نامه ی سرگشاده به رفقای چپ
مخملباف نمی تواند «پیام رسانِ آزادی» برای مردم ایران و فلسطین باشد! - سایت خبری جنبش خرداد



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ٣۰ تير ۱٣۹۲ -  ۲۱ ژوئيه ۲۰۱٣


سایت خبری جنبش خرداد : سفر محسن مخملباف به اسرائیل واکنشهای مختلفی را برانگیخته است که مثال زدنی ست . محسن مخملباف فیلمساز و کارگردان ارزشی سایق حاکمیت اسلامی که سپس در مخالفت با آن خود را بر سکوی رهبری » جنبش سبز » نشاند و شد » حامی مردم ایران » ، با شرکت در» فستیوال فیلم » اورشلیم ، جایزه ویژه‌ این جشنواره را برای آخرین فیلمش » باغبان » دریافت کرد. اینکه مخلمباف و دیگران به هر کجا خواستند سفر کنند ، آزادند . آنها حتی آزادند از هر دولتی و از هر نهادی کمک مالی دریافت کنند و » جنبش » شان را پیش ببرند . ما چپ ها هم آزادیم یقه آنان را بگیریم و افشای شان کنیم . مثلا در همین مورد اخیرحتی به او و همپالگی هایش می توانیم نامه دسته جمعی ، نه در جهت » اصلاح » شدنشان ، چرا که کار از این کارها گذشته است ، بنویسیم و به آنان بگوئیم هر کاری می خواهید بکنید ولی لطفا آنگاه که دارید مثل یک گنجشگ کوچک » از آسمان پرواز ممنوع ذهن روشنفکر ایرانی » گذر می کنید » حق ندارید به نام ما ملت و به نمایندگی از ما «سفیر صلح » مان بشوید !

اما آیا بیانیه منتشر شده با عنوان پیام رسانِ آزادی برای مردم ایران و فلسطین باشید . چنین هدفی را دنبال می کند ؟ چنین نامه سرگشاده ای مثل اینست که با نصیحت ، آقای رضا پهلوی را تشویق به دست شستن از سلطنت و متقاعد به پیوست به اردوی » جمهوری » کنیم . در بیانیه فوق الذکر و در مخالفت با این سفر که به ادعای نویسندگان نامه ، » نقض «جنبش جهانی‌ در مورد تحریم فرهنگی‌–آکادمیک اسرائیل برای دفاع از حقوق مردم فلسطین » تلقی شده است ، مخملباف به » حمایت ضمنی از سیاست‌های آپارتاید دولت اسرائیل » متهم گردید . آیا وااقعا کسی در تمامی این سالها در راستای نه به جنگ و آری به تحریم در تلاش برای تغییر حکومت اسلامی ، با کمک دولت‌های خارجی‌ و تحت نام » حمایت از مردم ایران » مشغول بوده ، می تواند تنها با » حمایت ضمنی » از این کشورها ، به انجام این ماموریت دست زده باشد ؟

در بیانیه دیگری که به امضای ٨۰ نفر رسیده اما ازهمین مخملباف تقدیر و تشکرشده ، چرا که هنگام دریافت این جایزه گفته است « به جای حمله نظامی به ایران، باید از «نیروهای دموکراتیک» حمایت کرد» . نویسندگان بیانیه دوم در نامه خود جایگاه مخملباف ، که در تمامی این سالها و در همه مجامع بین المللی و کنفرانسها بعنوان یک سیاستمدار همیشه یک حرف مشخص داشته ، را تنها بیک » کارگردان ایرانی » کاهش داده و نویسندگان بیانیه اول را به باد انتقاد می گیرند که » چرا نسبت به سفر حرفه‌ای یک «کارگردان ایرانی» به اسراییل » مخالفت می شود ؟ آنان فراموش می کنند که نویسندگان بیانیه اول » خیرخواهانه !؟» تنها از وی میخواسته اند از » حمایت ضمنی » اش از دولت اسرائیل ، دست بردارد نه بیشتر .

