از : عهدیه ص
عنوان : مجاهدین و کشتار ۶۷
نه تنها در این فاجعه اخیر باید انگشت اشاره را به سمت رهبری مجاهدین باشه بلکه در کشتار سال ۶۷ نیز رفتار نابخردانه مجاهدین سهم بسزائی در شکل گیری آن فاجعه داشته عنایت بفر مائید که مجاهدین در عملیات سراسر خطای صدام خواسته و رجوی تدارک دیده هزاران نفر را به کام مرگ فرستادند و همین موضوع بهانه ای شد برای ابراز خشونت بیشتر حکومت با مخالفین این خود نمونه ای دیگر از رفتار مشابه مجاهدین در "سی" خرداد ۱۳۶۰ میباشد عاقبت رفتار مجاهدین در سی خرداد دامن همه اپوزیسیون را گرفت و مسئله فقط به خود آنها ختم نشد همچنانکه در کشتار ۶۷ .
دوستان از بیان حقیقت ابائی نداشته باشید مجاهدین امروز همان نقشی را کم و بیش بازی میکنند که خمینی در پیش از انقلاب بازی میکرد متاسفانه این جریان فرقه ای در های خودش را به دنیای بیرون بسته حاضر به هیچ تاملی با دیگر جریانات نیست و لی همواره رفتار نابخردانه آنها تاثیرش را بر کل جامعه ای ایرانی خواهد بگذاشت.
۵۷۰٨۰ - تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱٣۹۲
|
از : آذر
عنوان : موی سپید, موی سیاه
شاید حقیقت این است که مجاهدین خلق راضی به ترک عراق نیستند چون در هوس پیشگامی اشغال ایران توسط دوستان نئوکان خود, سرنگونی جمهوری اسلامی و در نهایت جانشین شدن آن به همراه هوادارن داخلیی به شدت داغدار و وفادار خودند. در غیر این صورت ماندن ایشان در عراق پس از صدام,در محاصرهی آشکار سربازان عرب سپاه قدس و در کشوری که حکومتش آنها را نمی خواهد چون دشمنشان می داند, دیوانگی محض است. اگر فرض اول درست باشد, کشتار های اشرف شاید بهایی است که این سازمان آگاهانه می پردازد و از دست هیچ کس کاری ساخته نیست. اما فرض دوم است که جگر هر ایرانی انسان دوستی را می سوزاند. تفاوت مجاهد خلق با نویسندهی استحاله شدهی این مقاله( نخست مجاهد سپس مارکسیست و اکنون لیبرال) تنها مقدار صداقت در کردارشان است. یکی در جهنم اشرف به انتظار روز مبادا نشسته است و دیگری در فردوس زیباترین شهر جهان. یکی با گیسوان سپیده شده خون و خاک می خورد و در توهمی درد ناک رنج می برد و آن دیگری مرتب و آراسته مدام با رادیوی آمریکا مصاحبه کرده و...... آه که فقط دل سنگ است که بر سرنوشت نفرینی مجاهدین خلق نمی سوزد.
۵۷۰۷۱ - تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱٣۹۲
|
از : peerooz
عنوان : بی دقتی
بنا بر عادت خود در سعی بر کوتاه نویسی، کامنتی یک خطی به جدی- شوخی در باره " منسوب " به ریاست جمهوری نوشته بودم که ظاهرا " سانسور " شده است. لابد به این دلیل که در باره مطلبی چنین جدی ، مزه انداختن بیمزه است. منظور مزه انداختن نبود و نیست. در رسم الخط زبانی که با یک نقطه محرم مجرم میشود بی توجهی به املاء درست کلمات اگر شلختگی نباشد بی دقتی و سطحی نگریست. نه اینکه همه ما چنین نمیکنیم ولی مسئولیت " بزرگان " در این باره بسیار بیشتر است و به تاثیر نوشته لطمه میزند.
۵۷۰۶۷ - تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱٣۹۲
|
از : الف باران
عنوان : محکوم و یا تایید...!
