مردم به تغییری رای دادند که روحانی نماد آن نیست!
گفتگوی اخبار روز با علی کشتگر پیرامون انتخابات و نتایج آن


• توهم امروز به روحانی، نومیدی فردا را به دنبال خواهد داشت. و هرکس که بیشتر به این توهم دامن زده باشد، مسوولیت بیشتری در خلع سلاح و نومیدی مردم ایفا کرده است. روحانی بدون آن که اعتقادی به بیانیه شماره ۱۷ موسوی و خواسته های آزادیخواهانه معترضان جنبش سبز داشته باشد، از اعتبار آنان در انتخابات بهره مند شده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ٣ تير ۱٣۹۲ -  ۲۴ ژوئن ۲۰۱٣


* علی کشتگر نویسنده و تحلیل گر مستقل چپ است. 


اخبار روز: می توان انتخاب آقای روحانی را پیروزی مردم خواند؟

علی کشتگر: نتیجه این انتخابات مهندسی شده به هیچ روی آن چیزی نبود که خامنه ای و سران باند نظامی -امنیتی حکومت او انتظار داشتند. برخورد هوشیارانه مردم با اختلافات عمیق جناحهای جمهوری اسلامی و ناکام کردن خامنه ای و ایادی او در بیرون آوردن "نامزد اصلح" آنان قالیباف یا جلیلی، البته که برای مردم یک پیروزی هرچند موقتی علیه دیکتاتوری ولایت فقیه است. این بازگشت شکوهمند شادی و امید به خیابانها، حتی اگر گذرا هم باشد برای مردم به ستوه آمده از دیکتاتوری مذهبی یک پیروزی بزرگ است. این که یکبار دیگر همه دنیا متوجه شوند که مردم ایران دیکتاتوری خامنه ای را نمی خواهند، این که خود مردم به قدرت همبستگی و همگامی خویش در برابر دیکتاتور باور و امید پیدا کنند و دوباره با هم سکوت قبرستانی خیابان را بشکنند و با رقص و پایکوبی مطالبات خود را فریاد بزنند، البته که برای جنبش ملی و آزادیخواهانه ایران که از کودتای انتخاباتی ٨٨ مدام زیر سرکوب و فشار قرار داشت یک پیروزی علیه خودکامگی خامنه ای است. این حوادث بر بدنه نیروهای نظامی و دستگاه عریض و طویل نظام حاکم نیز که تافته ای جدا بافته از جامعه ایران نیستند اثر می گذارد. من پیش از آن که به شخصی به نام روحانی که اعتمادی به او ندارم فکر کنم به اثری که فرایند این انتخابات بر جامعه و جنبش ملی دموکراسی خواهانه می گذارد توجه دارم. به نظرم اگر بجای این انتخابات رفراندومی برای آری و نه به جمهوری اسلامی در ایران برگزار می شد، اکثریت قاطع مردم به جمهوری اسلامی رای نه می دادند و خواستار جمهوری به معنای راستین آن بودند. اگر امروز در این انتخابات کسی با افکار دکتر مصدق می توانست جزء آن هشت نفر باشد مردم به او رای می دادند. اگر موسوی حضور داشت مردم موسوی را برمی گزیدند. اگر خاتمی جزء این هشت نفر بود بازهم مردم نه به روحانی که به خاتمی رای می دادند. اما در غیاب همه آنها در یک انتخابات مهندسی شده، بازهم مردم از همان دریچه تنگی که در برابر خود دیدند وارد شدند و به شخصی که از نظر آنان بیش از سایرین با خامنه ای فاصله داشت یا فاصله نشان داده بود رای دادند، تا پیامشان شنیده شود. این فرایند را نباید به انتخاب روحانی که حتی اصلاح طلب هم نیست تقلیل داد.

