چپ و معضل لاینحل مواجهه با واقعیت - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : صادق شکیب

عنوان : تقاضا از نویسندگان
نویسندگان محترم مسائلی را به شکل خیلی کلی مطرح کرده اند . که راه برای هرنوع تفسیری گشوده است. بهتر آن است در اینگونه مباحث مصداق ها هم ذکر شود . به عنوان مثال منظور از چپ از دیدگاه نویسندگان کدام جریانات سیاسی است .
۵۶۴٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ مرداد ۱٣۹۲       

    از : آشنا ....

عنوان : مخالفان رژیم جمهوری اسلامی، مخالفانی مصلحت گرا
"در میان مخالفان رژیم جمهوری اسلامی ایران، با بازار آشفته ای روبرو هستیم که
هر روز بیشتر به ذرات کوچکتری بدل می شوند . اگر کسی تلاش کند حتی به
عنوان یک پژوهشگر و باستانشناس و یا فعال سیاسی از این بازار مکاره سر درآورد ، اگر در کارش ناموفق نباشد ، بعید است به سهولت از این کلاف سردرگم چیزی دستگیرش شود.
حتی نیروهای جدی سیاسی نیز قادر نیستند همه این نشریات و اظهار نظرهای ذره
بینی و ارگانهای سیاسی الگووار و بی محتوا و خسته کننده و تکراری این اپوزیسیون را مطالعه کنند . از این گذشته مشتی ولگردان سیاسی نیز پیدا می شوند که این بازار آشفته را آشفته تر می کنند، کسانی که به هیچ تشکلی تن در نداده و متکی بر کوه خودپسندی روشنفکرانه به اظهار نظرات بی مسئولیت در مورد جنبش
کمونیستی و کارگری می پردازند. بی مسئولیت، زیرا که اگر فردا نظراتشان از بیخ
و بن نادرست از کار درآمد ، نه به کسی حساب پس می دهند، نه انتقاد از خودی میکنند و نه آدرسی دارند که کسی از آنها که در تاریخ مبارزه مردم ما، گمنام نیز از
بین می روند، حسابی پس بگیرد. این روشنفکران بی مقدار ، که خود را حریف
سازمانهای سیاسی جا می زنند، خود فاقد خط مشی روشن سیاسی هستند . علت وجودی آنها پراکندگی اپوزیسیون انقلابی است. سخنان بسیاری از این اپوزیسیون، دمیدن باد در هواست. پاره ای از این ارگانهای سیاسی حرفی برای زدن ندارند و تنها صفحات نشریات خود را با مطالب تکراری و بی محتوی پر می کنند تا از باطل شدن هویتی که هرگز نداشته اند، جلوگیری کنند. شعار "ما هستیم" جای "چرا هستیم" را گرفته است.طبیعتا چنین وضعی موجب بی اعتمادی مردم است و حاضر نیستند رهبری چنین اپوزیسیون مصلحت گرا و فاقد اصولی را بپذیرند که مسلما مبارزه مردم را به گرداب نابودی و خودپسندیهای سیاسی می کشاند .
از نظر طبقاتی می توان ریشه این آشفته بازاری را در نفوذ افکار خرده بورژوائی در
درون این اپوزیسیون جستجو کرد. فرقه گرائی،منیت،خود بزرگ بینی،راحت طلبی و
مصلحت اندیشی، حسابگری، ریاکاری،خودفریبی و...نمی تواند سرسوزنی با حمایت
از منافع طبقه کارگر قرابت داشته باشد. این مربوط به آن بخش از اپوزیسیون ایران میشود که مدعی حمایت از طبقه کارگر ایران است. البته اپوزیسیون بورژوائی ایران نیز از این "محسنات" بی بهره نیست. ولی فعلا روی سخن معطوف به گروه های بورژازی اپوزیسیون نیست، آنها نه تنها ادعای کمونیستی ندارند، بلکه تا استخوان خویش ضد کمونیست و ضد طبقه کارگر ایرانند. فاجعه ای که آنها در ایران ببار آورده اند در مقابل ماست.
در حکومت ایران هیچگاه کمونیستها در مسند قدرت نبوده اند. تمام فجایعی که در ایران بوقوع پیوسته است دستآورد بورژوازی ایران است، چه بورژوازی خود فروخته کمپرادور دوران پهلوی و چه جمهوری سرمایه داری اسلامی که ضد کمونیستهای ایرانی با تکیه بر صفت"اسلامی" آن، از بیان ماهیت"سرمایه داری" آن پرهیز میکنند. زیرا این بورژوازی ضد کمونیست مصلحتش در این است که به مردم ایران دروغ بگوید و ماهیت سرمایه دارانه جمهوری اسلامی را تکذیب کرده و یا در پرده بگیرد. آنها نمی خواهند مردم از ماهیت غارتگرانه و ضد بشری سرمایه داری آگاه شوند و برای عوامفریبی به "سرمایه داری دموکراتیک" نوع آلمانی، فرانسوی، بریتانیائی و یا آمریکائی توسل می جویند که افشاء ماهیت آنها موضوع مقاله نیست. آنها کتمان میکنند که "دموکراسی امپریالیستی" تنها بر بستر رفاه و رشوه دهی طبقاتی، حق حیات دارد و کشتی آسایش و خوشبختی آنها با آهنگی ملایم و خواب آور بر امواجی از دریای خون انسانهای جهان می رقصد و جهانی را با ایدئولوژی "توجیه گرایانه" نژادپرستانه و برتری جویانه به بند کشیده است . بدون غارت جهان و مکیدن خون ملتها این کشتی "دموکراسی امپریالیستی" به گل خواهد نشست. سخن در این مقاله افشای ماهیت دروغهای بورژواها نیست، برخورد به مدعیان کمونیست است که در این بازار مکاره هر کدام غرفه خود را گشوده اند..."
۵۶۴۲۶ - تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱٣۹۲       

