بزرگداشت یک صدمین سالگرد
جنبش مشروطیت ایران در سیدنی استرالیا


بهروز جلیلیان


• سه جلسه سخنرانی باقر مومنی به همراه برنامه های متنوع دیگر در سه آخر هفته پیاپی در پنجم، دوازدهم و بیستم آگوست در سیدنی برگذار شد. اولین برنامه در یک صدمین سالروز انقلاب مشروطیت و آخرین آن در سالگرد کودتای ۲۸ مرداد انجام شد که خود تصادفی جالب اما تلخ از تاریخ پر فراز و نشیب ایران است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۴ شهريور ۱٣٨۵ -  ۵ سپتامبر ۲۰۰۶


همین عنوان غریب، گواه پیچیدگی روزگار ما و برخوردمان با تاریخ سرزمینی کهن در آن سوی زادگاه خود است. چند ده هزار ایرانی در استرالیا ساکن هستند و اکثریت آنها در سال های پس از انقلاب سال ۱٣۵۷ و بویژه در سال های اخیر به اینجا مهاجرت کرده اند. از میان این ایرانیان تعداد کمتری هم به رویدادهای تاریخی و فرهنگی خود اهمیت می دهند، برای بزرگداشت یک   صدمین سالگرد جنبش مشروطیت ایران از چندین ماه قبل برنامه ریزی کرده و در صدد دعوت از محقق و نویسنده معتبری در این باره برآمدند تا برای آنها و احتمالا ایرانیانی که این واقعه مهم سیاسی و فرهنگی می تواند جالب باشد، سخنانی بگوید.
 
در این میان باقر مومنی، انتخاب اول بود، که متاسفانه به علت بیماری و دوری راه، مشکلات ویزا و بسیاری از کارهای اداری دیگر، تا آخرین لحظه ها انتخابی انجام شدنی نمی نمود. اما خوشبختانه پس از کش و قوس های بسیار این مهم انجام شد و سرانجام سه جلسه سخنرانی ایشان به همراه برنامه های متنوع دیگر در سه آخر هفته پیاپی در پنجم، دوازدهم و بیستم آگوست در سیدنی برگذار شد. اولین برنامه در یک صدمین سالروز انقلاب مشروطیت و آخرین آن در سالگرد کودتای ۲٨ مرداد انجام شد که خود تصادفی جالب اما تلخ از تاریخ پر فراز و نشیب ایران است. در اولین نشست، شرکت کنندگان به یاد اکبر محمدی که متاسفانه چند روز پیشتر در زندان سیاسی جمهوری اسلامی درگذشته بود، یک دقیقه سکوت کردند و یاد او و زندانیان سیاسی در ایران را گرامی داشتند.
 
