اعتراضاتی که از وضعیت جامعه می گویند
نگاهی به یک اعتصاب مهم کارگری در آمریکا


ناصر اصغری


• وزیر کار دولت اوباما که واکنش نشان داده است، گفته است که دولت ایشان در حال رایزنی درباره افزایش حداقل دستمزد به ۹ دلار است. این اما غیرمستقیم اشاره به افزایش دستمزد این کارگران اعتصابی به این حداقل دستمزد جدید است. اما خواست کارگران اعتصابی، افزایش دستمزد به ۱۵ دلار است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۰ شهريور ۱٣۹۲ -  ۱۱ سپتامبر ۲۰۱٣


روز ٢٩ اوت ٢٠١٣، هزاران تن از کارگران حدود هزار غذاخوری fast food مثل مک دونالد، بهمراه فعالین کارگری و دیگر حامیان آنها در ٦٠ شهر از سراسر ایالات متحده آمریکا در اعتراض به پایین بودن سطح دستمزدها و مطالبه حق متشکل شدن، دست به اعتراض زده و بعضی از مراکز کار را نیز برای لحظاتی اشغال کردند. این اعتراض از آن نوع اعتراضات است که از چند جهت حائز اهمیت هستند. این کارگران در مقعطی از تاریخ این کشور دست به اعتراض زدند که اعتراض کارگری به این شیوه چندان مرسوم نیستند. می گویم "به این شیوه" چرا که اعتراضات دسته جمعی بدون متشکل بودن در اتحادیه های کارگری، در کشورهای غربی و شاید بیشتر از هر جای دیگری در خود آمریکا، به ندرت اتفاق می افتند. اعتراض این کارگران که نه تنها در هیچ تشکلی متشکل نیستند، بلکه یکی از خواسته هایشان حق ایجاد تشکل کارگری بود، در یک چنین بعدی نه تنها چشم و گوش خود کارگران را باز کرد، بلکه موقعیت کل جامعه را نیز به زیر نورافکن برد.

موقعیت کارگران اعتصابی
کارگران این نوع رستورانها را سنتا جوانانی تشکیل می دادند که پاره وقت، به همراه مشغول بودن به تحصیلات دبیرستانی و گاها هم کالج، ساعاتی را نیز در این نوع رستورانها مشغول به کار می بودند. متوسط سن این کارگران چیزی حدود ١٥ و یا ١٦ سال (به احتساب سن کارفرمایان و روسا) می شد. دستمزد این کارگران تقریبا همیشه در سطح حداقل دستمزد بوده است. امروزه اما متوسط سن این کارگران ٢٨ سال است و دو سوم آنها را زنان، که متوسط سن آنها ٣٢ سال است، تشکیل می دهند. این "٢٨" ساله ها همچنان حداقل دستمزد را دریافت می کنند و این حداقل دستمزد هم تنها منبع درآمد اکثر این کارگران است. درصد و شمار کارگرانی که در کنار این کار به تحصیل مشغول هستند، به شدت افت کرده است. مهم است که خواننده به این نکته توجه کند که این "٣٢" ساله ها حداقل دستمزد دریافت می کنند و اکثر آنها مادران سرپرست خانواده دارای یک یا دو فرزند خردسال هستند.
دستمزد این کارگران، که گفتم همیشه دور و بر حداقل دستمزد است، ٧ دلار و ٢٥ سنت است (چیزی حدود ١٥ هزار دلار در سال برای کارگران تمام وقت، که اشتغال تمام وقت در این بخش از محالات است!). رستورانها قریب به اتفاق این کارگران را طوری استخدام می کنند و ساعاتشان را طوری تنظیم می کنند که قانونا از پرداخت مزایا و بیمه ها در بروند.
اداره کار آمریکا تعداد کارگران شاغل در این بخش از رستورانها را ٣ میلیون نفر برآورد کرده که بخش قریب به اتفاق آنها پاره وقت مشغول به کار هستند و از بیمه ها و مزایای کارگران تمام وقت بی بهره هستند. این کارگران نمی توانند مثل کارگران رستورانهای معمولی (که آنها هم تقریبا حداقل دستمز دریافت می کنند) روی انعام مشتریان، که در بسیاری از موارد به چیزی حدود دو برابر دستمزدشان می رسد، حساب باز کنند.

