بحران سوریه، دولت حسن روحانی و کشتار در کمپ اشرف
گفتگو با مسئول هیئت سیاسی ـ اجرائی فدائیان (اکثریت)


• بهروز خلیق، در این گفتگو در مورد بحران سوریه، سیاست های این سازمان نسبت به دولت روحانی، عدم شرکت سازمان (اکثریت) در انتخابات، تصمیم شورای مرکزی در مورد عده ای از اعضای سازمان که دعوت به شرکت در انتخابات کردند و کشتار مجاهدین در کمپ اشرف توضیح داده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۵ شهريور ۱٣۹۲ -  ۱۶ سپتامبر ۲۰۱٣


اخبار روز: گفتگوی زیر در چارچوب برنامه ی ی «گفتگو» توسط سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) تهیه شده و نسخه ای از آن برای انتشار در اختیار «اخبار روز» قرار گرفته است. بنابر توضیح این سازمان، این سلسله گفتگوها به منظور «تحلیل رویدادهای سیاسی، طرح مواضع سیاسی و برنامه ای سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، فراهم آوردن امکان گفتگوی متقابل با فعالین سیاسی و گسترش ارتباط با آن‮ها و پاسخ به سئوالات مطروحه در مورد سازمان و مواضع آن» به خواست کنگره دوازدهم سازمان فدائیان خلق (اکثریت)، تهیه و انتشار می یابد.
این گفتگو دوازدهمین گفتگو با بهروز خلیق مسئول هیات سیاسی اجرایی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) می باشد.
برای تماس و طرح سئوالات می توان با آدرس ایمیل زیر تماس گرفت:
goftgou@fadai.org



در اعلامیه هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان حمله نظامی امریکا به سوریه با جمهوری اسلامی ارتباط داده شده است، از نظر سازمان شما چه ارتباطی بین آندو وجود دارد و ایران چه نقشی در حل بحران سوریه می تواند بازی کند؟

توافق نامه بین امریکا و روسیه حمله نظامی به سوریه را به حالت تعلیق درآورده و روندها در سوریه وارد مسیر دیگری شده است. اما تعلیق حمله نظامی به معنی حل بحران سوریه نیست. جنگ در سوریه هم چنان ادامه دارد و قربانی می گیرد.
به نظر ما بحران سوریه راه حل نظامی ندارد و حمله نظامی وضعیت را در منطقه پیچیده تر کرده و گرهی بر گره های موجود خواهد افزود. برای ما به عنوان سازمان سیاسی ایرانی، نگرانی دیگری هم وجود دارد. سوریه متحد استراتژیک جمهوری اسلامی است. گردانندگان حکومت ایران سوریه را خط مقدم مقاومت علیه اسرائیل و مسیری برای رساندن سلاح به حزب‌الله لبنان می‌دانند. جمهوری اسلامی تا کنون با حمایت های بی دریغ خود از رژیم بشار اسد از جمله کمک های تسلیحاتی و مالی، همکاری های امنیتی و اعزام نیرو به سوریه، در تداوم حیات رژیم مستبد اسد نقش جدی داشته است. ما نگران فرورفتن هرچه بیشتر جمهوری اسلامی در باتلاق سوریه هستیم. فرماندهان سپاه و نیروهای افراطی از وارد شدن جمهوری اسلامی در جنگ سوریه واهمه ندارند. قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس در مجلس خبرگان به صراحت اعلام کرد که غرب می خواهد خط مقدم مقاومت را بشکند و ما تا آخر از سوریه حمایت خواهیم کرد. سایر فرماندهان سپاه هم مواضع مشابه او اتخاذ کرده اند.
با کشیده شدن هرچه بیشتر پای جمهوری اسلامی به ورطه هولناک جنگ سوریه، وضعیت منطقه و صحنه سیاسی کشور ما تغییر خواهد یافت. دشمنان ایران در منطقه کم نیستند. دولت اسرائیل مترصد حمله به ایران است. بعد از انتخابات ریاست جمهوری فضای مساعدی برای گفتگو و مذاکره برای حل بحران هسته ای و رفع تحریم ها فراهم آمده است. با غرق شدن جمهوری اسلامی در جنگ سوریه و حمایت همه جانبه از بشار اسد، می تواند به تغییر فضای موجود منجر گشته و تقابل حکومت ایران و غرب را تشدید کند.
ما در اعلامیه هیئت سیاسی ـ اجرائی نسبت به فرورفتن جمهور اسلامی در باتلاق سوریه هشدار دادیم. به باور ما راه حل بحران سوریه، سیاسی است. پیشنهاد روسیه تا مدتی خطر حمله نظامی را منتفی ساخته اما بحران سوریه هم چنان پابرجا است. جمهوری اسلامی روی رژیم اسد نفوذ زیادی دارد. لازم است از نفوذ خود بهره گیرد و اسد را تحت فشار بگذارد تا به راه حل سیاسی تن دهد. غرب به جهت عدم اعتماد به اپوزیسیون سوریه، درصدد تغییر کلیت حکومت و روی کار آمدن نیروهای افراطی در سوریه نیست. گره بحران سوریه در حال حاضر به بشار اسد برمی گردد. مذاکره طرف های درگیر در سوریه، کنار رفتن بشار اسد و برگزاری انتخابات آزاد می تواند راه گشای بحران سوریه باشد.