باقر مومنی
در سال ۱٣۰۵ در کرمانشاه بدنیا   آمد و پس از پایان دبیرستان در آن شهر در سال ۱٣۲٣ تحصیلات خود را در دانشکده‍ی حقوق دانشگاه تهران ادامه داد. در میانه‍ی تحصیل در سال ۱٣۲۴ به کرمانشاه بازگشته، به جرگه همکاران روزنامه‍ی "بیستون" که بنیان گذارش ابولقاسم لاهوتی بود، می پیوندد. در همین سالها وی به عضویت حزب توده   در می آید، گو اینکه سالها بعد راه خود را از آن حزب جدا کرده و در چارچوبی دیگر مبارزات سیاسی - اجتماعی   خود را دنبال می کند. در سال ۱٣۲۷ دوباره به تهران برگشته و پس از پایان دوره‍ی دانشگاه و رفتن به سربازی، در زمان نخست وزیری دکتر مصدق که فضای سیاسی جامعه باز شده است، به فعالیت های خود ادامه میدهد. با کودتای ۲٨ مرداد ۱٣٣۲ که موج بلند اختناق سر تا سر کشور را در نوردیده بود، مومنی به فعالیت زیر زمینی روی می آورد و در دهم آبان   ۱٣٣۵ دستگیر و هنگامی که به بازداشتگاه برده می شد در تلاشی ناموفق برای فرار مورد اصابت گلوله قرار گرفته و متعاقباً در دادگاه نظامی به ۱٨ ماه زندان محکوم می شود.
در سال ۱٣٣۹ پایان نامه‍ی دانشگاهی اش را با عنوان ایران در آستانه‍ی انقلاب مشروطیت بچاپ می رساند و با بسته شدن فضای سیاسی کشور در سال ۱٣۴۲ با همکاری دو مترجم دیگر تاریخ قرون وسطی و تاریخ جهان باستان را ترجمه مینماید. در پی آن آثاری از تاریخ و ادبیات مشروطه را به چاپ میرساند و درسال ۱٣۴۹ پس از بازگشت از سفری دو ساله از فرانسه در موسسه‍ی تحقیقات و برنامه ریزی علمی و آموزشی بکار مشغول می شود. در سال ۱٣۵٣ مجددا به فرانسه می رود و در دانشگاه سوربن رساله‍ی دکترایش را بنام "مسئله‍ی ارضی و جنگ طبقاتی در ایران" مینویسد و در سال ۱٣۵۵ با پایان دوره‍ی دکترا به ایران باز میگردد.
در بحبوحه ی انقلاب بهمراه سعید سلطان پور، ناصر رحمانی نژاد و بزرگ پورجعفر، هفته نامه‍ی صدای معاصر را به سردبیری صارم الدین صادق وزیری سامان میدهد و فصل نامه‍ی تئوریک اندیشه را به سردبیری خودش بچاپ می رساند. اختناق فراگیر پس از سی ام خرداد ماه ۱٣۶۰ امکان هر گونه فعالیت سیاسی را از او سلب میکند و باقر مومنی همچون هزاران ایرانی مخالف حکومت ناگزیر به تبعید از ایران می گردد که کارنامه اش صدها مقاله و چندین کتاب است که برخی از آنها در زیر می آید:
 
کتاب ها:
ایران در آستانه ی انقلاب مشروطیت، نشر امیر کبیر، تهران، ۱٣٣۹
پنج لول روسی ( مشکلات مبارزه در جنبش مشروطیت)، تهران، ۱٣۵٣
رو در رو ( مجموعه نقد ادبی)، تهران، ۱٣۵۶
درد اهل قلم ( درباره کانون نویسندگان ایران)، تهران، ۱٣۵۷
ادبیات مشروطیت ایران، نشر گلشایی، تهران ۱٣۵٨
مسایل جنبش و حزب توده، تهران، ۱٣۵٨
سیمای روستای ایران (مسئله ارضی و جنگ طبقاتی در ایران)، تهران، ۱٣۵۶
مسائل اوپوزیسیون ایران
گفتارهای سیاسی و دمکراسی
دین و دولت در عصر مشروطیت، نشر باران، سوئد، ۱۹۹۵
از موج تا توفان، نشر نیما، آلمان
انفجار سبز، خارج از کشور
اسلام ایرانی و دمکراسی، خارج از کشور
حکومت اسلامی و اسلام حکومتی، خارج از کشور
پرونده‌ی پنجاه و سه نفر
یادمانده‌های ایرج اسکندری
در خلوت دوست، خارج از کشور
صوراسرافیل، نشر امیرکبیر، تهران
راهیان خطر، باقر مومنی، انتشارات خاوران، پاریس، بهار ۱۳۸۵
کوچک مرگ بزرگ، چاپ نشده.
دنیای ارانی، نشر خجسته، ۱٣٨۴
ترجمه:
قصه برای بزرگ ‌سالان، میخاییل یوگرافوویچ سالتیکف شچدرین،۱٣۵٣
تاریخ قرون وسطی، ۱٣۴۲
تاریخ جهان باستان، ۱٣۴۲
به کوشش:
سیاحت نامه ابراهیم بیک، حاج زین العابدین مراغه ای، مقدمه باقر مومنی، انتشارات جیبی، تهران، ۱٣۴۷
مسالک المحسنین، عبدالرحیم طالبف تبریزی، مقدمه باقر مومنی، انتشارات جیبی، تهران، ۱٣۴۷
کتاب احمد، عبدالرحیم طالبف تبریزی، مقدمه باقر مومنی، انتشارات جیبی، تهران، ۱٣۴۷
تمثیلات ( نمایشنامه) میرزا فتحعلی آخوندزاده، مقدمه باقر مومنی ترجمه: میرزا جعفر قراجه داغی، انتشارات خوارزمی، تهران، ۱٣۴۷
مقالات:
خون مه بر سبزه های اردیبهشت، ٢٤/١/٥٩. این نوشته در شماره ٤ فصلی در گل سرخ به سردبیری خانم عاطفه گرگین در خارج از کشور به چاپ رسید.
انبان مرد جهاندیده، ماهنامه آدینه، شماره۱٨،ص ص ٨۱-٨۰
سانسور و عوارض ناشی از آن، سخنرانی در ۲۷ مهر ۱٣۵۶ انجمن گوته، در کتاب شبهای شعر، ۱٣۵٨
ده ها مقاله دیگر .....
نشریات:
هفته نامه صدای معاصر، ۱۴ شماره، ۱٣۵٨
فصل نامه تئوریک ۱٣۵۷
گاهنامه‌ فرهنگ و هنر ایران، پاریس، ۱٣۶۱
 