در این میان اما نویسندگان بیانیه اول در یک هدف مهم شان موفق شده اند با کلمات فریبنده ای همچون اقدام «عمیقا نگران‌کننده» و «مغایر با وجدان انسانی» مخملباف ، متاسفانه برخی از چپ ها ، بویژه چپ جوان ایران ، را در یک کارزار عمیقا راست به دنبال خودشان بکشانند . کارزاری که در آن با سلام و صلوات و تعاریف غیر متعارف از مخلمباف سالهای خون و آتش سالیان اول انقلاب ، خواسته شده است تا خود را اصلاح کند و پیام آور آزادی برای مردم ایران شود . متن زیر دقیقا خطاب به همین چپ است .

رفقای گرامی ، با سلام ! شما و پاره ای دیگر از رفقای چپ جوان کشور ما ، که بی شک درک مشخص و انقلابی از جنایات رژیم اشغالگر اسرائیل علیه ملت فلسطین دارید و باید داشته داشید ، امضای خود را پای نامه ای گذاشته اید که تاسف بار است . در این نامه شما معتقدید که مخملباف با شرکتش در فستیوال فیلم اورشلیم فراخوان «تحریم فرهنگی و دانشگاهی اسرائیل» و نیز فراخوان بین المللی «بایکوت، عدم سرمایه‌ گذاری وتحریم دولت اسرائیل را نقض کرده است . شما در این نامه دارید تلاش می کنید تا در کنار تعریف و تمجیدهای فراوان از او ، وی را از کرده اش پشیمان و دوباره به سمت کارزار «تحریم فرهنگی و دانشگاهی اسرائیل» و نیز فراخوان بین المللی «بایکوت، عدم سرمایه‌ گذاری وتحریم دولت اسرائیل» برگردانید . سوال مهم از شما اما اینست مگر این آقای فیلمساز اصلا به چنین کارزاری تعلق داشته و یا چنین ادعائی داشته است ؟ مخملباف ، صرفنظر از گذشته ننگینش ، حتی زمانی که انقلاب اسلامی او را خورد و تفاله اش را به خارج از کشور پرتاب کرد، نه تنها برخلاف ادعایش به جنبش مردم تعلق نداشته ، بلکه بدتر از آن دستش درکاسه دولتهای غربی بوده و تمام کوشش خود را در تحقق » حقیقت و عدالت » مدنظر آنها ، بخرج داده است . حقیقت و عدالت آنها شکست جنبش فلسطین و تسلط بیشتر اسرائیل بر مناطق اشغالی و این خلق ستمدیده بوده است . حقیقت و عدالت آنها حتی در بهترین حالت هم گوشه چشمی به دستیبابی مردم ایران به حق تعیین سرنوشت خود ندارد . اگر چنین درکی را قبول داشته باشیم ، شما اما متاسفانه با این نامه تان بارهای مثبتی بردوش این آدم گذاشته اید که خودش هم به احتمال قوی از آن تعجب خواهد کرد .

رفقا ! مخملباف هرگز برای»حقیقت و عدالت» مردمان فقر و زحمت ایران و فلسطین مبارزه نکرده و قصد هم ندارد که بکند . فراموش نکنیم که شعار » نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران » دستپخت کارخانه های همین آدم و تیمش بوده است .

مخملباف و مخملباف های دیگر ، که بقول شما «هنرمندی با حساسیت بالا نسبت به بی‌رحمی‌های دولت ایران» ست ، مدتهاست که تصمیم خود را گرفته است . آنان پایان دادن به کار این » بیرحمی ها » را نه کار مردم ، بلکه در کنار استفاده از پول و قدرت کشورهای غربی ، در تحریم های بیشتر » کشورهای معظم » علیه مردمان ایران جستجو می کنند و لاغیر. این ما چپ ها هستیم که باید تصمیمان را بگیریم که در کجای این جهان ایستاده ایم ؟

معلوم است که ما شما جوانان آزادی خواه و برابری طلب را امید و آینده جنبش چپ می دانیم و دامن زدن به ایجاد و دامن زدن به چنین توهماتی را با » حساسیت بالا » دنبال می کنیم .

زنده باشید.