از : بهزاد کریمی
عنوان : باش سالیغی
"آبا" را در پشت میله های زندان تبریز و تهران بود که دیدمش؛ در اولی، برای نخستین بار و در دومی، برای آخرین بار. او از دید من، زنی زحمتکش، همسری دردمند و مادری دلسوخته بود؛ در زمره انسان هایی که، برای رنج بردن آفریده شدهاند و نصیب آنان در همه عمر، نیست چیزی جز چشم انتظار نشستن کسی از کسان!
همراه دیرینه یارم محمد آزاد گر و همسرش حمیلا، خاطره "آبا" را یاد می دارم و این درد را به "ممد" یولداش، صمیمانه "باش سالیغ" می گویم.
۵۶۴۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱٣۹۲
|