تحقق مطالبات مردم با کدام رویکرد
اصلاح طلبان عدالت خواه
•
ترمیم خرابیهای هشت سال گذشته و فراهم کردن بستر لازم برای برقراری مناسبات شرافتمندانه با مردم و رعایت حقوق شهروندی از طرف حاکمیت و مشارکت همگانی در عرصههای گوناگون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی میسر است و پیشبینی میشود که راهی جز این، در پیش پای حاکمیت و مردم قرار ندارد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲۴ مرداد ۱٣۹۲ -
۱۵ اوت ۲۰۱٣
سخنان آیتالله خامنهای در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام در روز یکشنبه سی ام تیر ماه و در جمع دانشجویان در ششم و در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری در دوازدهم مرداد ماه، بازتابهای متفاوتی داشته است. تحلیلها عموما حاکی از ادامه سیاستهای گذشته آیتاله خامنهای در مسائل داخلی و خارجی است. استناد آنان معطوف به بخشهایی از سخنان ایشان است که در دفاع از دولت احمدینژاد میگوید دولت جدید باید به" کارهای فراوان وکارهای برجسته دولت فعلی" نگاه مثبت داشته باشد،... و بر دو اولویت اصلی، اقتصاد و پیشرفت های علمی" بیاعتنا به ضرورت تغییر فضای امنیتی در کشور توجه میدهد. و در ارتباط با کشورهای غربی و متحدانش اعلام میدارد "مسئولان نباید به هیچ وجه در مقابل اخم و ترشرویی دشمن درعرصههای سیاسی، اقتصادی و تبلیغی دچار تزلزل شوند...، ما همواره معتقد به تعامل با دنیا بوده و هستیم ، اما نکته مهم در این رابطه شناخت طرف مقابل است، زیرا اگر او را بدرستی نشناسیم، پشت پا خواهیم خورد...، درابتدای امسال هم گفتم که به مذاکره با امریکا خوشبین نیستم...امریکاییها غیرقابل اعتماد و غیرمنطقی هستند و در برخوردهایشان صادق نیستند. در تعامل با دنیا هنر این است که بتوانید راه خود را ادامه دهید...اگر تعامل با دنیا منجر به برگشت از مسیر شود یک خسارت است". همینطور در جمع دانشجویان درباره حوادث بعد از انتخابات خرداد ماه سال ۱٣٨٨ اظهار نموده "خطای بزرگی کردند و کشور را به لبه پرتگاه بردند ... چرا عذرخواهی نمیکنند". همانطوریکه گفته شد اغلب، این اظهارات را نشانه آن میدانند که نباید تغییری در فضای امنیتی-سیاسی و در مناسبات نظام جمهوری اسلامی با مردم بویژه در خصوص آزادی زندانیان سیاسی انتظار داشت، که در ادامه به بررسی و تحلیل این اظهارات پرداخته میشود .
