از : علی اصلی
عنوان : آزادی بیان ؟!
به نظر من در رابطه با تناقض ها و کمبود های اساسی "تحلیل" جناب تابان - باید به وضعیت اسفناک سانسور بی رویه و بی پرنسیپ - و بر اساس دیدگاه "خودی - غیر خودی" - در سایت مطبوع ایشان یعنی همین سایت - توجه لازم را مبذول داشت. براستی چنین رویه آشکارا نا معقول و ضد دمکراتیکی از چه بستر های فکری و روانی بر می خیزند؟! چگونه سخنان "غیر خودی"ها به بهانه منافات با "ادب و اصول اخلاقی" براحتی آب خوردن دایما سانسور می شود - اما سخنانی صد بار "بی ادبانه تر و غیر اخلاقی تر" از جانب "خودی ها" چپ و راست مانند آب خوردن منتشر می شوند؟! من تا کنون در سایتها نسبتا زیادی - از طیفهای گوناگون - به ابراز نظر پرداخته ام - و به جرات می توانم بگویم که در هیچ سایتی سانسور نظرات به سنگینی این سایت نبوده است.
آن "غیر خودی هایی" که سعی در ابراز نظر در اینجا داشته اند و تیغ سانسور "اخبار روز" را فراوان بر تن قلمشان چشیده اند خوب می دانند که من چه می گویم. البته بسیار ممکن است که این پیام هم سانسور شود - اما همه این پیامها در نزد من و من ها ضبط می شوند تا روزی اگر لازم شد نشان دهیم که چه نوع دیدگاههایی به چه اقداماتی در این سایت متوسل شده اند تا صدای "غیر خودی" چندان انعکاسی نیابد. همزمان مطمئن باشید که چنین اقدامات تاسف بر انگیزی - که در تضاد آشکار با شعارها و ادعا های "دمکراتیک" سایت قرار دارند - نه از زبان ما و بازگویی آنها برای دیگران و دیگر سایتها باز می مانند و نه از دید دیگران.
۵۵۴۹۹ - تاریخ انتشار : ۶ تير ۱٣۹۲
|
از : پنهان
عنوان : شرکت و تحریم هردو همسنگ و مهم میباشند
اندیشه درست تکثرگرایی، مردم آزاده و جامعه روادار و دموکرات اندیش یعنی همین چیزی که اتفاق افتاد. یعنی همواره یک عده رای به رژیم میدهند، یک عده به اپوزیسیون، و یا در نبود یک اپوزیسیون عرفی رای به دورترین جناح از رژیم (نظیر معتدلین برهبری رفسنجانی و روحانی و اصلاح طلبان به رهبری خاتمی) رای میدهند. برخلاف نظر آقای تابان، هیچ امتیاز و مقام و "شأن تحلیل" ویژه ای برای هیچکس و هیچ گروه و تشکیلاتی بخاطر شرکت و یا تحریم این انتخابات وجود ندارد و امتیازی تعلق نمیگیرد. هرشهروندی حق دارد هر جور که دوست دارد بطور شفاف و واقعی عمل کند. از نظر علمی و علم آمار رفتار واقعی فرد و اجتماع مهم است. همان قدر که تعداد تحریمی ها مهم است، تعداد پیروان رژیم، اصلاحات و میانه روها هم مهم است. مهم اینست که ما با آماری دقیق تعداد واقعی رای دهندگان و تحریم کنندگان مستقل و یا وابسته به گروه ها و جناحای مختلف را بدانیم. تا این آمار دقیق را نداشته باشیم، نمیتوانیم رو به پیشرفت حرکت کنیم. تمام گروه های مخالف، از جمله فدائیان، حق دارند انتخابات را تحریم کنند، حتا اگر بعد از انتخابات پشیمان شوند. یکی از دلایل این نتیجه انتخابات وحشت همه از تحریم بود. هم خامنه ای، هم هواداران محافظه کارش، هم میانه روها، هم اصلاح طلبان و هم مردم مخالف رژیم از ضربه تأثیر تحریم و عدم شرکت و در نتیجه بالا آمدن کاندید غیردلخواه و مخالف رای و نظر خود در هراس بودند. شرکت و تحریم هردو همسنگ و مهم میباشند. هردو همزمان میتوانند باعث افزایش تدریجی قدرت مردم و کاهش قدرت حاکم در بلند مدت بشوند...
۵۵۴٣۶ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣۹۲
|
از : حامد صابری
عنوان : اتحاد دموکراسی خواهان ضروری است
یکی از دوستان اظهار کرده اند که چه آنانی که رای داده اند و چه کسانی که تحریم کرده اند عموما خواهان دموکراسی هستند و بهتر است همدیگر را تخریب نکنند این حرف درستی است اما به این دوست عزیز و دوستان دیگر پیشنهاد میکنم به این هم بیندیشند آیا بهتر نیست همه طرفداران دموکراسی در چنین مواقعی یکپارچه عمل کنند ؟
هیچ ترازویی نمی تواند تعیین بکند که آیا شرکت کردن بهتر بوده است یا شرکت نکردن و تاثیر کدام یک به نفع جامعه است . ولی این را به اعتقاد من ، می توان با اطمینان گفت اتحاد همه طرفداران دموکراسی به نفع جامعه است و چون اکثریت تصمیم به شرکت گرفتند و اتفاقا بر خلاف نظر آقای تابان تحلیلهای عمیقی هم پشتش بوده بهتر بود دوستان حمایت می کردند بنده از اول هم جمع بندی ام این بوده که اگر هسته اصلی اصلاح طلبان به رهبری خاتمی تصمیم به شرکت گرفتند بهتر است همه حمایت کنند . روح موتور بزرگ و موتور کوچک متاسفانه همچنان جولان می دهد .
۵۵۴۲٨ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣۹۲
|
از : بهرنگ ایرانی
عنوان : متهم به پوپو لیسم ارزان
در شرایطی که همهء مدافعان خیر و صلاح مردم و مملکت ،یکدیگر را دعوت به آرامش در بر خورد با یکدیگر و توصیه به همگرایی می کنند،تا با کمترین هزینه از این پیچ تند تاریخی به سلامت عبور کنیم،شایسته نیست کسانی که چنین ادعایی دارندو از موضع یک تئوریسین ادعایشان تحویل خلایق می دهند،با این تلقی که اگر کسی در یک یا چند بزنگاه تاریخی حرکت مردم را که متاثر از معدل شعور سیاسی_اجتماعی آن لحظهء تاریخی مردم است،تایید کند،گویا تعهد داده است که مدافع تمام حرکات درست و نادرست آنان باشد و انتقاد از عملکرد مردم را به مثابه خوردن میوهء ممنوعه ارزیابی کند و انتقاد کننده را از بهشت خیالیش بیرون کند.به گمانم تابان عزیز وقتی با چنین پیشداوری ای منتقد نوشته و نگاهش را متهم به "پوپولیسم چیپ" می کند،این شائبه ایجاد می شود که احتمالا در صدد تاراندن منتقد بخت برگشته از بهشت مورد نظر خویش است.جناب تابان،شما حق دارید که بحث حول مقاله ات را مدیریت کنید و برای هرز نرفتن انرژی و وقت عزیزان شرکت کننده ،آیتم هایی را پیشنهاد کنید که برای جلوگیری از تشتت و پراکنده گویی،به آنها پرداخته شود.جالب توجه است که این حق را برای مخاطبینت هم قائل شده ای که سوالات دیگری را اگر به نظرشان می رسد می توانند به آنها اضافه کنند و بدون اتهام زنی و در فضای آرام به گفتگو بپردازیم.جالب تر می شد این رویه را قبل از اینکه یکی را به ارزان بودن دیدگاهش متهم کنی و دیگری را شایستهء پاسخگویی ندانی ،در پیش می گرفتی.اما در مورد نکاتی که طرح کردید:
۱_کسی که نتیجهء (برد_برد) را هم در بازی دور از ذهن نمی داند ،در این بازی مشخص می پذیرد که هر دو طرف بازی با بدست آوردن امتیازاتی و از دست دادن امتیازات دیگری در حقیقت توانسته اند بعضی از نقشه های طرف مقابل را خنثی کنند و در بعضی موارد هم موفق به انجام این کار نشده اند.
۲_برخلاف دیدگاه شما می توان از این گفتگو نتیجه گرفت که بخش وسیعی از اصلاح طلبان و کسانی که در انتخابات شرکت کردند،نه تنها از خواست انتخابات آزاد عدول نکرده اند،بلکه در شرایطی که امکانات واقعی برای برگزاری چنین انتخاباتی موجود نیست ،از حداقل هایی که وجود دارد و می تواند موجب حرکت مردم شود استفاده کردند،و بخشی از شعارهای جنبش را مجددا بر سر زبانها انداختند بطوریکه بیانگر سوی مطالبات مردم باشد.
۳_این گفتگو می گوید و بار دیگر یاد آوری می کند که: "سیاست علم ممکنات است"
شاید بتوان گفت جنبش بنفش محصول زیرکی و وقت شناسی تحول طلبان و اصلاح طلبان در استفادهء بهینه از موقعیت های موجود و بدست آمده در راستای شادابی جنبش سبز است.
۴_در این شرایط،با توجه به انگیزهء عمومی و درونی جنبش بنفش که گفتن "نه" به افراط و برقراری تعامل بین المللی و خارج کردن کشور از انزوا بود،طبیعتا پیگیری این جدی این مطالبات نباید نافی مطالبات مدنی ،صنفی و... تلقی شود.آنچه که می تواند باعث پویایی جنبش دموکراسی خواهی و عدالتخواهی کشور ما شود،پیگیری منطقی و معقول همین مطالبات است.که الزاما نباید با پیشداوری مبنی بر این که دولت روحانی برآورده شدنشان است همراه باشد.
جناب تابان تصور می کنم پاسخ این سوالات را به شکلی دیگر هم من و هم بقیهء دوستان در چهار چوب دیدگاه کلی اشان در نوشته های قبلی داده باشند.تفاوتش این است که این بار پاسخگویی با احساس "دانش آموزی که سر جلسهء امتحان نشسته" و یا.... همراه بود.
