استراتژی چریکی راست در ونزوئلا
آتیلیو. ا. بورون - برگردان : بابک پاکزاد
•
راست در ونزوئلا – چه نمایندگان بومی و داخلی اش، چه نهادهای امپریالیستی که در این کشور مشغول بکارند – در نتیجه انتخابات اخیر دلگرم شده و جرات پیدا کرده اند، به یک استراتژی در مبارزه سیاسی سر و شکل داده و در زمین، دولت چاویستی را در یک موضع تدافعی یا حد اقل، آن را در ارتباط با آینده انقلاب بولیواری در وضعیت هشدار برای مقابله با تهدیدها قرار داده اند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۴ تير ۱٣۹۲ -
۲۵ ژوئن ۲۰۱٣
راست در ونزوئلا – چه نمایندگان بومی و داخلی اش، چه نهادهای امپریالیستی که در این کشور مشغول بکارند – که در نتیجه انتخابات اخیر دلگرم شده و جرات پیدا کرده اند، به یک استراتژی در مبارزه سیاسی سر و شکل داده و در زمین، دولت چاویستی را در یک موضع تدافعی یا حد اقل، آن را در ارتباط با آینده انقلاب بولیواری در وضعیت هشدار برای مقابله با تهدیدها قرار داده اند. پذیرفتن این امر بسیار سخت است اما سخت تر آن است که به سبب شکست در اتخاذ اقدامات ضروری تصحیح کننده به موقع جهت حفظ فرایند انقلابی، درست به همان درجه از اهمیت که چاوز آن را آغاز کرد ، در انتظار پایان غم انگیز و غیر منتظره فرایند انقلاب باشیم. بازگشت ناپذیری خصلتی است متعلق به برخی جنبش های انقلابی ، که پس از غلبه بر چالش های سخت تاریخ بدست آمده است. حداقل تا اکنون، تا زمانی که حضور شبکه های وسیع و گسترده سازمان های مردمی که طی دولت پرزیدنت چاوز خلق شد به دژهای مستحکم اساسی که تداوم فرایند انقلابی را تضمین می کند بدل نشود، این خصیصه در مورد انقلاب بولیواری صدق نمی کند.
تمام منابع کلاسیک در سنت مارکسیستی – که با انگلس آغاز شده و توسط مارکس، لنین، تروتسکی، گرامشی، مائو و هوشی مین و کمی نزدیک تر توسط فیدل و چه پی گرفته شده است – تناظر و تشابه میان هنر جنگ و مبارزه سیاسی را به رسمیت شناخته اند. آنها کاملا به تمایزات و تفاوت ها آگاه بودند، اما از درک و مشاهده شباهت ها غافل نشدند، و به همین دلیل به آموزه های تاریخ جنگ توجه نشان می دادند. برای مثال آنها متذکر می شدند که هنگامی که نیرویی اجتماعی که از نظر عددی در اقلیت است می خواهد با ارتشی سازمان یافته و قدرتمند درگیر شود باید به اشکال نامتعارف مبارزه متوسل شود. تاکتیک چریکی به اختصار این گونه تعریف می شود: حملات غیرمنتظره، حیرت انگیز و کوتاه مدت و به دنبال آن عقب نشینی سریع به گونه ای که دشمن در صحنه نبرد زخم خورده و دلسرد و بی روحیه برجای ماند. و این مختصرا همان چیزیست که با مکر و زیرکی بسیار و مطلقا بدون اکراه و هیچ ابایی راست در ونزوئلا با حملات رگباری خود محقق می کند. حملاتی چون تعرض و پرخاشگری کلامی و تهمت تخریب اقتصاد، تجاوز به حوزه ها و مناطقی که به نوعی با PSUV در ارتباط قراردارند و یا تخریب مراکز بهداشتی (ماموریت باریو آدنترو) و قتل ها و سوء قصدهای عبرت آمیز؛ که همه این ها در تضعیف اشتیاق و روحیه انقلابی نیروهای مدافع چاوز به گونه ای که در انتخابات ۱۴ آوریل دیدیم موثر واقع شد. اثرگذاری این تاکتیک ها زمانی خاطرنشان می شود که معلوم شد راست در امری که تا همین اواخر غیرممکن می نمود موفق شده: ایجاد یک برنامه و دستور کار سیاسی ملی و مجبور ساختن دولت بولیواری به این که به جای ان که ابتکار عمل های عینی خود را راه اندازی و محقق کند، به حملات دشمن پاسخ گوید. از سال ها پیش روشنفکران امپراتوری و استراتژیست های پنتاگون گفته اند که امروز؛ «مبارزات براندازانه و ضدبراندازانه در رسانه های جمعی محقق می شود». استراتژی جناح راست در ونزوئلا بخشی از این مدل است که از سوی واشینگتن اتخاذ شده و اثربخشی آن ثابت شده است.
