از "آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند" تا "آمریکا٬ غلط کردم" -۱ - عباس گویا



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۷ تير ۱٣۹۲ -  ۲٨ ژوئن ۲۰۱٣


ائتلاف سیاسی ملی اسلامیون (*) که بدنبال اشغال سفارت آمریکا در آبانماه ١٣٥٨ حول شعار تو خالی خمینی: "آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند" بوجود آمده بود ٬ در سال ١٣٩٢ ٬ حول "آمریکا٬ غلط کردم" و به بهانه‍ی "انتخابات" ریاست جمهوری اسلامی بار دیگر اظهار وجود کرد.

این ائتلاف چه آنجا که پرچمدار سبز علوی "آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند" شد و چه آنجا که سینه چاک پرچم بنفش "آمریکا٬ غلط کردم" شده است٬ تنها چیزی را که قرار بود و قرار است بانجام برساند سرکوب خواست مردم شریف٬ آزایخواه و برابری طلب است. سال ٥٨ این ائتلاف خمیرمایه‍ی سیاسی شکست انقلاب ٥٧ شد٬ امروز قرار است خمیرمایه‍ی شکست دادن انقلاب مردم علیه جمهوری اسلامی شود. زهی خیال باطل!

در دنیای دوقطبی جنگ سرد٬ در یک کشور خاورمیانه ای که سرمایه داری خود را وابسته و ایزوله قلمداد میکرد و درنتیجه بدنبال سهم خواهی از بازار جهانی سرمایه بود٬ سریش ائتلاف طیفهای اجتماعی مختلف رو به سرمایه داری "مرگ بر آمریکا" بود. این طیف رنگین کمانی جنبش ملی اسلامی را تشکیل میداد.

در دنیای پس از جنگ سرد٬ شاخه ای از این جنبش ارتجاعی٬ سهم خواهی خود را در قالب تروریسم اسلامی معرفی و عرضه کرد. در فردای انقلابات قرن بیست و یکم ٬ بدنبال خیزش انقلابی سال ٨٨ و بهار عرب٬ این گرایش تروریستی اسلام سیاسی در یک سطح وسیع و اختماعی٬ در خاورمیانه٬ شکست خورد. سردسته این گرایش شکست خورده جمهوری اسلامی بود. این حکومت امروز در چالشی بزرگ از دو سو تحت منگنه برای هستی و نیستی خود قرار دارد: تنفر عمیق پابرهنگان تشنه‍ی آزادی٬ برابری و عدالت اجتماعی در ایران و از سوی دیگربورژوازی جهانی برای تکلیف نهائی بر سر جایگاه این حکومت متوحش قرون وسطائی.

مجموعه تحولات بالا اما هیچگاه جایگاه جنبش ملی اسلامی و عناصر تشکیل دهنده آن را تغییر نداد. طیف چپ این جنبش٬ توده ای- اکثریتی٬ که تا انتهای جنگ سرد با استالین وضو میگرفت٬ پس از فروپاشی شوروی٬ "سوسیالیسم" اش را "اصلاح" کرد٬ تئو لیبرال دو آتشه شد تا بتواند جایگاه خود را در جنبش ملی اسلامی حفط کند. در تمام اینمدت بیرق "ضد امپریالیسم" را (که در دنیای مابعد جنگ سرد٬ یعنی ضد آمریکائی گری در حمایت ازمنافع جمهوری اسلامی) به توجیه چپ نمای جنبش ارتجاعی اسلام سیاسی برافراشته نگه داشت. باید در نظر داشت که جنبشهای اجتماعی بر سر منافع زمینی و مادی یک طبقه سر بلند میکنند٬ حرکت٬ سوخت و ساز میکنند٬ نه لزوما روایتی که با آن خود را معرفی میکنند. افق "ضد امپریالیستی" در دنیای سرمایه داری انتگره‍ی جهانی به شعاری پوچ تبدیل شده است. امروز٬ توده ایسم٬ پا بپای جمهوری اسلامی٬ از "آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند"٬ به "آمریکا٬ غلط کردم" افتاده است و شعار "ضد امپریالیسمش" را بی سر و صدا در کنار قاب عکس استالین بایگانی کرده است.

