یک تذکر کوچک... - ناصر زراعتی

نظرات دیگران
  
    از : ناصر زراعتی

عنوان : تشکر از دوستان نظردهنده...
آقای مازیار طبری!
ممنونم از اظهار نظر دوستانه تان... اولاً من حقیر که باشم که اجازه بدهم به استادی چون م.سرشک که واقعاً شاعر خوبی هستند و ادیبی قابل احترام؟ اتفاقاً به همین دلیل هم بوده که این تذکر را لازم دانستم. واقعاً حیف است استاد هوشیاری چون ایشان بی توجهی بفرمایند. این شعر کوتاه در مقایسه با شعرهای دیگر استاد، حتا شعرهای کوتاهشان، به نظر من کار ضعیفی است. بحث استفاده از واژه های نو و کهنه طولانی است و ممکن است به سلیقه هم برگردد، اما حرف من چیز دیگری است. من همچنان که در استادی آقای دکتر شفیعی تردید ندارم، در «استاد سخن» بودن سعدی هم بیجا میکنم شک روا دارم. اطمینان دارم اگر استاد شفیعی میخواستند (یا بهتر است بگویم توجه میداشتند) بسیار واژه ها در ذهن هوشیارشان پدیدار میشد که بگذارند جای «مخنث» که واقعاً ـ بپذیرید! ـ هر کار بکنیم و هر توجیهی هم بخواهیم بیابیم و هرچه هم نمونه از سعدی یا عبید یا مولانا یا بزرگان دیگر هم بیاوریم، در این روز و روزگار، اینگونه نشاندنش در یک شعر که اتفاقاً از «عشق» میگوید، قابل پذیرش نیست و نخواهد بود. اگر هم به تعبیر آقای سیروس، منِ نوعی خواننده میروم دنبالِ «معنی کوچه بازاری و لمپنی» این واژه، اشکال از به کارگیری همین واژه است. حالا هر چه بخواهیم بگردیم و پیداکنیم معنی و بگوییم مقصود «نامرد» است و مردی که مفعول واقع میشود [بقول حضرات لواط دهنده!]و «نوکر» و «چاپلوس» و... باز هم همین مشکل سر جای خود باقی میماند.
باری، نظرها البته که متفاوت است، اما تصور میکنم لازم است ما دیگر با نظر حقارت به «انسان» [از هر نوعش] ننگریم.
برای استاد ارزوی تندرستی و طول عمر با عزت و احترام دارم و برای شما ضمن سپاس مجدد، ارزوی موفقیت.
۵۷٣۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣۹۲       

    از : مازیار طبری

عنوان : یک یاد آوری کوچک
در کژاکند مرد باید بود
بر مخنث چه سود جامه ی جنگ
سعدی

آقای زراعتی گرامی. استاد سخن سعدی از واژه ی مخنث معنی شخصی را استنباط می کند که ناتوان از هنرنمایی در میدان جنگ است و تلمیح دکتر شفیعی بزرگوار نیز ظاهرا معطوف به همین اسنباط است. از این گذشته این شعر کوتاه که با ایجاد رابطه ی میان متنی، به متن ادبیات گذشته نقب می زند برای خواننده ای که این رابطه را همه جانبه کشف کند بسیار هیجان انگیز است.
آنچه که در باره ی فراخی و عیش نوشته اید واقعا حیرت آور است. آقای زراعتی عزیز ما با فرهنگ ادبی و عناصر آن یعنی این واژه ها چکار کنیم؟ می فرمایید آنهارا به فراموشی بسپاریم؟ این فرهنگ که در پیکره ی همین واژه ها عرضه می شود
دستکم برای جمعی از ما بار ناستالژیک دارد. با فراموش شدن اینها ادبیات ما و حافظ و خیام به فراموشی تهدید می شوند.امروز اینهمه "شاعر" اگاهانه یا ناآگاه به تخریب ادبیات ما سر گرمند. اجازه بدهید کسی که ازکار شنان بزرگ فرهنگ ادبی است کار
خودش را انجام دهد. با احترام
۵۷۲۶٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱٣۹۲       

    از : س سیروس

عنوان : مخنث
مخنث به معنی خم کشته و دو تا گشته است . عامه این کلمه را به معنی هیز کسی که به علت دست درازی از رجولیت ساقط شده است . اسم مفعول از خینث که به معنی سست و دو تا است . به همین خاطر در شعر استاد شفیعی بهتر است به دنبال اصطلاح کوچه بازاری و لمپنی لغت نرویم .
۵۷۲۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱٣۹۲       

    از : علی کریمی

عنوان : خنیث
کیست که چندی دز سرزمین های عربی زندگی کرده و واژه ی خنیث، تالی مخنث را نشنیده . و نداند که معنای رایج آن مرد مفعول است..
این هم مترادف های عربی آن

نسوی, مخنث, أنثوی, نسائی, ملائم إمرأه, لائق بإمرأه
۵۷۲٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣۹۲       

    از : س سیروس

عنوان : مخنث
مخنث به معنی دوتا شدن و خم شدن است و در این جا به معنی نوکر و چاپلوس
۵۷۲٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣۹۲