۵۵۴۲۷ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣۹۲
|
از : خسرو گ
عنوان : برای دوستانی که غره ی این "پیروزی"شده اند
دوستانی که تحریم انتخابات ۹۲ را اشتباه ارزیابی می کنند، به "پیروزی" شان غره نشوند و خود را در نقطه مقابل آنان قرار ندهند که انتخابات را تحریم کردند، هر چند مراد من آن دسته از جریانات و افرادی نیست که هر انتخاباتی را از بدو تاسیس ج.ا.ا. تحریم کردند، بل که آنانی است که بسته به شرایط برای مشارکت یا تحریم تصمیم گرفته اند. به نظرم همانند تحریم کنندگان، کسانی که با نگاه انتقادی به روند آنتخابات در آن شرکت کرده اند، به مهندسی این انتخابات اذعان دارند، و می پذیرند که برگزاری "سالم" انتخابات در همان محدوده ی مهندسی شده ی انتخابات صورت گرفت. تنها تفاوت این است که تحریم کنندگان به حاکمیت در امر برگزاری "سالم" انتخابات همچنان بدگمان ماندند و رای ندادند، و شرکت کنندگان خوشبین شدند و به ریسکی (تیری در تاریکی، به گفته تابان) تن دادند. این خوش بینی به ویژه پس از آن تقویت شد که خامنه ای از مخالفان نظام هم خواست که به خاطر کشور رای بدهند. یعنی، به اعتقاد من، اگر پیش از انتخابات، در همان حد مهندسی شده (تایید صلاحیت کاملاً معنادار ۸ کاندیدا)، این اعتماد (شفافیت) وجود داشت که همانند ۸۴ و ۸۸ تقلبی بزرگ صورت نخواهد گرفت، مشارکت همانند ۸۸ بسیار بالا می شد. بنابراین، هم رای دهندگان و تحریم کنندگان باید با تکیه بر خواست تغییر با هم متحدانه عمل کنند نه اینکه در برابر هم قرار گیرند. بدیهی است که مرادم از این گفته نفی گفتمان منطقی و سازنده نیست.
اما چرا نباید به این "پیروزی" غره شد؟ اگر به سیاست ج.ا. پس از ۸۸ نگاه کنیم، می بینیم که رژیم که کارگزار اصلی اش ولی فقیه است، هیچگونه عقب نشینی در برابر خواست های مردم در چنان جنبش عظیمی که جهان را تکان داد، نداشته است. همچنان به سرکوب و بگیر و ببند بی امانش ادامه داد، به شکایت خانواده های قربانیان کودتای انتخاباتی رسیدگی نکرد و... این نشان می دهد که به خلاف این تحلیل سازشکارانه و فریبکارانه که خامنه ای بر ان شد از این پس خود جریان اصلاح طلبی را پی بگیرد و رهبری کند، او همچنان پیگیر سیاست های ارتجاعی خود هم پیش از انتخابات و هم در فرایند آن بوده است. اگر قرار بود که او از این پس بشود رهبر اصلاحات، چنین نشانه ای را از ۸۸ به بعد از خود به جای می گذاشت. لذا، غره شدن به این "پیروزی" می تواند این خطر را پدید بیاورد که باید از این پس با نگاه خوش بینی به ج.ا. نگریست. حداقل پیامد این خوش بینی بی اساس آن است که توده ها، همانند مرض همیشگی ایرانیان، عرصه سیاسی را ترک کنند و اجازه دهند رژیم سیاست های ضدمردمی خود را همچنان با شدت گذشته پیش ببرد.
۵۵۴۲۶ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : ایران
عنوان : نیروهای به اصطلاح چپ
از اصلاح طلبان حکومتی که همیشه رویای شراکت در حکومت را در سر میپرورانند وتنها در آن جایگاه خودرا قادر به ادامه مبارزه میدانند انتظاری نیست .اما وضعیت نیروهایی که داعیه چپ بودن داشته و خودرا مدافع طبقات محروم میدانند بهیچ عنوان مواضع شان در ارتباط با انتخابات اخیر قابل دفاع نمی باشد.آیا این نیروهای چپ نمیدانند چه طبقاتی خیز گرفته اندوسوار بر نارضایتی توده ها ضمن به انحراف کشانیدن مبارزات شان براریکه قدرت سوار می شوند .؟! عده ای از نیروهای به اصطلاح چپ چنان از انتخابات اخیر به وجد آمده اند که گمان میرود حتی اتاق خواب های خود رانیز به تمثال مبارک "روحانی" مزین کرده باشند.واقعا موضعگیری های اخیر بخش هایی از فعالین چپ شرم آور وننگین است.
۵۵۴۱۹ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : م هشترودی
عنوان : با بخش هایی از این مصاحبه موافق و با بخش هایی مخالفم.
اولا: این حسن ( فریدون) روحانی به اندازه طول اتم هم با قوانین جمهوری اسلامی و خود نظام اختلاف ندارند اما از آنجائیکه از رقیبانی مانند جلیلی و دیگران کمی دور اندیش ترند به فکر منابع دراز مدت نظام هستند و حاضرند یک کمی طناب دور گردن مردم را شل کنند که آنها برای رهایی از خفه گی دست به عصیان نزنند که بنیان های نظام را در هم بکوبند. گفتم که ایشان هیج اختلافی نه با رهبری و نه با نظام ندارند اما مثلا اگر هم از سنگسار دفاع کنند ترجیح می دهند که این عمل در پشت دیوار های زندان اتفاق افتد که در افکار عمومی بین المللی به ابرو و حیثیت نطام خدشه وارد نشود. کلا با هر گونه افراطگرایی که ضررش بیش از منفعت برای نظام باشد مخالفند. یعنی ایشان بهتر از دیگران با روانشناسی توده ها و اینکه چگونه می توان آنها را سالها در خواب نگه داشت و سرشان شیره مالید اشنایی دارند.
ثا نیا: برای درک اینکه چرا در این مرحله از تاریخ فردی بمانند حسن روحانی انتحاب شد احنیاجی به نابغه بودن نیست. ایران قبل از انتخابات دقیقا به لبه پرتگاهی نزدیک شده بود. که فقط لگدی کافی بود که آنرا به قعر دره عمیق-- از نوع دره هایی که صدام و قذافی فرستاده شدند--- روانه کند. در عرضه خارجی روزی نبود که تروریست هاییکه از طرف ایران ارسال می شدند در آمریکا و افریقا و هندوستان و تایلند و ترکیه و خدا میداند در کدم کشور دیگر دستگیر نشوند. ایران در بحران سوریه گیر کرده است و بخوبی می داند که چیزی به پایان عمر بشار اسد نمانده است. در مسئله هسته ای هم با گذشت زمان حتی روس ها و چینی ها هم کم کم به مواضع آمریکا و غرب نردیک می شدند. ایران با هیج یک از همسایگانش رابطه حسته و دوستانه ندارد و یکی از منزوی ترین کشور ها در سراسر جهان است که به جز اسب چلاقی به نام اسد و حزب الله لبنان که در عرضه بین الملل نیرویی بحساب نمی آید دوست وفاداری ندارد.-- حتی ترکیه را هم از دست داده بود--- در عرضه داخی هم که تحریم های اقتصادی هم کارش را با موفقیت انجام داده و اقتصاد ایران را به ویرانی کشیده بود که می رفت که یواش یواش صدای مردم را در بیاورد. در مذاکرات هسته ای هم وضع اش هر روز بد تر می شد و امریکا و غرب حاضر به عقیب نشینی حتی یک سانتیمتر هم نبود. معلوم بود که در این لبه پرتگاه هر آدم عاقلی که به اندازه نخودی عقل و خرد در بالاخانه اش داشته باشد باید کمی عقب نشینی کند. حتی دیکتاتوری مانند هیتلر که از خود خدا هم حرف نمی شنود گاها وقتی ارتش اش در مخمصه می افتاد جام زهر را بالا می کشید و به حرف فرمانده هان ارتش اش گوش می کرد-- با اینکه به ندرت.
این انتخابات از ماه ها قبل مهندسی شده بود که با یک تیر چندین گنجشگ شکار شد. همانطوریکه اقای تابان هم نوشته اند هم مردم موقتا راضی به نطر می رسند و هم اینکه اپوزیسون " اصلاح طلبان" را از درون اخته کرده است. نتیجه این انتخابات برای خامنه ای اصلا و ابدا هم سوپرایز نبود و ایشان دقیقا می دانستند به این مردمی که داشتند از ناامیدی غرق می شدند چگونه یک توهم امید و زندگی ایجاد کنند.
من به شخصه در درستی و صحت در درک وقایع اتفاق افتاده اصلا و ابدا نه شکی دارم و نه مشکلی .اما معضل بزرگ و گنده ترین گره ایکه باید در اینده باز شود فعلا بی پاسخ مانده است و آن اینکه ایا این رژیم همانطوریکه اقای تابان هم اشاره کرده اند در برنامه های هسته اش حاضر به سازش با امریکا و غرب خواهند شد. یا نه؟ من به شخصه بر خلاف اقای تابان معتقد هستم که نه جمهوری اسلامی و نه آمریکا و غرب هیجکدام حاظر به عقب نشینی از مواضع شان نخواهند بود و این لجاجت از هر دو طرف عاقبت کار را به مداخله نطامی آمریکا خواهد کشانید. ایران نمی تواند آن خواست های آمریکا را که بازرسان حق خواهند داشت که بدون اطلاع قبلی بتوانند به هر نقطه و تاسیسات نظامی و هسته ای ایران سرک بکشند را قبول کند. این یعنی کاپیتولاسیون و ایران این خواست ایشان را بر آورده نخواهد کرد و امریکا هم بخوبی از روانشناسی رهبری اطلاع دارد.
پس باید منتظر توفان بعد از این ارامش موقتی باید بود
۵۵۴۱٨ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : رضا پرچی زاده
عنوان : روشنگری: بسترسازی برای تغییر
دوستِ گرامی، جنابِ آقای تابان
با سپاس از شما بابتِ این مطلبِ خوب، ذکرِ دو نکته را ضروری می دانم. یکی اینکه آنچه به عنوانِ «میزانِ مشارکت» در «انتخابات» منتشر شده و امروز موافق و مخالف به آن استناد می کنند، به طورِ عمده از رسانه های رسمیِ جمهوری اسلامی به درآمده، که به هیچ وجه قابلِ اعتماد نیست. بنابراین، مشخص نمی شود که میزانِ رای-دهندگان و رای-ندهندگان در واقع چقدر بوده است. شواهد نشان می دهد که مشارکت بسیار کمتر از دورهِ قبل بوده، و حتی گزارشهای افرادِ نزدیک به نظام یا طرفدارِ رای دادن در روزِ رای-گیری هم نشان می دهد که زیاد شلوغ نبوده. منتهی اینکه چطور در نهایت ۷۲ درصد اعلام می شود را باید گفت: «اللهُ اعلم!» لذا صحیح این است که ما هم در دامِ این تبلیغاتِ منفی نیفتیم. ما نمی توانیم به طورِ قطع میزانِ مشارکت را تعیین کنیم، اما شایسته است که زیاد به آمارِ جمهوری اسلامی هم اعتماد نکنیم.
