رنجنامه زندانی سیاسی کرد علی مرادی خطاب به احمد شهید
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
٣ شهريور ۱٣۹۲ -
۲۵ اوت ۲۰۱٣
علی مرادی زندانی سیاسی کرد که در اواخر بهمنماه سال ۱۳۸۲ در روستای کانیدینار از توابع مریوان ( استان کردستان ) توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به اتهام محاربه از طریق عضویت در یکی از احزاب کرد به ۳۰ سال حبس و تبعید به زندان میناب محکوم شد. وی هم در زندان مرکزی بندر عباس و از نارحتی قلبی رنج می برد.
این زندانی سیاسی کرد با توجه به نامه ای که متن کامل آن در اختیار" کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی" قرار داده اند ، به احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد برای ایران این چنین می نویسند:
جناب آقای د.احمد شهید؛نمایندهی سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران.
سلام علیکم:
محترما به استحضار عالی میرساند،اینجانب علی مرادی فرزند محمد ٤٣ ساله و اهل شهرستان سروآباد در کردستان ایران که در ساڵ ١٣٨٢ خورشیدی در شهرک کانی دینار شهرستان مریوان به اتهام همکاری و عضویت در حزب کومله کردستان ایران از سوی نیروهای اطلاعات جمهوری اسلامی،ساکن در مریوان دستگیر و ڕوانهی زندان شدم.
بعد از دستگیری در زندان اطلاعات تحت شدید ترین شکنجههای جسمی و انواع اتهامات ناروا قرار گرفتم که باید می پذیرفتم،اما با وجود فشارهای روحی و جسمی من اتهامات فوق را نپذیرفتم و نهایتا بعد از پنج ماه شکنجه و ممنوع ملاقات بودن به زندان مرکزی همان شهرستان منتقل و سپس بدونه حضور وکیل مدافع از سوی دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی طیاری به سی(٣٠)سال زندان در تبعید،در زندان مرکزی شهرستان میناب در جنوب ایران،از توابع استان هرمزگان محکوم شدم.
من در همان اوان قرائت حکم نا عادلانه و سراسر تبعیض دادگاه انقلاب اسلامی مریوان،به رای صادره اعتراض نمودم که متاسفانه رای دادگاه در دیوان عالی کشور ایران هم تصویب شد و اینجانب برای تحمل مدت محکومیت به زندان میناب منتقل شدم.
از آن زمان تا کنون بارها مورد هتک حرمت مسولین زندان میناب و تهدید و شکنجه قرار گرفتهام،مسولین زندان و بخش امنیتی زندان کسانی را برای کشتن من گماشتهاند و بارها به قصد مرگ و با ضربات چاقو و شیشه بهم ضربه زدهاند و هر بار بعد از دورانمدیدی نقاهت بار دیگر به زندگی باز گشتهام.
سال ١٣٨٦ خورشیدی در همان زندان"میناب"به خاطر وضعیت وخیم آب و هوایی گرم و دوری از خانواده و فشارهای شدید روحی و عاطفی چندین بار دچار حملات قلبی و گرفتگی عضلات قلب و سکتههای خفیف شدم که با بی توجهی عمد مسولین زندان و دادگاه در راستای درمان و مداوا مواجه شدم و به همین خاطر به مدت بیش از چهل روز در اعتراض به برخورد نا عادلانهی این مسولین اعتصاب غذا نمودم و متاسفانه این هم توجه مسولین قصی القلب زندان و دادگاه را جلب نکرد و من همان گونه با درد و درمانهای سرپایی خودم را زنده نگه داشتم.
سال ١٣٨٧ خورشیدی و در پی درخواستهای مکرر من وضعیت اسفبار جسمی برای انجام عمل جراحی قلب به بیمارستانی در شهر شیراز منتقل و مورد عمل جراحی قرار گرفتم که به علت عدم تداوم درمان و بازگرداندنم به زندان بعد از انجام عمل جراحی و شرایط بد زندان،بار دیگر مورد عملهی قلبی قرار گرفتم و عمل جراعی عملا بی تاسیر ماند.
هم اکنون که این نامه را برای شما می نویسم در زندان مرکزی بندر عباس هستم،وضعیت زندان در اینجا هم چندان تفاوتی با میناب و دیگر شهرهای دیگر ایران ندارد،یعنی در حقیقت پدیرفتن قطعنامههای ژنو از سوی دولت مردان ایران در راستای اجرای حقوق شهروندی و انسانی مطابق بیانیهی جهانی حقوق بشر سازمان ملل،عملا تنها یک امضا بوده و این قوانین جهانی در ایران هیچ کارایی نداشتهاند و ندارند!
آقای د.شهید:
لازم است به عرض عالی برسانم که یک دختر ١٦ ساله هم دارم و حالا در کشور سوید و با مادرش زندگی می کند و من سالهاست که از دیدن تنها دخترم محروم بودهام.
حال با وجود چنین وضعیت وخیم جسمی و عدم توجه مسولین قضایی جمهوری اسلامی ایران در راستای آزادی ام از زندان،از جنابعالی به عنوان ناظر بر حقوق بشر میخواهم تا با توجهه به اختیارات بین المللی و اعتبارات جهانی خویش و در راستای آزادی بنده و دیگر زندانیان سیاسی و مدنی ایران،بکوشید.
در خاتمه لازم میدانم که از کوششهای شما و دیگر کسانی که برای احقاق عقوق انسانی در جامعهی ایران به طور خستگی ناپذیر می کوشند تسکر و قدر دانی کنم.
زندان مرکزی بندر عباس-علی مرادی.
جمعه ۰۱ شهریور ۱۳۹۲ - ۲۰۱٣ August ۲٣
|