اخبار روز: برای آقای خامنه ای و شورای نگهبان قابل تصور بود که بخشی از مردم از میان کاندیداهای تائید شده به چهره ای که نسبت به سایرین بیشترین فاصله با رهبری حاکمیت را بازتاب می دهد، رای خواهند داد. چرا حسن روحانی را تائید کردند؟

علی کشتگر: خامنه ای و اصول گرایان تصور و پیش بینی واکنش گسترده عمومی و حمایت وسیع مردم از حسن روحانی را نداشتند. آنها با ادامه حصر موسوی و کروبی، منع خاتمی از ورود در رقابت انتخاباتی و حذف هاشمی در شورای نگهبان بر این باور بودند که مهندسی انتخابات را تکمیل کرده اند. بویژه آن که اصلاح طلبان هم نامزدی به نام عارف داشتند که بخت چندانی نداشت و بسیاری از اصلاح طلبان نیز پس از رد هاشمی موضع "عدم شرکت" داشتند. اما عوامل زیر پروژه مهندسی شده آنان را به هم زد
- بازی خاتمی و هاشمی که عارف را هم وادار به انصراف کردند و مردم را به حمایت از روحانی فراخواندند.
- روحانی در مناظره های تلویزیونی بر خلاف سایر نامزدها با سیاستهای رسمی حکومت در مسایلی مثل پروژه هسته ای، سیاست خارجی و حتی دخالت نظامیان مرزبندی صریحی نشان داد. آنجا که گفت خوب است چرخ سانتریفوزها بچرخد، در صورتی که چرخهای اقتصاد نیز بچرخد آن جا که به قالیباف گفت من سرهنگ نیستم حقوقدانم. آنجا که صریحا از شیوه پیشبرد مذاکرات هسته ای که جلیلی نماینده رهبر پیشبرنده آن بود انتقاد کرد و برخی از اشارات دیگر او به خواسته های مردم در جلب آرای مردم بسیار موثر بود. پس از آن که دستگاه متوجه شد که قرار است عارف به نفع روحانی کنار رود و هاشمی و خاتمی مردم را به حمایت از روحانی فرابخوانند، حتی فکر بررسی مجدد صلاحیت روحانی نیز در اذهان مهندسان انتخابات خطور کرد، که دیگر کار آسانی نبود، و همین شایعه ی احتمال رد صلاحیت وی نیز به سود او تمام شد.
- در سخنان جلیلی که گفته می شد نامزد تندروترین جناح اصول گرایان است، مردم چهره خطرناک طالبان را دیدند. کسی که با دنیا سرجنگ داشت و درصدد اسلامی کردن همه شئوون جامعه ایران نیز بود. مردم آمدن جلیلی را فروغلتیدن در جهنم جنگ دیدند که این نیز بسیاری را برای سد کردن راه او به رای دادن ترغیب کرد.
- انشعاب احمدی نژاد از اصول گرایان نیز فراموش نشود. احمدی نژاد که راه خود را از اصول گرایان جدا کرده بود، صریحا و چندین باراین پیام را به جامعه داد که او از هیچ یک از نامزدها حمایت نمی کند. همه این عوامل مردم را ترغیب کرد که بار دیگر از تنها فرصت دست به نقدی که برای مخالفت با سیاستهای جاری حکومت در اختیار داشتنتد استفاده کنند. ضمنا اختلاف اصول گرایان و جدا شدن حساب دولتی ها (جریان احمدی نژاد) از بقیه اصول گرایان و تضعیف موقعیت خامنه ای نسبت به سال ٨٨ در درون خود دستگاه کار جابه جایی آراء را غیرممکن کرده بود. برخی از مدافعان جمهوری اسلامی مدعی شده اند که این انتخابات فاصله مردم را از حاکمیت کم کرد. بنظرم معنای این انتخابات برخلاف این مدعا آن بود که دنیا فاصله مردم ایران و حکومت خامنه ای را باردیگر دید.