تقریبا تمام سازمانهای ، احزاب سیاسی ، انجمنها ، روشنفکران ، آزادیخواهان ایران و سازمانهای بین المللی علیرغم تعلقات سیاسی و باورهای مدنی این عمل جنایتکارانه را محکوم کرده اند . تایید کنندگان این جنایت وحشیانه، حکومت ایران و ابزارهای ماشین سرکوب مردم ایران یعنی سپاه و بسیج بوده اند . کسانیکه از این قتل عام بطور مستقیم و یا غیر مستقیم دفاع می کنند و با لجاجت تمام به "اما" و "اگر"های تخیلی و بی مسئولیتی خود پافشاری مینمایند چه بخواهند و چه نخواهند عمل این جنایتکاران را تایید کرده اند . نظرات در برابر این حادثه فاجعه بار از دایره محکوم و یا تایید کردن تجاوز نمیکند. حتی بیطرفان هم مشمول تایید کنندگان خواهند بود .
پناهندگی افراد سازمان مجاهدین خلق زیر نظر کنوانسیونهای پناهندگی بین المللی و با توافق سازمان ملل متحد انجام گرفته است. حکومت عراق با زیر پا گذاشتن تمام قوانین حقوق بشری مرتکب این جنایت شده است.تمام کسانیکه که به تکیه گاه "بایدها" و "نبایدها" لمیده اند و سر سوزنی از "قوانین حقوق بشری" پایین تر هم نمی آیند ، میخواهند فقط افراد سازمان مجاهدین خلق در این مورد استثنا باشند ! ناگفته نماند که مبارزات گذشته سازمان مجاهدین خلق در افق تاریخ مبارزاتی ایران همچون ستارهای جاودانه خواهد درخشید . امید است که بازماندگان و مصیبت دیدگان این حادثه همدردی آزادیخواهان ایران را بپذیرند.
۵۷۰۶۱ - تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱٣۹۲
|
از : یک دوست
عنوان : دفاع از حقوق بشر
آقای درویش پور عزیز
درست به همان دلیل که برای من هم مثل شما حقوق بشر است که حرف اول را می زند خواهان محکوم کردن جنایتکار اصلی یعنی رژیم ایران هستم ولی در همان حال و در همان زمان که به خاطر دفاع از حقوق بشر سه هزار ایرانی مبارز، جنایتکار اصلی را محکوم می کنم، به خاطر دفاع از حقوق بشر همین سه هزار نفر، شیوه های بسیار زشت و شناخته شده دو رهبر مجاهدین برای نگاه داشتن این افراد در کام مرگی بیهوده که هیچ سودی از نظر مبارزاتی ندارد را هم مشارکت در این جنایت و جنایات مشابه می دانم.
حتی اگر نخواهم با صراحت هم این را بگویم لازم می دانم حداقل بر ضرورت توقف این شیوه های بسیار شناخته شده دو رهبر مجاهدین در حق این انسان های بی گناه پافشاری کنم، و نگذارم که آن دو با خیال راحت به بازی کثیف و تمام نشدنی خود با جان این سه هزار انسان ادامه دهند. سه هزار. سی ضربدر صد. سیصد ضربدر ده. سه هزار ضربدر یک.
خود شما آقای مهرداد درویش پور عزیز در کامنت خود نوشته اید «هر بار که به قرارگاه اشرف حمله و مجاهدین قربانی شدند، آنرا محکوم کردم.»
چند بار دیگر باید به این قرارگاه و لیبرتی حمله شود و شما چند بار دیگر باید آن را محکوم کنید؟
دفاع از حقوق بشر، با محکوم کردن نیست که تحقق می یابد. با یافتن مجموع عوامل دخیل در نقض حقوق بشر و مقابله همزمان با آن عوامل است که می توان از حقوق بشر دفاع کرد. موفق باشید.
۵۷۰۶۰ - تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱٣۹۲
|
از : مهرداد درویش پور
عنوان : اول حقوق بشر
فکر نمی کنم برای کسی ابعاد تفاوت دیدگاه های من با مجاهدین ناورشن باشد. از جمله در مورد قرارگاه اشرف، مبارزه مسلحانه، حضور مجاهدین درآن پایگاه و....