ادعاهای مدیران
مدیران این بخش و وکلایشان ادعا کرده اند که تنها نزدیک به ١٠ درصد از کارگران حداقل دستمزد دریافت می کنند. اما جالب است که بدانیم دستمزد بخش اعظم و قریب به اتفاق کارگران به ٨ دلار هم نمی رسد! یعنی بین ٧.٢٥ و ٨ دلار! مهمتر و جالبتر اینکه متوسط دستمزد این کارگران، با احتساب مدیران و کارفرمایان رده پائینتر فقط ٩.٠٨ است! این در حالی است که به گفته یکی از کارگران اعتصابی فقط رستوران مک دونالد ٥ میلیارد دلار سالانه سود می برد.
یکی دیگر از ادعاهای مسخره مدیریت این بخش این است که کار در این بخش به این کارگران امکان می دهد که در آینده خود به رده مدیری ارتقاء بیابند و یا صاحب چنین رستورانهایی بشوند. یکی از کارگران گفته است که این ادعا پوچ فقط مایه سرگرم کردن کارگران بوده است.
مضحکتر اینکه بنابه ادعای این مدیران، قرار است ٣ میلیون نفر با شروع از ٧.٢٥ در ساعت صاحب چنین رستورانهایی بشوند و یا روزی مدیرانی بشوند که در سطح صاحبان مک دونالد درآمد داشته باشند! ادعایی پوچ و مسخره!

واکنش دولت
وزیر کار دولت اوباما که واکنش نشان داده است، گفته است که دولت ایشان در حال رایزنی درباره افزایش حداقل دستمزد به ٩ دلار است. این اما غیرمستقیم اشاره به افزایش دستمزد این کارگران اعتصابی به این حداقل دستمزد جدید است. اما خواست کارگران اعتصابی، افزایش دستمزد به ١٥ دلار است. شایان ذکر است که در کانادا و آمریکا کمپینی در جریان است که خواهان افزایش حداقل دستمزد به ١٥ دلار است.
تحقیقات به عمل آمده نشان می دهند که حداقل دستمزد در شهری مثل نیویورک برای یک زندگی همسطح با خط فقر، باید ٢٠ دلار باشد. من که یک بار برای اعتراض به حضور احمدی نژاد در سازمان ملل به نیویورک رفته بودم، حقیقتا تعجب می کنم که رقم فوق ٣٠ دلار اعلام نشده است!

تاکتیک ارعاب
اعتصابات کارگری همیشه با ارعاب، به شیوه های مختلفی از جانب مدیریت و دولت آنها همراه است. یکی از سخنگویان کارفرمایان گفته است که کارگرانی که مطالبه ١٥ دلار دستمزد در ساعت را مطرح کرده اند، نمی توانند هم خدا را داشته باشند و هم خرما را. او می گوید که در این صورت کارفرمایان مجبورند شمار کارگرانشان را به همان نسبت تقلیل بدهند! (یعنی به بیشتر از نصف تقلیل بدهند.)
سخنگوی مک دونالد هم برای عقب راندن حمایتهای وسیعی که از این کارگران شده است، دست به مرعوب کردن کل جامعه زده است! گفته است که اگر شرکتشان مجبور به افزایش دستمزد بشود، نهایتا مجبور است که این هزینه را بر دوش مراجعه کنندگان بیاندازد: یعنی قیمت اجناسش را بالا ببرد.
جامعه آمریکا یکی از ناامن ترین جوامع کشورهای غربی است. با این وضعیت بارها زیر خط فقر دستمزدها که دهها میلیون کارگر را شامل می شود، می شود حدس زد که ریشه این ناامنی چه چیزی می تواند باشد!

====
شاید نزدیکترین معادل فارسی برای fast food، ساندویچی و یا اغذیه فروشی باشد.
٨ سپتامبر ٢٠١٣