برگماری حسن روحانی و پایان حکومت قبیله ای در جمهوری اسلامی - عیسی صفا



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ٣ تير ۱٣۹۲ -  ۲۴ ژوئن ۲۰۱٣


انتصابات ریاست جمهوری با موفقیت از طرف رزیم ولایت فقیه با برگماری حسن روحانی به پایان رسید. رفسنجانی این انتصابات را « دمکراتیک ترین انتخابات دنیا» قلمداد کرد ! آیا کلمات تا حدودی معنای مشترک انسانی دارند ؟ آیا کسی که بزرگترین توهین تمام زندگی اش را با رد صلاحیت خود تجربه کرده بود ، چند هفته بعد دچار آلزایمر شده و نفی خود را تایید می کند؟ در آستانه انتخابات ، رژیم ولایت فقیه با تهدید خاتمی و حذف رفسنجانی بزرگترین وفاق عمومی را در شرکت نکردن در شعبده بازی انتخاباتی را دامن زده بود. ظاهرا با انتخاب حسن روحانی و صف تبریک گویان به وی که قبلن شرکت در انتخابات را رد کرده بودند ، رژیم ولایت فقیه از انزوا خارج شده و از پیروزی مانور خود سرمست است. یک ضرب المثل فرانسوی می گوید : « انتقام غذایی است که سرد سرو می شود». رژیم ولایت فقیه در مدت کوتاهی غذای سرد انتقام رانوش خواهد کرد.
رژیم ولایت فقیه بطور موقتی وحدت جناح های اصلی خود را حفظ کرده و بخش وسیعی از اصلاح طلبان قلابی وزرد را منفرد و ازآن هم بالاتر به دنبالچه خود تبدیل کرده است. در قوانین حقوقی فرانسه و شاید برخی کشورهای دیگر حمایت غیر واقعی و مبالغه آمیز از فردو یا شرکت های اقتصادی « جرم» است. منطق این قانون براین پایه است که چنین حمایتی به دلیل نداشتن توانایی و صلاحیت ، موجب گمراهی و پرت شدن نیروی مورد حمایت می شود و وی را سودا زده می کند. حمایت از روحانی مصداق چنین جرمی است. رژیم ولایت فقیه با همه جناح هایش تاکنون بازدو بند در بالا و سرکوب در پایین توانسته اند یک حکومت قرون وسطایی و متضاد با ساختار اقتصادی و اجتماعی ایران راوارد ده ی چهارم زندگی خود کنند. شرایط بین المللی و رکورد جنبش های دمکراتیک و انقلابی به آنها در این زمینه یاری فراوان رسانده بود. چنین دورانی از بیخ و بن در ایران و جهان به پایان رسیده است.
در آستانه انتخابات کنترل شده ، آرایش جدیدی در صحنه سیاسی ایران ظهور کرد. برای اولین بار اصلاح طلبان هم از شرکت در انتخابات محروم شده و عدم شرکت در آن را توصیه کردند. آنچه که در آینده از نقطه نظر سیاسی عمل خواهد کرد همین امتناع از شرکت در انتخابات قلابی است و نه ریاست جمهوری حسن روحانی. موفقیت رژیم ولایت فقیه در برگزاری آرام انتخابات با شدت بیشتری به ضد خود تبدیل خواهد شد. ایمانوئل کانت در جزوه « صلح پایدار» خود توصیه می کند برای یک صلح واقعی و پایدار باید از خدعه و فریب رقبا پرهیز کرد ، چونکه با کشف ترفندها جنگ ادامه خواهد یافت. رژیم ولایت فقیه ابلهانه و با مغزی علیل از درک شرایط جنگ اجتماعی ، سیاسی و طبقاتی در ایران عاجز است و هنوز تصور می کند تامین وحدت در بین « روسای قبایل خودی» برای تداوم حکومت کافی است. مانند رژیم شاه که حکومت را با « هزار فامیل» تضمین شده می دانست.
رشد تضادهای سیاسی و طبقاتی چه قبل از انتخابات و چه پس از آن جامعه ایران رادر آستانه انفجار توده ای برای کنار گذاشتن رژیم ولایت فقیه قرار داده است. رژیم ولایت فقیه همچنان در این عرصه با یک « آچمز» روبروست.فضای باز سیاسی یک خواسته نیرومند همه نیروهای سیاسی و مردم است.در این عرصه فضای باز سیاسی نیم بند بی معنا و غیر ممکن است. هر فضایی که باز شود بوسیله مردم اشغال شده و برای فتح سنگر دیگری در زمینه آزادیها فردی و اجتماعی مورد استفاده قرار خواهد گرفت. مردم از دیکتاتور برای کمی عقب نشینی تشکر نخواهند کرد!