زمانی که در مجاهدین "انقلاب ایدئولوژیک" صورت گرفت و مریم رجوی به ریاست جمهوری برای مردم ایران "منسوب" شد، در مقاله ای به نام "جنسیت و قدرت در سازمان مجاهدین / نگاهی به ریاست جمهوری مریم رجوی" که در مجله راه آزادی و سیمرغ و کیهان چاپ لندن به چاپ رسید، ارزیابی خود را به تفصیل در باره آن سازمان و این پدیده گفتم. در روزنامه های سوئدی نیز هرگاه در این باره مورد پرسش قرار گرفتم، باز هم دیدگاه های خود را درباره این جریان به صراحت بیان کردم. اما هرگز از حقوق بشر مجاهدین همانند هر فرد دیگری چشم پوشی نکردم و تضمین امنیت آنان را تا خروج اشان از عراق خواستار شدم. هر بار که به قرارگاه اشرف حمله و مجاهدین قربانی شدند، آنرا محکوم کردم. حتی زمانی که سالها پیش دوست نزدیکم و رئیس وکلای بدون مرز "کنت لوئیس" درباره گرفتن وکالت مجاهدین که از او تقاضا کرده بودند با من رایزنی کرد، به صراحت دیدگاه عمیقا انتقادی خود را در باره این سازمان توضیح دادم. اما همان زمان به ایشان گفتم ضمن آن که باید مراقب باشد مورد بهره برداری های احتمالی تبلیغاتی قرار نگیرد، تاکید کردم حتما وکالت آنان را بر عهده گیرد تا از حقوق بشر آنان و از جمله حق حیات و امنیت آنان تا خروج از عراق دفاع شود. برای من ارزش های حقوق بشری نهادین شده تر از آن است که به دلیل تفاوت عمیق با دیدگاه های سیاسی و مشی و عمل این سازمان در باره حقوق بشر آنان سکوت کنم و یا طفره روم. دیگران که گویی فرصت گیر آورده اند تا به جای جنایت جنگی اسف بار در قرارگاه اشرف، با مجاهدین تصفیه حساب کنند، خود می دانند چه می کنند. برای من اما حقوق بشر حرف اول را میزند برغم هر انتقادی که به حضور آنان در اشرف و یا دیگر دیدگاه های مجاهدین داشته باشم.
۵۷۰۵۷ - تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱٣۹۲
|
از : masoud memar
عنوان : تفاوت ریشه ای
آقای صابری شما مسئله اصل و فرع را ذکر کردید. نسل انقلاب چنین دیدی داشت : همه با هم علیه حکومت پهلوی و مخالفت آقای خمینی با حق رای زنان را در گذشته یا نمیدید یا اگر میدید بشکل اصل و فرع مینگریست در واقع نسل انقلاب بر سر ( نخواستن ) چیزی اتحاد کرد. نسل امروزی بعد از سه دهه هزینه و تجربه بر سر ( خواستن ) چیزی اصرار دارد و فلسفه سنتی ( دشمن دشمن من دوست من است ) را بارها دیدیم که اعتقادی ندارد . برخی سیاستمداران با این فلسفه سنتی ٫ اگر مردم در انتخاباتی از امثال آقای خاتمی دفاع کردند گاهی تفسیر کردند به فریب دادن مردم یعنی در حقیقت مردم ناآگاهند که فریب میخورند ٫ نسل امروز تأکیدش و مبارزه اش واقعی است نه آرزوهای دست نیافتنی و همه را زیر ذره بین دارد و فرع مورد ذکر شما را اصل و حیاتی میداند
۵۷۰۵۱ - تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱٣۹۲
|
از : masoud memar
عنوان : جنایت
میگویند وقت انتقاد نیست ٫ سرف مخالفت با جمهوری اسلامی چه ربطی به آزادیخواهی و حقانیت دارد ٫ امثال لاجوردی ها کم نبودند در زندانهای پهلوی که بعد از انقلاب روی ساواک را سفید کردند. خب اینکه براندازند و مبارزه مسلحانه میکنند و بعضی ها را سازشکار قلمداد میکنند به جای خود چون به باورهایشان برمیگردد. ولی این فجایع ومسائل به سواستفاده از جان انسانها برمیگردد.