عنوان برنامه اول که توسط برگذارکنندگان آن از قبل اعلام شده بود، "بررسی جنبش مشروطیت و پی آمدهای آن تا زمانه ما" بود که سخنران بر خلاف آن به بررسی قانون اساسی مشروطیت و شرح چگونگی بوجود آمدن آن پرداخت که بسیار جالب توجه و کاملا آکادمیک بود. آقای مومنی، با تشریح برخی از قوانین و همچنین راهبرد تصویب آن توسط نمایندگان شرکت کننده، اولین مجلس مشروطیت، نکات بسیار تازه و قابل بررسی را بیان کرد که خلاصه ای از آن چنین بود:
 
"قانون اساسی مشروطیت ایران که پس از صدور فرمان مشروطیت در ۱۴ جمادی الآخر ۱٣۲۴ قمری هجری برابر با ۱٣ مرداد ۱۲٨۵ خورشیدی در جریان یک سال کشمکش در درون و بیرون اولین مجلس شورای ملی تدوین و تصویب شد و به امضای پادشاه وقت رسید، از دو قسمت جداگانه تشکیل می شود که قسمت اول آن تحت عنوان "نظام نامه اساسی" در ۵۱ اصل تنظیم و پنج ماه بعد در تاریخ ۱۴ ذیقعده ۱٣۲۴ قمری برابر با ۱۰ دی ماه ۱٣٨۵ خورشیدی با امضای شاه و ولیعهدش قطعیت می یابد. اما گفتگو درباره قسمت دوم که عنوان "متمم قانون اساسی" دارد تقریبا یک ماه و نیم پس از پایان گرفتن کار قسمت اول، آغاز و درست پس از هشت ماه قمری جدال و کشمکش در تاریخ ۲۹ شعبان ۱٣۲۵، برابر با ۱۵ مهر ۱۲٨۶ به امضای محمد علی شاه می رسد.
 