    از : کیومرث ش

عنوان : ابتدا اصلاح طلبی را تعریف کنید
بنظر میرسد تعریف نویسنده گان این مقاله از "اصلاح طلبی" با تعریف فرهنگ لغات بکلی متفاوت هست. بنابراین نویسنده گان میباید ابتدا تعریف اصلاح طلبی خود را بیان میکردند تا بهتر بتوان به بحث اینان پرداخت. در این ارتباط چند نکته را در میان میگذارم تا اگر نویسنده گان واقعا خواهان باز کردن مقوله اصلاح طلبی و مثبت و منفی این پدیده هستند به این نکات پایخ دهند چرا که نوشته شده که "طرح مقدماتی...."
۱. منظور از نویسنده گان از اینکه نیروهای "رادیکال" در گذشته نگاه بهتری به پدیذه اصلاح طلبی داشتند چیست و اشاره اشان به کدام نیروهای رادیکال هست؟ در زمان شاه نیروهای رادیکال داخل کشور را فدائیان و مجاهدین نماینده گی میکردند که هیچکدام طرفدار اصلاح طلبی نبودند بلکه خواهان سرنگونی رژیم شاه بودند. در خارج از کشور هم نیروهای کنفدارسیون بودند که جملگی خواهان سرنگونی بودند. نیروی دیگر رادیکالی را هم که سراغ نداریم (تاریخ اینچنین میگوید نه من)
۲. در اصلاح کردن هر امری میباید دید که آیا این امر-پدیده قابلیت اصلاح دارد و یا بعبارتی اصلاح پذیر هست و بقول ارتشیان دروان شاه "توجیه پذیر" هست. بنا بر هزاران دلیل و مدرک و سند معتبر، رژیم اسلامی (شامل کلیت نیروهایش) بنا به ایدئولوژی مسلط بر آن اصلاح پذیر نیست. افراد و یا نیروهای رنگارنگ رژیم یا باید با اسلام وداع کرده و قوانین اسلامی را در این دوره و زمان (حتی در زمان پدیدار شدنش) بنفع مردم ، پیشرفت و ترقی ندانسته (که این امر امکان پذیر نیست و تاریخ همین ۲۰ سال اخیر که فرزندان امام یکشبه از بازجو و شکنجه گر و اعدام کننده، اصلاح طلب شدند بخوبی نشان میدهد) و یا به کشتار و عارت و چپاول ادامه دهند که خواهند داد مگر اینکه نیروهای چپ و مترقی از خواب غفلت بیدار شده و گر هم آیند و راه و چاره ای بجویند و مردم را در کنار خود قرار دهند. راه دیگر هم نیست و اگر هست لطف کرده نشان دهید.
۳. با پیامبر شدن محمد و قدرت گرفتنش، او هر کس که مخالفش بود را گردن زد (بروید انبوه مدارک و سند های بیرون آمده از متون نویسنده گان اسلامی را که در سایت های مختلف موجود هست را نگاه کنید) گردن زدن هم که بعهده علی بود و او بود که روزانه گردن میزد و در یک روز بقول همین روهروان "عدالت-حکومت علی" ۷۰۰ نفر را گردن زد که مورد افتخار تمامی شیعیان از جمله "اصلاح طلبان" حکومتی بوده و هست. حال لطفن توضیح دهید که بنا بر چه اصولی بر این هستید که رژیمیان "اصلاح پذیر" هستند و نیروهای چپ گیج و منگ (گیجی و منگی نیروهای چپ نه در اینجا که در بی عملی و انگشت بدهان ماندشان در ۲۵ سال اخیر هست)
۴. اگر غرض در اصلاح طلبی رژیم دیکتاتور و سرکوبگر هست، رژیم شاه کاندیدای بهتری بود. شاه میلیون ها دلار خرج میکرد و رشوه به مطبوعات و رسانه های دستجمعی دنیا میداد که او را مترقی جا بزنند. رژیم اسلامی در مقابل با وقاحتی بی مانند به کشتار حتی دست جمعی و ترور مخالفانش افتخار میکند و همانند خمینی و حتی موسوی ( فراموش نکنیم که موسوی در کارزار انتخاباتی اش در دانشگاه بابل گفت که اعدام شده گان سالهای ۶۰ "مرتد" بودند یعنی قتل شان بنا به ایدئولوژی اسلامی واجب) بر این عقیده بودند . هستند که چوب های دار را میباید از همان روز اول برپا میکردند و قلم ها را می شکستند.