کدام پدری فرزندش را تنها بین هزاران قاتل رها میکند و بعد از تجاوز و قتل از حق انسانی فرزندش دفاع میکند در درجه اول افکار عمومی پدر را باید محکوم کند چون با منش قاتلین آشنائی کامل را دارند و اگر فرزندی جان سالم بدر برد باید به معجزه هم اعتقاد پیدا کرد.
با علم باینکه مخالفین صدام هر گوشه کنار کشور وجود دارند و دست و بال سپاه قدس در عراق باز و نزدیکی دولت آقای مالکی و ایران و بی ثباتی و بی قانونی حاکم و بمبگذاریهای دستجات مختلف روزانه ٫ با سقوط صدام انتظار میرفت رهبری مجاهدین حداقل همان روز اول تشکیل جلسه فوق العاده میداد و ضرورت خروج ساکنانش نه تنها از اشرف بلکه از خاک عراق را عملی میکرد. این را حتی چندین بار کنشگران سیاسی گوشزد کردند.
پای قرارداد و پیمان صلح رفتن در کشوری که دستجات علیه هم دست به کشتار همدیگر میزنند و حقوق شهروندی معنای واقعی ندارد صحبت از حقوق پناهندگی بیجاست.
اگر میلیونها دلاری که رهبری به جیب برخی سناتورهای آمریکائی و اروپائی برای خروج از لیست تروریستی ریخت صرف خروج این قربانیانی میکرد که از جوانی تا پیری در قرنطینه محبوس شده بودند الان همگی در امنیت کامل بسر میبردند. اصولأ فلسفه پناهندگی اینست که هر کسی امنیت جانی نداشته باشد به مکان امن میگریزد حتی بقیمت جانش.
وقت آن رسیده که حداقل احزاب دموکرات خارج از کشور خط قرمزها و رودربایستی را کنار بگذارد و کشتار کننده و کشتارگاه ساز را که بستر مناسب را آگاهانه مهیا میکند بیکسان و جدی محکوم کند که هر کسی اجازه بازی با جان انسانها را بخود ندهد. کار از مرز نقد و انتقاد عبور کرده .
باید فهماند کسی دیگر بازیچه کثافتکاریهائی مانند سینما رکس آبادان و حرم
معصومه و شهید بازیها نمیشود این پیام را باید قاطعانه داد که بازی کردن با جان انسانها برای اهداف سیاسی نزد ما جنایت محسوب میشود کسی که به شهادت اعتقاد دارد حداقل از جان خود مایه بگذارد و مردانه مانند چریکهای فدائی خلق در زمان شاه مبارزه کند اعتباری که سازمان در جامعه پیدا کرد به حقانیت خط مشی نبود بلکه به صداقت افراد برمیگشت و رهبری از خارج و مکان امن نان شهید پروری نمیخورد بلکه در صف مقدم بود.
۵۷۰۵۰ - تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱٣۹۲
|
از : آگاه
عنوان : بار جنایت یکی چیزی از بار جنایت آن دیگری کم نمی کند
کسانی که از مسئولیت خانم و آقای رجوی در به کام مرگ بیهوده فرستادن حدود سه هزار ایرانی شرافتمند و مبارز در عراق حرف می زنند و خواهان تأکید بر مسئولیت این دو هستند تا این فاجعه برای بار چندم تکرار نشود گمنامان سایبری رژیمی نیستند که به این نوع جنایت ها دست می زند.
اگر به دنبال «گمنامان» سایبری (با نام های کامل اما قلابی، یا حتی گاهی واقعی) در این کامنت ها می گردید به کسانی توجه کنید که می خواهند مسئولیت آن آقا و خانم را انکار کنند یا موکول به بعد از خدای ناکرده کشتار بعدی کنند.
