از : مسعود بهبودی
عنوان : سپاس از پاسخ و تصحیح نظر شتابزده ما
خیلی ممنون از واکنش به ابراز نظر شتابزده ما.
آموزنده بود.
در زیبائی صوری ـ ساختاری و مضمونی اشعار مجید نفیسی تردیدی نیست.
درست به همین دلیل بخشی از آنها از طراوت و شادابی همیشگی خاصی برخوردارند و روح تشنه آدمی را بطرز سحرآمیزی در حسرت بازخوانی خود به آتش می کشند.
هومانیسم پنهان در این بخش از اشعار مجید نفیسی اصیل و ستایش انگیز و کیمیا واره است.
مثلا در شعری کوتاهی شاعر صدای خر و پوف کارتون خوابی در خیابان را، گام های تهیدست جوینده چیزی بدرد بخور در سطل زباله ها را، گرسنگان حاشیه خیابان ها در سحرگاهان را و آورندگان رزق مقرر از کلیسا و استثنائیت معتادان و الی آخر را از اتاق خوابش می شنود و می بیند.
اینها همه هم فوق العاده زیبا هستند و هم زیر و رو کننده ی ضمیر و روان خواننده اند.
عناصر اوتوبیوگرافیک در شعر اجتناب ناپذیر و همیشه حی و حاضرند.
دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت.
حیرت ما از این است که در اشعار اکثریت شعرای ایرانی «من» شاعر سانترالیزه و چه بسا، حتی ایدئالیزه می شود و از هر عیب و نقصی تطهیر می گردد.
این بنظر ما رئالیستی نیست و بلحاظ بینشی و آموزشی ـ پرورشی معیوب است.
شاعر چنان سرمست از زیبائی کذائی خویش می شود که خود را شرف کیهان و الی آخر می پندارد و جا می زند و ضمنا احسنت و مرحبا درو می کند.
ذهن ما بطور اوتوماتیک شعر مجید نفیسی راجع به راسته کتابفروشان بغداد را با همین شعر اوتوبیوگرافیک مقایسه می کند.
«من» شاعر در آن شعر به همراه توده مظلوم عراق رنج می برد و خواننده را از نوعیت خویش باخبر می سازد.
این شعر واقعا غول آسا ست.
اشعاری از این دست از طراوت و شادابی همیشگی ـ نوعی ـ بشری برخوردارند و هرگز کهنه نمی شوند.
خیلی ممنون.
۵۵۹٣۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۲
|