جامعه ی باز همیشه از زندان های باز شروع می شود - اکبر کرمی

نظرات دیگران
  
    از : اکبر کرمی

عنوان : نه به این آسانی؛ نه با این آسوده گی
مسوولیت ناپذیری تاریخی ما به هزار و یک دلیل که اکنون جای پرداختن به آن نیست، به آسانی به ما امکان می دهد که با آسوده گی دیوارهای زندان زندان بان اعظم پسین را در خرابه های زندان بان اعظم پیشین بالا ببریم و با روان و دامنی پاک پشت میله های بنشینیم و برای مظلومیت خویش ناله سرکنیم!

این که ما همیشه شهید و طلب کاریم چه می تواند باشد؟ این که ما همیشه هم ناکام و هم قهرمانیم از چه ریشه می گیرد؟

این که ما هم از شاهان خود، هم از روشن فکران، هم از آخوندها، هم از مذهبی ها، هم از غیر مذهبی ها، هم از چپ ها و هم از لیبرال ها، هم از دولت ها ی خود و هم از دولت های بیگانه طلب کاریم، نشانه گان چیست؟

این که ما با وجدان آسوده همه چیز را به آسانی به گند می کشیم و هیچ شخصیت تاریخی سفید که حتا خاکستری برای خودمان نگاه نداشته ایم تظاهرات کدام روان پریشی ملی است؟

چیست که نمی گذارد ما در سایه ی کم بودها و هم سایه گی ناداشته گی های مان، اما روی پاهای خودمان بایستیم و جهان را با چشم های سر خود ببینیم؟

یک روان شناسی زخمی قومی؛ یک تاریخ شکست طولانی؛ نوعی ترکیب دردناک ازخودکم بینی (تاریخ نزدیک ما تاریخ شکست و ناکامی است) و خودبزرگ بینی (تاریخ باستان تاریخ شکوه و عظمت است) به صورت هم هنگام در جان ما لانه کرده است که نمی گذارد ما از دژهای اخلاقی کژدیسه ای که برای محافظت از خود ساخته ایم بیرون بیایم و با جهان های پیچیده ی جدید رو به رو شویم.
۵۶۹۲۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱٣۹۲       

    از :  بهرامی

عنوان : فریب دادن مردم آسانتر از این است که آنها را متقاعد کنید که فریب خورده اند «مارک تواین»
این هوش ما در هیچ یک از شئون فرهنگی یا علمی یا اجتماعی بروز نکرده است.
ما تقلب و دزدی و سمبل کاری رو با هوش اشتباه می کنیم هنرمان توجیه جنایات
اخوندها، و فلسفه بافی برای ادامه حاکمیت موجوداتی است که برای ادامه بقا حاضر
به هر جنایتی هستند٬ تجربه ۳۴سال گذشته بهترین شاهد مان است. نمونه تر و تازه
همین معجون جدید "اصلاح طلب مایل به قدرت" است!؟! چون مملکت صاب ندارد
و مدعیان کاشتن گل ارکیده در کویر لوت هم همه دستشان در "حنا" است پس هرچه
دل تنگت می خواهد بگو٬ چون اینها همچون "گربه گچی" فقط برایت سر تکان خواهند
داد. هرکس بفکر خویش است - کوسه بفکر ریش است.
بنظر من "صادق هدایت" به بهترین وجهی این تفکر را تعریف کرده است انجا که
میگوید:.. او همهٔ این علما و فضلا را بزرگ کرده بود و خوب می‌شناخت، به فرنگ
رفته‌ها و متجددین و قدیمی‌هایش همه سر و ته یک کرباس بودند فقط عناوین مختلف
آن‌ها فرق می‌کرد. پیشتر می‌رفتند نجف حجت‌الاسلام می‌شدند و حالا می‌رفتند فرنگ
با عنوان دکتری بر‌می‌گشتند و کارشان عوام‌فریبی و همهٔ حواسشان توی شکم و زیر
شکم‌شان بود «صادق هدایت / میهن پرست»
حکایت غریبی است مردم [ایران] زیر چکمه ی استبداد و دیکتاتوری مرعوب و خفه
شده اند و رمقشان رفته....اما خانمها و اقایان انها را از رنگ خون می ترسانند، در
حالیکه هر روز هزاران نفر از آنها با پنبه سر بریده میشوند.بد نیست بدانید که در
"دادگاه نورنبرگ" بهانه عوامل هیتلر را که احکام جنایات بیشماری را صادر کرده
بودند مبنی بر "عدم اطلاع انان" رد شد. دادستان دادگاه نورنبرگ این اصل را چنین
تعریف کرد: «قضات دادگاه همانقدر می‌توانند با توسل به کسوت قضاوت از مسئولیت
بگریزند که افسری به دستاویز یونیفورم نظامی اش» قضاتی که در صف متهمان دادگاه
نورنبرگ نشانده شدند قوانینی را تنفیذ کردند که باید می‌دانستند معارض با حقوق بین الملل‌اند.»
حال بنظر شما چه فرقی است بین کسانی که "داروغه حکومت اسلامی اند" و انانی
که ماندگاری این "جنایت کاران" در قدرت را توجیه می کنند؟؟
۵۶۹۰۹ - تاریخ انتشار : ۹ شهريور ۱٣۹۲