راه انقلاب سوریه از "روژاوا" می گذرد
جنگیز چاندار - مترجمان: مسعود مناف، عارف سلیمی


• کردها تضمین می خواهند و با وعده هایی همچون "بگذارید اول اسد برود، بعدا در موردش صحبت می کنیم"، فریب نخواهند خورد. قصد هم ندارند خود را به تصمیمی که از نظر ساختاری تا این حد مبهم است، متعهد کنند. این موضع پ ی د به تنهایی نیست. بلکه احزاب دیگر کرد هم که تحت تاثیر بارزانی قرار دارند و ترکیه تمامی امیدهایش در میان کردهای سوریه را به آنها بسته است، چنین اند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۷ مرداد ۱٣۹۲ -  ۲۹ ژوئيه ۲۰۱٣


"به انقلاب سوریه خیانت می کنند"!
این تیتر [دو روز پیش. مترجم] روزنامه رادیکال است. باید اعتراف کنم که انتظار نداشتم چنین عبارتی گفته "احمد داوود اغلو" باشد و به این شکل به گروههای اسلامگرای افراطی سوریه حمله کند! این گفته های وزیر امور خارجه را می توان به عنوان یک گام نخست در بازنگری ترکیه در رویکردش نسبت به سوریه ارزیابی کرد.
دقت کنید که داوود اغلو مستقیما از آن گروهها نام می برد و درباره شان می گوید:
"برخی تصاویر دلخراش، قتل روحانیون دینی، آدم ربایی و اعمالی از این قبیل که توسط این گروهها انجام می شود بیشتر از رژیم سوریه به انقلاب آن کشور ضربه می زند. من چنین اعمالی را خیانت به انقلاب سوریه و مطالبات مردم آن کشور می دانم. ادعاهایی از این دست که گویا ترکیه از این گروهها حمایت می کند، صحت ندارد. هرچند بر کسی پوشیده نیست که ما به حمایتهای همه جانبه خود از اپوزسیون مشروع آن کشور ادامه داده ایم و کماکان ادامه خواهیم داد."
این اظهارات وزیر خارجه ترکیه و به ویژه اشاره مستقیم او به "گروههای تندرو اسلامی"، سرآغازی مهم و امید بخش و در عین حال ناتمام و تاحدی هم مشکل ساز است.
همه می دانند که این گروههای تندرو اسلامی، مثلا سازمانهای وابسته به القاعده، از خاک ترکیه به "پ ی د" و دیگر گروههای کرد حمله می کنند. در روزهای اخیر علاوه بر حمله به "سری کانی" و نیروهای پ ی د، در گری سپی/ تل ابیض نیز به جبهه الاکراد که وابسته به ارتش آزاد سوریه است، حمله کردند.
در میان کردهای سوریه، کسی نیست که نداند و یا به چشم خود ندیده باشد که اعضای مسلح گروههای اسلامی، از طریق ترکیه وارد خاک سوریه می شوند، به مواضع کردها حمله می کنند، در صورتی که تحت فشار قرار گرفتند دوباره به داخل ترکیه فرار می کنند و در داخل ترکیه نیز به مداوای مجروحانشان می پردازند. این، البته مساله تازه ای نیست و از نوامبر سال گذشته میلادی این واقعیت در سری کانی مشاهده شده است. از آن زمان تاکنون، حتی یک مسوول ترکیه ای اشاره ای به این موضوع نکرده بود که آیا این گروهها [القاعده] که در مرزهای ترکیه ماوی گزیده اند، امنیت ملی را تهدید می کنند یا خیر؛ حتی یک نشست هم در این زمینه برگزار نشد. چرا؟
ترکیه درست دنباله رو همان سیاستی شده است که قطر و سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس در رابطه با سوریه در پیش گرفته اند. سیاست حمایت از گروههای سنی، چیزی که اسد دوست دارد آن را به ابزاری تبلیغاتی تبدیل کند و چهره ای از ترکیه ارایه دهد که گویی حامی گروههای رادیکال سنی و طرفدر جنگ مذهبی است.