دولت حسن روحانی چند هفته است که کار خود را شروع کرده است. ارزیابی شما از روحانی و کابینه او چیست؟ آیا او با سیاست های اعتدالی قادر به حل بحران ها و برون بردن کشور از وضعیت بحرانی خواهد شد؟

ما براین نظریم که کشور ما با شکاف ها و بحران های عمیقی روبرو است. غلبه بر بحران ها و حل شکاف های اجتماعی مستلزم تغییرات پایه ای از جمله جدائی دین و دولت، حذف نظام سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه و تغییر قانون اساسی است. اما در حال حاضر برای برون رفت کشور از وضعیت بحرانی، ضرورت دارد که سیاست های کلان حکومت که کشور ما را به فلاکت سوق داده است، تغییر پیدا کند. اما نه روحانی نیروی چنین تغییری است و نه به او اجازه و امکان چنین تغییرات از جانب راس قدرت داده می شود. علی خامنه ای بردرست بودن سیاست های کلان جمهوری اسلامی تاکید دارد و روحانی هم نمی خواهد و نمی تواند سیاست های کلان جمهوری اسلامی را تغییر دهد. او می خواهد آن ها را تعدیل کند. او نیروی اعتدال است و به سیاست های اعتدالی باور دارد. اما روحانی در پیشبرد سیاست های اعتدالی و انجام وعده های انتخاباتی هم با موانع و مشکلات جدی روبرو است. او هرگامی که بر می دارد و یا به هر انتخابی که دست می زند، با مخالفت نیروهای افراطی روبرو می گردد.
موفقیت روحانی برای رفع موانع و پیشبرد برنامه هایش، بستگی مستقیم به این دارد چگونه او از امکاناتی که در دست دارد برای تحقق برنامه انتخابیش بهره گیرد و تا چه اندازه در مقابل نیروی افراطی بایستد. نیروی تغییر در جامعه انتظار دارد که روحانی به فشارهای نیروهای افراطی تمکین نکند و در مقابل آن ها پایداری نشان دهد و مشکلات و موانع را به صراحت با مردم در میان بگذارد. روحانی با چانه زنی در بالا نمی تواند برنامه هایش را پیش ببرد. اگر روحانی به چانه زنی در بالا اکتفا کند و به اشکال مختلف پای نیروی تغییر در جامعه را در معادلات قدرت و عقب نشاندن نیروهای افراطی به میان نکشد، اگر فشارهای امنیتی را از دوش فعالین جنبش های اجتماعی برندارد و فرصت های مساعد را برای سازمانیابی گروه های اجتماعی و گسترش نهادهای مدنی فراهم نیاورد، در پیشبرد برنامه هایش ناکام خواهد ماند.
روحانی در چینش کابینه امتیازهای قابل توجه ای به راست سنتی داد. او تیم سیاسی را به راست سنتی واگذار کرد و مصطفی پور محمدی را که دستش به خون هزاران مبارز آغشته است، به عنوان وزیر دادگستری معرفی کرد. در مقابل این امتیازدهی های حسن روحانی ، راست سنتی به سه کاندیدای او که از میان اصلاح طلبان برگزیده بود، رای نداد. اما روحانی با برخی برگماری ها و باسرپرستی هائی که برای سه وزارتخانه تعیین کرد، نشان داد که مصمم به پیشبرد برنامه هایش است.

