به نظرگاهِ بیست و چندساله ی محمدرضا لُطفی  
							             
							            
						            	
						             
						            
						         
					            	
						            	
						            	
						       			علیرضا بزرگ قلاتی (عرفان)
						       			
						       			
						       			 
							            
						       		
				       			 
					         	
									
									• 
کشیدی عقل را در پرده ی گوش
 
از آن ساز وُ نوا در چشمه ی نوش
 
 
تو را گفتند «درویشِ زمانه»
 
که زُلفِ ساز را میکرد شانه
						       		... 
								
								 
				       			
					             
						            اخبار روز: 
						            www.iran-chabar.de
						             
						            	شنبه 
							            ۲۲ تير ۱٣۹۲ - 
							            ۱٣ ژوئيه ۲۰۱٣
					             
					             
					            
					            	
						            
  
		
 
 
 تو را لُطفی! دگر لُطفی نبینیم
 
 
ز سازَت خوشه ی حُسنی نچینیم
 
 
تو در باغِ هنر، حَنظَل چه کاری؟
 
 
چه حاصل آیَدَت زین نابکاری؟
 
 
کشیدی عقل را در پرده ی گوش
 
 
از آن ساز وُ نوا در چشمه ی نوش
 
 
تو را گفتند «درویشِ زمانه»
 
 
که زُلفِ ساز را میکرد شانه
 
 
نه درویشی که در راهِ کَرامات
 
 
گُزینَد بر هُنر صوفی وُ طامات
 
 
هُنروَر را زِ تو آزَرم باشد
 
 
ز بیشَرمیِ تو در شَرم باشد
 
 
تو در عِرضِ هُنر باید بکوشی
 
 
نه بر این سُفلگان آن را فُروشی
 
 
کجا اهلِ نظر یک نُکته رانَد؟
 
 
در آنجایی که عرفان «عشق دانَد».
 
 
*******
 
 
 
 
 
					             
					             
			           		 |