وضعیت مصر در حالت دراماتیک! - تقی روزبه



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۴ مرداد ۱٣۹۲ -  ۱۵ اوت ۲۰۱٣


در نوشته ای که پس از کودتای ارتش مصر نگاشتم بر سه ویژگی عمده آن لحظه اشاره کردم که مهم ترین آن ها عبارت بودند از:
"اولین ویژگی کنارزدن اسلام سیاسی حاکم برکشوربود. اکثریت بزرگی از مردم مصر اجازه ندادند که اسلام سیاسی که قدرت های بزرگ هم به نحوی به آن به عنوان مدل انتقالی و سازش دخیل بسته بودند، قدرت خود را تثبیت کند. دومین ویژگی لحظه کنونی را نقش ارتش به مثابه محلل دوره انتقال و ابزارخلع سلاح اخوان المسلمین با حمایت مردم تشکیل می دهد که بی تردید با نقشی که ارتش برای خود قائل خواهد بود حامل چالش های تازه ای خواهد بود که خود را در تحولات آتی نشان خواهد داد. سومین ویژگی لحظه کنونی نقش فرادستی نیروهای لیبرال-لائیک درجنبش مردم است که نشان می دهد رویاهای متفاوت و بالقوه متضادی درکنارهم قرارگرفته اند، واقعیتی که هم نقطه قوت تاکتیکی تمرکزنیرو در برابرآماج مشترک تاکتیکی را دارد و هم متضمن چالش های آینده ناشی از نیروها و اهداف متفاوت و متضاد طبقاتی و آمیخته به هم درلحظه کنونی است. گرچه درهمان نوشته خاطرنشان ساخته بودم که نقش و حضور نیروهای اسلام سیاسی و پایگاه اجتماعی آن ها را نباید نادیده و یا تمام شده انگاشت. و نباید فراموش کرد که شیوه منزوی کردن و سرنگونی درتحولات بعدی بی تأثیرنیست. بویژه پس ازعزل از قدرت به دست ارتش، آن ها می توانند باتوجه به پیوندهای ارتش با دوران مبارک و صاحبان قدرت و ماهیت و پیشینه ارتش دست به مظلوم نمائی بزنند."
پس از وقوع کودتا و تحولات متعاقب آن و بویژه با مشاهده اوضاع و احول بوجود آمده در طی روزهای اخیر، معلوم می شود که ویژگی نخست عملا تحت الشعاع دو عامل دیگرقرارگرفته و حاصل بخشی آن به زیرسوال رفته است. شیوه برکناری اخوان المسلمین با توسل به زور و ارتش با حمایت قاطع لیبرال ها و اکثریت بزرگی از مردم مصر، پی آمدهای بس وخامت بارتری از آن چه که تصورمی کردم داشته است. دخیل بستن به ارتش در واقع جز به معنای چک سفید دادن به مشت آهنین و به یک نیروی ماهیتا ارتجاعی و دارای منافع کلان اقتصادی و سیاسی در بازگردندان اوضاع به گذشته نداشته است. این اقدام نه فقط مسیرتعمیق و تکوین طبیعی و بالنده جنبش مصر را با گسست و چالش های بزرگی مواجه ساخته است و نه فقط بدلیل توسل به کشتار و مشت آهنین محکوم است و با موازین دموکراسی خوانائی ندارد، بلکه برخلاف ادعای عاملان آن هیچگاه نمی توان با توسل به مشت آهنین و ایجاد فضای ترور و وحشت زمینه های رشد اسلام سیاسی را که در فرایند زوال و افت قرارگرفته بود خشکاند. برعکس با چنین رفتاری تنها می توان مجددا آن را قوت بخشید و چه بسا هم چون تجربه تلخ کودتای الجزایر درچنددهه پیش با پشتیبانی دولت فرانسه، زمینه های بروز یک جنگ داخلی خون باری را فراهم ساخت. شیوه رفتارارتش که همواره بدنبال فرصتی برای بدست گرفتن ابتکارعمل بود در برخوردبا چالش های اجتماعی و خاموش کردن اخگرسوزان انقلاب مصر البته با توجه به بافت و منافع آن قابل درک است. اتحاد و همکاری فعالانه لیبرال - لائیک ها که درعطش تصرف قدرت سیاسی له له می زدند و متأسفانه نقش فرادستی درجنبش داشتند، با ارتش و فراموش کردن شعارهای توخالی اشان در دفاع از دمکراسی و آزادی و عدالت نیز حقیقت پنهانی نبود. اما آن چه به این امیال و منافع مجال تاختن داد، متأسفانه دنباله روی جنبش توده ای از امیال آن ها و افتادن به دامچاله مطامع آن ها بود و همین خطا و دنباله روی باعث انحراف مسیربالنده جنبش تمرد از تعمیق سازنده خود گشت. اکنون دیگرکسی جلودارارتشی که چک سفید را گرفته است نیست. گشودن آتش و حمله با تانک ها به حامیان اخوان برای پاکسازی مناطق اعتراضی از آن ها، کشتاروحشتناک چند روزاخیر و اعلام حالت فوق العاده برای یک ماه و در واقع تا اطلاع ثانوی، و تمدید زمان حبس سران آن ها بدون حتی برگزار محاکمات نمایشی، راه بی بازگشتی را رقم می زند که جز با کشت و کشتار و سرکوب بیشتر و پهن کردن فرش خون به سامان نمی رسد. استعفای البرادعی که تاکنون ننگ معاونت ریاست جمهوری موقت ژنرال ارتش را به عهده داشت و البته از قبل روشن بود که گوش شنوائی برای او در ارتش وجود نخواهد داشت، چیزی از نقش ننگین و هیزم بیاراو و حامیانش در برپاکردن این آتش نمی کاهد. سیاست به نعل و به میخ زدن دولت آمریکا و موضعش مبنی برآن که اقدام ارتش را کودتا نمی داند، و اکنون آشکارا در برابرتحولات مصر و پی آمدهای محتمل و وخیم آن غافلگیر شده است و ارتش هم گوشش به هشدارها و نصایح او و فرستادگانش بدهکارنیست، از سوی ارتش مصر به منزله چراغ سبزی برای حمله و پیشروی تغبیر شد.
صرفنظر از اقدامات دیپلماتیک و فشارهای بین المللی برای توقف این کشتار که خارج از حوصله این نوشته است، بنظرمی رسد آن چه که به جنبش مردمی برای کنترل اوضاع و برگرداندن آن از مسیرمنحرف به مسیراصلی و در راستای تعمیق جنبش مربوط می شود و بنابه مصداق صرب المثلی که جلوی زیان را هرکجا که بگیری بهمان اندازه سودمنداست، و آن چه که باین منظور در برابرمردم و جنبش مصر و همه فعالان و تشکل های مردمی قراردارد عبارتند از:

اول آن که قاطعانه و تا آنجا که ممکن است فراگیرسیاست مشت آهنین ارتش را محکوم کرده و خواهان توقف کشتار و آزادی همه زندانیان باشند.
دوم آن که ازطریق بحث و گفتگو پیرامون رخدادهای صورت گرفته متوجه ابعادخطای خود در دخیل بستن به ارتش و دنباله روی از لبیرال ها که بدنبال دست یابی به قدرت به هرقیمت و به هرشیوه بودند بشوند. بدیهی است که برای مدافعان دمکراسی واقعی شیوه بهمان اندازه هدف مهم است و اساسا شیوه خود بخشی از هدف و بازنمود آن است.
سوم آن که باید بتوانند وظیفه سنگین مشروعیت داده شده به ارتش و لیبرالها را پس گرفته و آنها را درهمان جایگاه واقعی و منزوی شده خود قراردهند.
چهارم با تکیه برخود و براهداف و سازمان یابی خود،به طرح مطالبات مشخص و تحمیل آن ها به قدرت حاکم اعم از ارتش و یا هرنیروی دیگری باشند. بی تردید برای منزوی کردن اسلام سیاسی و اهداف ارتجاعی آن شیوه های موثرتری از بکارگیری زور وجود دارد که منزوی کردن آن ها درسطح جامعه با اتکاء به عملکرد شان، افرایش آگاهی مردم به نسبت به خطرات آمیختگی دین و دولت و نیز خود سازمان یابی مردم برای دامن زدن به مقاومت از جمله آن هاست.