این فقط ولی فقیه رژیم نیست که «سربازان گمنام« یا با نام دارد. رقیب او که ولی فقیه بخشی از اپوزیسیون است و عنوان ولی فقیه را به «رهبر ایدئولوژیک» تغییر داده است و مهدی ابریشمچی (دست راست او) با صراحت می گوید و تکرار می کند که او «فقط به خدا پاسخگو ست»، «او مسئول مجاهدین است، و مسئول او هم خداست» هم سربازان گمنام و با نام سایبری زیادی دارد!
۵۷۰۴۷ - تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱٣۹۲
|
از : جواد آزموده
عنوان : گمنامان سایبری
خواندن برخی نظرات این حس را در من القا میکند که نویسندگان سخت کوش با اضافه کاری و البته با وضو مشغول نوشتن کامنت بوده اند. در تکمیل کاری که به اذعان یکی از سرکردگان جانیان از عملیات مرصاد هم برایشان مهمتر بوده.
تاریخ این رژیم فاشیستی عجین با جنایت و کشتار است . عده ای میکشند و آن دیگران وضع را عادی جلوه میدهند.
ترس از دست رفتن سکان غارت و چپاول جنون کشتار این دژخیمان را عمیق تر کرده. روزی که دور نیست به اختیار یا به اجبار باید پاسخگو باشید.
روزی که بسیار نزدیک است
روزی که باز کبوترهایمان را پرواز خواهیم داد.
روزی که درهای خاوران را گشوده ایم
روز لبخند
روز بوسه
روز شادی
روز آزادی
۵۷۰۴۱ - تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱٣۹۲
|
از : اختیاری
عنوان : در کنار محکوم نمودن این جنایت ضدبشری
با فرض اینکه دانسته های تاکنونی ما در باره این جنایت عین حقیقت است و هیچ چیز دیگری جز حقیقت نمی باشند؛ من فکر میکنم در کنار محکوم نمودن این جنایت ضدبشری (در کنار محکوم نمودن این جنایت ضدبشری)، باید بر اصل خروج این افراد از عراق و نقش رجوی در ممانعت از خروج آن انسانهای گرفتار آورده و گرفتار آمده درمیان دو تیغه غالب و تبعیدی ارتجاع و تبدیل آن انسانها به "محافظین اموال" و ...، یعنی گوشت دم توپ جانیان، دژخیمان و جنایتکاران هم تاکید کرد.
بر اساس شناخت خود از رجوی و ماهیت تشکیلات او من یقین دارم عدم تاکید ما بر اصل خروج این افراد به اماکنی که در آنجا امکان دسترسی نسبی آزاد به اطلاعات وجود دارد؛ موجب خواهد شد که رجوی در راستای اسیر نگاه داشتن آن افراد در عراق، همچون گذشته از اینگونه نوشته ها نه تنها در جهت انفعال افکار عمومی بلکه در سرسراهای قدرت و بند و بست های پس و پشت پرده نیز سوء استفاده کند. یک دسته از نظرهای در حاشیه مطلب حاضر خود گواهی صادق بر مدعای من است.
و بدین ترتیب؛ متاسفانه و سوگوارانه و غمگنانه میگویم ما شاهد بار ....، ششم و هفتم و هشتم و .... چنین کشتارهایی همانگونه که در گذشته، در آینده نیز خواهیم بود.
