تبارشناسی ملت در اندیشه جمهوری اسلامی


شاهو حسینی


• شایسته است که امروز در برخورد با مطالبات اقلیتهای ملی در ایران واقعیت را مد نظر قرار داده و زمینه برای استیفای این حقوق توسط حکومت فراهم گردد ، اظهاراتی از نوع اظهارات آقای روحانی در طول دهه های گذشته هیچگاه نتوانسته از ارده اقلیتها برای پیگیری مطالبات بکاهد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۰ تير ۱٣۹۲ -  ۱ ژوئيه ۲۰۱٣


مقدمه:
اصطلاح ملت، که در زبان فارسی امروز بجای(nation) بکار میرود، بدون تردید همانند دیگر اصطلاحات سیاسی به فراخور حال و منفعت تعاریف بسیاری از ان ارائه شده که عام ترین تعاریف آن اشاره به جمعیتی دارد که اشتراک در زبان ، فرهنگ، ریشه نژادی ، آیین و تاریخ مشترک دارند ،و دارای حکومتی واحد هستند یا در صدد ایجاد حکومتی واحد می باشند ، اما در کنار این تعاریف که تاکید دارند بر عوامل عینی و برگرفته از اندیشه آلمانی درباره ملت است ، اندیشمندان دیگری هستند که اندیشه آلمانی شکل گیری ملت را به چالش کشیده اند ، آنها با تاکید بر اینکه زبان ، دین و ریشه های نژادی و ..... به تنهایی نمی توانند مبنای شکل گیری ملت باشند ، مثالهایی ذکر می کنند از جمله: در جزایر بریتانیا که متشکل از سه ملت اسکاتلند در شمال، انگلیس در مرکز و جنوب و ولز در غرب آن است (در ایران به غلط آن را به نام یک بخش آن یعنی انگلیس می‌شناسند)، اسکاتلندی‌ها و ولزی‌ها متنفر هستند از آنکه انگلیسی نامیده شوند و بویژه اسکاتلندی‌ها دارای روحیه استقلال طلبی بالایی هستند.مشابه همین مطلب بین مردم دو کشور ایالات متحده و انگلیس وجود دارد.مشابه همین امر را می‌توان در میان ملل اسپانیایی زبان یافت. مردم تمامی کشورهای آمریکای مرکزی و جنوبی به غیر از برزیل، اسپانیایی زبان هستند، ولی هرگز این امر باعث تبدیل آنها به یک ملت و کشور واحد نشده است.
ملل مختلف عرب زبان با وجود داشتن زبان و مذهب کاملا مشتُرک و تلاشهای فراوان سیاست‌مدارن عرب برای تبلیغ ایدئولوژی پان عربیسم، هنوز هم خود را مللی متفاوت از یکدیگر می‌دانند و دارای اختلافات فراوان فرهنگی و سیاسی هستند.مثال دیگر مردم کشورهای آلمان و اطریش است.
از طرف دیگر چه بسیار ملت هایی که مردم آنها به چندین زبان مختلف صحبت می‌کنند ولی خود را متعلق به یک ملت می‌دانند. مهمترین این ملت ها، ملت‌های چین، هند و سوئیس هستد.

ملت و ارده گرایی:
بنابراین برای شناخت بهتر ملت باید به عناصر دیگری به غیر از عوامل مادی توجه کرد، ارنست رنان معتقد است که انسان (man) نه متعلق به زبانش است و نه متعلق به نژادش. او متعلق به خودش است؛ چرا که موجودی است آزاد؛ موجودی است اخلاقی. ما دیگر از اذیت و آزار مردم برای تغییر مذهب شان چشم پوشی نمی کنیم. زیر فشار گذاشتن شان برای تغییر زبان و کشورشان، به همان اندازه به نظرما مضر و زیان آور است.آنچه که ملتی را شکل می دهد، نه مکالمه به زبانی واحد و یا متعلق بودن به یک گروه جغرافیایی (قوم) خاص است، بلکه داشتن گذشته ای با انجام کارهای مهم و خواستن انجام کارهای باز هم مهم در آینده است.زبان دعوتی است به اتحاد، اما لزوما آن را تضمین نمی کند. ایالات متحده و انگلستان، آمریکای لاتین و اسپانیا دارای زبانهای واحدی هستند، اما ملتهای واحدی را تشکیل نمی دهند. در عوض سوئیس که این همه محکم و باثبات است، بخاطر اینکه پایه های آن بر موافقت گروههای مختلفی که آن را تشکیل می دهند استوار است؛ و دارای سه یا چهار زبان متفاوت است. در انسانیت یک چیز بر زبان برتر است؛ و آن اراده است. اراده سوئیس که متحد باشد، علیرغم داشتن زبانهای مختلف، بسیار مهمتر از تشابهاتی است که معمولا از طریق اذیت و آزار به دست می آیند.

