تحریم خوب است یا بد؟


رضا پرچی زاده


• اینکه ما تحریم می شویم و از آن رنج می بریم، به جز اینکه اول از همه از سیاستهای نابخردانهِ یک حکومتِ استبدادی و سپس از منفعت-طلبیِ برخی دولِ خارجی آب می خورد، یک دلیلِ اصلی اش هم خودِ ما و تصمیمها و رفتارهای نادرستِ ماست که به هر دلیلی دست از بازی-کردن در زمینِ حکومت نمی کشیم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۲ مرداد ۱٣۹۲ -  ٣ اوت ۲۰۱٣


کنگرهِ آمریکا اخیرا شدیدترین تحریمها در تاریخ را بر ضدِ جمهوری اسلامی به تصویب رساند. به گزارشِ رادیو فردا، «تحریمهای جدید که سخت ‌ترین تحریمها تا کنون ارزیابی شده‌ اند، با ۴۰۰ رای موافق در برابر ۲۰ رای مخالف به تصویب رسیدند. این طرح باز هم صادرات و ارائه خدمات به ایران را سخت‌ تر می‌ کند، شرکت‌های خارجی را که با طرفهای تحریم‌ شده ایرانی معامله می‌ کنند با جریمه‌ ها و مشکلات بیشتری روبرو می‌ کند و امکانات تهران را برای دستیابی به بازارهای پولی جهان محدودتر می‌ کند. خریداران نفت ایران نیز با فشارهای بیشتری برای کاهش واردات نفت خود از این کشور روبرو خواهند شد. هدف این طرح این است که صادرات نفت ایران یک میلیون بشکه در روز کاهش پیدا کند.»
اینک، همچون همیشه، در میان ایرانیان بر سرِ این تحریم و در نکوداشت یا نکوهشِ آن دودستگیِ شدیدی افتاده است؛ به طوری که در فضای مجازی با هم برخورد می کنند و بعضا واردِ درگیری های تندِ لفظی هم می شوند. به همین جهت لازم دانستم برخی نکات را در این باره روشن کنم. به جز مقالهِ نسبتا مفصلی که حدودِ سه سالِ پیش نوشتم و در آن تحریمهای بر ضدِ جمهوری اسلامی از اولِ انقلاب تا به آن زمان را بررسی کردم و در نهایت تحریم را روشِ مناسبی برای تغییرِ وضعیتِ سیاسی در ایران ندانستم، عمدتا تلاش کرده ام در بابِ تحریمها سکوت کنم و چیزی نگویم، مگر آنجا که جدا لازم بدانم؛ به این دلیل که مسالهِ تحریم لزوما به این سادگی ها نیست که موافقان و مخالفانش معمولا می گویند؛ فلذا موضع گرفتن در برابرِ آن هم به این راحتی ها نیست.
جمهوری اسلامی و هوادارانِ پیدا و پنهانش در داخل و خارج از کشور معمولا از «آسیبی که تحریمها به مردم می زند» شکایت می کنند؛ و به طورِ خاص بر روی «دارو» و کمیاب یا نایاب شدنش در اثرِ تحریم دست می گذارند. اما حقیقت این است که هیچکدام از تحریمهای اعمال-شده تا-به-امروز بر ایران توسطِ آمریکا، کانادا و اتحادیهِ اروپا، شاملِ هیچگونه اقلام و مایحتاجِ انسانیِ اولیه و علی الخصوص دارو نمی شود؛ و این را معمولا در متنِ تحریم-نامه هم ذکر می کنند. اصولا، پای-بندیِ – حتی اگر آن را در حدِ اسمی و شعاری هم بگیریم – این حکومتها به اعلامیهِ جهانیِ حقوقِ بشر به آنها اجازه نمی دهد که در تحریمهایشان چنین آشکارا غیرانسانی عمل کنند و بدین ترتیب عِرض خود را در نزدِ خودی ها و غیرخودی ها ببرند. بنابراین، جمهوری اسلامی و هوادارانش دروغ می گویند وقتی که از کمبودِ دارو و مایحتاجِ اولیه بر اثرِ تحریم شکایت می کنند. راست این است که دارو در ایران عمدتا توسطِ مراکزِ حکومتی از جمله سپاه قاچاق می شود، و دلیلِ اصلیِ کمبودِ آن هم همین است و نه تحریم.