ماهها است که این گروهها از مرزهای "هاتای" گرفته تا "ماردین" جولان می دهند؛ از مرز عبور می کنند و برای حمله به کردها از حمایتهای لجستیکی ترکیه برخوردار می شوند. اما آنکارا انگار که کلا گوشش بدهکار این مسایل نیست.
یک روز پس از این اظهارات داوود اغلو، یک منبع مطلع که نخواسته نامش فاش شود، اطلاعات دقیقی درباره این گروهها و تحرکات آنها در داخل ترکیه به روزنامه طرف داده است. آیا سازمانهای اطلاعاتی دولت از این تحرکات اطلاع نداشته اند؟ اگر مطلع هستند چرا از آن ممانعت به عمل نیاورده اند و چشم پوشی کرده اند؟
دلیل آن در وهله اول به حزب اتحاد دموکراتیک و به طور عام به کردها بر می گردد. در واقع، بن بست سیاستهای داوود اغلو در برابر سوریه هم ارتباط مسقیمی با این موضوع دارد. سیاستی که در آخرین اظهارات او درباره کردها سرنخهای دیگری از آن در اختیارمان قرار می گیرد.
داوود اغلو می گوید: "ما سه انتظار مشخص از کردهای سوریه داریم. نخست آنکه با رژیم سوریه همکاری نکنند. نگذارند رژیم از آنها استفاده کند و همچنین به طور شفاف و بدون هیچ شک و شبهه ای به نیروهای اپوزیسیون سوریه بپویندند.
دوم آنکه مبادا بدون مشورت با طرفهای دیگر، بخواهند یک اقلیم دوفاکتوی مذهبی یا اتنیکی تاسیس کنند و آن را به مردم تحمیل نمایند. این نه به دلیل مخالفت با رسیدن کردها یا هر گروه دیگری به یک موقعیت مشخص می باشد؛ بلکه به این دلیل است که از آن بین داریم طرفهای دیگر هم بخواهند اقدامات مشابهی انجام دهند که این نیز می تواند به درگیریهایی منجر شود که کسی را یارای توقف آن نباشد.
سوم هم آنکه، از هر اقدامی که امنیت مرزها و امنیت ترکیه را تهدید می کند، خوداری ورزند.
اینها، توجیهات بسیار ضعیفی هستند. به عبارت دیگر در عرصه عمل هیچ ارزشی ندارند و اصولا سیاستهایی غیرواقع بینانه می باشند. اولا در رابطه با همکاری کردها [تو گوی پ ی د] با رژیم اسد و موضوع بهره گرفتن رژیم از آنها، همانگونه که پیشتر نیز گفته ام، اگر ترکیه از کردهای سوریه حمایت کند و با آنها ارتباط برقرار سازد، چنین احتمالی خود به خود منتفی خواهد شد.
ناگفته نماند آن زمان که داوود اغلو با مقامات رژیم بعث سوریه در ماه عسل به سر می برد، کردهای آن کشور حتی از حق داشتن شناسنامه هم محروم بودند و زندانهای رژیم اسد مملو از زنداینان کرد بود.
بنابراین چنین تفرعاتی و گفتن اینکه "نگذارید از شما سوء استفاده کنند"، شایسته آن والامقام نیست!
اما اگر بخواهیم به موضوع "پیوستن کردها به اپوزیسیون سوریه" بپردازیم، همه می دانند که گروههای اپوزسیون کرد و اپوزیسیون سوریه در دو سال گذشته به طور مداوم با هم در تماس بوده اند که به دلیل موانعی که عربها هنگام پافشاری کردها بر حقوقشان جلو آنها قرار داده اند، هیچ پیشرفتی نداشته است. آن هم به دلایلی که برای ما به مثابه ترکیه کاملا قابل درک است!
