ملی‌گرایی ایرانی‌ـاسلامی و ترور، آغاز شکست‌خوردن روند اعتدال


ریوار آبدانان


• دولت اعتدال و تدبیر از همان بدو روی کار آمدن خود نشان داد که احمدی‌نژادیسم و ذهنیت ملی‌گرایی ایرانی‌ـ اسلامی تا چه سطح ذهن دست‌اندرکاران و سیاسیون ایران را بیمار ساخته است. با تداوم این روند، ایران خود را هرچه بیشتر به سمت بحرانهای حاد از نوع عراق و سوریه خواهد برد. پیداست که ممکن است کلید روحانی در قفل بسته‌ی بحران ایران بشکند و بحران‌ را از این که هست دشوارتر سازد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱٣ شهريور ۱٣۹۲ -  ۴ سپتامبر ۲۰۱٣


دولت تدبیر و اعتدال با شعار آمد اما به نظر می‌رسد که قادر نیست تفاوتی ماهیتی با دولت احمدی‌نژاد از خود نشان دهد. این مسئله در دو مورد اساسی خود را نمایان می‌سازد. اول در برخورد بسیار ملی‌گرایانه نسبت به خلق‌ها و فرهنگ‌های ایران. دوم در برخورد نظامی و سرکوب‌گرانه علیه مخالفان که البته بهای آن را نیز به نیروهای جهانی پرداخته است؛ یعنی در ازای انعطاف در سیاست خارجی، خود را در سیاست‌های خشونت‌آمیز و تندروانه‌ی داخلی آزاد می‌بیند. این مسئله نشان می‌دهد که دولت روحانی اگر با همین ژست و برخورد سیاسی ادامه دهد، حتی می‌تواند تندروتر و خشن‌تر از دولت احمدی‌نژاد باشد.
برنامه‌هایی نظیر تدوین حقوق شهروندی و رفع تبعیض علیه خلقهای ایران با وجود فضایی که دولت روحانی رفته‌رفته آن را حاکم می‌نماید امکان‌پذیر نیست. آنچه به راحتی می‌توان از سیاست‌های این دولت برداشت نمود این است که درصدد منحرف‌سازی مسائل است. به‌ویژه این امر در مسئله‌ی خلقهای ایران و مسئله‌ی کورد خود را نشان می‌دهد. تلاش می‌شود سطح مطالبات و خواست‌های دموکراتیک خلق‌ها به حداقل تقلیل‌دهی شود. هم فشار اقتصادی ناشی از تحریم و هم تجربه‌ی تلخ مردم از دوران احمدی‌نژاد را به‌عنوان ابزار در این راه به کار می‌گیرد. اینکه وزیر، استاندار و برخی مناصب حکومتی به افراد بومی سپرده شود بدون اینکه اجماعی دموکراتیک بر سر حل مسائل صورت گیرد و خواست جامعه مبنا قرار گیرد، تنها نوعی فضاسازی ساختگی جهت فریب اذهان خواهد بود. در برابر بحران پیش روی ایران، اعتدال و تدبیر تنها از یک راه ممکن است و آن نیز گشایش دموکراتیک است. نه برخورد ملی‌گرایانه در قبال فرهنگ‌ها می‌تواند اعتدال باشد و چاره‌آفرین(نظیر پارسه‌خواندن کشور ایران، خرده‌فرهنگ نامیدن فرهنگ خلق‌های غیرفارس و بحث از تلاش‌های هژمونی‌خواهانه تحت نام زبان و فرهنگ فارسی‌ـ‌ اسلامی) و نه برخورد خشونت‌طلبانه و ترور علیه مخالفان(نظیر قتل‌عامی که در قبال مجاهدین خلق در کمپ اشرف صورت گرفت).
بنابراین دولت اعتدال و تدبیر از همان بدو روی کار آمدن خود نشان داد که احمدی‌نژادیسم و ذهنیت ملی‌گرایی ایرانی‌ـ اسلامی تا چه سطح ذهن دست‌اندرکاران و سیاسیون ایران را بیمار ساخته است. با تداوم این روند، ایران خود را هرچه بیشتر به سمت بحرانهای حاد از نوع عراق و سوریه خواهد برد. پیداست که ممکن است کلید روحانی در قفل بسته‌ی بحران ایران بشکند و بحران‌ را از این که هست دشوارتر سازد.