با بررسی این اظهارات نمیتوان پذیرفت نظر آیت الله خامنهای همچون گذشته تقابل و رویارویی با جهان غرب است. در این سخنان وی برضرورت هوشیاری طرف ایرانی تاکید دارد که امری کاملا" طبیعی است. اتفاقا" استفاده از عبارت خوشبین نبودن بجای بدبینی درمذاکره با امریکا، درنفس خود حاوی نگاه مثبت به این موضوع است. برای آیتالله خامنهای و مسئولین جمهوری اسلامی آشکار است که امریکا و غرب سعی خود را معطوف به کسب حداکثر امتیاز از ایران در مناقشه اتمی کردهاند. طبیعی است که ایران پیش از آغاز مذاکرات، اعلام برگشت از مسیر طی شده را سبب خسارت بداند. وی از اعتقاد خود به تعامل با دنیا میگوید و در این ارتباط بر شناخت از طرف مقابل تاکید دارد، چون نسبت به نیات امریکا بدگمان است. از این رو توجه میدهد که با نشناختن شگردهای طرف مقابل "پشت پا خواهیم خورد". بنابراین آقای خامنهای در این سخنرانی اولا" بر تعامل با غرب و امریکا تاکید دارد، ثانیا ضرورت هوشیاری مذاکرهکنندگان ایرانی را به آنان یادآور میشود ثالثا "برگشت از مسیر را که منظور ایشان مسیر طی شده در غنیسازی است، قبل از رسیدن به توافقی در این زمینه با غرب سبب خسارت میداند. این مواضع نشاندهنده ابراز تمایل برای گفتگو و عزم جدی برای رسیدن به توافق در پرونده اتمی با امریکا و متحدان او است. این سخنان با رویکرد منفی به مناقشه اتمی و در رابطه با کشورهای تاثیرگذار در مناسبات بینالمللی بیان نشده و در عرصه داخلی نیز باز نمود استمرار سیاست گذشته نیست. ارزیابی ما این است که اگر نظر آیت الله خامنهای در حوزههای داخلی و خارجی تداوم سیاستهای پیشین با همان ساز و کارهای قبلی باشد، در انتخابات ریاست جمهوری صرف نظر از هزینههایی که به نظام تحمیل میشد فرد موردنظر و همسو با خود را به ریاست جمهوری میرسانید. اما وی حاضر به تحمیل این هزینه به نظام نشد و به آراء و نظر مردم تمکین کرد. چنانچه اکنون بخواهد همان سیاست پیشین خود را ادامه دهد، بیشک هزینههای بیشتری را نسبت به قبل از برگذاری انتخابات خواهد پرداخت، و بدیهی است که اقدام علیه رای و نظر مردم، قبل و بعد از انتخابات، تفاوت های جدی دارد و این تفاوت ها بر وی پوشیده نیست. گر چه آیتالله خامنهای در برابر فشارهای داخلی و خارجی، آراء و نظر مردم خواهان* تغییر را پذیرفته، و بر خلاف نیات واقعی اش از اقدام علیه خواست آنان خودداری نموده است، اما ناامیدانه میکوشد به طرفدارانش اینگونه وانمود کند که تغییری ایجاد نشده و نخواهد شد و حرکت کشور در امتداد همان مسیر پیشین است. اما واقعیت این است که حتی همین حالا که جنبش در آغاز راه خود است، روانشناسی حاکم بر جامعه و رویکرد مردم نشان از عزمی دارد که این بار فرصتی را که برای رسیدن به هدفهای جنبش بدست آمده از کف نخواهد داد. اگر چه تحلیل پیروزی اولیه مردم و نقشی که در تحولات آینده ایفا خواهد کرد بر خلاف شایستگی ها و ظرفیت هایش در برخی جمعیت ها و فعالان سیاسی با ناامیدی و اما و اگرها همراه است، ولی نگاههای تیزبین و ژرفاندیش به اهمیت آنچه مردم تا همینجای کار به آن دست یافتهاند، واقفند و آن را بسترساز تحقق مطالبات و پیروزیهای بیشتر آنان میدانند.
همانگونه که اشاره شد آیتاله خامنهای در سخنان خود تعامل با دنیا و گفتگو را میپذیرد و در رد مذاکره با امریکا همچون گذشته اعلام نمیکند که "انقلابی است و دیپلمات نیست". در حوزه داخلی نیز صداهای بلندتری برای آزادی زندانیان سیاسی و تعیین تکلیف سران «در حبس خانگی» جنبش سبز شنیده میشود و این روز ها طنین آن بیشتر و فراگیرتر شده است. درخواست عذرخواهی وی از سران جنبش سبز نیز نه از موضع قدرت بلکه ناشی از موضع تدافعی وی در برابر فشارهایی است که برای آزادی زندانیان سیاسی از ناحیه نیروهای سیاسی درون حکومت و اپوزیسیون وارد میشود. در چنین شرایطی ، ارزیابی موقعیت و توان طرف مقابل که در راس آنها شخص آیتالهو خامنهای قرار دارد، و آگاهی از ظرفیت ها و تواناییهای جنبش و پایبندی رئیس جمهور به وعده هایی که به مردم داده ، برای هر اقدام سیاسی از اهمیت جدی برخوردار است. در خصوص موقعیت و توانایی طرف مقابل توضیح داده شد که ایشان در جایگاهی قرار ندارد که تحقق شایسته لفظ"تغییر" را آنگونه که مورد نظر آقای روحانی در زمان انتخابات بوده – برغم عدم تمایل - با مانع غیر قابل عبوری روبرو کند، چرا که مردم خواهان تغییر، مصمماند تا حصول نتیجه در صحنههای گوناگون حضور فعال و مستمر داشته باشند.