سیاست شما نسبت به دولت روحانی چیست؟

تمرکز برنامه روحانی روی حوزه اقتصادی و سیاست خارجی است. او در این دو حوزه تیم کارا و توانمندی را انتخاب کرده است. روحانی برخلاف اصلاح طلبان، توسعه سیاسی را در برنامه خود قرار نداده است. او در این زمینه می خواهد به حداقل ها از جمله کاهش فشارهای امنیتی و فراهم آوردن شرایط مساعد برای ایجاد تشکل های صنفی اکتفا کند. با این وجود می توان در شرایط کنونی مهار بحران اقتصادی، حل بحران هسته ای و کاستن از فشار تحریم های اقتصادی و شکستن فضای امنیتی و فراهم آوردن فضای تنفس برای فعالین سیاسی و مدنی را گام مثبت تلقی کرد.
سازمان ما با حفظ موضع انتقادی، در مواردی که روحانی به مطالبات مردم پاسخ مثبت دهد و یا سیاست های معقولانه  و در جهت تامین منافع ملی پیش برد، استقبال خواهد کرد. برخورد ما با دولت روحانی، مطالبه محور خواهد بود. ما در ضمن طرح مطالبات، بر اجرای برنامه و وعده های انتخاباتی حسن روحانی از جمله رعایت حقوق و آزادی های مدنی مردم، پاسخ گویی در برابر جامعه، شفافیت در مدیریت و عرضه اطلاعات، مبارزه با فساد و شکستن فضای امنیتی پای خواهیم فشرد.
ما در این شرایی بر تقویت جامعه مدنی و جامعه سیاسی تاکید داریم. ما از فعالین سندیکائی خواهیم خواست که برای ایجاد سندیکاهای کارگری گام بردارند، فعالین جنبش زنان را مورد خطاب قرار دهیم که بر فعالیت خود برای کسب حقوق زنان بیافزایند، از دانشجویان خواهیم خواست که تشکل های دانشجوئی را احیاء کنند و بر فعالیت های صنفی بیافزایند، به روزنامه نگاران مراجعه کرده و از آن ها خواهیم خواست که برای شکستن سد سانسور و احیاء انجمن روزنامه نگاران گام بردارند و از فعالین جامعه مدنی خواهیم خواست برای احیاء و شکل دادن سازمان های غیردولتی گام بردارند.
بعد از انتخابات اندکی از فشار سنگین نهادهای سرکوب کاسته شده است. کاهش فشارها می تواند فضاهائی هر چند اندک برای فعالین سیاسی و مدنی، روزنامه نگاران، زنان، دانشجویان و کارگران فراهم آورد که بتوانند نفس بکشند و برای تحقق مطالباتشان بکوشند و در جهت ایجاد و یا فعال کردن تشکل های صنفی گام بردارند و برای بازتر کردن فضای سیاسی و اجتماعی بکوشند.

جوانبی از مواضع سازمان نسبت به روحانی در اعلامیه ها و بیانیه ها هیئت سیاسی ـ اجرائی آمده است، با این مواضع، چرا در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نکردید؟