نکتهِ دیگر اینکه آنها که رای ندادند یا به دلخواه و به زور دادند، بسیاری شان جدا به رژیم اعتقاد ندارند و آن را نمی خواهند. آنها هر کدامِ به دلایلی کاری را کردند که کردند، و این از سرِ وجدِ به تغییر بوده که این کار را کرده اند. لذا، به دور از جهت-گیری های حزبی و جریانی، من فکر می کنم بخشِ عظیمی از جامعه - که بنده و شما هم جزِ آن باشیم - خواهانِ تغییر هستند، و این امتیازی برای تغییرخواهان است. حال اینکه جمهوری اسلامی همه چیز را به سودِ خود مصادره می کند نباید ما را ناامید کند. این از اول هم قابلِ پیش-بینی بود که ج ا این کار را خواهد کرد، منتهی به طریقی دیگر که اکثرِ ما پیش-بینی نکرده بودیم چنین کرد. لذا ما باید به فعالیتِ خود ادامه دهیم. می بینیم که تا اینجای کار هم بسیار مفید بوده است. اصولا هنگامی که بر اصول بایستیم و مدام روشنگری کنیم، بستر برای تغییر ایجاد می شود. نقشِ خود را در تغییری که صورت گرفته - بدونِ اغراق و با آگاهی نسبت به عواملِ دیگر - دستِ کم نگیریم. با آرزوی بهروزی برای شما.
ارادتمند
رضا پرچی زاده
۵۵۴۱۷ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : کمال حسینی
عنوان : در مورد موارد طرح شده از طرف تابان
۱-"تا چه حد سیاست «امید و تدبیر» سیاست تحمیلی به آقای خامنه ای است.................."
۲ سوال بالا از هم جدا شدنی نیستند ، سیاست اجازه دادن به حضور روحانی هم تحمیل شده به آقای خامنه ای بود و هم تدبیر حکومت برای خروج از بحران .به نظر من روحانی انتخاب اول آقای خامنه ای نبود ولی ایشان و بلوک قدرت تصمیم گرفتند وجود او را که به اصلاح طلبان نزدیک تر بود تحمل کنند ، حاکمیت در ایران نمی خواهد به سرنوشت صدام ، قذافی و بشار اسد دچار شود ، مخالفان دموکرات حکومت باید از این رویکرد حاکمیت و ظرفیت های موجود در آن استقبال کنند .
۲-صحنه سیاست در ایران بسیار متغیر و بی ثبات است و باید مطابق این تغیرات مداوم در باره آنها سیاست گذاری کرد ، تغیر در روش های مبارزه امروز نفی خواسته های دیروز جنبش سبز نیست ، هر گونه پیشرفت حتا اگر بسیار ناچیز باشد در نهایت به تحقق همان اهداف دیروز کمک می کند .
۳-"این گفتگو می گوید در پهنه ی سیاست کلان در ایران چرخش به راست صورت گرفته است........"
در بخش دوم تا حدودی در این مورد گفته شد ، تغیر فضای به شدت امنیتی موجود می تواند زمینه لازم برای طرح مطالبات را فراهم کند و مخالفان دموکرات باید از هر روزنه ای در این مورد استفاده کنند .
۴-"در این شرایط وظیفه ی جنبش مدنی این است که به دولت آقای روحانی اعتماد کند............"
طرح موضو ع به این شکل اشتباه است ، وظیفه جنبش مدنی در همه جای دنیا عدم اعتماد به حاکمان است و باید از هر فرصتی برای طرح خواسته خود استفاده شود .و اما در مورد ایران ، آقای روحانی هنوز کرسی ریاست جمهوری را تحویل نگرفته است ،حدود ۲ ماه دیگر او رسما رییس جمهور ایران خواهد شد .باید به روحانی فرصت بیشتری داده شود .ضمن اینکه نباید جنبش مدنی را متوقف کرد باید این را هم در نظر داشت که طرح مداوم مطالبات تلمبار شده به خصو ص اگر خارج از توان روحانی و ظرفیت های موجود فضای سیاسی کشور باشد می توان به عکس خود تبدیل شده و زمینه امنیتی و بسته شدن بیشتر فضا ی سیاسی کشور را فراهم کند .وظیفه جنبش مدنی استفاده از ظرفیت های موجود جامعه برای رسیدن به خواسته های خود و تلاش برای ارتقاء این خواسته ها و ظرفیت ها به سطحی بالاتر است .
۵۵۴۱۶ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : أمیر خان
عنوان : به أقای تابان
شما در جوابکًونه خود از برج عاج خود کًفتید که:
آقای امیرخان هم از نظرات من تعجب کرده اند و مسائلی را هم به من نسبت داده اند که زبانم لال هرگز نگفته ام و ننوشته ام. از جمله هر که رای داده بی تحلیل بوده است و هر که رای نداده تحلیل داشته است. من به این طور انتقادات جواب نمی دهم.
حال این را از متن مصاحبه خود ببینید و تا دلیل نظر تند مرا متوجه شوید:
ًاخبار روز: ولی در همین شرایط هم عده ای از شرکت در انتخابات دفاع کردند..
ف. تابان: دفاع آن ها از شرکت در انتخابات بر اساس «تحلیل» نبود. آن ها همیشه و در هر انتخاباتی شرکت می کنند. در ایران کمتر کسانی هستند که شرکت و یا عدم شرکت در انتخابات را از یک تحلیل معین نتیجه بگیرند، شرکت در انتخابات یا تحریم آن برای اکثر نیروهای اپوزیسیون جزو اصول تخطی ناپذیر در آمده است. کمتر کسی می تواند مدعی شود بر اثر «تحلیل وضعیت» رای به شرکت و یا عدم شرکت در انتخابات داده است. ً
حال خود دانید و در جواب دادن یا ندادن مختار. قصد مجادله نیست تنها خواستم به یکی از دهها تناقض در موضع شما أشاره کنم . با شما موافقم که حال باید در شرایط جدید به رآه کار درست فکر کرد و رآه نشأن داد البته با درس از روز کًار و وقائع . درس از روزکًار یک نکته منفی نیست بلکه شرط اساسی خردورزی است.
۵۵۴۰۹ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : محسن مقصودی
عنوان : استقبال از بحث!
در استقبال از بحثی که آقای تابان شروع کردند، بطور فشرده باید گفت:
۱) آن چه تحمیل به آقای خامنه ای است، فشار سیاسی از داخل وخارج از کشور از سوی نیروهای دمکرات از یک سو و از سوی دیگر تهدید واقعی نیروهای ارتجاعی و امپریالیستی است. سیاست" امید و تدبیر" روحانی تنها یکی از راه حل های بیرون آمدن از زیر فشار ها ، پیشنهاد شده به خامنه ای است که وی مشغول "تعامل " با آن است. تا چه حد بپذیرد ، در سیر رویدادها مشخص خواهد شد. راه روحانی و جناح راست اصلاح طلبان چیزی خارج از چارچوب های حکومت نیست.
وقتی آقای خامنه ای می پذیرد که از کسانی دعوت به شرکت در رای گیری کند که نظام را قبول ندارند، چطور ریاست جمهوری روحانی را تحمیل به خود تلقی کند. تحمیل به آقای خامنه ای زمانی است که وی مجبور باشد بپذیرد که کسانی که این نظام را قبول ندارند ولی میهنشان، ایران را دوست دارند، نه تنها اجازه داشته باشند که رای بدهند، که اجازه داشته باشند، کاندیدای نمایندگی مردم و ریاست جمهوری هم بشوند!
۲) اصلاح طلبان، بخصوص جناح راست آنها که همیشه تزلزل داشته و دارند و روی مواضع خود نایستاده اند. گذشته از ماهیت طبقاتیشان که اینطور الزام می کند و مزه قدرت که در دهانشان هنوز شیرینیش مانده و منافع معادن گاز "پارس جنوبی"، ایستادگی بر سر مواضع، اصلاح طلبان را سریع در اردوی برانداز و ضدیت با نظام ولایت فقیه قرار می دهد ، چیزی که آنها نمی خواهند. در این انتخابات مهمتر از هر چیز برایشان ،امکان فعالیت آزاد و سازما ن دهی نیروهای پراکندشان بود.
۳) تاثیر نوسان پاندولی مواضع اصلاح طلبان به راست و یا چپ، به عدم شفافیت سیاسی در ایران دامن می زند و موجب اختلال در حوزه های سیاسی و اقتصادی در کشور می شود. احزاب و نهادهای سیاسی در ایران ضعیفند، کشور انسجام و سازماندهی و نظم قانونی ندارد. تغییر رئیس جمهور، وتعیین وزیران جدید اگر بدون پشتوانه نهادهای سیاسی مورد اعتماد میلیون ها عضو ویا هوادار باشد، به جائی نمی رسد. از بازار آشفته ای که هست، افراد ناسالم سود خواهند برد.
۴) در این شرایط جنبش مدنی نباید ساده انگاری کند و تصور کند که دولت آقای روحانی چیزی بیشتر از یک تدارکات چی رهبر خواهد شد. جنبش مدنی باید از شکاف های موجود در حاکمیت برای مطرح کردن خواست ها و مطالبات مردم بیش از پیش استفاده نماید. و مطالبات خود را با اعتماد به نفس بیشتری مطرح کند. همچنین این مطالبات و خواست ها هرچه بیشتر باید جهت گیری دمکراتیک داشته باشند. ایران صحنه کشاکش و چانه زنی است. بدون پیگیری و پا فشاری چیزی نصیب کسی نمی شود. اگر خواسته ها و مطالبات هر چه بیشتر اجتماعی و مردمی شوند و بر بنیان واقعیت های روز فرمول بندی شوند، و بخصوص مرزبندی روشنی با استعمار و امپریالیسم داشته باشند، امکان اجرائی شدن بیشتری خواهند یافت.