اخبار روز: آقای روحانی نماد تغییر در سیاست حکومت است؟

علی کشتگر: - روحانی نمی تواند سیاستهای کلان جمهوری اسلامی را تغییر دهد، اما می تواند تعدیل کند که این خود برای شرایط خطرناکی که ایران در آن قرار گرفته کم اهمیت نیست.
- روحانی آنچنان که در گفتمان انتخاباتی او نیز شاهد بودیم، برنامه ی توسعه سیاسی ندارد، هرچند اگر بتواند خواهد کوشید به حصر موسوی و کروبی و رهنورد خاتمه داده شود و زندانیان سیاسی هم آزاد شوند و به برخی تندروی ها ی نیروهای نظامی- امنیتی پایان داده شود. او برای پیشبرد نظرات خود، از کانال تعامل و تقاضا از رهبر جمهوری اسلامی اقدام خواهد کرد.
- درمساله سیاست خارجی جمهوری اسلامی و سروسامان دادن به اقتصاد از هم گسیخته کشور شاید روحانی بتواند تغییراتی پدید آورد. اما در این عرصه نیز کار چندانی از رئیس جمهور ساخته نیست.چرا که علت ریشه ای نابسامانی اقتصادی ایران سیاستهایی است که حاکمیت و سپاه در آن منفعت دارند و به این آسانی ها حاضر به دست برداشتن از منافع خود نیستند. اگر روحانی بتواند رهبر جمهوری اسلامی را به توافق بر سر مساله هسته ای با غرب راضی کند، به نحوی که حق ایران در غنی سازی برای مصارف صلح آمیز پذیرفته شود و در عوض ایران نیز شفافیت کامل در این زمینه را بپذیرد، گشایش مهمی در سیاست خارجی ایران خواهد بود که هم خطر مداخله نظامی خارجی در ایران را کاهش می دهد و هم می تواند به برداشتن تدریجی تحریم ها بیانجامد که این هر دو از پیش شرط های جلب سرمایه گذاری در ایران و سروسامان دادن به اوضاع ازهم گسیخته اقتصادی کشور است. در این راه بخشی از اصول گرایان و بسیاری از کارگزاران و مسئولان نظام حاکم و حتی محافل قدرتمند نظامی که در این سالها به موهبت غارت و فساد سرمایه های میلیاردی اندوخته اند و مشتاق امنیت سرمایه و سرمایه گذاری در کشورند، متحد روحانی خواهند بود. اینها تغییراتی هستند که می توان گفت روحانی نماد آن آست اما هرگونه انتظار آزادی های سیاسی، آزادی رسانه ها، عدالت اجتماعی ، مطالبات کارگران و کارمندان، و سایر خواسته های معطل مانده مردم ایران از روحانی، غرق شدن در توهم است. تحقق این آرزوها و این مطالبات حتی تحقق بخش کوچکی از آن نیز مشروط به وجود تشکل های صنفی و طبقاتی و سازماندهی مبارزات صنفی و مدنی و در شرایط مساعد سازماندهی اعتصاب و نافرمانی های مدنی است.
- همان گونه که پیشتر گفتم حسن روحانی نه خود خواستار توسعه سیاسی بوده و هست و نه اساسا در دیکتاتوری مذهبی ایران می توان از نهادهای انتخابی از محتوا تهی شده چنین انتظاراتی داشت. تنها انتظاری که از حسن روحانی می توان داشت آن است که خامنه ای را به تعدیل برخی سیاستهای خارجی و پروژه هسته ای ایران متقاعد کند که دستاورد این تعدیل سیاست موجب کاهش خطر جنگ و کاهش تحریم های اقتصادی است اما این تحولات نیز با توجه به وخامت اوضاع اقتصادی کشور نمی تواند اثر فوری بر معیشت مردم بگذارد.

اخبار روز: شاهد تغییراتی در جهت تامین حقوق اولیه شهروندان مثل آزادی روزنامه ها، زندانیان سیاسی، کم شدن تبعیض علیه زنان، اقلیت های قومی- ملی و مذهبی، آزادی نهادهای مدنی ، بهبود وضع زندگی کارگران و آزادی تشکل یابی آنان خواهیم بود؟