راست با این تاکتیک ها در جستجوی چه چیزی است؟ این تاکتیک ها در خلاء پدیدار نمی شوند، بلکه بخشی از یک استراتژی بلندمدت را شکل می دهند. و در این مورد خاص به سوی تحلیل بردن حمایت عناصر مردمی از دولت، ایزوله کردن آن از پایگاه های سنتی آنها و تسهیل برنامه هایشان جهت بی ثبات سازی آن، با دو هدف هدایت و جهت داده می شود: (الف) «تحریک خیابان»، بلوا و ناآرامی، غارت و چپاول و کودتا جهت «بازگرداندن نظم» که دولت بولیواری دیگر نمی تواند آن را تضمین کند؛ و یا، (ب) تضعیف و خالی کردن دست دولت از طریق یک رفراندوم جهت ابطال. این استراتژی جهانی موفق خواهد شد در صورتی که دولت بر اشتباه خویش مبنی بر اجازه به عناصر ضد انقلابی جهت تعریف مبارزه و تلاش برای ادامه مبارزه در رسانه های جمعی به گونه ای که توسط دشمنان تعریف شده، پافشاری کند. پرزیدنت نیکلاس مادورو - طی کمپین انتخاباتی و پس از آن- در پاسخ به تحریکات گستاخانه انریکه کاپرلیس و دار و دسته اش چه در داخل و چه در خارج از کشور، خود به این جنگ های کلامی وارد شده است. این اتفاق نباید رخ می داد به دلیل این که تعادل دقیق و ظریف نیروها که امروز در ونزوئلا وجود دارد از طریق الفاظ خوب و زیبا از طرف رییس جمهور، وزرا و رهبران PSUV به سوی چاویسم متمایل نخواهد شد، بلکه از طریق توانایی دولت در به رسمیت شناختن و از نو به حرکت درآوردن ساز و کار سنگین و نا کارآمد دولتی محقق می شود که خصیصه آن بروکراتیزه شدن به شکل حاد و بدل شدن به محملی برای فساد است که نمی توان آن را پنهان و کتمان کرد. بدون اقدامات عاجل در این زمینه، ممکن نیست مشکلات عمده ای که مردم ونزوئلا را متاثر و آزرده کرده و منجر به ترک رای دهندگان چاویست می شود را حل و فصل کرد. مشکلاتی چون کمبودها و دیگر جنبه های زندگی اقتصادی نظیر عدم دسترسی به برخی ضروریات که برای مثال می توان از میان آنها به قطع برق و خاموشی ها و ناامنی شهری اشاره کرد. با آگاهی از این مساله، راست معجونی از حملات را صورت داد که درست مانند جنگ چریکی، توجه و تمرکز ارتش منظم را منحرف می کند - در این مورد خاص دولت - و برای آنها تمرکز بر وظایف ضروری که شرایط کنونی طلب می کند را مشکل می کند. آن چه راست برای دولت می خواهد این است که خود را در باتلاق پلمیک ها و بحث های بی حاصل دفن کند به گونه ای که دیگر برایش ممکن نباشد زمان و پرسنل را جهت توسعه سیاست های موثر و کارا برای حل مشکلاتی که شهروندان را متاثر می کند بکار گیرد.
