قمار بزرگ روی میز نازک شیشه یی و کوچک


اردشیر زارعی قنواتی


• در عالم سیاست معمولا سیاستمداران در شروع به کار در مسند قدرت برای خود یک اولویت کاری به موازات دیگر ماموریت های خویش تعیین می کنند و تمرکز ذهنی و عینی بیشتری را به این موضوع محوری معطوف کرده تا شاید جایی در تاریخ پیدا کنند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱ مرداد ۱٣۹۲ -  ۲٣ ژوئيه ۲۰۱٣


در عالم سیاست معمولا سیاستمداران در شروع به کار در مسند قدرت برای خود یک اولویت کاری به موازات دیگر ماموریت های خویش تعیین می کنند و تمرکز ذهنی و عینی بیشتری را به این موضوع محوری معطوف کرده تا شاید جایی در تاریخ پیدا کنند. جنگ و صلح همواره از مولفه هایی بوده اند که به خصوص در دو دهه اخیر بیشترین توجه را در بین رهبران سیاسی به خود جلب کرده و به دلیل وضعیت بحرانی جهان بعد از حوادث تروریستی یازدهم سپتامبر این دوگانه "زشت و زیبا" خریدار بیشتری یافته است. بزرگترین مشکل خاورمیانه در طول شش دهه اخیر جدا از عدم توسعه یافتگی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و امنیتی در ابعاد داخلی، موضوع منازعه و جنگ بین اعراب – اسرائیل و متعاقب آن یافتن نقشه راه جهت خروج از بن بست با عنوان "طرح صلح خاورمیانه" در عرصه خارجی و ژئوپلتیک منطقه یی بوده است. زمانی که بعد از چهار دهه نبرد پایان ناپذیر، بحث اشغال سرزمینی و "حق تعیین سرنوشت" برای مردم فلسطین در مقابل رژیم اسرائیل به کانون بحث و رایزنی های بین المللی تبدیل گردید، این بار با عزم جزم "بیل کلینتون" برای ایجاد تغییر و برون رفت از بن بست، دورانی از مذاکرات پشت پرده بین رهبران فلسطینی – اسرائیلی دنبال شد که نتیجه آن "پیمان اسلو" بود. وقتی ملت های عرب، مسلمان و جهانیان "یاسر عرفات" رهبر فقید فلسطینی را در حال دست دادن با "اسحاق رابین" در تصویری که کلینتون در وسط آنان قرار داشت دیدند، ضمن اینکه بسیاری را جهت عبور از خط قرمز و تابوهای جاری برآشفته کرد در عوض دیگرانی می پنداشتند دورانی آغاز شده که پایانی بر یک دوره جنگ، خشونت، اشغال، سرکوب، آوارگی و بی اعتنایی به حقوق بشر خواهد کشید. از آن زمان تاکنون ده ها نشست چندجانبه و بین المللی برای حل این معضل بزرگ منطقه یی و بین المللی انجام گرفته که بعضا منجربه انعقاد قراردادهایی هم شده است. اما به جهت پیچیدگی موضوع، شکاف و تضادهای اساسی بین دو طرف منازعه، وجود عوامل رانشی و بازدارنده در قبال صلح، اختلافات درونی بین جناح های فلسطینی و احزاب سیاسی اسرائیلی، نبود اراده لازم داخلی و خارجی جهت تضمین هرگونه توافق فی مابین و نگاه دوگانه بین المللی نسبت به نادیده گرفتن اصل تغییرناپذیر "حق تعیین سرنوشت" و نقض حقوق عمومی ملت فلسطین تمام این تلاش ها از همان ابتدا مهر شکست بر خود داشته اند. با شروع دور دوم ریاست جمهوری باراک اوباما در آمریکا و تفویض پست وزارت امور خارجه به "جان کری" سیاستمدار کارکشته دمکرات، وی از همان ابتدای کار تمرکز محوری خود را بر روی طرح صلح خاورمیانه گذاشت و تاکنون شش بار برای پیگیری این موضوع به منطقه سفر کرده است. نکته جالب در جریان سفرهای کری به منطقه اقدامات اخلالگرایانه دولت راستگرای "بنیامین نتانیاهو" در آستانه این سفرهای میانجیگرایانه جان کری، به خصوص ادامه شهرک سازی های غیرقانونی در اراضی اشغالی در کرانه باختری و بیت المقدس شرقی بوده است که به لحاظ حساسیت فلسطینی ها نسبت به این امر هر بار این مذاکرات را با شکست مواجه کرده است.