ملت در گفتمان حکومت اسلامی:
جمهوری اسلامی به عنوان یک حکومت ایدئولوژیک دینی نظامی است که در آن دین به عنوان زیر بنا و حکومت ، اقتصاد ، فرهنگ و جامعه روبنای عینت یافته آن فرض می شود ، این حکومت مبتنی بر جهان بینی الهی بر این اندیشه استوار است ، که باید تمام اصطلاحات و نهادها سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی از نو و بر اساس جهان بینی اسلامی بازتعریف و بازسازی شوند ، و در واقع با نگاهی از بالا در صدد جامعه پذیر کردن جامعه مطابق الگوها و هنجارهای هیئت حاکمه بوده که همین روند موجبات بازتولید اقتدارگرایی و تداوم آن را فراهم نموده.
یکی از این اصطلاحات و مفاهیم ، واژه ملت است ، در این جهان بینی ملت نه در سطع تحلیل دولت – ملت که در سطح امت واحده اسلامی تحلیل می شود ، در گفتمان این نظام ملت در معنای الگوی اولیه آن به معنای راه ، روش، دین و آئین به کار می رود ، همچنین در همه جای قانون اساسی بر خصوصیت اسلامی و دینی با اتکا بر یک مذهب که آن هم شیعه جعفری است ، تاکید می شود، بنابراین طبیعی است ، در یک چنین حکومتی با توجه به مشروعیت الهی فرامین و قوانین ، استفاده از زور برای یک دست کردن و هماهنگ کردن جامعه جهت تحقق اهداف از پیش تعیین شده ، امری طبیعی و مشروع است و در یک چنین نظامی هیچ گونه اقلیتی ملی را با این تعریف از ملت که جمعیتی انسانی هستند، دارای اراده ای مشترک فارغ از هرگونه زبان ، آیین ، فرهنگ و ریشه نژادی مشترک به صرف اراده دور هم جمع شده برای با هم زیستن و تحقق اهدافی مشترک ، به رسمیت نمی شناسد و به شدت زمینه برای استحاله اقلیتهای ملی در فرهنگ حاکم و اضمحلال آنها را فراهم می کند،

اقلیتهای ملی در ایران
با بررسی اندیشه ها و تعاریف گوناگون در مورد ملت غیر قابل انکار است که ایران جغرافیای کثیرالملله می باشد، که سیاستهای امحاء و استحاله اقلیتها همراه با زور و سرکوب هیچ گاه نتوانسته آنها را در دستیابی به خواسته های مشروع و انسانی خود باز بدارد، و همین عامل در گذشته در چارچون اندیشه ناسیونالیسم رضاشاهی و امروز در قالب اندیشه اسلامی امت واحده اسلامی زمین های ملی گرایی را در میان اقلیتها تشدید نموده ، شایسته است که امروز با قبول این واقعیت در برخورد با مطالبات اقلیتهای ملی در ایران واقعیت را مد نظر قرار داده و زمینه برای استیفای این حقوق توسط حکومت فراهم گردد ، اظهاراتی از نوع اظهارات آقای روحانی در طول دهه های گذشته هیچگاه نتوانسته از ارده اقلیتها برای پیگیری مطالبات بکاهد و هر روز نیز بر شکاف میان حکومت و اقلیتها می افزاید.