر و فشار قرار دهند، وسیله موثر این تاثیرگذاری و اعمال فشار چیست؟
یاسر عزیزی: در این که مردم قادرند تردیدی نیست. شما به عنوان مثال دولت دوم احمدی نژاد را ببینید. جدای از وجه عوامفریبانهی رفتار، انتخاب خلاف رویهی یک زن در راس یک وزارتخانه، آن هم از سوی رئیس دولتی بنیادگرا (البته در آن زمان!!) که خود به واسطهی یک کودتا برآمده بود، جز نتیجهی تاثیر تغییر نسبی نگاه جامعه به حقوق زن و خواستهای تاکید شدهی جنبش زنان و اقدامی در جهت تامین بخشی از نظرات ایشان نبود. منتها باید نگاهی هم به پتانسیلهای نهادی داشت. واقعن در این سالها ما با بحرانی در زمینهی جنبشهای مدنی و اجتماعی ِ مستقل مواجه بودهایم. اگر در این حوزهها شرایط قدری بهبود پیدا نکند، همین حضورهای میدانی و تاکیدات مستمر بر خواستها در ضمن صبوری و پرهیز از یاس و سرخوردگی، مهمترین امکان فشار بر رئیس جمهور خواهد بود. پر واضح است که تامین امکان فعالیتهای مدنی در شکل سازمانیافتهتر نیز از معبر همین حضور و تاکید بر آن میسر است.
اخبار روز: نسبت آقای موسوی با دولت تازه و نسبت جنبش سبزبا این دولت چطور تنظیم می شود؟
یاسر عزیزی: این که نسبتهای مورد اشاره شما چطور تنظیم میشود از عهدهی تحلیل و پیشبینی من خارج است – چرا که مستلزم تاثیرگذاری این نظر است – منتها به نظر من چنانچه نیروهای اثرگذار جنبش سبز همچنان خواست خود را نه بر رفع دورهی سیاه احمدینژاد، بل که چیرهگی بر دوران سیاه سرکوبها و تبعیضها و انسدادهای سیاسی – اجتماعی بدانند، بهتر آن است که ضمن حمایت از هر اقدام مثبت دولت آینده، خود را مستقل از آن حفظ کنند و همچنان در موضع انتقادی و بدیل سیر کنند. شخص میرحسین موسوی نیز که در مبارزات اجتماعی کنونی ما جایگاه خاصی پیدا کرده است نیز از این موضع مستثنا نیست و نخواهد بود.
اخبار روز: بخشی از مردم به اعتراض در انتخابات شرکت نکردند، اینها چه قدمی باید بردارند تا اعتراضشان دیده شود و بتوانند در تحولات آتی تاثیرگذار باشند؟
یاسر عزیزی: باید پذیرفت که در هیچ انتخاباتی و در هیچ جامعهای شاهد مشارکت صد در صدی نیستیم. با چنین معیاری و در عین در نظر داشتن ایرادات اساسی ِ نظام انتخاباتی و سیاسی حاکم بر ایران، نرخ مشارکت معمولن اگرچه پر نوسان، اما بالا بوده است. از طرفی نیز، جریانات و گرایشات مایل به تحریم و یا عدم مشارکت، هرگز نتوانستهاند بسیج منجر به اثری را موجب شوند. در واقع هرگاه نرخ تحریم و یا عدم مشارکت پایینتر بوده است، اتفاقاتی ایجابی نظیر دوم خرداد ۷۶ و ۲۴ خرداد ۹۲ یا رویدادی سلبی و موثر همچون انتخابات ۸۸ و پیآمدهای آن واقع شده است. در حالی که در هیچ یک از موارد تقویت جبههی تحریم یا عدم مشارکت، ظرفیتی اجتماعی جهت اثرگذاری ایجاد نشده است. بنا بر این مادامی که تحریم یا عدم مشارکت در همین حدود سادهی یک نق جمعی و یا قهر سیاسی جلوه کند، صرفن مقداری مقاله و تحلیل مایل به تحریم از خود برجای خواهد گذاشت. آن چه مسلم است تا زمانی که قائلان به اعتراض از نوع تحریم انتخابات نتوانند سازمانیابی و امکان یابی تاثیر اجتماعی را مورد بررسی قرار دهند، صدایی نخواهند داشت که شنیده شود و تاثیرشان نیز به همان اندازهی سابق خواهد ماند. کوتاه سخن این که با وجود فقدان اپوزیسیون قدرتمند و دارای عقبهی تشکیلاتی ِ اجتماعی در میان مردم، چنین رویکردی حتا بینتیجهتر از گرایش مشارکت در هر شرایطی است. چرا که این دومی گاهی به نتایجی رسیده اما گزینهی تحریم تاکنون نتیجهی ملموسی عاید موافقان خود ننموده است. (روشن است که وجه و حقانیت اخلاقی موافقان عدم مشارکت شایستهی احترام است اما اینجا بحث بر نتیجه بخشی کنش سیاسی است.)
|