طیف راست جنبش ملی اسلامی (طیفی که خود را در درجه اول اسلامی و سپس ملی تعریف میکند) به پیچیدگی چپ آن عمل نکرد. تنها رکنی که باید ملا خور میکرد٬ "مرگ بر آمریکا" یش بود. جناح چپ این طیف اسلامیون در ایران همان خط امامیها٬ دوم خردادیها٬ اصلاح طلبان٬ اپوزییسون طرفدار رژیم٬ سبزها و امروز بنفش ها هستند٬ همانها که با شعار مرگ بر آمریکا٬ سفارت آمریکا را اشغال کردند٬ و در ادامه پیشقراولان سرکوب دانشجویان شدند٬ بر سر زنان تیغ کشیدند و پونز زدند٬ شکنجه گر و بازجوی تراز اول سرکوب دهه‍ی ٦٠ شدند. این جماعت٬ بقول خودشان٬ در دهه‍ی ٧٠ "عقلگرا" شدند. (بعبارت دیگر٬ از ٥٧ تا پایان دهه‍ی ٦٠ ٬ هیچگونه عقلگرائی توان توضیح اعمال سادیستی و خونخوارشان علیه مردم نیست و خوب این یکی انصافا منطقی است!) در هر رو٬ این جناح از اسلامیون٬ که بخشی از بدنه‍ی جمهوری اسلامی بود٬ هست و خواهد بود٬ همراه جناح چپ جنبش رنگین کمان ملی اسلامی (یعنی توده ایستها) به "عقلگرائی" روی آورد٬ که نام دیگر سرمایه داری هار در تمام دنیاست. "مرگ بر آمریکا" را کنار گذاشت٬ رفسنجانی کتاب "سرمایه داری و آزادی" میلتون فرید من آمریکائی را بعاریه گرفت تا بلکه جمله به جمله آنرا در ایران "سازندگی" کند. سیاستش در بفلاکت نشاندن مردم٬ و میلیاردر کردن خیلی از ملایان و مکلاهای جمهوری اسلامی (منجمله میلیاردر کردن خود و خامنه ای) پیروز شد اما نتوانست جمهوری اسلامی را به دولتی متعارف و مطلوب سرمایه داری جهانی تغییر دهد. شکست خورد. دیالوگهای تمدنهای خاتمی نهایتا به اینجا ختم شد که جناح مغضوب دوم خردادی با کوچتکرین بشکنی از طرف آمریکا در کنفرانسهای گوادلوپ دوم و استکلهم و ... شرکت میکند. مستخدمین آیت الله بی بی سی و صدای آمریکا شده اند. با افتخار در کنارجرج بوش منفور عکس میگیرند. برای این جناح "آمریکا٬ غلط کردم" برای نجات حکومتشان٬ برای نجات جمهوری اسلامی الزامیست.

در قسمت بعدی این نوشته٬ به موقعیت جمهوری اسلامی و این سوال پایه ای که آیا جمهوری اسلامی میتواند پرچم "مرگ بر آمریکا" یش را پایین بکشد یا خیر میپردازم.

ادامه دارد

زیرنویس:
(*) ملی اسلامیون شامل حاکمین وقت جمهوری اسلامی٬ از روز اول تا امروز٬ گرفته تا اپوزیسیون راست و چپش میشود( از خمینی تا بازرگان و بنی صدر و جبهه‍ی ملی و نهضت آزادی ٬ از رفسنجانی تا خامنه ای٬ از خاتمی تا روحانی٬ از مجاهدین تا توده ای و اکثریتی و تمام سایه روشنهای مابین اش)