دستان خالی «جامعه جهانی»!
نگاهی به آخرین وضعیت پرونده ی اتمی جمهوری اسلامی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۴ شهريور ۱٣٨۵ -  ۵ سپتامبر ۲۰۰۶


سفر کوفی عنان دبیر کل سازمان ملل متحد به ایران بدون نتیجه ی امیدوارکننده ای برای اروپائی ها به پایان رسید. این عالی ترین مقام «جامعه ی جهانی» در تهران همان حرف هایی را شنید که مقامات عالی رتبه جمهوری اسلامی پیش از آن بارها تکرار بودند: ایران غنی سازی اورانیوم را متوقف نخواهد کرد.
بعد از این سفر، حالا چشم ها به دیدار «سولانا – لاریجانی» دوخته شده است. آن ها که پرونده ی اتمی جمهوری اسلامی را دنبال می کنند، امیدوارند این دیدار و «مهلت دو هفته ای اروپا»، نقطه ی چرخشی در این پرونده باشد. اما به نظر نمی رسد دیدار دو مقام پیش گفته و پایان مهلت دو هفته ای اتحادیه اروپا نیز تغییری در وضعیت فعلی و موضع جمهوری اسلامی به وجود بیاورد. موضعی که برخلاف پیش بینی های خوش بینانه ی اولیه، همچنان سخت و انعطاف ناپذیر باقی مانده است.
دلیل این موضع سرسختانه، تکیه مسئولان جمهوری اسلامی بر این واقعیت است که «جامعه ی جهانی» آن چنان که نشان می دهد، دستان پری در مقابله با برنامه ی اتمی تهران ندارد و اختلاف ها در آن، بیش از آن است که سرپیچی های ایران از قطعنامه هایش را پاسخی محکم بدهد.
تهران دریافته است «اجماع جهانی» حاصل شدنی نیست و اگر در حرف هم حاصل آید، در عمل به حقیقت نخواهد پیوست. یکی از تازه ترین نشانه های آن این که در آستانه ی مرحله ای که سیاست آمریکا و اروپا «منطقا» باید به «تحریم» علیه جمهوری اسلامی بیانجامد، بار دیگر «اقتصاد» علیه «سیاست» شوریده است و «منافع اقتصادی» نسبت به قطع مناسبات پرسود با تهران هشدار می دهد.
اما نشانه ی مهم تر و دائمی تری وجود دارد که تهران شاید سرنوشت نهایی سیاست خود را با آن گره زده است. شکافی که مانع از اتخاذ یک سیاست تنبیهی واحد علیه حکومت ایران می شود، در نبرد استراتژیک دو غول «شرق» به ویژه چین، در برابر آمریکا نهفته است. هم چینی ها و هم آمریکائی ها می دانند «تسلط بر ایران»، در سرنوشت این نبرد استراتژیک از اهمیت غیرقابل چشم پوشی و تعیین کننده ای برخوردار است و سرنوشت رقابت این دو غول اقتصادی را در سال های آینده تا حدود زیادی تحت تاثیر خود قرار می دهد. نه فقط بازار هفتاد میلیونی، بلکه منابع و ذخایر عظیمی نفتی ایران برای اقتصاد گرسنه ی چین قابل چشم پوشی نیست. تهران با اطمینان به حمایت های «اژدهای زرد» است که در برابر آمریکا و اروپا ایستادگی می کند. نیازها و منافع اقتصادی چین و به درجه کمتر روسیه و نیز برخی کشورهای اروپائی – و رقابت های آن ها، هر تحریمی را حتی اگر در چارچوبه ی قطعنامه های سازمان ملل متحد هم گنجانده شود، می تواند بی اعتبار و غیرقابل اجرا سازد.
اکنون می توان با اطمینان بیشتری گفت «جامعه ی جهانی» به دلیل علایق و سمت گیری های مختلف، اگر در ظاهر هم نسبت به برخورد با برنامه ی اتمی ایران وحدت نظر نشان دهد، اما در عمل قادر به اتخاذ یک سیاست بازدارنده استوار در مورد این برنامه ی اتمی نیست و تهران با استفاده از همین شکاف برنامه های خود را برای دست یابی به سلاح های اتمی بدون وقفه ادامه می دهد.
احتمالا با توجه به همین واقعیت است که مقامات دولت آمریکا بیش از پیش، از لزوم یک «سیاست مستقل» و ایجاد یک ائتلاف تحت رهبری خود برای مهار برنامه ی اتمی ایران سخن می گویند.
بدترین سرنوشت این پرونده در آن است که نتیجه ی نهایی آن را تهران و واشنگتن در غیاب دیگران رقم بزنند. این نتیجه، یا جنگی ویرانگر خواهد بود یا سازشی که نخستین قربانی آن آرمان های دموکراتیک جامعه ی ایرانی است.
با توجه به مسیری که این پرونده پیموده است، چنین به نظر می رسد این پرونده با وجود حکومت اسلامی ایران به پایان خوشی نخواهد رسید و این معضل نیز در کنار ده ها معضل دیگر، تا این حکومت باقی است، باقی خواهد ماند.