روز جمعه ۱۹ جولای در طی ششمین سفر جان کری به اردن، بالاخره با فشار وی به رهبران فلسطینی و اسرائیلی ظاهرا دو طرف بعد از سه سال وقفه در مذاکرات صلح، پذیرفتند که بزودی در آمریکا دور جدیدی از مذاکرات رسمی برای صلح را آغاز کنند. از آنجا که پذیرش این موضوع بیشتر بر اساس فشار واشینگتن و جلوگیری از انزوای بین المللی از سوی دو طرف منازعه بوده است و به طور اصولی هیچ کدام نسبت به مواضع قبلی خود عقب نشینی اساسی نکرده اند به نظر نمی رسد که این مذاکرات نیز سرنوشتی بهتر از مذاکرات شکست خورده قبلی پیدا کند. اینکه دولت اسرائیل و دولت خودگردان فلسطینی تعهد داده اند که فعلا بدون هیچ پیش شرطی در نشست آتی صلح شرکت کنند و تل آویو هم قول آزادی تعدادی از زندانیان فلسطینی را داده است بیش از آنچه یک "نشانه" برای رسیدن به تفاهم باشد به نظر می رسد که یک اقدام برای کاستن از فشار بین المللی و سلب مسئولیت از خود برای فرار از اتهام شکست در مذاکرات صلح بوده است. با توجه به ترکیب دولت ائتلافی اسرائیل و اظهارات رهبران تل آویو بعد از توافق اولیه در اردن که همگی بر ادعاهای تاریخی خود از جمله حفظ یکپارچگی بیت المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل، عدم توقف شهرک سازی در اراضی اشغالی، عدم بازگشت به پشت مرزهای ۱۹۶۷ و نپذیرفتن آزادی تمام زندانیان فلسطینی هم چنان تاکید دارند، چشم انداز روشنی برای توافقات صلح از سوی تل آویو دیده نمی شود. از طرف دیگر هر چند که گفته می شود که رهبران فلسطینی پذیرفته اند که بدون پیش شرط در این مذاکرات شرکت کرده و فعلا اصرار بر مرزهای ۱۹۶۷ نداشته باشند اما سخنگویان دولت خودگردان و مذاکراه کنندگان ارشد فلسطینی چون "صائب عریقات" هم چنان دستیابی به مطالبات تاریخی ملت فلسطین را در اصول، غیر قابل خدشه می دانند. به همین دلیل نشست آتی در واشینگتن یک اقدام "تاکتیکی" از سوی دو طرف دعوی جهت رفع مسئولیت تلقی می شود و به احتمال زیاد در وضعیت راهبردی موضوع یک "هیاهو برای هیچ" است که هر طرف سعی می کند هزینه شکست تلاش ها برای مذاکرات صلح را بر دوش دیگری بیاندازد. مناقشه فلسطینی – اسرائیلی صرفا یک اختلاف بر روی خطوط مرزی یا مناطق سرزمینی نیست که با یک مصالحه پایاپای در یک معامله مرضی الطرفین برطرف شود. این معضل یک مجموعه از مطالبات تاریخی در بعد حقوقی، آزادی تمام زندانیان فلسطینی، ادعاهای سرزمینی، دگرگونی ترکیب های جمعیتی، در هم تنیدگی اماکن مقدس اسلامی – یهودی به خصوص در شهر بیت المقدس، سرنوشت یک میلیون ساکنان شهرک های یهودی نشین در اراضی فلسطینی که اکثرا پایگاه اجتماعی نیروهای راستگرای حاضر در دولت ائتلافی نتانیاهو می باشند، جدایی جغرافیایی کرانه باختری و نوار غزه و هم چنین بحث سرنوشت دو میلیون فلسطینی با تابعیت رسمی اسرائیلی را شامل می شود. عدم توازن قدرت در بین طرف های درگیر، شکاف های درونی حول روند صلح، ابعاد ایدئولوژیک مناقشه، بی ارادگی و نگاه دوگانه جامعه جهانی و مجموعه یی از تضادها که در شرایط کنونی افزایش نیز یافته است در کنار تحولات منطقه عربی به خصوص در سوریه و مصر فعلا موقعیت بازی اصولی را از دو طرف سلب کرده است.