بسیاری از تحلیلگران سیاسی که حسن روحانی را « تعادلی» می دانند برای تنش زدایی داخلی و حل مساله اتمی ایران در رابطه با قدرتهای جهانی. این نوع تحلیل گران که بسیاری از آنها قبل از انتخابات معتقد بودند در جمهوری اسلامی تصمیم گیرنده ، بویژه در عرصه های مهم و استراتژیک بیت رهبری وسپاه پاسداران است ، ناگهان جو گیر شده و قدرتی مبالغه آمیپز برای حسن روحانی و کلن رئیس جمهور در ایران قائل شده اند ،انتظار آنها به یاس تبدیل خواهد شد.حسن روحانی « برهان خلف» کنار آمدن رژیم ولایت فقیه با افرادی مانند رفسنجانی ، خاتمی و اصلاح طلبان نیست. ارتجاع حاکم در مدت حکومت خود و حتی در آستانه انتخابات ۹۲ تضادهایی را دامن زده است که با هیچ فورمولی قادر به حل آنها نخواهد بود.ورشکستگی اقتصادی ایران ، تاثیر بحرانها و نارضایتی عمومی با عصای جادویی حضرت موسی هم حل نخواهد شد ، در تاریخ و ظبیعت معجزه رخ نمی دهد. هیچ نیرویی از جمله احمدی نژاد مانع حل پرونده هسته ای ایران در رابطه با قدرتهای بزرگ نبود. آیا رژیم ولایت فقیه به نقش آفرینی فردی به نام حسن روحانی در این عرصه نیاز داشت؟ ابدا ! کل حاکمیت جمهوری اسلامی فاقد سیاست روشن برای حل مساله بحران اتمی است. از طرف دیگر تصور اینکه قدرتهای امپریالیستی دارای حسن نیت برای پایان دادن به این بحران هستند خام و ساده لوحانه خواهد بود. امپریالیسم آمریکا در طرح خاورمیانه بزرگ و برگشت به مواضع خود در ایران به قبل از انقلاب بهمن مصر و پیگیر است. هم توده های مردم ایران و هم قدرتهای بزرگ خواهان عقب نشینی رژیم ولایت فقیه تا « مرزهای شناخته شده» یعنی برکناری رژیم ولایت فقیه هستند. قدرت های بزرگ در پرونده اتمی ایران بدون تغییرات رادیکال در این برنامه و فقط با تغییرات لحن از طرف روحانی ، قدم های جدی برای معکوس کردن روند تشدید تحریم ها برنخواهند داشت. از طرف دیگر قدرت مانور روحانی در این زمینه با سیاسیتهای بیت رهبری و سپاه فوق العاده محدود می شود.
انتخاب روحانی در عین حال حاوی یک پازل است که حل آن عمق روندی جاری در صحنه سیاسی ایران را روش تر می کند. پازل در این جاست که بسیاری از اصلاح طلبان با گرایشات مختلف با وجود روحانی در لیست انتخابات عدم شرکت را توصیه کرده بودند ، اما با انتخاب شدن وی سیل تبریک به وی و در واقع مشروعیت بخشیدن به شعبده بازی حکومت را شروع کرده اند. این تغییر سیاست در عین اینکه نشانگر بی پرنیسپی ، حزب باد بودن و نداشتن برنامه سیاسی عمیق و با پایه و اساس این نیروهاست ، حکایت از یک سرشت و ماهیت غیر دمکراتیک آنهاست که باید بطور عمیق مورد تحلیل قرار بگیرد.