پاسخ به این پرسش کلیدی که چگونه باید به هدف رسید ، راه خیلی ازصاحب نظران، احزاب، گروه ها، تشکلهای سیاسی- صنفی ومدنی را از هم جدا میسازد. همگان این حقیقت را باور دارند که پیروزی در هر رویارویی با توانمندی نیروها ارتباط دارد که برآیندی از مجموعه توانایی های سازماندهی شده انسانی، مالی و سایر عوامل پشتیبان در فرایند مبارزه است. در این فرایند عوامل گوناگون دست بدست هم میدهند و برآیندی را میسازند تا پیروزی به ارمغان آورده شود. در مبارزه پیش رو، اصلاح طلبان وتحولخواهان، میبایست برای هر اقدامی، ابتدا به پایگاه اجتماعی خود و سپس به دولت آقای روحانی، که برای پیشبرد امور با دشواریهای قابل پیشبینی روبرو است، اتکا کنند. بدیهی است که مردم برای تحقق مطالباتشان در شرایطی که طرف مقابل از همه اهرمهای سرکوب و منابع وسیع مالی و لجستیکی برخوردار است، فقط باید به نیروی متشکل مردمی، اتکاء نمایند. لذا موافقان اصلاحات و تحول برای خنثی کردن دست برتر اطلاعاتی، امنیتی، نظامی، مالی و پشتیبانیهای تجهیزاتی طرف مقابل، ناگزیر به همراه کردن بیطرفها با خود و متشکل نمودن مردم، پیرامون مطالبات شفاف و روشن، و آگاه کردن طرفداران وضع موجود به این هستند ، که منافعشان در کجا و با کدام برنامه سیاسی در جامعه تحقق مییابد . این میسر است زیرا عناصر اصلی این رویارویی که از سالها پیش شکل گرفته، اگر چه تضعیف شده اند ، اما همانطوریکه در انتخابات شاهد بودیم در صحنه سیاسی کشور حضور دارند و قادرند بر تحولات اثرگذار باشند. بخش قابل توجهی از این نیرو که اتفاقا، از کیفیت مناسبی برخوردار است، بدلیل شرایط امنیتی در لایههای زیرین جامعه به حیات سیاسی فعال خود ادامه میدهد. این مجموعه همان نیروی فعالی است که در جنبش طرفداری از خاتمی نیز حضور داشت و با امتناع وی، هاشمی رفسنجانی را نماد اعتراض خود قرار داد و با حذف هاشمی، با توجه به خطرات احتمالی پیروزی افراطیون، روحانی را به نمایندگی پذیرفت. این تحرک فکری حاکی از سرعت انتقال و تشخیص درست فرایندهای سیاسی توسط این نیرو است،که در روند تحولات پیش رو نیز میتوان بر روی آن حساب کرد.