علی کشتگر: توهم امروز به روحانی، نومیدی فردا را به دنبال خواهد داشت. و هرکس که بیشتر به این توهم دامن زده باشد، مسئوولیت بیشتری در خلع سلاح و نومیدی مردم ایفا کرده است. این آرزوها و یا خواسته هایی که شما ردیف کردید، اساسا امکان تحقق آن در جمهوری اسلامی و هیچ نظام دینی دیگری وجود ندارد.٣۵ سال از عمر جمهوری اسلامی می گذرد، در این مدت با وجود همه درآمدهای نفتی، ثروت سرشار و امکانات طبیعی و اجتماعی ایران وضع چه در عرصه اقتصاد و معیشت مردم و چه در حوزه حقوق فردی و سیاسی ایرانیان بدتر شده است. مسوولیت این روند انحطاطی فقط برعهده جمهوری اسلامی نیست. همه آنانی که در این مدت به توهم نسبت به ظرفیت این نظام به گوهر تبعیض گر، فساد زا و سرکوبگر دامن زده اند به سهم خود مسوول اند. بدون سازماندهی، بدون تشکیلات و بدون پیوند زدن مطالبات آزادیخواهانه و خواسته های اقتصادی کارگران و کارمندان و دامن زدن به مبارزه ملی علیه دیکتاتوری ولایت فقیه هیچ یک از خواسته های برشمرده در این پرسش دست یافتنی نخواهد بود. نه فقط در ایران بلکه در کشورهایی که دموکراسی سیاسی نهادینه شده نیز اگر سندیکاها، احزاب سیاسی و سازمانهای مدنی در کار نباشند، دیکتاتوری دوباره سربلند خواهد کرد و همه دستاوردها را نابود خواهد ساخت. شرط تحقق این خواسته ها شکل گیری تشکل های طبقاتی، صنفی و احزاب سیاسی و دگرگونی در موازنه قوا و مجبور کردن دیکتاتوری به عقب نشینی و نهایتا استقرار دموکراسی است.
-ایرانیان در دو دهه گذشته در هر فرصتی که پیش آمده مخالفت با دیکتاتوری ولایت فقیه و اشتیاق خود را در صور مختلف به نهادینه کردن جمهوری، یعنی دموکراسی سیاسی در ایران نشان داده اند. اکثریت عظیم مردم ایران چه آنان که در انتخابات جمهوری اسلامی رای می دهند و چه تحریم کنندگان در این هدف راهبردی مشترک و همراهند. دو رویکرد متفاوت شرکت و یا تحریم یک اختلاف نظر تاکتیکی است که نباید موجب تفرقه و انشعاب در جنبش دموکراسی خواهی شود. هرچقدر که فرهنگ مدارا در جامعه عمیق تر باشد، این گونه اختلاف ها کمتر به احساسات جمعی کم عمق و تفرقه برانگیز می انجامند.

اخبار روز: نسبت آقای موسوی با دولت تازه و نسبت جنبش سبز با این دولت چطور تنظیم می شود؟

علی کشتگر: آخرین بیانیه موسوی (بیانیه شماره ۱۷) را می توان مانیفست جنبش سبز و اصلاح طلبان پیگیر که امروز اکثرا در زندان اند تلقی کرد. میرحسین موسوی که پس از کودتای ۲۲ خرداد ٨٨ با اعتراضات خیابانی مردم همراه شد و در جریان مبارزات مردم گام به گام از ولایت فقیه فاصله گرفت و به خواسته های مردم نزدیک تر شد، در آن بیانیه تاکید کرده است که قانون اساسی جمهوری اسلامی وحی منزل نیست و اگر مردم بخواهند می توانند آن را عوض کنند. او در همین بیانیه و بیانیه های قبلی خواستار انتخابات آزاد و بدون نظارت و دخالت شورای نگهبان می شود و می گوید نتیجه رای مردم هرچه که باشد پذیرا می شود. به اعتقاد من میرحسین موسوی و مهدی کروبی نهایت به این نتیجه رسیدند که ولایت مطلقه فقیه با خواسته های مردم وبا جمهوریت سازگار نیست. ایستادگی رهبران جنبش سبز و وفاداری آنان به مردم معترض موجب اعتبار و نفوذ انان در جامعه ایران شده است. روحانی بدون آن که اعتقادی به بیانیه شماره ۱۷ موسوی و خواسته های آزادیخواهانه معترضان جنبش سبز داشته باشد، از اعتبار آنان در جریان انتخابات بهره مند شد. من بعید می دانم که میرحسین موسوی توهمی نسبت به حسن روحانی داشته باشد. اما چه بسیاری از مردمی که به جنبش سبز امید بسته بودند، امروز به آقای روحانی امیدوار باشند. متاسفانه روحانی نمی تواند پاسخگوی امیدوآرزوهای آنان باشد.