۴. در این شرایط وظیفه ی جنبش مدنی این است که به دولت آقای روحانی اعتماد کند و فیتله ی خواست های خود را پائین بکشد و منتظر تدبیر ایشان بماند یا اساسا جامعه ی مدنی نباید به دولت اعتماد کند و باید مطالبات خود را مطرح کند و جلو ببرد.
این ها مسائلی است که به نظر من رسیده است. شاید موارد دیگری هم باشد. خوب است روی این ها در فضای آرام، بدون تهمت زدن و نیرو به رخ کشیدن و این که کی به فکر مردم است و کی نیست، بحث شود.
۵۵۴۰٨ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : حسن شیرزادگان
عنوان : جرجیس!
تاریخ نگار دوستار گرامی مطابق مثال معروف عمل کرده است. یعنی از میان همه ی پیغمبران رفته است جرجیس را انتخاب کرده است. انتخابات مجلس نهم در یک فضای روانی خاصی جریان یافت و اظهارنظرهایی درباره ی آن شد. آقای نگهدار و موج اعتصاب و تحریم همگانی؟ همه ی این «مواضع» هم بعد از آن که آقای خاتمی رفت و در دماوند رای داد باد هوا شد و موج «پشیمانی» به دنبال آن آمد. حالا بروید از آقای نگهدار و خانم محمدی بپرسید در انتخابات مجلس نهم کدام تاکتیک درست بود و ببینید چه جواب می دهند؟
۵۵۴۰۵ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : tarikhnegar dustar
عنوان : هر از گاهی تاریخ را ورق زدن ضرری ندارد
سلام ف. تابان
هر از گاهی تاریخ را ورق زدن ضرری ندارد
بویژه در لحظاتی که برخی از دوستان، یاران دیگر خود را متهم به شرکت در انتخابات در هر وضعیتی می کنند, آیا چنین بود؟
بررسی گوشه هایی از تاریخ دو سال قبل در ارتباط با انتخابات مجلس نهم ضرری ندارد
***************************
انتخابات مجلس نهم
نخواستن پایینی ها کافی نیست
مشارکت موقوف
فرخ نگهدار
به این ترتیب چشم انداز انتخابات مجلس نهم، به لحاظ شرکت مردمی که خواهان اصلاحات هستند به وضوحقابل رویت است. ناراضیان از وضع موجود کمترین امیدی ندارند که بتوانند در انتخابات تاثیر گذار باشند. هر تحلیل گر منصف و واقع بینِ اوضاع سیاسی به روشنی می بیند که انتخابات مجلس نهم، به خصوص در شهرهای بزرگ در فضاهای سیاسی کشور، مرده ترین انتخابات در تمام تاریخ جمهوری اسلامی ایران را رقم خواهد زد.
....
رهبران فکری و سیاسی حکومت مدعی اند اصلاح طلبان قانون شکن و براندازند. این ادعا بخشی از آزادیخواهان ایران را نیز به اشتباه انداخته است. متاسفانه کسان بسیاری هنوز فکر می کنند معنای التزام به قانون همان تبعیت از رهبری حکومت است. آنها از تلاش برای وادار سازی حکومت به رعایت حقوق قانونی ملت دست کشیده اند. عده ای حتی تصور می کنند شعار "اجرای بدون تنازل قانون اساسی" یک شعار حکومتی است.
تصمیم رهبری حکومت به سلب کامل حق انتخاب از مردم، خطر انصراف جنبش اعتراضی از پیگیری، مبارزه قانونی و وادار سازی حکومت به اجرای بدون تنازل قانون اساسی را دو چندان کرده است. خطر این هست که نسل تازه، باز از نو، از مبارزه قانونی نومید شود و اصلاح امور را فقط از راه براندازی نظام ممکن شمارد.
/////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////..
حکومت تصمیم خود را گرفته است؛ حالا نوبت ماست
فرخ نگهدار
اکنون دیگر مسلم است که انتخابات مجلس نهم انتخاباتی نخواهد بود که نارضایی های اجتماعی گسترده، به خصوص در میان شهروندان کلان شهرها را تخفیف دهد. حتی رقابت جناح های حکومتی نیز چنان مهار شده که نتواند توجه مردم تهران و شهرهای بزرگ را برانگیزد. اما این تدبیر به هیچ وضع ضمانت نمی کند که کار تقسیم کرسی های مجلس نهم، و به دنبال آن تقسیم پست های اصلی حکومتی، بتواند "پشت درهای بسته" به انجام رسد. حکومت در درون خود آبستن حوادث سرنوشت ساز است. حکومت هم از برگزاری یک انتخابات رقابتی هراسیده است و هم به هیچ وجه قادر نیست کار تقسیم مواضع حکومتی را در خلوت به انجام رساند.
زمان آن است که فعالین جامعه مدنی یک نقشه سنجیده را جایگزین انتخابات کنند. تجربه تاریخی حاکی از آن است که این جایگزین می تواند و باید سازمان گری یک موج اعتصاب و تحریم همگانی باشد.
...........................////////////////////////////////////////////////////////////////
اهمیت انتخابات مجلس نهم
ملیحه محمدی
آیا حضور این دو در مجلس نهم، ثبات و آرامشی را که اداره کشور محتاج آن و ولی فقیه خواستار آن است فراهم می کند؟
بدون تردید نه. اختلاف میان این نحله ها، جدال های خطرناک در حوزه تفکر اقتدارگرایانه است و آنجا وجود یکی فقط در تضعیف و تحلیل دیگری معنا می یابد.
تأمل بر اهمیت این انتخابات که فراخوان تحریم جنبش سبز به آن خصوصیت بیشتری بخشیده است، قدرت در عرصه سیاسی را بازهم ورق می زند و اپوزیسیون را برای ترسیم نقشه راه خود در موقعیت تازه ای قرار می دهد.
۵۵۴۰۴ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : دریادل توانا
عنوان : نقد اصلاح طلبان راست، ضرورتی جدی و فوری!!
ضعف جدی در جنبش دموکراسی خواهی ایران ، عدم برخورد و نقد جدی جریان راست اصلاح طلبی بوده است امروز شاهدیم خاتمی و رفسنجانی و نگهدار و ........... که حمایتی از جنبش سبز به عمل نیاورده بودند با سرکوب دهشتناک جنبش از سوی استبداد دینی مخالفتی نکرده بودند و............... با حمایت بخشی از حکومت ، میدان دار جنبش آزادیخواهی مردم ایران شده اند!! در پیشبرد سیاست های تمامیت خواهان نقشی موثر داشته باشند ضرورت سازمانیابی جنبش اجتماعی را نفی کنند زندانیان سیاسی و حصر رهبران جنبش سبز را به وادی نسیان سپرده ، مطالبات را تا حد " التماس و خواهش " تنزل دهند تا مبادا " ترس " خواب شخص ولی فقیه را آشفته سازد !! و در عرصه عمومی بخش هائی از جامعه را به پیروی از الیگارشی دینی رهنمون نمایند!! انتخابات حکومتی و نمایشی را " رقابتی " و تنها راه برای تغییر نشان دهند !! پیروزی حسن روحانی را پیروزی مردم معرفی کنند !!
پیروز باشید
۵۵۴۰٣ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : ف. تابان
عنوان : چند توضیح
ممنون از همه ی دوستانی که نظر داده اند. متاسفانه در این بحث ها تا حدوی به جای آن که گفتگوی منطقی حاکم باشد، موج های تبلیغاتی است که از راه می رسد، انگار هنوز در مرحله ی انتخابات قرار داریم. بخشی از نظرها شکایت این است که این مقاله به «مردم» توهین کرده و آن ها را «نادان» فرض کرده است. این ها از جنس همان تبلیغات پوپولیستی ارزانی است که در مقاله به آن اشاره شده است.
«انتقاد از مردم»، میوه ی حرام نیست که نتوان آن را خورد. در پیدایش این وضعیت و حکومت هزار و چهار صد سال قبل بر جامعه ی ما در قرن بیست و یکم، خود ما مردم هم تقصیرکار و گناهکاریم. اجازه بدهید این خط قرمزها را بشکنیم و حرف خودمان را بزنیم و با این جوسازی ها جلوی طرح مسائل را نگیریم. بلی ما باید و حق داریم از «مردم» انتقاد کنیم.
«انتقاد» من در اینجا این بوده است که انتظار نیست پرچم مطالبات دموکراتیک از روستاها و شهرهای کوچک بلند شود، این در درجه ی اول به عهده ی روشنفکران و احزاب سیاسی به خصوص احزاب سیاسی چپ و کارخانه ها و مراکز صنعتی است. این حرف را نکنیم پرچم «توهین به مردم». آقای بهرنگ ایرانی می تواند این را عدم احساس همدردی واقعی با مردم کوچه و بازار بفهمد. من اما این جور مردم دوستی را نه می پسندم و نه به آن وفادار می مانم.
آقای امیرخان هم از نظرات من تعجب کرده اند و مسائلی را هم به من نسبت داده اند که زبانم لال هرگز نگفته ام و ننوشته ام. از جمله هر که رای داده بی تحلیل بوده است و هر که رای نداده تحلیل داشته است. من به این طور انتقادات جواب نمی دهم.
آقای علی امیری از من خواسته اند مصادره به مطلوب نکنم و نگویم سی درصد که رای نداده اند طرفدار من بوده اند. من در این مورد در همین گفتگو به صراحت تاکید کرده ام. اما دوباره می گویم: چشم من این ادعا را نمی کنم. به شرط این که ایشان هم - که احتمالا به آقای روحانی رای داده اند - بپذیرند که ۵۱ درصد مردم بوده اند و به قدر رای خودشان حرف بزنند، از جانب «مردم» حرف نزنند، و حقوق من ِ اقلیت را رعایت کنند!
سخن بیشتر من اما به طور اخص با آقای رضا رضا است که انتقاداتی را مطرح کرده اند و خواسته اند که سکان اخبار روز به کسانی وادار کنیم که بر جامعه ی ایران اشراف داشته باشند. در مورد همین پیشنهاد آخر می خواهم به عرض ایشان برسانم که اگر یک چرخی در اینترنت بزنند چیزی که پر است، همین سایت هایی است که به اوضاع ایران اشراف دارند. خواهشم از ایشان این است که سایت اخبار روز و یکی دو تا سایـت دیگر را در این وسط با بزرگواری خود تحمل فرمایند.