اکنون با پیروزی جنبش اصلاحطلبانه و تحولخواهانه مردم در انتخابات، اولویتبندی یا تقدم و تاخر مطالبات جنبش و پیگیری آن از اهمیت ویژهای برخوردار است. اولویتبندی پیگیری مطالبات محوری و ساز و کارهای لازم تحقق این خواستهها براساس اینکه کدام یک از آنها پیشنیاز انجام با موفقیت دیگری است، با اتکاء به دو عنصر اصلی پیروزی آقای روحانی: حضور فعال وگسترده مردم، و نویدهای ایشان، در مبارزات انتخاباتی تعیین میشود. در این میان همچنان نقش تعیینکننده برای تحقق مطالبات، حتی وعدههای رئیس جمهور متوجه مردم است. با تاکید بر اینکه وعدههای رئیس جمهور را در مبارزات انتخاباتی همواره باید به وی یادآور شد. ایشان نیز موانعی را که بر سر راه اجرای این وعدهها ایجاد میشود، باید بصورت شفاف با مردم در میان بگذارد و از آنان برای رفع موانع کمک بگیرد و اقدامات خود را به صورت ادواری به مردم گزارش کند. مردم نیز میبایستی همچون انتخابات ریاست جمهوری که هر فرد یک ستاد انتخاباتی تلقی میشد، اکنون نیز هر شهروند یک مطالبهگر حقوق شهروندی باشد، و مطالبات محوری جنبش را در کوی و برزن، در مدرسه و دانشگاه، در محل کار و زندگی در میان افراد خانواده، فامیل و آشنایان و در شبکههای اجتماعی اعلام نماید و برای همه آنانی که گوشی برای شنیدن دارند اطلاع رسانی کنند. اگر انجام این مسئولیتها را متوجه کلیه شهروندان میدانیم، احزاب، سازمانها و تشکلهای مردم نهاد و صنفی – سیاسی و ورزشی رسالتی بس سنگین تر برای انجام این مهم دارند. جنبش زنان، جوانان، دانشجویان و دانشگاهیان، کارگران، کشاورزان، فرهنگیان، هنرمندان، روزنامهنگاران، حقوقدانان ، پزشکان ، مهندسان و به ویژه جنبش مدنی اقوام گوناگون ملت ایران، که در انتخابات نقش بارزی ایفاء کردند، میتوانند با ایجاد و گسترش تشکل های مردم نهاد و انجمن های گوناگون جمعیت های قومی، زیست محیطی و... و رسمیت بخشیدن به فعالیتهای علنی در راستای هدف های جنبش سبز ، مطالبات فراگیر آن را که فصل مشترک مطالبات وسیع ترین اقشار جامعه است، در قالب مطالبات مشترک به صورت متحد اعلام نمایند و پیگیری آنها را تا تحققشان ، رسالتی دائمی برای خود بدانند. به نظر ما این خواستهای عمومی که همواره تا تحقق کامل ، میبایست در برنامه عمل روزمره جنبش اصلاحطلبانه و تحولخواهانه قرار داشته باشد، به ترتیب اولویت عبارتند از:
۱- تغییر فضای سیاسی و امنیتی حاکم بر کشور و آزادی کلیه زندانیان سیاسی- عقیدتی و به ویژه آزادی خانم رهنورد و آقایان کروبی و موسوی به عنوان مقدمترین خواست جنبش و تسهیلکننده دیگر مطالبات
۲- تعامل با جهان خارج با هدف حل و فصل پرونده هستهای ایران و رفع تحریمها با حفظ منافع ملی
٣- ساماندهی اقتصاد کشور با نیروهای کارآمد، تزریق منابع مالی به اقتصاد ناتوان و نوسازی تجهیزات فرسوده با هدف افزایش بهرهوری و تولید، کاهش بیکاری و تورم، بهبود وضع معیشت مردم و فراهم آوردن زمینه توسعه اقتصادی کشور
دلایل ما در پیشنهاد محورهای مطالباتی و اولویتبندی آنها با این رویکرد همراه بوده که مشکلات جامعه ما ریشه در فضای سیاسی- امنیتی حاکم بر کشور دارد. این نگاه سیاسی- امنیتی به مسایل داخلی، باز نمود خود را در مناسبات با دیگر کشور ها بویژه با کشورهای غربی و متحدانشان و همینطور با همسایگان داشته است. بطوریکه تا امروز نظام جمهوری اسلامی نه فقط در حل و فصل موضوع فعالیتهای هستهای خود با کشورهای غربی و نهادهای بینالمللی توفیقی نداشته، بلکه بخاطر نادیده گرفتن موازین حقوق بشری و به اجرا گذاردن سیاست سرکوب شهروندان خود و اتهام دخالت در امور کشورهای دیگر و حمایت از تروریسم ، از یک سو اکثریت شهروندان جامعه را در مقابل خود قرار داده و از سوی دیگر همگرایی کشورهای بیشتری را بر علیه ایران بر انگیخته است. نتیجه حاکمیت چنین فضایی بر مناسبات با شهروندان کشور و با جهان خارج، ایجاد محدودیت از جانب جهان خارج علیه مردم ایران و آشکارترین آن اعمال تحریمهای گسترده و در تنگنا قرار دادن مردم، و ایجاد نابسامانیهای اقتصادی در کشور است. انعکاس این نابسامانیها است که امروز خود را به صورت تعطیلی موسسات تولیدی و کاهش تولیدات تا میزان نیمی از ظرفیتهای تولیدی کشور نشان میدهد. در این فضای نابسامان سیاسی-اقتصادی است که میزان بیکاری به بیش از ۵/٣ میلیون نفر رسیده و گرانی و تورم طبق اعلام مرکز آمار ایران به مرز ٣۴ درصد رسیده که خود حاکی از تشدید فرآیند فقر و فلاکت مردم است.
