•
در شبنمِ نگاهِ پدران
گم ام
حتا برای میلاد دریا پای نمی کوبم
و در آئین ساحل
آتش به پا نمی کنم.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۵ شهريور ۱٣۹۲ -
۲۷ اوت ۲۰۱٣
درد نمی کشم
درد می کِشد مرا
در عصر غبارآلوده ی تو
ساعت من زانو بغل گرفته
آنسوی خاک
در آبی نیلی امیدم
صبح می زاید.
در زیر خاک تو مردی می کُشد خود را
و در آسمان اینجا
میلاد دریاست.
من در آغوش خالی خود
طرح دستان تو را می کِشم
و نام وطن را
در نقطه ی بی نشانِ شاخسارِ جوانی ام می آویزم.
تنها پیوند ما
بارانی ست
که بر خاک
شیاری به ماهِ مِهر گشوده
و کودکان تکراری
در گهواره های کاغذی
به سوی نیل می روند.
شهریوری که ازجنونش لرزانم از امروز تا فرداها
و نور ماه
چراغ پنجره ی دیدار مرا به سوی امید
خاموش می کند.
نرگس شیرازی من
در خاک شور قم می روید
چنان
که من به تبسم زیبای زنانگی ام شک می کنم.
چه می خواهی از جانِ سرگردانِ درخودفرومانده ام
- در محبس آغوش نیمه و لرزان؟
در شبنمِ نگاهِ پدران
گم ام
حتا برای میلاد دریا پای نمی کوبم
و در آئین ساحل
آتش به پا نمی کنم.
ای شهریور!
چشمِ خیسِ ساقه ی بریده!
خیز برداراز روزِ بی روزنه ی افسانه ی آه و فریاد!
بگذار
چشم نرگس
آیینه ی امید باشد
و اندامهای عشق
برای میلاد دریا
تلألو صدف و مرجان
بازبتابانند
بگذار...
۲۶/٨/۲۰۱٣
واشینگتن دی سی
|