۵۷۰٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱٣۹۲
|
از : حامد صابری
عنوان : ابراز تاسف
با تشکر از مطلب وزین و منطقی شما باید بگویم که از خواندن بعضی از کامنتها فهمیدم که راه درازی تا آزادی کشور در پیش داریم انسان حیرت میکند وقتی می بیند که کسانی که ادعای آزادیخواهی و روشنفکری دارند از درک این موضوع ساده عاجزند که الان زمان رسیدگی به پرونده مسعود رجوی نیست . انسانهایی سلاخی شده اند و باید از حقوق انسانی آنان دفاع کرد اینکه هدف رهبری مجاهدین چیست و انتقادهایی که به آنان وارد فرع بر این مسئله است
۵۷۰٣۱ - تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱٣۹۲
|
از : یدالله ب
عنوان : جرثومه
آقای درو یش پور آنچه را که در مورد مجاهدین میدانید را با صراحت بیان بفر مائید همه ما منظور همه کسانی که دل در گروی آینده بهتر و دمکرات تری برای ایران دارند نگران رفتا ر های فرصت طلبانه غیر اخلاقی و قدرت طلبانه این سازمان سکتاریستی هستند شما میدانید که این سازمان آمادگی کامل دارد تا برای رسیدن به قدرت دست به هر جنایتی بزند شما ۳۰ خرداد شصت را فراموش کردید مگر کشتگان آن سالها جوانهای مجاهد نبودند چقدر رهبری این سازمان در قبال اعضاء خودش مسئول بود هزاران جوان را در خیابانها رها کردند و خود به محل امن فرار کردند. مگر در عملیات فروغ رهبری در عراق نماند و لشگری از هوادران را به دستور صدام به سیاهچال مرگ روانه نکرد . که اگر نمیکرد و از فرمان صدام سرپیچی میکردند برادر مسعود قطعا باید از بسیار امکانات بعدی هم چشم پوشی میکرد چقدر افراد بیگناه کشته شد و در پایان رجوی اظهار داشت که افراد آنطور که باید و شاید خوب و فداکارانه رفتار نکردند وگرنه نتیجه چیز دیگری بود (انقلاب ایده لوژی) را فراموش کردید. همین حالا چرا اینقدر اصرار بر ماندن در عراق دارند فقط و فقط به این امید که شاید در جنگ احتمالی با ایران بتوانند صاحب نقشی باشند و اصلا و ابدا اهمیتی برای جان کسی قائل نیستند شما یک لحظه از خودتان سئوال کنید چرا باید صد نفر از کادر های قدیمی سازمان بطور خلع سلاح در معرض حمله نیر وهای عراقی و جمهوری اسلامی رها شوند .چرا کادر های پائین تر را به لیبریتی فرستادند ولی کادر های اصلی و قدیمی را در اشرف نگاه داشتند.
الان در دل مریم و مسعود قند آب میکنند چون به بهانه "شهادت" این افراد در صدر بسیاری از اخبار قرار میگیرند همان شیوه سابق ، دفتری از عکس شهدا که هر چه قطور تر برای برادر رجوی و خواهر مریم جالب تر این جریان مذهبی سکتاریستی بد ترین خصوصیاتی را که ما ایرانیان همگی با هم داریم را در خود جمع کرده تزویر و دروغ وخود شیفتگی مطلق تمامی پیکره این جریان را در بر گرفته و در کمال تاسف کسی جرات پرداختن به این جر ثومه فساد را ظاهرا نداره و به بهانه های متفاوت پرداختن به این مهم به تاخیر میفتد
۵۷۰۲٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ شهريور ۱٣۹۲
|
از : masoud memar
عنوان : جان انسانها
جنایت جنایت است و شدیدأ محکوم است . مهم یافتن مسبب واقعی و بررسی علل این فجایع است .اولین نکته ای که مورد توجه رهبری مجاهدین بعد از سقوط صدام ٫ با سابقه همکاری با حزب بعث میبایست قرار میگرفت ٫ خروج هر چه سریعتر ساکنین ٫ نه تنها از اشرف بلکه خروج فوری از خاک عراق بود. این نکته حتی چندین بار از سوی کنشگران سیاسی و مدنی مطرح شد. نفوذ حزب الله در عراق و نزدیکی مالکی به آنها ٫ همینطور مسلح بودن جناحهای مخالف صدام و فراهم بودن امکان انتقامجوئی از آنها بر کسی پوشیده نبود . با توجه به توانائی مالی رهبری این مهم میبایست در دستور کار قرار میگرفت٫ گویا خرجهای میلیونی به سناتورهای آمریکائی و انگلیسی برای خروج از لیست آنها بعنوان سازمان تروریستی مهمتر بود. چطور رهبران و برخی از آنها با وجود همین لیست جزو پناندگان محسوب میشدند و بعنوان تروریست در زندان بسر نمیبردند چه رسد به عضو ساده ٫ گویا با این اقدام تشکل مورد نظر رهبری امکان حیات نداشت.