" نظام نامه اساسی" در واقع اصول تشکیلاتی حکومت مشروطه را بطور کلی پایه گذاری کرده و در آن از نظام اجتماعی و حقوق ملت سخنی به میان نیامده، به این ترتیب که قدرت از دربار استبدادی رسما و قانونا به دو مجلس شورای ملی و سنا منتقل می شود که همه نمایندگان مجلس اول و نیمی از اعضای مجلس دوم از جانب مردم عادی انتخاب می شوند و با امنیت و مصونیت و اختیار کامل به تنظیم و تصویب قانون برای اداره جامعه بر اساس حکومت مشروطه می پردازند، تا پس از توشیح شاه به موقع اجرا گذارده شود. بر اساس این نظام نامه هیئت دولت نیز که مامور اجرای قوانین مصوبه مجلس است، در عمل از طرف مجلس تعیین و عزل می شود. بر خلاف گذشته که تنها پادشاه فرمان می راند، اینک رسما پاسخگوی مجلس قانونگذاری و مسئول در برابر آن است. در نظام نامه، در عین حال تنها اختیاری که برای شاه در نظر گرفته شد، انحلال مجلس شورا در هنگام پیدایش اختلاف نظر غیر قابل حل میان دو مجلس است، با این قید که در همان فرمان انحلال باید فرمان انتخابات مجلس جدید هم صادر شده باشد.
 
اما "متمم قانون اساسی" حاوی اصول حقوق و حاکمیت ملت است به این ترتیب که اولا قوای مملکت، که شامل سه قوه قانون گذاری، اجرایی و قضایی است، ناشی از ملت شناخته شده و ثانیا به موجب اصول این قانون افراد مردم از حقوق نظامات دمکراسی، که عبارتند از امنیت جان و مال و مسکن و شرف، مساوات حقوقی در برابر قانون و بلاخره آزادی های اجتماعی از قبیل آزادی انتخاب شغل و نوع زندگی، آزادی های سیاسی مانند قلم و زبان و عقیده – که در آزادی مطبوعات و احزاب و اجتماعات انعکاس یافته اند – برخوردار هستند.
 
متمم قانون اساسی در عین حال تمام ابهاماتی را که در " نظام نامه اساسی " در مورد حدود و وظایف و اختیارات شاه و هیئت اجرایی وجود داشت بکلی از میان برد و به صراحت شاه را فاقد هر نوع مسئولیت، یعنی صدور فرامین قانونی یا اجرایی، اعلام کرد و صریحا مقرر داشت که هیئت دولت مطلقا دست نشانده و مجری قوانین مصوبه از جانب مجلس و مجلسین است."
 
  پس از جلسه سخنرانی و استراحتی کوتاه و صرف نوشیدنی های گرم که در شبهای نسبتا خنک و زمستانی استرالیا لذتبخش است، جلسه با اجرای ترانه هایی از هنرمند گرامی خانم شیرین مهربد ادامه یافت. خانم مهربد که قرار بود در دو هفته پیاپی به اجرای آلبوم "اوج غریب یک صدا" بپردازد، به علت مشکلاتی مجبور به اجرای ترانه هایش در همان جلسه اول شد و در نتیجه تمام این آلبوم و همچنین دو ترانه جدید، یکی به زبان فرانسه و دیگری اجرای جدیدی از آهنگ قدیمی، "پاییز آمد" را با هنرمندی بسیار اجرا کرد که شبی بسیار پر شور و هیجان در آن شب زمستانی سیدنی برای ایرانیان شرکت کننده را موجب شد. هم چنین در تمام این جلسات میز کتاب در باره مشروطیت و موضوعات متنوع دیگر برقرار بود که خوشبختانه با استقبال قابل قبولی از سوی شرکت کنندگان مواجه شد.
 