آیا «رئال پلتیک» آن طور که ایشان می گویند باعث نجات جان فعالین سیاسی می شود؟ من که امروز در خارج از کشور نشسته ام و صدها و بلکه هزاران نفر مثل من، محصول همین سیاست «رئال پلتیک» مورد اشاره ی ایشان هستیم. ما خوشبخت ترین های این سیاست هستیم. کسانی که در سال های اول انقلاب بی هیچ دلیلی اعدام شدند، از جمله رفقای ما، خیلی هاشان به زمان سیاست «رئال پلتیک» در برابر جوخه های اعدام قرار گرفتند. به سرنوشت اصلاح طلبان نگاه کنید. به زندانی هایشان و تبعیدی هایشان. آن ها که رئل پلیتکرهای از جنس خود حکومت بوده اند. این طور استدلالات که من قصد ندارم بیشتر وارد جزئیات آن بشوم از نظر من همان استدلالات پوپولیستی کم مایه است.
ایشان انتقادی مطرح کرده اند که انتقاد بسیار دیگری هم هست و آن به مشی اخبار روز در مورد آقای موسوی بر می گردد. این یک پرسشی است که صحیح است و باید در مورد آن بحث کرد و پاسخ گفت. ما چرا در سال ۸۸ به آقای موسوی رای ندادیم و بعدا از ایشان حمایت کردیم و حالا شده ایم مدافع ایشان (در همان حد ناچیز خودمان). دلیل این موضوع پیچیده نیست. ما قسم نخورده ایم که یک بار برای همیشه در مورد شخصیت های سیاسی قضاوت داشته باشیم. تا قبل از جنبش سبز بازی آقای موسوی - از نظر ما - مثل همه ی دیگران در چارچوب «پارلمانتاریسم چمهوری اسلامی» یعنی همین بازی های پر تقلب بود که ما به آن اطمینان نداریم. جنبش سبز از چهارچوب آن «پارلمانتاریسم اسلامی متقلبانه» بیرون آمد و آقای موسوی خودش در راس اعتراض ایستاد. تفاوت این دو موضوع روشن است. جنبش سبز کجا و «پارلمانتاریسم» جمهوری اسلامی کجا؟ می خواهید بگویید این از آن در آمد؟ آری، در آمد. اما نقشی که آقای موسوی در جنبش سبز بازی کرد، دیگر در چارچوب آن «پارلمانتاریسم» نمی گنجید.
من یک بار دیگر از خوانندگان این گفتگو دعوت می کنم که به دور از بحث های تبلیغاتی سعی کنیم همه با هم ریشه ی تحولاتی را که اتفاق افتاده است بفهیم و در این مورد با هم گفتگو کنیم. در این مصاحبه چند مساله عمده مطرح شده است. خوب است روی این ها بحث کنیم:
۱. تا چه حد سیاست «امید و تدبیر» سیاست تحمیلی به آقای خامنه ای است و تا چه حد تصمیم گیری خود حکومت برای مقابله با بحران.
۲. این گفتگو می گوید اصلاح طلبان و هواداران آن ها در اپوزیسیون، به توافقات گفته و ناگفته چهارساله ی جنبش سبز در مورد ضرورت نقد انتخابات غیردموکراتیک و ایستادگی بر انتخابات آزاد پشت پا زده اند و به انتخابات تحمیلی تمکین کرده اند.
۳. این گفتگو می گوید در پهنه ی سیاست کلان در ایران چرخش به راست صورت گرفته است. اگر جنبش سبز محصول ائتلاف گفته و ناگفته ی اصلاح طلبان و تحول خواهان بود، جنبش بنفش محصول ائتلاف اعلام شده ی اصلاح طلبان با میانه روهای اصولگرا است. این ها چه تاثیراتی در آینده ی سیاست در ایران می گذارد؟
۴. در این شرایط وظیفه ی جنبش مدنی این است که به دولت آقای روحانی اعتماد کند و فیتله ی خواست های خود را پائین بکشد و منتظر تدبیر ایشان بماند یا اساسا جامعه ی مدنی نباید به دولت اعتماد کند و باید مطالبات خود را مطرح کند و جلو ببرد.
این ها مسائلی است که به نظر من رسیده است. شاید موارد دیگری هم باشد. خوب است روی این ها در فضای آرام، بدون تهمت زدن و نیرو به رخ کشیدن و این که کی به فکر مردم است و کی نیست، بحث شود.
با تشکر از همه ی دوستان
۵۵۴۰۱ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : resa reza
عنوان : دکان بقالی کجاست؟
آقای تابان !بی تعارف،چاپ شد شد،نشد خودتان خوانده اید!سالیان سال پیش،ما "رادیکال چپ ها" به صرف گرفتن قدرت سیاسی وارد معرکهای شدیم که طراح آن مجاهدین بودند!نمیدانم آنزمان شما در گروه تان کجای لنگر را گرفته بودید،اما نتیجه آن شد که "بقای رزمنده"به قیمت تلاشی و انهدام نیروی جوان و تشنه آگاهی آنچنان داغان شد که نمیدانم چند نسل نیازمند دوباره سازی آن نیروست!"نیروهای سازشکار" و "همکار حکومت" که سازمان شما نیز جزو آن بودند،از طریق آن چه توضیح ش از حوصله این نوشته بدور است،با حفظ نیروی خود و حد اقل ضربه به حیات خود ادامه میدهد،به گونهای که حامیان جان بدر برده هنوز در جامعه ایران حضور دارند،به گفتهای نیز فعال!باز قضاوت در مورد خوب یا بد "مهم نیست .......زندگی یا مرگ من چه اثری بردیگران داشته باشد"را بر عهده زندگان میگذاریم.این از آن غیر ریال پولیتیک آنزمان . اما آنچه من را انگشت بدهان گذاشته است،تاکید متوالی شما بر نقش میر حسین موسوی است.ما را خام یا کور احساس میکنید؟یادمان نیست سایت اخبار روز شما با بیرق "دموکراسی" زبان دراز کدام نیروهایی بوده و هست،که هنوز چماق برسر موسوی و جنبش سبزند؟با کدام رو میتوانید در این مصاحبه بر نقش موسوی و جنبش سبزی که تا اواسط حیات آن مورد غضب شما و یارانتان بود،تاکید کنید؟آیا "تاکتیک در هم شکسته تحریم"شمایان،ادامه همان تخریب جنبش سبز و شخص موسوی نبوده است؟آن"چپ رادیکال" رهبرانش هنوز بر چارپایه رهبری چسبیده و از آن دل نمیکنند ،شما قدم پیش بگذارید و با قبول اشتباه تان،دست کم سنت گذار عادتی شوید که دموکراسی نه در تکرار ملال آور نام آن که اجرای اصول اولیه آن تحقق یافتنیست.سکان سایت اخبار روز را به کسانی وگذار کنید که بر جامعه ایران اشراف داشته و تحلیلهای منطبق بر حال آن جامعه ارائه دهند،و نه آنچه در خارج از کشور بینی و بر حال مردمان ایران تطبیق دهی.، دکان بقالی آنجاست!
۵۵٣۹٨ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : محسن مقصودی
عنوان : مواضع درست و شفاف!
وقتی مصاحبه را می خوانی حداقل به این نتیجه می رسی که مصاحبه شونده می داند که چه می خواهد، پیگیر خواسته هایش هست، برای مطالبات سیاسی اش راه مبارزه را برگزیده است، چشمانش بر واقعیت های جامعه اش باز است، از شعار های پوپولیستی ( مردم فریب) دور است ، تمامیت خواه نیست ولی حقوق مردمی که مدافعش هست را، وا نمی دهد! چپ نما، چپ زده و چپ رو نیست و از دنباله روی این و یا آن جریان سیاسی راست و مستبد می پرهیزد و استقلال نظرش را می توان باور کرد.
اگر این مواضع به شکل یک جبهه ، جریان و خط سیاسی در ایران شکل بگیرد، گام بزرگی در راستای توسعه سیاسی در کشور برداشته شده است.
۵۵٣۹۷ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : عیسی صفا
عنوان : کدام مدل دمکراسی؟
تبریک به روحانی از طرف سازمانهای سیاسی چون فداییان اکثریت که شرکت در انتخابات دغلکارانه را رد کرده بودند این سوال را پیش می آورد که منظور آنها از دمکراسی چیست؟ یعنی تنها شعاری که آنها دو ده علیه کمونیستها علم و کتل کرده بودن همین رضایت به روحانی است که از چند تا فیلتر شورای نگهبان که مرتجع ترین افراد در آن جای خوش کرده اند است؟ تبریک به روحانی مشروعیت دادن به انتخابات قلابی است و اقدامی علیه دمکراسی خواهی. آنها زیر زبان مشترک در باره موازین دمکراسی و انتخابات آزاد زده اند و همکاری خود با نیروهای دمکرات و مترقی را دچار مشکلات جدی کرده اند. وحدت با دیکتاتوری ضد دمکراتیک است.
۵۵٣۹۶ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : البرز
عنوان : چو دیو برون رود فرشته درآید
آقای تابان من هم در دنیای ایده ال، هم وزن اعتقاد شما، معتقدم «در کشور یا میتواند دموکراسی برقرار باشد یا ولایت. در این مبارزه یکی باید به نفع دیگری میدان را خالی کند و برود»، اما در دنیای واقع، نه تنها امروز ایران، بلکه در گذشته ایران هم چنین امری نتوانسته موضوعیت عینی و واقعی به خود بگیرد.
سی و اندی سال پیش یک دیکتاتور میدان را خالی کرد و رفت. و ما سرودیم و خواندیم، «چو دیو برون رود فرشته درآید». حال بعد از گذشت سالها باید پرسید، «آیا واقعا دیو رفت، آیا واقعا فرشته داخل شد».
به گمان من، در کشورهایی که دموکراسی به امری نهادینه بدل شده، این نه در اثر تلاطمهای عظیم، بل از راه تمرین در تمامی عرصه های زندگی و به مرور عاید مردم(که متشکل است از لایه ها، اقشار، طبقات و قومیتهای متفاوت) این قبیل کشورها شده است. به بیان دیگر در کشورهای دموکرات اکثریت مردم، دیدی سیاه و سفید نسبت به حوادث و وقایع پیرامون خود ندارند، چنین دیدگاهی باعث شده، که در مجالس ملی کشورهای دموکرات احزاب، سازمانها، جمعیتها و اشخاص متعلق به سیاستهای راست، میانه و چپ میتوانند در آرامش کنار هم نشسته و به تبادل نظر پرداخته و سیاستی مساعد احوال کشور خود بیافرینند.
