پیرامون کشتار مجاهدین در اشرف
ضرورت اقدام برای روشن شدن سرنوشت هفت گروگان ایرانی در عراق



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲٣ شهريور ۱٣۹۲ -  ۱۴ سپتامبر ۲۰۱٣


اخبار روز - سهراب مبشری: به گزارش منابع سازمان ملل متحد، فاطمه سخایی، وجیهه کربلایی، محبوبه لشکری، فاطمه طهوری، لیلا نباهت، صدیقه ابراهیم‌پور و کمال نیکنامی در جریان حمله یکشنبه ده شهریور به اردوگاه اشرف ناپدید شده اند. این افراد از نظر سازمان ملل متحد، پناهجوی سیاسی محسوب می شوند و دولت عراق مسئول حفظ جان آنهاست.
البته این انتظار از دولت نوری المالکی که سرنوشت هفت گروگان ایرانی در عراق را روشن کند، آن هم در شرایطی که دولت مالکی و متحد و حامی آن، حکومت ایران، متهمان اصلی جنایت دهم شهریور در اردوگاه اشرف اند، انتظار واقع بینانه ای نیست. اما دولت ایالات متحده آمریکا در مورد امنیت بیش از ۲٨۰۰ تن از ساکنان پیشین اردوگاه اشرف مسئولیت دارد و باید در برابر سرنوشت آنها پاسخگو باشد. اگر فشار لازم از سوی واشینگتن به بغداد وارد آید، دولت مالکی که در شرایط اشغال عراق توسط نیروهای آمریکایی بر سر کار آمده است، نمی تواند تقاضای احتمالی جدی آمریکا برای روشن شدن سرنوشت هفت ایرانی نامبرده را نادیده بگیرد.
باید از دولت آمریکا به طور جدی خواست به مسئولیتش عمل کند، مسئولیتی که از حمله ده سال پیش آمریکا به عراق ناشی می شود و در همه سالهای پس از ۲۰۰٣ نیز در رفتار و موضعگیری های مقامات آمریکایی بازتاب یافته است. دولت آمریکا نمی تواند از این مسئولیت شانه خالی کند. نیروهای آمریکایی بودند که مجاهدین خلق ایران را خلع سلاح کردند. مقامات آمریکایی همواره می دانستند که بی دفاع گذاشتن مجاهدین در برابر نیروهای متحد حکومت ایران در عراق، که هزاران نیروی مسلح، و نیز به ویژه از هنگام روی کار آمدن مالکی، به طور روزافزون مواضع کلیدی در ارتش و سازمانهای نظامی و امنیتی عراق را در اختیار دارند، به معنای صدور مجوز کشتار مجاهدین است. آگاهان به شرایط عراق و مدافعان حقوق بشر از سالها پیش در این مورد هشدارها دادند، هشدارهایی که حملات متعدد مسلحانه به مجاهدین در کمپهای لیبرتی و اشرف بر اهمیت و ضرورت آن صحه گذاشت. پیش از فاجعه دهم شهریور امسال نیز در موارد متعدد، ساکنان اشرف و لیبرتی توسط مهاجمان مسلح مورد حمله قرار گرفته بودند. این حملات تا قبل از ده شهریور نیز قربانیانی گرفته بود، قربانیانی که نام و نشان دارند.
اما حمله دو هفته پیش، اوج جنایت علیه پناهجویان ایرانی در عراق بود. به تأیید بازرسان سازمان ملل که در اردوگاه اشرف، اجساد پنجاه و دو تن از مجاهدین را شمرده اند، و به شهادت تصاویر منتشر شده در اینترنت، حادثه دهم شهریورماه، جنایتی هولناک علیه گروهی از هموطنان غیرمسلح ما بوده است. شهادت بازرسان سازمان ملل و تصاویر منتشرشده، حاکی است شماری از جان باختگان، در حالی که دستهایشان از پشت بسته شده بود از فاصله نزدیک و با شلیک گلوله به سر و سینه آنها به قتل رسیده اند.
سخنان متناقض مقامات ایرانی و عراقی در مورد فاجعه دهم شهریور، حکم دروغهایی را دارد که مجرمان اصلی را لو می دهد. در حالی که مقامات دولت مالکی احتمالا بابت محذورهایی که در روابط با آمریکا و سازمان ملل دارند، مدعی بی خبری از حادثه دهم شهریور شده اند و ادعای مضحک کشته شدن مجاهدین در «درگیری های درونی» را مطرح کرده اند، مقامات حکومت ایران، از فرماندهان سپاه پاسداران گرفته تا وزیر اطلاعات دولت روحانی، نتوانسته اند یا نخواسته اند خشنودی خود از فاجعه دهم شهریور را پنهان کنند. سید محمود علوی که تا قبل از منصوب شدنش به وزارت اطلاعات کمتر کسی نام او را شنیده بود، در سخنانی، سازمان مجاهدین را «گروهک گمنام» خوانده است (معلوم نیست اگر این سازمان فقط یک «گروهک گمنام» است چرا وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی در مورد آن کنفرانس مطبوعاتی می گذارد). به ادعای مقامات جمهوری اسلامی، «ملت عراق» روز ده شهریور از سازمان مجاهدین «انتقام» گرفته است. بدین ترتیب، سران سپاه و وزیر اطلاعات، اعترافی کرده اند که جز لو دادن خود و حکومت عراق نمی توان نامی بر آن گذاشت. همه می دانند که از نظر جمهوری اسلامی، «ملت عراق» یعنی دار و دسته مالکی و نیروهای مسلح شیعه که توسط سپاه قدس سازماندهی شده اند.
هرچند برخی نیروهای سیاسی اپوزیسیون، فاجعه دهم شهریور را محکوم کرده و به درستی انگشت اتهام را به سوی جمهوری اسلامی و حکومت عراق نشانه رفتند، اما به نظر می رسد اغلب نیروهای سیاسی ایران از ترس اینکه مبادا به همکاری با مجاهدین متهم شوند، وظیفه خود می دانند در هر موضعگیری در مورد فاجعه اشرف، گریزی هم به صحرای کربلا بزنند و به مسئولیت رهبری مجاهدین در قبال اعضای این سازمان همان قدر بپردازند که به جنایات جمهوری اسلامی علیه مجاهدین. این گونه تقسیم مساوی مسئولیت، آن هم در شرایطی که مزدوران و متحدان جمهوری اسلامی به این سادگی و گستاخی، دسته دسته آدم می کشند، نوعی تبرئه کردن جنایتکاران است.
نیروهای سیاسی ایران به جای این به نعل و به میخ زدنها، باید صدای خود را در مطالبه روشن حقوق بشری از دولت آمریکا و سازمان ملل یکی کنند. کشتار پنجاه و دو انسان نشان داد دشمنان مجاهدین از هیچ جنایتی علیه آنان ابایی ندارند. اکنون اولا باید از دولت آمریکا خواست از نفوذ خود برای روشن شدن سرنوشت هفت مجاهد اسیر استفاده کنند. ثانیا باید به دولتهای غربی فشار آورد تا هر یک، صدها تن از ساکنان کمپ لیبرتی را به عنوان پناهنده بپذیرند. آیا این برای دولت ثروتمندی مانند آلمان شرم آور نیست که تنها به پذیرش صد تن از مجاهدین رضایت داده است، در حالی که آلبانی، از کوچکترین و فقیرترین کشورهای اروپا، حاضر است دو برابر این تعداد را بپذیرد؟
در چنین شرایطی است که جدیت تعهد حقوق بشری ما محک می خورد.