شیرین مهربد                              
شیرین مهربد کار موسیقی خود را از نوجوانی آغاز کرد. علاقه او به موسیقی موجب شد تا به آموزش آواز در بخش سوپرانو مشغول گردد. اولین کار او شرکت در اجرای سرود "صدای گام های انقلاب هنوز می آید" در دانشگاه پلی تکنیک تهران در سن هفده سالگی بود.
نخستین ملودی او بر روی شعر "او یک زن است" در ذهن او و در زندان شکل گرفت. در سال ۱۹۹۰ در کنار آغاز تحصیلاتش به فراگیری ردیف های موسیقی ایران مشغول شد و همزمان به اجرای کنسرت های متعدد در شهرهای کانادا پرداخت. او فارغ التحصیل رشته بهداشت دهان و دندان بوده و هم اکنون دانشجوی رشته هنر و علوم انسانی در دانشگاه کنکوردیای کانادا است. در سال ۲۰۰۱ به همکاری در فیلم مستند "درختی که به یاد می آورد" دعوت شد و در بخش مصاحبه ها و اجرای موسیقی "پاییز آمد" در آن فی ل م پرداخت.
در سال ۲۰۰٣ همزمان با وقوع جنگ در افغانستان با گروه فرانسوی "ماها پوران" به همکاری پرداخت و حاصل کار که مجموعه ای از تلفیق شعر فارسی، رقص کاتاکالی و ریتم های مدرن بود، احساسات ضدجنگ این گروه را به شکلی نو در کنسرت های متعدد عرضه داشت. شیرین، روایت نسلی را به زبان افسونگر موسیقی برای ما خواهد گفت. اکنون پس از سال ها (که پنج سالش را در زندان های جمهوری اسلامی و بقیه در تبعید گذشته است) در سال ۲۰۰۴ اقدام به تولید و ض بط موسیقی خود کرد که حاصل آن مجموعه "اوج غریب یک صدا" است و خود در باره‍ی آن میگوید:
"این مجموعه متعلق به نسلی ست که روایتش برای جوانان هنوز ناگفته مانده است. من که برآمده از این نسل هستم بیانی از روایت خود را در زبان موسیقی پیدا کرده ام. این روایتی است از کودکیم، از نوجوانیم از انقلاب آنگونه که آن را تجربه کردم و از تبعید. این آلبوم دعوت به یک زندگی رونده و پویاست، دعوت به تلاش برای زیستن در جهانی است که به انسان ارج می گذارد."
آهنگ های این مجموعه ساخته‍ی بابک و بامداد بیات و بابک امینی میباشد و اشعار شهریار دادور و   بابک صحرائی نیز دلنشینی و زیبائی این آلبوم را دو چندان   کرده است.
 
خانم مهربد که پنج سال در سال های ۱٣۶۰، در زندان های سیاسی جمهوری اسلامی گذرانده، تمامی خاطرات و کشمکش های آن دوران را در این ترانه ها که بسیار حرفه ای و زیبا کار شده بودند، مترنم ساخته است. تقریبا تمام شرکت کنندگان متاثر از زیبایی اشعار، این ترانه ها و واقعیتی که بر آن ساخته شده اند، قرار گرفته و از اجرای ایشان استقبال بسیار گرمی صورت گرفت. پس از پایان این برنامه، جلسه پرسش و پاسخ از آقای مومنی برگذار شد که مطابق معمول این گونه برنامه ها از متن سخنرانی فراتر رفته و مطالب تازه و جالبی در آنها گفته شد، به عنوان مثال وقتی یکی از شرکت کنندگان از آقای مومنی در باره حکومت ایده آل و آرمانی اش سوال کرد، وی بدون درنگ از کمونیسیم نام برد که در اوج واخوردگی بسیاری از روشنفکران و به اصطلاح اپوزیسیون خارج از کشوری جمهوری اسلامی، نشانه سلامت فکری و شجاعت نظری آقای مومنی در ابر ا ز عقایدش داشت.
 
در جلسه دوم که یک هفته بعد و در همان محل برگذار شد، سخنران برخلاف جلسه اول به عنوان اعلام شده سخنرانی وفادار ماند و جلسه را درباره "نواندیشی در عصر مشروطیت" اداره کرد. در این سخنرانی که به نظر نگارنده از بهترین جلسات از این گونه بود، باقر مومنی، به بازگویی و بازشناسی روشنفکران و روشنگران دوران پیش و همزمان جنبش مشروطیت پرداخت. وی بیشتر به سه مورد، عبدالرحیم طالبوف، به عنوان روشنفکری مذهبی، اما متجدد، میرزا فتحعلی آخوندزاده به عنوان روشنفکر ماتریالیست و رادیکال و همچنین میرزا ملکم خان به عنوان روشنفکر مدنی با اندیشه های لیبرال پرداخته و به بازشناسی و رشد روشنگری در آن دوره دست زد. آقای مومنی معتقد بود که برخلاف شایع رایج که متن قانون اساسی مشروطیت و اساس قانون داشتن و عدالت خواهی مردم، نه تنها کمتر متاثر از اروپا و بویژه کشورهای فرانسه و بلژیک نبوده، بلکه این جنبش از بنیاد کاملا ایرانی بوده و بنا بر خواست های مردم ایران برخاسته و به همین دلیل هم توانسته به موفقیت هایی دست یابد. باق ر مومنی اشاره داشت که:
 
