به یاد فریده طبیب غفاری - ناصر رحیم خانی

نظرات دیگران
  
    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : این سخن را بار ها گفته ام و نوشته ام؛ بگذار یک بار دیگر تکرار کنم: هر انسانی می تواند در یک مقطع ای انسانی
و زیبا زندگی کند؛ و حتی قهرمانی نماید. ولی قهرمان همیشه قهرمان انسانی است که در هر حالی، در هر شرایطی تلاش می کند «بی بی» وار انسان بمانَد. به همین خاطر، خاطره ی مهربان و انسانی آن عزیزان حتی سفر کرده همیشه زنده است. در اذهان آدمیان و دفترخانه ی تاریخ برای همیشه زنده اند آنان.

کامنت آن گرامی بانو که تعجب کرده در شهر و دیار او بی بی پاکیزه خو و نازنین نیز بوده، همان سخن قبلی مرا تأیید می کند. ما به مرده های خود بیش از زندگان اهمیت می دهیم. البته به آنها نیز باید نهایت احترام را کرد؛ به همین خاطر من آن زنده یادان را سفر کرده می نامم. ولی خیلی خوب و زیبا و دلشنین است که تا زنده ایم حالی از یکدیگر بپرسیم.
متأسفانه نه فقط این نکته را رعایت نمی کنیم، بلکه بار ها دیده ام سر یک اختلاف مالی و یا هر منافع شخصی چنان با هم دشمنی می کنیم که یادمان می رود تا دیروز تمام هستی خود را برای بهتر زیستن انسان عاشقانه بر کف دست داشتیم!

بار ها دیده ام که بیرحم، خود خواه و منافع پرست شده ایم چنان که گویی هرگز در خطه ی انسانیت قدم نزده ایم. و از آن بدتر اینکه بعد آمده ایم و با قیافه ای شش در چهار، مقاله نوشته ایم، مدعی نجات بشریت شده ایم؛ بی آنکه در خلوت خود لحظه ای اندیشیده باشیم که چگونه از اوج به حضیض در افتادیم؟ چگونه به این گندچاله با سر افتادیم!؟
زیرا هم منافع شیرین است و هم با گذر زمان آدمی محافظه کار تر می گردد. عامل این محافظه کاری و در سَمت و سوی ضد حق و حقیقت و آزادگی و عدالت و بزرگی، قرار گرفتن فقط گذر زمان نیست.
بلکه به استواری و یا سستی پاکار و بُن اندیشه ی ما و میزان آگاهی و اعتقاد ما به عدالت و آزادگی نیز بر می گردد.
تا زیره کرمان نبرده باشم؛ به همین بسنده می کنم.

کوتاه همینقدر بگویم که: بار ها دیده ام انسان های منافع پرست از دفاع از حق بسیار آسان سر باز زده اند. یا توجیه کرده اند در حرافی ها و یا با سکوت خود سر بریده اند بی صدا. بار ها از دست این آدمیان، نه از دست جلادان گریسته ام؛ های های گریسته ام. و بعد به خود گفته ام این جهان محل پس دادن امتحان و آزمایش است؛ پس بگذار هر کسی اصل خود بنماید. و امید را در سرای اندیشه هرگز سر نبریده ام، زیرا می دانم، نیک می دانم که: این جهان هنوز از بی بی ها خالی نشده. پس زندگی با تمام رنج خود همچنان زیبا ادامه دارد.
۵۶۹٨٨ - تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱٣۹۲       

    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : سلام دوست عزیز نادیده. حاصل قلم و زبان صادق و صمیمی شما را صمیمانه خواندم و همراه شدم.
گذشته از خود خاطره نویسی، اشاره به نکات ظریف و زیبا مثلن آوردن مثال های بسیار بجا با شعر و یا نقبی به بعضی عادات زشت ما ایرانیان زدن، زیبا بود. یکی از آن عادات زشت ما مرده پرستی است. یعنی آنقدر که سراغ مرده های خود را می گیریم، در پی پرسیدن احوال زندگان نیستیم!

و هم ممنونم بخاطر بعضی توضیحات جنبی مثل بکار گیری بی بی و ...
در تالش زمین ما به عمه، «بی بی» گفته می شود.

در ضمن آن مرد مرید مولانا جلال الدین بلخی در واقع آفِتاب را درست، یا بهتر است گفته شود نزدیک به درست تلفظ می گرده. زیرا اصل آفتاب = آوَ تاو = آبَ تاب = تابنده بر آب است. یعنی خورشید چون وقتی بر آب می تابد درخششی ویژه دارد، آن را آوَتاو = تابنده بر آب، نامیده اند. که حرف «و» به «ف» بدل شده. این همان صدای «فَ او» یا فِ دوم است که در فارسی با اینکه صدایش وجود دارد، حرف اش مشخص نشده. صدای این حرف در تالشی، کردی، آلمانی و زبان های سلاویان شرق وجود دارد.

آوَتاو = آوتاو = آفتاب، عبارت است از آب + فتحه ی مضاف + تاب = تابنده بر آب. این واژه به سبک زبان های کهن ایرانی شکل گرفته و واژه ای است مثل پرسَ پولیس، پیلَ تن و سراب = سرَ آب، که اینک بدون فتحه ی مضاف خود، پرس پولیس = شهرِ پرس، پیلتن = تنِ بزرگ و سراب = آبِ سَر = سر چشمه، تلفظ می شود.

کوتاه سخن: در واقع درست تر است اگر آفِتاب، آفَتاب = آبَ تاب = تابنده بر آب، تلفظ گردد. یعنی تلفظ درست و خیلی دقیق و ریشه ای ی آفتاب آن است که دارای فتحه ی مضاف باشد.

و به احتمال قوی، تلفظ آفِتاب، در بین بسیاری از ایرانیان یک عادت غلط نیست، بلکه همان قانون دستوری کهن است که کمی دِگر شده. یعنی فتحه به کسره بدل گشته بدون اینکه شکل واژگان زبان فارسی دری را به خود بگیرد.

اگر شکل واژگان فارسی را به خود می گرفت، آنوقت کسره ی مضاف توضیح دیگری می یافت. مثل پیلتن = تنِ بزرگ و ...
۵۶۹۷٨ - تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱٣۹۲       

    از : پریسا احمدیان

عنوان : نوشته زیبایی است
نمیدانم چه شخصیت هایی هستند که ناشناخته مانده اند، من دزفول را از نزدیک تجربه کرده ام. میدانم معنی و مفهوم خلاف آب شنا کردن یعنی چه!!!! من همیشه با احترام با کسانی که جامعه سنتی مثل درفول را به چالش کشیدن را با تحسین نگریسته ام. از شما به خاطر این بسیار سپاسگزارم. صمیمانه از شما سپاسگزارم
۵۶۹۷۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱٣۹۲       

    از : عاطفه

عنوان : یادت بخیر فریده
یادت بخیر فریده
۵۶۹۶٣ - تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱٣۹۲