جنبش سبز در پی کودتای انتخاباتی ٨٨ موسوی و کروبی و رهنورد را به سمبلها و رهبران این حنبش تبدیل کرد. جنبش سبز بسرعت از « رای من کو» به مرگ بر دیکتاتور تبدیل شد.جنبش فراتر از موسوی ، کروبی و رهنورد رفت ، اما آنها نیز فراتر از خود رفتند و اتورتیه ای بزرگ در بین مردم بدست آوردند. افرادی مانند رفسنجانی ، خاتمی و جناحی از اصلاح طلبان به دیده حسادت و رقابت به این اتوریته ها نگاه می کردند. حفظ نظام به هر قیمت که سیاست دایمی آنهاست با جنبش سبز زیر علامت سوال رفته بود. آنها فکر می کردند ، و هنوز هم فکر می کنند، که دور ماندن دراز مدت از قدرت سیاسی و حکومتی برای آنها زیان آورست. آنها مترصد شرایطی بودند که بتوانند با کمترین هزینه جنبش سبز را دور بزنند. در حبس بودن رهبران این جنبش غنیمت بزرگی در پیگیری این هدف بود. هنگامی که در ماه های قبل از انتخابات شرکت و یا عدم شرکت در بین نیروهای اصلاح طلب مطرح شد ، عبدالله نوری با حرمت شکنی شرط آزادی موسوی ، کروبی و رهنورد را کنار گذاشت. خاتمی این مظهر ترس و تزلزل در بین اصلاح طلبان هم دیگر چنین شرطی را مطرح نکرد و به جوانب دیگراز جمله وضعیت خودش پرداخت. این اولین تنزل انتخابات با نادیده گرفتن کودتای انتخاباتی ٨٨ آب سردی بود روی دستان مردم. مرحله دوم تنزل راضی شدن به رفسنجانی بود که اصلن به صف اصلاح طلبان تعلق نداشت. تفویض چنین رلی به وی بیانگر تنزلی دیگر در صف بخشی از اصلاح طلبان بود. روش بود که این تنزل ها از جیب مردم و نادیده گرفتن خواسته های آنان پرداخت می شود. پیام تبریک هابه حسن روحانی و مشروعیت دادن به شعبده بازی انتخابات ، سقوط آزاد در روش تنزل طلبی بخشی از اصلاح طلبان است. آنها دیگر اصلاح طلبان بدون وظیفه هستند !اما باید برای توضیح سرشت حوادث سیاسی ایران با انتخابات ۹۲ نگاه عمیق تری داشته باشیم.
انقلاب بهمن با انحصار طلبی روحانیت طرفدار خمینی شکست خورد و بهتر بگویم ربوده شد. پرانتزی با این دزدی انقلاب در تاریخ مدرن ایران شروع شد که تا کنون ادامه یافته است. اصلاح طلبان حکومتی شرکای این دزدی انقلاب هستند!تمام تاریخ جمهوری اسلامی تاریخ دیکتاتوری و سرکوب خونین نیروهای دگر اندیش است. بدون تکیه بر سر نیزه این پرانتز تاریخی حکومت ولایت فقیه خیلی زودتر بسته شده بود. سرکوب نیروهای مترقی و انقلابی و در زمانی دیگر فروپاشی شوروی به تضعیف روحیه مبارزه جویی و آرمانی منجر شده و یک دوره تنفس تاریخی برای جمهوری اسلامی تهیه کرده بود. چنین دورانی به کلی به پایان رسیده است. مبارزه های مردم جهان مدت هاست که علیه سرمایه داری نولیبرال صفحه نوینی در تاریخ مبارزه ها گشوده است. ایده آل اصلاح طلبان که حکومت ترکیه بود به لرزه در آمده است.در سراسر جهان مبارزه برای دمکراسی واقعی و عدالت اجتماعی و اقتصادی پیوند خورده است. اکنون دیگر اصلاح طلب واقعی در دوران تاریخی ـ جهانی کنونی نیرویی است که علیه جهانی شدن سرمایه داری نولیبرال وبرای دمکراسی مستقیم و واقعی مبارزه کند.هم رژیم ولایت فقیه به دورانی دیگر و گذشته تعلق دارد و هم بخشی از مخالفان اصلاح طلبش !
تبریک به روحانی از جانب برخی اصلاح طلبان و همچنین سازمانهای سیاسی نظیر فداییان اکثریت با نعل وارونه تبریک پوپولیستی به « مردم»این سوال را مطرح می کند که معیار واقعی آنها برای دمکراسی و انتخابات آزاد چیست؟ تنزل خواسته هاای مردم تا حد رضایت دیکتاتور و دیکتاتوری تنها شعار آنها را که دمکراسی و انتخابات آزاد بود ، زیر علامت سوال جدی می برد.آنها مفاهیم و زبان مشترک انسانی در مورد تعریف دمکراسی را به سخره گرفته اند. دادن مشروعیت به رونددغلکارانه انتخابات خود اقدامی ضد دمکراتیک و ایجاد انشعاب و تششت در صفوف مردم به نفع رژیم ولایت فقیه است.
ماه های آینده شاهد تداوم ناتوانی رژیم ولایت فقیه در حل معضلات جامعه ایران و تنش در روابط بین المللی خواهد بود.آرایش جدیدی در صفوف مبارزه علیه رژیم ولایت فقیه با هدف حذف آن همراه با انحلال نهادهای سرکوبش در حال شکل گرفتن است.