"تغییرات و تحولات فکری، اجتماعی و سیاسی که در قرون هفده و هجده در اروپا بوجود آمد و به تحول در نظامات اجتماعی در این منطقه از جهان انجامید از اوایل قرن هیجده در اثر ارتباط ناگزیر ایران و جامعه ایرانی با کشورهای این منطقه و فرهنگ آنها – که در عین حال با تحولاتی در درون جامه ما نیز همراه بود – در نظام اندیشه ای – مکتبی - قرون وسطایی آن تزلزلی بوجود آورد. اندیشه های مترقی نوین در جریان گسترش خود از همان گام اول بویژه با نظام فکری دینی برخورد کردند، زیرا نظام متحول فکری نوین بر پایه عقل و آزاد اندیشی و نظام فکری - دینی بر پایه عقل و تعبد قرار داشت. به همین دلیل هم تعارض قدیم و جدید و کهنه و نو به برخورد دین با عقل و علم انجامید. این برخورد به دو شکل نفی یکدیگر یا آشتی میان آنها تجلی کرد.
 
اندیشمندانی که به نفی دین یا ترک مطلق آن در برابر علم اعتقاد داشتند، دین را محصول جهل و ترس انسان از پدیده های ناشناخته و هول انگیز می دانستند و با استناد به این که به تناسب گسترش علم در میان ملت ها، قلمرو دین و کاربرد آن محدود شده، برای رفع جهل و ترس معتقد بودند که باید دین را یک سره به کناری نهاد و به علم میدان داد. این دانشمندان برای نفی دین از اذهان یا کنار نهادن آن از زندگی اجتماعی به استدلال های گوناگون دست زده اند که در نوشته های آنها به شکل های مختلف انعکاس پیدا کرده است. برای مثال بعضی برای نفی قطعی دین به نرمش در برابر معتقدان به دین دعوت می کردند و مبارزه پنهان و تدریجی را برای محدود کردن نفوذ دین و یا حتی متزلزل کردن پایه های آن مفید می دانستند. بعضی نیز معتقد بودند که مردم عادی برای حفظ تعادل در زندگی خود به دین و کارهای آن نیاز دارند و از این جهت نباید به نفی دین به صورت رودرو و در تمام زمینه ها دست زد.
 
علاوه بر این، اندیشه ورزان خداپرست و دینداری نیز وجود داشتند که در عین حال که به حفظ دین و کارکردهای آن در بسیاری از زمینه های زندگی انسان اعتقاد داشتند، می پذیرفتند که دین در عصر کنونی به مسائل بسیاری نمی تواند پاسخ دهد ودر این زمینه ها می توان از کار برد عقل و علم استفاده جست.
 
به هر حال آنچه در تمام اندیشه ورزان این دوره از زندگی در ایران مشترک بود، درد عقب ماندگی جامعه، آسیب های نظام کهنه سیاسی- اجتماعی کشور بود که مردم ایران را رنج می داد و به همین دلیل همگی مخالفان و موافقان نفی دین از حیات فکری، سیاسی، اجتماعی معتقد بودند که برای ترقی و رشد جامعه ایران و رهایی مردم از عقب ماندگی و رنج استبداد، بدون دغدغه از تکثیر دکانداران دین، باید از عقل و علم کمک گرفت. "
 