این انسانها بیش از ۳۰ سال در قرنطینه ای حبس شده اند که اجازه ارتباط با محیط جامعه ٫ مطالعه آزاد و شنیدن اخبار و تحلیل خارج از محدوده دسترسی ٫ ارتباط با خانواده را نداشتند یا حداقل اجازه مصاحبه با خبرنگاران آزاد بدور از چشم رهبری هم برایشان میسر نبود اجازه داشتن فرزند هم از آنها سلب شده بود ٫ متأسفم برای تک تک این انسانها که فقط باید نفس میکشیدند و این طور وحشیانه جانشان را از دست دادند ٫ گویا قربانی شدنشان و بسته ماندن دهانشان برای عده ای سرنوشت ساز میباشد .
این نوع به قتلگاه فرستادن انسانها توسط رهبری مجاهدین بار اول نیست ٫ یادتان باشد در سال ۶۷ و در آستانه پایان جنگ ٫ عملیات فروغ جاویدان از خاک عراق توسط مجاهدین ٫ که هر انسان نظامی و غیر نظامی میداند که حتی شانس گرفتن یک ده را هم نداشتند چه رسد به سرنگونی حکومت ٫ نتیجه سرنوشت سازی برای جامعه روشنفکری ٫ مدنی و سیاسی آن رقم زد که به عنوان فاجعه ملی ثبت شد.
الآن هم با عقب نشینی مشروط افراطیون در صحنه سیاسی ٫ سپاه بیانیه قدردانی از عملیات و نهایت خرسندی صادر میکند و وزارت امور خارجه هم جرأت محکوم کردن شفاف این جنایت را ندارد ٫ چون در آرایش سیاسی به حمایت از مجاهدین تعبیر میشود و سوژه ای ایده آل به آقای حسین شریعتمداری ها بعنوان کادو تقدیم میشود. خواه ناخواه سود به کیسه معروف لاجوردی ها و رجوی ها میریزد.
از طرفی در اجلاس ژنو ۲ پیش رو ٫ بنفع عربستان خواهد بود که ایران و سوریه در موضع ضعف شرکت کند. یکی با پرونده تازه تروریستی یکی با استفاده از سلاح شیمیائی .
این وسط تنها چیزی که مطرح نیست جان انسانهاست.
۵۷۰۲۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ شهريور ۱٣۹۲
|
از : یک دوست
عنوان : ضرورت
مهرداد درویش پور عزیز
ضمن تشکر از احساس مسئولیت شما لازم است دوستانه یادآوری کنم که به نظر من در هر نوشته ای که جنایت اخیر و جنایات مشابه را محکوم می کند، اگر بر ضرورت خروج هرچه سریع تر نفرات مجاهدین از عراق، و مقابله با کارشکنی های بسیار واضح شخص مسعود و مریم رجوی در این مسیر تأکید نشود، نتیجه کار دقیقاً همانی حواهد شد که مسعود رجوی و همسر او می خواهند:
یک عده از این افراد به شکلی که هرچه فجیع تر باشد برای این دو نان و آب دار تر خواهد بود کشته شوند، تا حالا که نمی شود از طریق طبیعی و عاقلانه نیرو های اپوزیسیون را به خود جذب کرد، آن ها را در یک فضاسازی عاطفی با خود همراه ساخت.
نفرات ما در عراق کشته بشوند تا عواطف دیگران به ما جلب شود. حال آن که خود ما زمینه این کشتار ها را فراهم آورده ایم.
۵۷۰۰۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ شهريور ۱٣۹۲
|
از : اختیاری
عنوان : در کنار محکوم نمودن این جنایت ضدبشری
من فکر میکنم در کنار محکوم نمودن این جنایت ضدبشری (در کنار محکوم نمودن این جنایت ضدبشری)، باید بر اصل خروج این افراد از عراق و نقش رجوی در ممانعت از خروج آن انسانهای گرفتار آمده درمیان دو تیغه غالب و تبعیدی ارتجاع و تبدیل آن انسانها به "محافظین اموال"، و ... یعنی گوشت دم گلوله دژخیمان هم تاکید کرد.