با این وجود، این به این معنی نیست که تحریمها بر زندگیِ مردمِ ایران تاثیرِ منفی نمی گذارد. از کلیتِ ضرری که تحریمها در بلندمدت به اقتصادِ کُلنگیِ مملکت می زند و باعثِ نابودیِ زیرساختهای صنعتی و غیرِصنعتیِ ایران می شود – امری که در زندگیِ روزمرهِ ایرانیان معمولا به چشم نمی آید – که بگذریم، اقلامی هستند که با وجودِ اینکه جزوِ اقلامِ اولیه محسوب نمی شوند، اما تحریمشان مشخصا باعثِ ایجادِ تاثیراتِ منفیِ محسوس در زندگیِ روزمرهِ مردم می شود. مثلا، از جمله اقلامی که همیشه موردِ تحریم قرار گرفته، قطعاتِ هواپیماست. اینکه در سالهای اخیر هواپیماهای مسافریِ ایران بارها دچارِ نقصِ فنی شده و بعضا سقوط کرده اند و بدین ترتیب جانهای بسیاری را هدر کرده اند، دلیلِ اصلی اش همین تحریمهاست. تحریمِ ارز هم در همین رسته جای می گیرد، که با وجودی که جزوِ اقلامِ اولیه محسوب نمی شود، اما معیشتِ روزمرهِ مردم را تنگ می کند. بنابراین، می بینیم که عدمِ تحریمِ اقلامِ اولیه، لزوما مردم را از آسیبهای جدیِ تحریم به دور نگاه نمی دارد.
اما با همهِ این حرفها، تحریم به هر ترتیب «جواب» می دهد. نمودِ مبرهن اش همین انتصاباتِ ریاستِ جمهوریِ اخیر بود، که اگر رژیم حاضر شد به درآوردنِ حسن روحانیِ نه-چندان-مقبول از صندوق رضایت دهد، اصلی ترین دلیلش همین فشاری بود که تحریمها و انتظارِ تشدیدشان بر جمهوری اسلامی تحمیل کرده بود. پس می بینیم که تحریم جدا کار می کند. اما این حقیقت هم هست که آنکه تحریم می کند، برای بنده و شما نمی کند، و منافعِ حکومتِ متبوعِ خویش را در نظر می گیرد؛ و در عینِ اینکه موجدِ تغییر در ایران می شود، کلی هم به ایران و ایرانی خسارت وارد می آورد. بنابراین، تحریم در نهایت راه-کاری اصولی به جهتِ تغییر برای بنده و شمای ایرانی نیست. چنانکه در همان مقالهِ سابق الذکر هم گفته بودم، راهِ تغییرِ درست، از داخلِ مملکت و با حضورِ فعالِ مردم در صحنه می گذرد؛ که البته با توجه به وضعیتی که اخیرا پیش آمد و نمایشِ اقبالی که جمهوری اسلامی در اثرِ رای دادنِ طیفی به خود ایجاد کرد، و سپس مواضعی که آقا و جناحهای تندروی رژیم بعد از درآوردنِ همین روحانی از صندوق علیهِ او و در قبالِ مسالهِ انرژیِ هسته ای اتخاذ کردند، کنگرهِ آمریکا را به درست به این نتیجه رساند که جمهوری اسلامی قصدِ ایجادِ تغییراتِ اساسی در مواضعِ بین المللیِ خود را ندارد، و تنها به دنبالِ وقت-خریدن است، فلذا تحریمهای مدِ نظر را خیلی زود و با قاطعیت عملی کرد.
بدین ترتیب، اینکه ما تحریم می شویم و از آن رنج می بریم، به جز اینکه اول از همه از سیاستهای نابخردانهِ یک حکومتِ استبدادی و سپس از منفعت-طلبیِ برخی دولِ خارجی آب می خورد، یک دلیلِ اصلی اش هم خودِ ما و تصمیمها و رفتارهای نادرستِ ماست که به هر دلیلی دست از بازی-کردن در زمینِ حکومت نمی کشیم تا بدین ترتیب به چاره ای اصولی برای درمانِ دردِ مملکت بیندیشیم. برای اینکه این دورِ باطل شکسته شود و بغرنجِ «تحریم» هم مثلِ هزار-و-یک بغرنجِ دیگر مدام میانِ ما تفرقه نیندازد، باید تغییری اساسی در وضعیتِ سیاسیِ ایران ایجاد شود؛ و این مهم میسر نمی شود مگر هنگامی که ما بدانیم که باید و بخواهیم که در خارجِ از حصارِ تنگی که رژیمِ جمهوری اسلامی و ابوابِ جمعی اش در سرتاسرِ دنیا برای ما تدارک دیده اند عمل کنیم. و تو خود حدیثِ مفصل بخوان از این مجمل.