در نشست سوم و آخرین جلسه سخنرانی آقای باقر مومنی، تحت عنوان "حاکمیت قرآن"، سخنران به نقش دین حاکمیت آن بر زندگی و دولت ها در ایران و بویژه روزگار کنونی کشورمان پرداخت. پیش از آن "سرهاد کچ" خواننده هنرمند اهل ترکیه به اجرای ترانه های عاشیقی آذربایجانی پرداخت که شور و شعف بسیاری در میان حاضرین بوجود آورد. آقای باقر مومنی سپس در سخنانش اشاره کرد که:
 
"دین اسلام، بر اساس تعلیمات قرآن، حاکم بر زندگی خصوصی و اجتماعی انسان ها در هر دو جهان است. بر اساس قوانین و مقررات این دین، که از آسمان نازل شده، در جامعه انسانی، خدا فرمانروای مطلق و پیامبر اسلام نماینده و خلیفه او بر روی زمین است. پس از او نیز اولی الامر ها هستند که مطابق تعالیم قرآن و سنت پیامبر بر امت اسلام فرمان می رانند و امت و اسلام باید بدون هیچ چون و چرایی حاکمیت آنها را بپذیرد.
 
اما جامعه انسانی، به موجب آموزش های قرآن که برای ابد معتبر و غیرقابل تغییر و تاویل است، بر پایه اختلاف میان افراد و گروه ها و لایه های مختلف اجتماعی بنیان نهاده شد، به نحوی که بر اساس خواست خدا و تقدیر ازلی یکی ثروتمند و دیگری بی نوا، یکی آزاد و دیگری برده آفریده شده است. از اختلافات دیگر میان انسان ها تفاوت میان مرد و زن است به این ترتیب که مردان بر زنان تسلط دارند و طبیعی است که این اختلافات در موقعیت انسان ها از نظر مزایای حقوقی و اجتماعی تاثیر عمده می گذارد.
 
اما از آنجا که جامعه اسلامی یک جامعه دینی است، علاوه بر اختلافات اجتماعی، اختلافات دینی هم در موقعیت انسان ها تاثیر اساسی می گذارد، یعنی در جامعه اسلامی مردم بر اساس معتقدات دینی شان به سه گروه مسلمان و کافر و اهل ذمه نیز تقسیم می شوند. در این جامعه کافر حق حیات ندارد و باید به قتل برسد و اهل ذمه می توانند با پرداخت جزیه در پناه حکومت اسلامی به زندگی خود ادامه دهند.
 
از مهمترین اصول خلل ناپذیر جامعه اسلامی، جهاد در راه تسلط دین اسلام بر جهان است و مسلمانان وظیفه دارند، چندان جهاد کنند تا دین اسلام بر جهان حاکم شود و نظام الهی- خودکامگی- طبقاتی آن همراه با تسلیم مطلق انسان ها در برابر خدا و نمایندگان او بر روی زمین استقرار یابد."
 
پس از سخنرانی اصلی و استراحت کوتاه شرکت کنندگان، مراسم با تکنوازی پیانو از آثار بتهون و موزارت، توسط "توار رزاقی" دختر نوجوان کرد، ادامه پیدا کرد که بسیار موجب نشاط و سرور حاضرین و بسیار مورد تشویق آنان قرار گرفت. سپس آقای باقر مومنی به پرسش های شرکت کنندگان در رابطه با موضوع جلسه پاسخ گفتند و در پایان از همه برای برگذاری این جلسات و شرکت در آن تشکر کردند.
 
۱۰ شهریور ۱٣٨۵
behrouzan@gmail.com
 
- جهت معرفی آقای باقر مومنی در این نوشته، نگارنده از مقاله آقای ناصر مهاجر با عنوان، " در هشتاد سالگی باقر مومنی" که در سایت اینترنتی صدای ما، : http://www.sedaye-ma.org ، در اردیبهشت ۱٣٨۵ منتشر شده، استفاده کرده است.
 
- همچنین برای معرفی خانم شیرین مهربد، نگارنده از متن نوشتاری آلبوم، "اوج غریب یک صدا" که در کبک   کانادا منتشر شده ، استفاده کرده است.