از این منظر، روشن است که دولت پرزیدنت نیکلاس مادورو مجبور به راه اندازی یک ضد حمله ی سیاسی متمرکز بر حوزه سیاست های عمومی است که تحریکات و تعرضات بلندگوهای راست را نادیده می انگارد و بنابراین تاکتیک های تهاجمی را خنثی می کند؛ تاکتیک هایی که باید مشخص شوند که در صددند خصلت ارتجاعی دستور کار و برنامه هایشان را با بیانیه های اغوا کننده و عوام فریبانه پنهان کنند، بیانیه هایی که در آنها تمایلشان را مبنی بر مال خود کردن «جنبه های مثبت » اسطوره چاوز ابراز می کنند. دولت باید تمام منابع انسانی و نهادی اش را در مبارزه برای حل مشکلات ذکر شده بکار بندد بدون این که لحظه ای را در مجادلات کلامی از دست دهد که هیچ کاری در جهت تحکیم پایه های اجتماعی رای دهندگان اش صورت نمی دهد. دولت همچنین باید این موضوع را دریابد که در شرایط بعد از انتخابات، بشدت با مساله زمان دست و پنجه نرم می کند. راست در تلاش است فضایی در افکار عمومی ایجاد کند که می تواند شرایط را برای کودتا خلق کند یا آن که آنها را توانا سازد یک رفراندوم جهت ابطال که می تواند طی سه سال بوقوع بپیوندد را تقاضا کنند. اگر اقدامات دولت جهت حل حداقل بخشی از مشکلات ذکر شده با شکست مواجه شود، انقلاب بولیواری مصیبت و بدبیاری که منجر به سقوط ساندنیسم ( در نیکاراگوا) شد را تکرار می کند.خطه ای که در آن، ده سال پس از پیروزی حماسی بر استبداد آناستازیو سوموزا، آنها در یک انتخابات توسط ائتلافی که توسط امپریالیسم آمریکا تشویق ، سازماندهی و تامین مالی شد،شکست خوردند. و این درست همان چیزی است که اکنون در زادگاه بولیوار و چاوز در حال رخ دادن است.
هنوز برای احتراز از چنین نتیجه ناخوشایندی در ونزوئلا زمان هست، اما ضروریست کار را از هم اکنون آغاز کرده و یک استراتژی نوین بازسازی سیاسی را توسعه داده که به چاویسم امکان دهد ابتکار عمل را از نو بدست گرفته و شکل تهاجمی به خود گیرد. این در معنای آغاز مبارزه علیه راست در زمینی است که دولت انتخاب کرده ، نه آنی که اپوزیسیون ترجیح می دهد:باتلاق رسانه های جمعی مغرض. با توجه به این موضوع، ما فقط می توانیم به استقبال “Mision Eficiencia o Nada” (ماموریت بهره وری یا هیچ) که اخیرا راه اندازی شده برویم که جهت اداره امور عمومی به شیوه ای مطمئن و مبارزه علیه پناهگاه ها و گوشه های دنج فساد و بروکراتیزه شدن که اعتبار انقلاب را از درون می مکد، برقرار شده است. علاوه بر این، برای رییس جمهور ضروری است که سیاست فتح مجدد خیابان را در کشمکش با سیاست بسیج راست گرایان تداوم بخشد. گفتنی است نزدیکتر شدن به مردم، شنیدن آن چه می خواهند و پاسخ به تقاضاهایشان، اقداماتی ضروری برای فرو کوفتن استراتژی «اقدام چریکی رسانه ای» است که از سوی راست دنبال می شود. با آگاهی از آن چه چاوز توانست بمدد رهبری کاریزماتیک اش کسب کند، امروز این امر باید از مسیر اداره امور دولتی که کارا و از نظر اجتماعی همه گیر بوده و فارغ از انحرافات تکنوکراتیک می تواند به نتایج سریع دست یابد محقق شود. این در معنای عملکرد دولتی است که پیوند ها را با دولت های محلی محکم می کند و می تواند روی توانایی بدنه کارمندان دولت جهت پاسخ به تقاضاهای جامعه حساب کند. برای مثال، در اکوادور، Quipux System یک سرویس اینترنتی است که پرزیدنت رافائل کوره آ در تمام نهادهای دولتی راه اندازی کرده تا تماس مستقیم با دفترش و دفتر معاون رییس جمهور را تسهیل کند و به رییس جمهور و معاونش اجازه می دهد بر پیشرفت پروژه های مختلف نظارت داشته باشند و بدانند امور در عمل تا چه اندازه خوب انجام می شود و همچنین موانع بر آنها آشکار می شود تا بدون تاخیر وارد عمل شوند و اقدامات اصلاحی مقتضی را انجام دهند. البته این ابتکار عمل دوای همه دردها نیست اما بی شک یک جهش کیفی ضروری که باید در اداره دولت انقلاب بولیواری رخ دهد را تسهیل می کند. جهشی کیفی به منظور رو در رویی با چالش های زمان حاضر.
منبع: مجله مهرگان
|