به گمان من، شما وقتی میگویید«حکومت شفاف نیست و دروغ می گوید و بازی های پشت پرده بسیار دارد» سخنی است واقعی و انکار ناپذیر، اما چگونه میتوان حکومت را وادار به شفافیت و دست برداشتن از بازیهای پشت پرده کرد.
در کشورهای دموکرات اپوزیسیون ضمن تلاش در جهت نقد برنامه های حکومت وقت، توسط اندیشمندان و متخصصین خود مشغول تهیه و تنظیم برنامه هایی به مراتب بهتر از برنامه های حکومت وقت و ارائه آن به مردم است. بدین صورت حکومت وقت همواره مجبور به شفافیت و ارائه برنامه ای بهتر از برنامه اپوزیسیون است.
در طول سی و اندی سال گذشته، اپوزیسیون ج.ا.ا، در نقد ج.ا.ا بسیار فعال بوده است که این خود جای سپاس و قدردانی دارد، اما اپوزیسیون فاقد برنامه عملی و جایگزین بوده است. و درست به همین علت ج.ا.ا در سی و اندی سال گذشته توانسته سیاستهای بیمار خود را دایر نگهدارد.
۵۵٣۹۵ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : کمال حسینی
عنوان : آقای تابان به کجا چنین شتابان ؟
آقای تابان به کجا چنین شتابان ؟
من با آقای تابان موافقم که اکثریت شرکت کنندگان و هواداران تحریم انتخابات در مورد خواست برقراری دموکراسی و عدالت اجتماعی در ایران با هم اختلافی ندارند اگر اختلافی هست بر سر چگونگی رسیدن به آن "سرزمین موعود " است .من اما نکاتی را در نوشته تابان دیدم که به نظرم هشدار دهنده است ، این شتاب در ارزیابی تابان می تواند ناشی از برخورد غلط شرکت کنندگان در انتخابات با هواداران تحریم بوده باشد که باید به شدت از اینگونه برخوردها پرهیز کرد . پس از این مقدمه من نظر خود را بطور خلاصه در مورد نوشته تابان می آورم :
آنچه از نظر من هشدار دهنده بود دیدن عباراتی همچون "روستاها و شهر های کوچک " که از نظر تابان اکثریت شرکت کنندگان در انتخابات را تشکیل میدهند بود ، تابان به طور غیر مستقیم آرای مردم را ناشی از توهم ونا آگاهی می داند .من مخالف این ارزیابی هستم ، من پس از تماس هایی که با بستگانم در تهران داشتم متوجه شدم که علت عدم شرکت بخشی از آنها در انتخابات عدم اطمینان آنها به حکومت در شمارش آرای آنها بود و اگر میدانستند که آرایشان شمرده می شود در انتخابات شرکت می کردند به همین خاطر بر این باورم که در تهران هم اگر این اطمینان به حکومت وجود داشت درصد بالاتری درانتخابات شرکت میکردند .به نظر من شرکت اکثریت مردم در انتخابات کاملا آگاهانه بوده است ، صد البته اگر اکثریت همین مردم گزینه ای بهتر از روحانی داشتند به او رای می دادند .این ارزیابی تابان هشدار دهنده است از این نظر که اگر جامعه در جریان حرکت قانون مند خود امثال خاتمی و رفسنجانی را ۱۸۰ درجه تغیر جهت داده و آنها را وارد جبهه اصلاح طلبان میکند در میان مخالفان هم این خطر وجود دارد که بخشی از آنها در جریان تلاطمات حرکت قانون مند جامعه راه خود را از مردم جدا کرده و هر روز با آنچه در درون جامعه خود می گذرد فاصله بگیرند .نمونه خشن این فاصله گیری از مردم را در صدای آمریکا شاهد بودیم که در یکی از برنامه های آن یکی از مخالفان حکومت بطور غیر مستقیم مردم ایران را به سگی تشبیه کرد که حکومت با انداختن استخوان جلوی آنها در صدد آرام کردنشان بر می آ ید .
نکته دیگری که لازم می دانم به آن اشاره کنم کاربرد واژه "راضی شدن مردم به ریاست جمهوری یک چهره امنیتی همچون روحانی " می باشد. .برداشت من این است که اگر هاشمی رفسنجانی رد صلاحیت نمی شد بسیاری از مخالفان و حتا چپ ها ی تحول خواه به او رای می دادند ، نمونه برخورد مثبت این جریان را در نامه بهزاد کریمی به رفسنجانی و خاتمی دیدیم ، شاید تابان هم در صورت حضور هاشمی در انتخابات به او رای میداد ، حالا سوال این است که چه فرقی بین روحانی و هاشمی وجود دارد ؟ اگر روحانی اعتدال گرای امروز چهره امنیتی نظام بوده و تنها اوامر "بالا " را اجرا می کرده هاشمی رفسنجانی خودش یکی از همان "بالایی ها " بوده است که امثال روحانی تنها مجری اوامر آنها بوده اند .من نمیدانم چرا تابان برای خود این حق را قائل است که از یک چریک معتقد به مبارزه مسلحانه به یک مبارز سیاسی و مخالف مشی چریکی تغیر ماهیت دهد ولی دیگرانی همچون روحانی را ازحق تغیر دیدگاههای خود محروم می کند .
و به عنوان ختم کلام ، پیشنهاد میکنم داستان ۳۰ درصد ، ۷۰ درصد و پیشگویی در مورد اینکه در ذهن آنها چه میگذرد و یا اینکه کدامشان روستایی و کدامشان شهری هستند را کنار بگذاریم ، تابان خود بهتر از هر کس میداند که اکثریت شرکت کنندگان در انتخابات دارای آرمانها و آرزوهای مشابه تحریم کنندگان هستند و این آرمان ها چیزی نیست جز فردایی بهتر برای همه مردم ایران، اختلاف تنها بر سر انتخاب راه است .
۵۵٣۹۴ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : علی امیری
عنوان : حواب بدهید
واقعاً این سی درصدی که رای ندادند طرفداران شما بودند!! این مصادره به مطلوت نیست. آیا مردم باید منتظر بمانند تا یکجا به خواستهایشان برسند؟
۵۵٣۹۲ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : بهرنگ ایرانی
عنوان : توجیه
چیزی که کمتر در صحبت های آقای تابان می توان یافت احساس همدردی واقعی (نه خیالی) با مردم کوچه و بازار ،با مردم شهر و روستا،همان مردمی که به شکل آشکار و نهان در تحلیلشان متهم به ندیدن و نفهمیدن شده اند.و چیزی که بیشتر،می توان در این تحلیل دید،توجیه بغضی است که از مردم بزعم ایشان عقب مانده و سطحی نگر،و بیشتر از آن رهبران و روشنفکران سیاسی ای که ظاهرا خود را از جنس اپوزیسیون می دانند،ولی با همین مردمی که نادانند همراهند و خاک در چشمشان می پاشند.نگرانی آقای تابان از این است که چرا این مردم،به اندازهء ایشان رشد نکرده اند که مطالبات با ارزشتر و سنگین تری را از حاکمیت طلب کنند،مطالباتی که حاکمیت با توجه به ماهیتش قادر به تامینشان نیست و در نتیحه،برای مردم و حاکمیت چاره ای باقی نمی ماند که با عصبیت و خشم در مقابل هم قرار بگیرند و این تضاد آنتاگونیستی هرچه سریعتر به نفع یکی از طرفین که ظاهرا آن طرف،حتما مردم خواهند بود،حل شود.از همین زاویه است که ایشان بازی (برد_برد) را در سیاست به سخره می گیرند و عبث می پندارند.سالها پیش در رمان "آنها که زنده اند اثر ژان لافیت" که شرح حال اسیرانی بود که در جنگ جهانی دوم به اسارات نازیه در آمده بودند و در بازداشتگاه های آشوئیتس،داخائو و... دوران اسارتشان را با تحمل سختیهای فراوان در مجاورت کوره های آدم سوزی با اضطراب دائمی بدون داشتن کمترین روزنهء امیدی برای رهایی ،زندگی می کردند.یکی از اتفاقاتی که در آنجا افتاده بود و بعد از گذشت سالیان هنوز هم در ذهنم مانده است،این بود که در میان اسیرانی که در آن شرایط سخت هنوز از هم نپاشیده بودند و همچنان به مبارزه و رهایی باور داشتند،این بود که تلاش کنند در میان بند، رئیس شوند و شلاق را از دست قبلی بگیرند و در صورت الزام ،آرامتر بر گردهء بندیان فرود آورند. این حداقل کاری بود که می توانستند، انجام دهند که می دادند.آیا می توان بر آنان خرده گرفت که چرا به جای این کار ،قفل زندان را نشکستید و آن را ویران نکردید؟آیا می توان همهء آنان را متهم کرد که بدون هیچ تحلیلی ،دست به چنین کاری می زدند؟آیا از این که حاکمیت به هر دلیلی حتی به دلیل تامین منافع آتی خود اگر با مهندسی کردن ،عقب نشینی کند و نتیجهء این عقب نشینی ،این باشد که امتیازاتی هرچند ناچیز نصیب مردم شود،باعث نگرانیتان می شود؟این همان (برد_برد) است .چرا اینطور فکر می کنید که مردم بعد از بدست آوردن چنین امتیازی،تقاضای امتیازات بیشتری را نخواهند کرد؟آری کاملا درست گفتید.آنهایی که با ارزیابی اوضاع داخلی و بین المللی ،طرح مطالبات را مدیریت می کنند تا مبادا زمینه ای برای سوء استفادهء دشمنان مردم در داخل و خارج قرار گیرد از جنس دیگری هستند.آنان نگرانند که مبادا به سرنوشتی شبیه سرنوشت مردم عراق و افغانستان و سوریه و... دچار شوند.
۵۵٣٨۹ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : برزویه طبیب
عنوان : تکه پارچه ای بسته شده به چوبی
نوشته اید :وقتی به خاتمی اجازه ی کاندیدا شدن نمی دهند، وقتی هاشمی رفسنجانی را رد صلاحیت می کنند، یک تحلیل گر سیاسی چه نتیجه ای باید بگیرد؟...