کردها تضمین می خواهند و با وعده هایی همچون "بگذارید اول اسد برود، بعدا در موردش صحبت می کنیم"، فریب نخواهند خورد. قصد هم ندارند خود را به تصمیمی که از نظر ساختاری تا این حد مبهم است، متعهد کنند. این موضع پ ی د به تنهایی نیست. بلکه احزاب دیگر کرد هم که تحت تاثیر بارزانی قرار دارند و ترکیه تمامی امیدهایش در میان کردهای سوریه را به آنها بسته است، چنین اند. آنها "شورای ملی کرد" را تشکیل دادند اما هرچقدر تلاش کردند نتوانستند با "شورای ملی سوریه" به توافق برسند. ترکیه خود به خاطر مسایلی که با کردهای خویش دارد، در این زمینه نتوانسته است تاثیر مثبتی روی اپوزیسیون سوریه داشته باشد.
بگذارید به دومین مورد از انتظارات ترکیه از کردهای سوریه بپردازیم: یعنی مشورت کردن با طرفهای دیگر قبل از هر اقدامی در راستای تاسیس یک تشکیلات دوفاکتو. سوال اینجاست که این "طرفهای دیگر" کدامند؟ کردها برای تاسیس یک حکومت محلی در سرزمین خودشان، چه مشورتی می توانند با گروههای رادیکال اسلامی داشته باشند؟
علاوه بر این، آیا مفهومی به نام دولت سوریه باقی مانده است؟ حکومت به جز در دمشق و اطراف آن، دمشق و حص ونیز از حمص به طرف دریای مدیترانه، در جاهای دیگر کنترل چندانی بر اوضاع ندارد. هر گروه منطقه ای را کنترل می کند. کردها هم سرزمینهای خودشان را و تنها خواسته شان این است که اداره امور خود را در اختیار داشته باشند. بنابراین طرح چنین درخواستی از جانب وزیر امور خارجه، تعبیری جز این نمی تواند داشته باشد که نمی خواهند کردها اداره امور خود را در اختیار داشته باشند.
اینکه اگر کردها دست به چنین کاری بزنند، طرفهای دیگر هم از آنها تقلید می کنند نیز بی معنی است.
همین الان که اوضاع به جز این نیست! دیگران هر کدام منطقه ای، شهری یا محله ای را در اختیار گرفته اند. به همین دلیل است که کردهای سوریه نیز چنین قصدی دارند و به این دلیل است که کردهای عراق و ترکیه نیز از آنها به طور کامل حمایت می کنند. "قیام روژاوا" [غرب کردستان] هم که می گویند دقیقا به این معنی است.
سومین انتظار ترکیه این است که کردها امنیت مرزهای ترکیه را تهدید نکنند و برای این کشور دردسر نتراشند. آنکارا اطمینان داشته باشد که هیچگونه مشکلی در این زمینه به وجود نخواهد آمد. چون کردها تنها همین قدر می خواهند که از خاک آن کشور به آنها حمله نشود. برعکس، چنانچه تسهیلات بیشتری در مرزها به وجود آید، از آنجا که در دو طرف مرز کردها حضور دارند، آن منطقه به منطقه ای آرام و باثبات تبدیل خواهد شد.
همه این موارد به کنار؛ این اظهارات داوود اغلو را که می گوید: "ما خواستار آنیم که کردها نیز جایگاه شایسته خود را در میان اپوزیسیون سوریه به دست بیاورند، نمی خواهیم در حاشیه قرار بگیرند"، نباید فراموش کرد. طی دو ماه گذشته دو بار با "پ ی د" دیدار صورت گرفته است که در نوع خود اقدام شایسته ای است. بهتر است دیدارهای بیشتری هم انجام شود و نیز از حمله به کردها از طریق مرزهای ترکیه ممانعت شود.
به این ترتیب، کم کم به این نتیجه می رسیم که:
"راه انقلاب سوریه از "انقلاب روژاوا" می گذرد.
به دلیل مخالفت با کردها، سالهای گرانبهایی را در عراق هدر دادید. حداقل در مورد سوریه این اشتباه را تکرار نکنید. اگر به شکل صحیحی به کردها نزدیک شوید، موفقیت این مرحله را تضمین کرده اید.


جنگیز چاندار - رادیکال
ترجمه کردی: مسعود مناف
ترجمه فارسی: عارف سلیمی