لپ کلام اینکه بقول معروف "تو اول بگو با کیان دوستی تا بگوبم تو کیستی" شما بهتر هست ابتدا به اندیشه (میبخشید عقیده) کلیت نیروهای اسلامی بپردازید و نشان دهید اینان چه کسانی هستند بعد درباره اصلاح طلبی آنها و دفاع و همکاری با آنها بحثی کنید. بد نیست مقاله زنده یاد بیژن جزنی درباره نیروهای اسلامی را بخوانید تا بهتر مسائل را باز کیند
۵۶۴۰۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ مرداد ۱٣۹۲       

    از : نامی شاکری

عنوان : چرخ و چوب !
متاسفانه موضوع فقط به بزنگاه های سیاسی و واکنش های مربوط محدود نمی ماند. این "چپ" تقریبا در هیچیک از حوزه های واقعی زندگی اجتماعی حضور ندارد و دست به عمل نمی زند . از شوراهای محله یاری و تشکل های صنفی تا فضاهای معمولی کوچه و بازار و تاکسی و اتوبوس و حتی ، آن "خیابان" آرمانی برای برپائی انقلاب و کمون! هرجا هم که اندک حضوری دارد " گفت و گو" نمی کند. بالای منبر می رود و در مورد چیزهایی "سخنرانی" می کند که ربطی به زندگی واقعی مخاطبینش ندارد. انتظار سوت و کف هورا هم دارد و چون این انتظار برآورده نمی شود، لب بر می چیند و قهرمی کند و به دنیای مجازی اش پناه می برد.دیگر حوزه های زندگی مردم هم اعم از شادی ها و مصائب ، فرصتی برای خودنمایی و تهیه ی مستندات برای نمایش و رقابت های همان دنیای مجازی است . این "چپ" ، هیچ نقشی درفرایند تکوین دمکراسی ایران ایفا نمی کند. یا چرخ پنجم ماشین زندگی شده یا چوبی لای چرخ های دیگر!
۵۶۴۰۲ - تاریخ انتشار : ۱٨ مرداد ۱٣۹۲       