ولی نکته اینجا است که آیا شما تحلیلگر سیاسی هستید یا فعال سیاسی ؟ شما در پی تفسیرجهان هستید یا در پی تغییر آن؟ اگر یک فعال سیاسی هستید ، و در پی تغییر ، اینکه چه کسی را رد صلاحیت کردند و یا تایید نمودند ، مسئله ای فرعی است . بالاخره بالادستی ها میخواهند حکومت کنند ، یا با تازیانه احمدی نژاد ، یا با هویج خاتمی ، و یا با ترکیبی از هویج و تازیانه ، یعنی روحانی . مسئله شما باید این باشد که به مردم نشان دهید این هرسه ابزار های مختلف یک آشپز هستند ، که در صدد کباب کردن آنها است .
نوشته اید : من کاملا می توانم بفهم که مردم به جستجوی روزنه ای، با منطق خود پای صندوق انتخابات حاضر می شوند. بلند کردن پرچم انتخابات آزاد بر عهده ی آن که در فلان شهر کوچک و روستا گرفتار نان شب است و روزنه ای می جوید، نیست. بر عهده ی روشنفکر و حزب سیاسی چپ و دموکرات جامعه است...
ولی نکته اینجاست که شما و همفکران شما این پرچم را علیرغم عهد شکنی های دیگران ، بلند کردید و بسیار شجاعانه و صادقانه نیز بلند کردید ، ولی مردم در زیر این پرچم گرد نیامدند . حتی بسیاری از آنان که رای ندادند ، نه به دلیل اهتزاز این پرچم ، بلکه بی توجه به اهمیت آزاد بودن یا نبودن انتخابات ، رای ندادند ، مثلا رای ندادند چون مایوس و بی تفاوتند . بنابر این ، پرچم انتخابات آزاد که لشکری گرد خود نمی اورد ، پرچم نیست ، بلکه تکه پارچه ای است بسته شده به چوبی . وظیفه فعال سیاسی این نیست که پرچم خود را صادقانه بلند کند ، وظیفه او این است که پرچمی را که مردم میخواهند ، پرچم نان شب را ، به اهتزاز درآورد . با درود های رفیقانه ، برزویه طبیب
۵۵٣٨٨ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : أمیر خان
عنوان : روشنفکری در خیال و تاریکفکری ارتجاعی در عمل
نظرات أقای تابان واقعا نوبرانه است!!!!
انها که رأی دارند بی تحلیل بودند فقط أیشان و هم فکران أیشان هستند که با تحلیل تحریم میکنند. ۵۰٪ مردم از دهات و شهر های دور افتاده ( که إنکًار نادانند و کوته بین) ، تا جریانات اصلاح طلب و بدنه أصلی جنبش سبز، ملی مذهبی هاو نهضت أزادی، حتی یخشی از اعضا و هواداران سازمان متبوع أیشان، بسیاری از أفراد سرشناس و موثر از أساتید تا هنرمندان و سائرین و زندان رفته های این نظام و أن نظام ....... از روی هوا و هوس رأی دادند و بدون تحلیل. ایشان یادشان رفته که سال قبل أکثر اینها در انتخابات مجلس شرکت نکرده بودند و بسیاری خاتمی را شدیداً معترض بودند که یواشکی رأی داده بود لابد در أن مقطع هم همین ها بی تحلیل رأی ندادند.
فقط أیشان و هم فکران که تحریم کردند طرف دار انتخابات أزاد هستند و انها که رأی دادند معنی ازادی و دمکراسی را نمی فهمنند.
أصلا در نظام های بسته مثل ایران انتخابات معنا ندارد و تا شاه کفن نشود این وطن وطن نشود و تلاش مردم و جریانات سیاسی از استفاده بزنکًاها اب در هاون کوبیدن است.
خلاصه میتوان کلمه به کلمه و سطر به سطر نظرات أیشان را نقد کرد ولی به نظر میرسد دلیل أوردن و بحث کردن با این نوع طرز فکر اب در هاون کوبیدن است وإلا دهها واقعیت محض وجود دارد و تنها لحظه أی خارج شدن از برج عاج لازم است تا انها را دید.
دوست عزیز شما دیر کًاهی است که از تودههایی که خود را فدائی انها میدانید فرسنکها عقبید واز وقائع درس نمی کًیرید. جور دیکًر بأید دید أکر جشم بینایی بأشد!
۵۵٣٨۷ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : آرزو
عنوان : کشت و کاریست زشت در موسمی پلید
آقای تابان نازنین,
آنچه که در سپهر سیاست ایران از نام شریف شما هم تابانترست,این حقیقت تلخ و آشکارست که, رادیکال ترین معارض جمهوری اسلامی ایران, چه در داخل و چه درخارج ایران, رادیکال ترین جناح راست سیاست درجهان است. از این رو به گمان صمیمانهی اینجانب, شاید شایسته تر این باشد که اگر آنانی که خود را در این سپهر چپ می پندارند و در ستیز با رژیم ایران اما کمیت را بر کیفیت ترجیح می دهند, زحمت خود را کم کرده, شرم و حیا را به یکباره به کناری نهاده و نه تنها در عرصهی داخل ایران بلکه در تمامیت این جهان, به کاروان خوش خرام راست بپیوندند. چنانکه سازمان مجاهدین خلق چنین کرده اند.انسان نازنین, آشکار است که راست سیر جهان با بریدن نان مردم ایران, ایشان را به سر سفرهی کدامین شیخ سارق حواله می دهد.
۵۵٣٨۶ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : علی راد
عنوان : رئال پلتیک یا اصلاح طلبی ؟
رئال پلتیک یا اصلاح طلبی ؟
۱- ایا انتخابات احساس پیروزی بود یا یک پیروزی واقعی بود خواه خفیف خواه شدید ؟
۲-ایا روحانی یک گزینه نامطلوب رهبر است یا گزینه ایست مطلوب شرایط حاضر ؟
۳-تقلیل از جنبش سبز به دولت اصولگرای میانه رو پیروزی ست یا شکست ؟
۴-جاکمیت رانتیر چقدر می تواند همه چیز را به سود خود تمام کند ؟
۵-ایا جلوگیری از ورود خاتمی و رد صلاحیت هاشمی خیمه شب بازی برای شور انتخاباتی بود ؟
۶-ایا شرکت در انتخابات برای اصلاح طلبان و تحول خواهان بدون تحلیل و بهر قیمت بود ؟
۷ - ایا دولت احمدی نژاد موجد گفتمان عدالت طلبی و دولت روحانی نئولیبرال است .
۸-ایا با وجود روحانی - موسوی و کروبی به زائده اجتماعی بدل می شوند ؟
۹- رئال پلتیک اینست که دوریال بدهیم و به اندازه دوریال جنس بگیریم ؟
۱۰-نسبت ولایت با جنبش اصلاح طلبی و سبز و تحول خواهان و دموکراسی چیست.
۱۱- چگونه می توان پرچم انتخابات ازاد را برافراشت ؟
۱۲- ۳۰ تحول خواهان با ید تحت کدام رهبری حرکت کنند ؟
گفتار فواد تابان سردبیر محترم اخبار روز این سوالات را پیش رو می گذارد و من تلاش میکنم از منظر خود پاسخی برای ان بیابم .
براساس شواهد اشکاری قبل از ثبت نامها برخی محافل پیروزی روحانی در انتخابات را پیش بینی می کردند و چیدمان ستاد اقای روحانی خبر از چنین تدارکی میداد . حمایت هاشمی از حضور روحانی نیز گواه برنامه ریزی بالادستی برای این پیروزی بود.
این امر با توجه به سوال ۵ در خصوص حضور خاتمی و هاشمی و نحوه حذف انان دو احتمال قابل بررسی ست -الف) تبانی خاتمی وهاشمی و خیمه شب بازی حذف و ایجاد تحرک در جامعه .ب)نبرد پنهان خاتمی وهاشمی و ورود به بازی پیچیده مدیریت رای از جانب رهبر و اتحاد خاتمی- هاشمی .
انچه بنظر می رسد احتمال الف کمی غیرواقعی ست چرا که در پروسه قبل از ثبت نامها گفتمان خاتمی و هاشمی و تا زمان ثبت نام تقریبا رادیکال - شفاف -افشاگرانه و حامل خواسته های جنبش سبز (تا حدودی) و بیان وضعیت اجتماعی بود . از انسو در صورتیکه یک توافق همه جانبه حاصل شده بود نیازی به خیمه شب بازی نبود و یکی از اقایان با ورود خویش به شکل گیری حماسه سیاسی اقدام نموده بود .
براین اساس گزینه ب منطقی ست .
اینجا به سوال ۱ پاسخ می دهیم .انتخابات احساس پیروزی نیست خود پیروزی ست اما یک پیروزی خفیف . چرا؟
جنبش سبز در محاق سرکوب است . جامعه از منظر اقتصادی- سیاست خارجی در معرض سقوط قرار دارد . امکان حضور سبزها (اعم از اصلاح طلبان و تحول خواهان ) بکلی محصور شده . امکان هرگونه تحرک اجتماعی از مردم سلب شده و جامعه در استانه انفجار و سقوط قرار دارد . تمابل به بروز جنگ داخلی و چلبی سازی ایران بشدت قوت می گیرد . در میان مدت امکان سقوط حکومت و گسترش بحران وجود دارد .
در چنین شرایطی دو گزینه پیش روست . الف - با تغییرات تدریجی به مسیر اصلاحات بازگردیم .ب- به فروپاشی و احتمال چلبی سازی کمک کنیم . حالت دوم که همراه با الترناتیوسازیهائی همچون شورای ایرانیان (طرفداران پهلوی- کنفرانس استکهلم و پراگ) اشکارا اغاز شده بود با برداشتن موانع فعالیت مجاهدین جدی تر پیگیری شد . باز خورد چنین فرایندی شکل گیری فضائی همچون لیبی یا سوریه و عراق بود که فکر می کنم بلا استثنا تمام نیروهای ازادیخواه و ملی و غیر وابسته از چنین سرنوشتی پرهیز میدادند .
در نتیجه باید به سمت گزینه الف رفت . یعنی اعمال تغییرات تدریجی .