عدم تاکید ما بر اصل خروج این افراد به اماکنی که دسترسی نسبی آزاد به اطلاعات وجود دارد؛ موجب خواهد شد که رجوی در راستای اسیر نگاه داشتن آن افراد در عراق، همچون گذشته از اینگونه نوشته ها نیز سوء استفاده کند.
و بدین ترتیب؛ متاسفانه و سوگوارانه و غمگنانه میگویم ما شاهد بار ....، ششم و هفتم و هشتم و .... چنین کشتارهایی همانگونه که در گذشته، در آینده نیز خواهیم بود.
۵۷۰۰۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱٣۹۲
|
از : مهرداد درویش پور
عنوان : مسئولیت رهبران مجاهدین بر کسی پوشیده نیست
دوست گرامی، فکر نمی کنم آنقدر با نظرات من ناآشنا باشید که ندانید درباره مسئولیت رهبران مجاهدین در رابطه با نگا داشتن مجاهدین در کمپ اشرف چگونه می اندیشم. اما موضوع این مقال اعتراض به کشتار کسانی است که حیات حق ابتدایی آنها همچون هر فرد دیگری مستقل از دیدگاه ها و خطاهای و اختلافات ما با آنها سلب شده است. نمی دانم می دانید یا نه کشتن اسیر حتی در خشن ترین جنگ ها نیز جنایت جنگی محسوب می شود، مستقل از این که دو طرف این جنگ چه کسانی هستند. فکر می کنم توقع احترام به حقوق بشر و اعتراض به نقض آن توسط مدعیان دمکراسی و آنرا تابع اختلافات عمیق سیاسی ما با این و آن سازمان قرار ندادن توقع بسیار بالایی نیست! و یا شاید ما از درونی کردن این ارزش ها هنوز بسیار دوریم و دیدگاه های سیاسی اما بر معیارهای حقوق بشری اما سایه می اندازد.
۵۶۹۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱٣۹۲
|
از : عبدالله م
عنوان : رهبری مجاهدین
آقا شما یا نمیدانید و یا خود را به ندانستن میزنید. رهبری مجاهدین از اینطور وقایع استقبال میکند و اساسا این افراد در کمال تاسف در آنجا بعنوان گوشت دم پوپ هستند . آنجا هستند تا این فجایع اتفاق بیفتد که رهبری مجاهدین برای مظلوم نمایی بتوانند از آنها استفاده کنند وگرنه برای رهبری این جریان با سرمایه های میلیاردی و امکاناتی که در اختیار دارند خارج کردن این تعداد کاری ندارد فراموش کردید اصرار رهبری سازمان برای حفظ این افراد در پادگان اشرف را آیا این اولین بار است که چنین فجایعی داره اتفاق میفتد و آیا خیال میکنید بعد چنین فجایعی رهبری مجاهدین تلاشی برای خارج کردن بقیه میگیرد پاسخ منفی است. از این بابت متاسفم و این رفتار مغایر با حقوق بشر و انسنیت است ولی در خصوص دلائل باید انگشت اشاره ابتدا به رهبری مجاهدین و سپس به قاتلان و جنایتکارانی باشد که چنین فجایعی را مرتکب شده اند.
در کمال تاسف سازمانهای سیاسی ایران در مورد مجاهدین به همان اشتباهی دچارند که پیش از انقلاب در مورد روحانیون مرتکب شدند یعنی نادیده گرفتن این خطر بلقوه برای فردای ایران همین مظلوم نمایها باعث این میشود که کسی جرات انتقاد از رهبری این جریان فاسد و سکتاریستی را بخودش ندهد حال اینکه این جریان خودش توانائی با لائی برای خلق چنین فجایعی را دارد
۵۶۹٨۶ - تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱٣۹۲
|