    از : محسن مقصودی

عنوان : مواضع سردرگم
معلوم نیست که نویسندگان مقاله خواسته اند تا "چپ" را رد کنند و یا نقد و "اصلاح" کنند؟! خود را "چپ" می دانند و یا به "راست " پیوسته اند؟ ادعاهای غریبی دراین مقاله شده است که بدرد همان برنامه های BBC می خورد که دستگاه تبلیغاتی یکجانبه استعماری است.
بد نیست نویسندگان کمی وقت بگذارند و مقاله مستند آقای علی جلال را در همین اخبار روز مطالعه کنند: http://www.akhbar-rooz.com/news.jsp?essayId=۵۴۵۱۰

توجه نویسندگان را جلب می کنم که در زندگی آینده سیاسی خودشان افکار سوسیالیستی ، چپ و تحول طلب و عمل و مبارزه "چپ"ها را دست کم نگیرند ، چرا که اگر نیرو های عدالت خواه و انقلابی را می شد با دو صفحه مقاله ، مقلوب و مقهور کرد، در بیش از صد سال گذشته ارتجاع راست و سودجو، آنقدر زندان و شکنجه گاه و چوبه های اعدام و دستگاه های امنیتی و تبلیغاتی را برای مقابله با مبارزان بی ادعا و پیگیر و معتقد به این جهانبینی انسانی و مترقی و آینده نگر نمی ساخت و سازماندهی نمی کرد.
۵۶۴۰۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ مرداد ۱٣۹۲       

    از : بهروز

عنوان : علت ضعف
علت ضعف در جنبش چپ را باید نظریاتی از قماش نظرات نویسندگان این متن یافت البته به عنوان یکی از علل. یعنی رسوخ اپورتونیسم از ابتدای برقراری جمهوری اسلامی که مثل خوره به جان جنبش چپ افتاد. انسان از اصلاح طلب نامیدن این گزمه های حکومتی به شرم می افتد. یک رژیم شبه فاشیستی مذهبی که سیستماتیک ترین و گسترده ترین سرکوب را در حق نه تنها چپ که کل جنبش دمکراتیک و انقلابی اعمال کرده حکومتی با پتانسیل اصلاح!! خوانده می شود. بجای نوشتن این متن های بی سر و ته که کپیه های دست چندم اصلاح طلبهای داخلی است بروید تاریخ جنبش چپ و کارگری تحت رژیم های فاشیستی و نازیستی اروپا را بخوانید که سرکوب و نابود شدند اما ننگ اصول فروشی و در گنداب اپورتونیسم فرورفتن را نپذیرفتند.
۵۶٣۹۷ - تاریخ انتشار : ۱٨ مرداد ۱٣۹۲       

    از : سیاوش چشمآبی

عنوان : ضعف نیروهای چپ
بادرود اگر بخواهیم با دقت نظر بیشتری به دست اورد نیروهای چپ فقط طی همین سی وچند سال نظری بیاندازایم بسادگی در خواهیم یافت اگر نگویم که هیچ دست ارود قابل ملاحضه ای نداشته زیاد اقراق نکرده باشم فقط کافی است که ما مدت هشت سال ریاست جمهوری خاتمی رابا تمام نقطه ضعفهایش ، با هشت سال ریاست جمهوری احمدی نژاد مقایسه بنمایم وصادقانه پاسخ بدهیم به این پاسخ بسیار روشن دست خواهیم یافت خیر قابل مقایسه نبود ، سپس کردار نیروهای چپ را طی مدت شانزده سال گذشته ازنظر بگذانیم که در گیر بین بد وبدتر بوده است وهمچنان در روی همان پاشنه در حال چرخش است وبه نظر منه بی سواد که زیاد کلمات غلبه سلبه رابلد نسیتم ولی درون این جامعه زندگی می کنم بهتراست دوستان چپ در رفتار خودشان تجدید نظر کلی بنمایند واوضاع اجتماع را مورد تحلیل درست وواقعی قرار بدهند تا درسایه تحلیل درست به تصمیم درست دست پیدا کنند وبتوانند فرق میان روحانی و جلیلی را درک نمایند سپس جامعه را با رهنمودهای رنگارنگ وبدوراز واقعیت رودر رونمایند باز به نظر منه بی سواد هرگاه ما دست ازسر این نظریه مقایسه بین وبدوبدتر برنداشته ایم اوضاع ما برهمین منوال پیش خواهد رفت وتوان تصمیم گیری براساس واقعیت رااز ما سلب خواهد نمود
۵۶٣۷۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱٣۹۲