پس میدان بازی در چهارچوب انتخابات تعریف شد . موج اول با مقاومت روبرو شد چرا؟
بدلیل انکه وجود خاتمی در دولت یعنی وجود موسوی و کروبی و جنبش سبز و مطالبات حداکثری با حفظ حریم رهبر . این یک شکست اشکار و غیرقابل جبران برای رهبر و جبهه اش محسوب می شد . حضور هاشمی هم هرچند چندان به حضور موسوی و کروبی تلقی نمی شد اما خود هاشمی را برتر از رهبر نشان می داد و این نیز گزینه مطلوبی برای رهبر نبود چون اگرچه جنبش سبز را در صدر نمی نشاند اما مشروعیت رهبر را در محافل معتبر ساز درونی مانند روحانیون یا بدنه سپاه نابود می کرد و دیگر احتمال بازگشت رهبر به قدرت بلامنازع حکومت متصور نبود . اگر به صحبتهای هاشمی پس از دیدار با رهبر دقت کنید تا اخرین روزها رهبر به وجود بحران اعتقادی نداشته . بهمین دلیل در یک کنش دوطرفه - حلقه از جانب دو سوی قدرت تنگ و تنگتر می شد . رهبر در تنگ کردن حضور رقبا - و رقبا در بالا بردن هزینه رهبر برای تمکین به بازی دوطرفه با حداقلی از تعادل و شفافیت .
در چنین نبرد تنگ و نزدیکی روحانی انتخاب می شود . کسی که جامعه نه شناخت روشنی دارد و نه عنصری مهم در معادلات سالهای اخیر است . فرض کنید روحانی بدون چنین فرایندی و بدون حمایت هاشمی و خاتمی کاندیدا می شد . ایا اساسا امکان برد وی وجو داشت ؟ نه . از انسو مطمئنا تمایل رهبر به او نبود و این در تمام مواضع وی در دوره قبل مشهود است . پس در پاسخ سوال ۱ باید گفت "این خود پیروزی ست اما یک پیروزی خفیف . "
اما روحانی در طیف بدترین مطلوب رهبر قرار دارد چرا؟ محدوده کف وسقف مطلوبین چنین تعریف شده الف - عناصر درجه ۱ باید حذف شوند .ب- حضور عناصر درجه ۲ برای حفظ اقتدار رهبر ج- تعدد عناصر برای امکان بازی بهتر برای شرایط نزدیک و بیرون کشیدن مطلوبترین رهبر در فاصله های نزدیک و ارا پراکنده . در چنین شرایطی بازی بسود رقیب رقم می خورد اما در این فرایند تاثیر متقابل مردم و منتخبین منجر به احیا شعارهای ۸۸ می شود و فضا شفاف می شود . دیگر کسی مدعی نیست که جنبش سبز مرده است . حرفی که تا ۶ ماه پیش براحتی مطرح بود - " شکست جنبش سبز " .
۳- تقلیل جنبش سبز : بنظرم هر ناظر منصفی براحتی تشخیص می دهد که فضای انتخابات بسود جنبش سبز رقم خورد . تمامی شعارهای غیر سرنگونی طلب جنبش سبز احیا شد و سبزها مجددا حضور خود را به حکومت تحمبل کردند . اما یک سوال واقعی : اگر موسوی رئیس دولت می شد چقدر با روحانی متفاوت بود ؟ ایا او قبل از انتخابات خود را اصولگرای اصلاح طلب معرفی نکرد و دوران طلائی امام را نوید نمی داد ؟ بنظر نمی رسد فاصله فاحشی بین دولت موسوی قبل از سبز شدن و دولت روحانی بعد از بنفش شدن مشاهده شود . تفاوتها اندک و در حد تفاوت سلیقه ونه راهبرد ممکن بود .
۴-توان دولت رانتیر در سمت دادن به دستاورد کنونی تنها وتنها به موازنه قوا باز می گردد . اگر اشتباهات دولت خاتمی تکرار شود بازگشت رهبر به کانون قدرت بدیهی ست و توان کارکردی دولت تقلیل می یابد . اینبار نقش شکل دهی نهادهای مدنی و مطالبه محور ضامن توسعه و تحمیل خواسته های اجتماعی ست .
۵-پاسخ در سوال ۱ درج شد
۶- با تفاسیر بالا و همچنین کنش بخشی از سبزها همچون مجاهدین انقلاب خارج و خوئینی ها و حتی در بعضی موارد خود خاتمی بیانگر ان بود که شرکت در انتخابات بهر قیمت وبدون تحلیل و ارزیابی دستاوردها نبود . و اگر بود جامعه بهچنین رویکردی تن نمی داد .
۷- اما در اینکه دولت احمدی نژاد اساسا نماینده گفتمان عدالت طلبی بود در باز خورد رفتار مردم و خود راست و رهبر با ان گویای نفی موضوع است و از طرفی بنظرم ماهیت دولت روحانی ترکیبی از نئو لیبرالیسم و اصلاح طلبانه است . ترکیبی از مماشات با قدرت و پاسخگوئی به تغییر و هرچه فشار کانونهای اجتماعی بیشتر باشد چرخش به سوی تغییر بیشتر خواهد شد و اینجا وظیفه حفظ و گسترش دستاوردهای اندک ناشی از پیروزی خفیف در انتخابات برعهده مردم - روشنفکران - اپوزیسیون و نهادهای مدنی خواهد بود و یقینا با تقویت این بخش قادر خواهیم بود اصلاح سیستمی را تا سطح دریافت خواسته های اجتماعی به پیش بریم . بخشهائی مانند اقوام - زنان - ادیان - مطبوعات و رسانه و فرهنگ - کارگران - یقه سقیدهای مزدبگیر و...
۸- بنظرم تصور ما از موسوی و کروبی کمی علو امیز است و مطمئنا در شرایط ارام انها از اهداف اقای خمینی عدول نخواهند کرد فلذا تصور بدل شدن اقایان به زائده دولت نئو لیبرال - اصلاح طلب روحانی کمی ذهنی و غیر واقعی ست . همانطور که قبلا اشاره شد در یک فضای ارام قطعا کارکرد موسوی نمی تواند بسیار متفاوت تر از روحانی باشد - تفاوتی در حد تفاوتهای خاتمی- هاشمی .
۹-رئال پلتیک یعنی باندازه یک دوریالی شکافی ایجاد کنی وانرا بدل به یک تونل از خواستها و دریافتهای اجتماعی کنیم نه انکه در حد همان دوریالی باقی بمانیم و این مستلزم داشتن برنامه ای روشن و پیگیرانه در تمام سطوح اجتماعی خصوصا گروههای مرجع است بدون ساختار شکنی .
اما چرا شکستن ساختارها بسود جنبش نیست ؟ غلبه برایرادات اساسی مانند نظارت استصوابی - انتخابات کاملا ازاد با شرکت همه - حذف ولایت فقیه و از این دست موارد نیازمند تحکیم و تثبیت نهادهای مدنی و دموکراتیک در بطن جامعه است بگونه ایکه حکومت قادر به تخریب ان نباشد . اکنون سطح خواسته ها باید برمحور اجرای بی تنازل قانون اساسی و خصوصا اصول معطل مانده ان قرار بگیرد و در گام بعدی و پس از امادگی تمام عیار همه بخشهای موثر اجتماعی باید به سمت تغییر ساختارهای مستقر شتافت .
۱۰- مطمئنا هیچکدام از اقایانی که در درون جامعه جریان سازند با ولایت فقیه مقابله نمی کنند و تنها کسی که از منظر توازن قوا ونه ماهیت اصل ولایت فقیه ممکن است برای رهبر چالشی جدی تلقی شود شخص هاشمی ست .
۱۱و ۱۲ - پرچم انتخابات ازاد و فعالسازی ۳۰ تحول طلبان تنها با تقویت نهادهای مدنی و گسترش خواسته ها و فشار اجتماعی از پائین و تولید تریبونهای جدید است که از دل ان هژمونی درون اجتماعی تولید می شود . شکل گیری سندیکاها - اتحادیه ها - انجمنها - شوراهای صنفی - قومی - دینی - جنسیتی و توسعه ان در شهرها و روستاها - توجه به شوراهای شهر وشکستن تدریجی صفوف انحصاری شهری و .... می تواند اینده ای روشن در مشارکت همه جانبه - ایجاد رهبری درون اجتماعی - و پیشبرد تغییرات اساسی تر را ترسیم کرد .
۵۵٣٨۵ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : آشنا ...
عنوان : مردم زمام اختیار خویش را بدست روحانی به امید واهی سپرده اند.
"...جنبش اعتراضی کنونی مردم از یک نظر مانند جنبش اعتراضی خرداد سال ۱۳۸۸ خواستهای کارگران و زحمتکشان را طرح نکرد و خود را از آنها جدا نمود. این جنبش در حد قشر مرفه میانی و روشنفکران حامی سیاستهای نئولیبرالی اقتصادی باقی ماند و خواست هایش نیز از این حد تجاوز نمی کند و به علت کوته بینی در مبارزه سیاسی منافع آتی کشور ایران را تشخیص نمی دهد. اگر در جنبش دموکراتیک ۲۲ خرداد حرکت عمومی مردم در جهت تضعیف رژیم و با یک محتوی دموکراتیک بود، حرکت اخیر در جهت تثبیت رژیم و نزدیکی با امپریالیسم است . اینکه تک تک افراد تا به چه حد به این نقش خویش آگاه باشند مهم نیست، مهم آن است که این حرکت با هر انگیزه ای هم که صورت گرفته باشد در خدمت مشروعیت بخشیدن به یک رژیم استبدادی و ضد مردمی است. مردم زمام اختیار خویش را بدست روحانی به امید واهی سپرده اند. دراین قمار مردم هستند که بازنده اند. درست است که باید بر ضد تضییقات و نقض حقوق بشر و خودسری و فساد و رفع اجبارها و فشارهای اجتماعی مبارزه کرد، ولی این مبارزات باید ماهیتا در خدمت استقلال ایران، در خدمت آزادی و دموکراسی و استقرار عدالت اجتماعی باشد. تنها طبقه کارگر ایران است که اگر به میدان آید می تواند این وحدت دیالکتیکی را برای سرنگونی این رژیم فاسد و مافیائی ایجاد کند.
نیروهای اپوزیسیون مردمی باید مردم را از این توهم بدر آورند و درعین حال از نظر تاکتیکی رژیم روحانی را چنان تحت فشار بگذارند که همه زندانیان سیاسی را آزاد کند، باید وی را مجبور کرد که سانسور را از بین ببرد و همه مطبوعات را آزاد کند، باید وی را مجبور کرد که به قوه قضائیه استقلال دهد و فاسدان را به محاکمه بکشد و... این فرصتی است که باید بدل تاکتیکهای رژیم را خنثی سازیم. باید کاری کرد که طبقه کارگر به میدان آید آنوقت است که مبارزه دموکراتیک عمق و تداوم داشته و نوسانش به حداقل می رسد."
۵۵٣٨۴ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|