اخبار روز: بخشی از مردم به اعتراض در انتخابات شرکت نکردند، اینها چه قدمی باید بردارند تا اعتراضشان دیده شود و بتوانند در تحولات آتی تاثیرگذار باشند؟

علی کشتگر: بنظرم صدای آن بخش از جامعه که در انتخابات شرکت نمی کند، شنیده می شود. توضیح می دهم: انتخابات در جمهوری اسلامی دارای دو وجه متمایز است: فرایند انتخابات و خروجی صندوق. فرایند انتخابات مجموعه کنش ها و واکنش های مردم در برخورد با گفتمان ها، نامزدها و مطالباتی است که در عرصه عمومی برای یک دوره دو سه ماهه ادامه پیدا می کنند. حکومتگران و نامزدها از آنجا که به رای مردم نیاز دارند، مجبورند تا اندازه ای فضای بسته دیکتاتوری را در جریان فرایند انتخاباتی باز تر کنند. این امر به مردمی که تشنه آزادی های سیاسی و فردی هستند فرصت می دهد تا امیال و خواسته های خود را بروز دهند، در ابراز نظر و عقیده فعال شوند، به شکافها و کشمکش های حاکمان و موانعی که بر سر مطالبات عمومی وجود دارد بیندیشند و... این فرایند به دموکراتیزه شدن فرهنگ سیاسی جامعه، کمک می کند. چه کسی می گوید که آن ۱۴ یا ۱٨ میلیونی که روز انتخابات رای خود را به صندوق ها نیانداختند در این فرایند فعال نبوده اند؟ و یا در جشن و شادی های خیابانی پس از انتخابات و یا در اعتراضات پس از دزدی آرای مردم در سال ٨٨ نقش کمتری داشته اند؟
تحریم کنندگان که عمدتا از سکولارها (طرفداران جدایی دین از دولت) هستند معمولا بخاطر تقلب و مهندسی انتخابات از جانب حاکمیت و یا بخاطر آن که نهادهای انتخاباتی در جمهوری اسلامی از محتوای خود تهی شده اند به تاثیر رای در تغییر اوضاع سیاسی بی باورند. البته چون نهادهای مستقلی برای نظر سنجی و تحلیل های آماری در ایران وجود ندارد، ما از جامعه آماری تحریم کنندگان، و ابستگی های طبقای و دلایل امتناع آنها اطلاع دقیقی نداریم. با این همه می دانیم که اعضای جامعه تحریم کننده همیشه ثابت نیست. چه بسا کسانی که ۴ سال پیش در شمار رای دهندگان و یا تحریم کنندگان بوده اند، اما امسال تغییر رفتار داده اند.کسانی هم هستند که که همیشه و به هر قیمتی بر موضع خود رای دادن و یا تحریم ثابت قدمند. و در این زمینه تعصب دارند.
- به این هم اشاره کنم که یک گرایش محافظه کار که اساسا به جنبش اجتماعی و اعتراضات خیابانی در هیچ شرایطی اعتقاد ندارد و حتی برخی از نمایندگان آن بطور صریح و برخی هم بطور ضمنی بارها از اعتراضات ٨٨ و مواضع موسوی و کروبی و مقاومت زندانیان سیاسی انتقاد کرده اند! تغییر اوضاع ایران را صرفا از طریق انتخابات در جمهوری اسلامی دنبال می کنند. این جریان نقش انتخابات در جمهوری اسلامی را با انتخابات در نظام های دموکراتیک همسان می کند و به ظرفیت نهادهای انتخابی در دیکتاتوری ولایت فقیه همان بهایی را می دهد که این نهاد در دموکراسی ها دارا می شد. برای این نگرش این روزها روحانی رهبر اپوزیسیون است. این نگرش که برخی از محافظه کارترین سکولارها نیز از آن حمایت می کنند نقشی تخریبی در مناسبات میان تحریم کنندگان و شرکت کنندگان دارد. احتمالا تحریم انتخابات برای برخی از جریانات سکولار جنبه مرزبندی با این گرایش محافظه کار را نیز داراست.