نقطه عزیمت دولت آقای روحانی، برای برونرفت از بحران کنونی، با تغییر فضای سیاسی- امنیتی کشور و آزادی زندانیان سیاسی- عقیدتی آغاز میشود. عملیاتی کردن این مهم اتحاد و همبستگی ملی را تقویت میکند، و با اتکاء به وحدت ملی میتوان مشکل پرونده هستهای ایران با غرب و آژانس بینالمللی انرژی اتمی را به شکلی آبرومندانه و با حفظ منافع ملی خاتمه داد، و مناسبات با جهان خارج را به تدریج بهبود بخشید ، و با رفع تحریمها و با تزریق منابع مالی حاصل از منابع بلوکه شده در خارج و فروش نفت، اقتصاد زیر فشار تحریمها را از تلاشی نجات داد . با این رویکرد در حوزه های داخلی و خارجی است که میتوان بنگاههای اقتصادی را فعال نمود و با افزایش سرمایهگذاری و ایجاد اشتغال و افزایش تولیدات ، زندگی تهیدستان به ویژه کارگران و کشاورزان و کارکنان فرودست را رونق بخشید. بنابراین نقطه آغاز حل مشکلات و همه بنبستها با تغییر فضای امنیتی در کشور و گشودن قفل در زندان ها شروع میشود. آغاز از این نقطه ، مطلوبترین نقطه شروع حل مشکلات با کمترین هزینه برای بسامان کردن اوضاع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی کشور است.
ارزیابی ما این است که عزم ملی برای تحقق این محورهای مطالباتی جدی است. اغلب مردم کشور در عملیاتی کردن این محورها که تحقق هر کدام از آنها به مجموعهای از خواستههای مردم پاسخ خواهد داد، وحدت نظر دارند. ترمیم خرابیهای هشت سال گذشته و فراهم کردن بستر لازم برای برقراری مناسبات شرافتمندانه با مردم و رعایت حقوق شهروندی از طرف حاکمیت و مشارکت همگانی در عرصههای گوناگون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی میسر است و پیشبینی میشود که راهی جز این، در پیش پای حاکمیت و مردم قرار ندارد. این آرزوی همه میهنپرستان است که رسیدن به آزادی و دموکراسی و حاکمیت ملی و دموکراتیک از این طریق که کمترین هزینه را برای دستیابی به اهداف متعالی و انسانی در بردارد، طی شود. با همین رویکرد است که همه مردم این سرزمین از فرصتی که پیش آمده باید بهره گیرند و تلاش خود را برای رسیدن به اهدافشان، افزایش دهند، چرا که موانع زیادی بر سر راه توسعه و پیشرفت همه جانبه کشور قرار دارد که فقط با اتحاد و همبستگی مردم، همچون روزهای پیش از انتخابات ریاست جمهوری، اما در فرآیندی طولانیتر و دشوارتر از آن، هموار شده و هدفها تحقق مییابند.
اصلاحطلبان عدالتخواه
هیجدهم مردادماه ۱٣۹۲
|