عدم شرکت ما دلایل منطقی داشت. انتخابات غیرآزاد و مهندسی شده بود، برای اپوزیسیون امکان مشارکت وجود نداشت، راه مشارکت چهره های شاخص اصلاح طبان بسته بود و حتی رفسنجانی هم رد صلاحیت شده بود. برای مردم فقط امکان انتخاب از لیست چیده شده توسط حکومت وجود داشت. به علاوه فضای امنیتی سنگین برانتخابات حاکم بود که امکان تحرک از فعالین سیاسی و مدنی را به درجات زیاد سلب کرده بود.
ما براین باوریم که باید نسبت به چنین انتخاباتی موضع اعتراضی داشت. ما در این اعتراض تنها نبودیم. چنانچه در بیانیه هیئت سیاسی ـ اجرائی آمده است، چندین میلیون از واجدین شرایط که بخش مهمی از آن جزو نیروهای جنبش سبز به حساب می ایند، در انتخابات شرکت نکردند. عدم شرکت چند میلیون در انتخابات نشان از وجود نیروی اعتراض وسیع در جامعه نسبت به انتخابات غیرآزاد و غیردمکراتیک و مهندسی شده است. موضع اعتراض نسبت به انتخابات با مشخصات گفته شده، به سود روندهای دمکراتیک در کشور است. رژیم باید بدانند نیروی وسیعی در جامعه وجود دارد که حاضر نیست به چنین انتخاباتی تن دهد.

عده ای از اعضای سازمان شما با امضای اعلامیه ای از مردم خواستند که در انتخابات شرکت کنند. در حالی که سیاست سازمان عدم شرکت بود. سازمان با آن ها چه برخوردی کرد؟

شورای مرکزی اقدام این رفقا را در دستور کار خود گذاشت و قراری با این مضمون تصویب کرد:
ـ سازماندهی و امضاء اعلامیه جمعی، سازماندهی اراده ای مغایر با مواضع سازمان در بیرون از سازمان است و نقض موازین اساسنامه به حساب می آید.
ـ شورای مرکزی اقدام رفقائی را که در تدوین و سازمان گری اعلامیه نقش داشتند، نقض آشکار موازین اساسنامه می داند و به این رفقا اخطار می دهد و از آن ها می خواهد که از تکرار نقض اساسنامه خودداری کنند.
ـ شورای مرکزی به رفقای امضاء کننده اعلامیه به جهت نقض اساسنامه تذکر می دهد و از بیان انتقاد برخی رفقا مبنی بر بی توجهی به اساسنامه استقبال می کند و از رفقای سازمان می خواهد که به پرنسیپ های سازمانی پای بند بمانند و اساسنامه سازمان را رعایت کنند.

به نظر شما حمله به کمپ اشرف و کشتار مجاهدین را چه نیروئی سازمان داده بود؟ چرا سازمان مجاهدین حاضر به گفتگو با سایر نیروهای سیاسی نیست؟

بیانیه سپاه، گزارش قاسم سلیمانی به مجلس خبرگان، مصاحبه سردار حسین سلامی جانشین فرمانده کل سپاه به وضوح نشان می دهد که سپاه قدس نقشه و برنامه کشتار مجاهدین را طراحی کرده و در همکاری با نیروهای عراقی آن را پیش برده است. مجاهدین در این حمله ضربه سنگینی خوردند. ٥٢ مجاهد که عده ای از آن ها از رهبری مجاهدین بودند، کشته شدند و تعدادی به گروگان گرفته شدند.
سپاه با وقاحت تمام بلافاصله بعد از کشتار بیانیه داد و از این کشتار اظهار شادمانی کرد. حسین سلامی کشتار افراد غیرمسلح و بی دفاع را موفقیت بزرگ به حساب آورد. او گفت: "حمله به پادگان اشرف ....... اتفاقی بسیار بزرگتر از عملیات‌های سال‌های گذشته بود. تاثیر راهبردی این عملیات بر ادامه حیات منافقین (مجاهدین خلق) بیشتر از عملیات مرصاد است".
ما این اقدام جنایت کارانه را محکوم کردیم و خرسندیم از اینکه تعداد زیادی از سازمان های سیاسی و فعالین سیاسی و مدنی هم این کشتار را محکوم کردند. این امر نشانه بلوغ فکری در صفوف نیروهای اپوزیسیون ایران است. بخش اعظم نیروهای اپوزیسیون منتقد و یا مخالف نگرش ها، مواضع و عملکرد سازمان مجاهدین خلق هستند. با این وجود آن ها بدرستی حوزه مسائل حقوق بشر را از مواضع و عمکرد مجاهدین جدا کرده و حمله به کمپ اشرف و کشتار مجاهدین را محکوم کردند. اما رهبری مجاهدین باز از این فرصت برای گفتگو با سایر نیروهای اپوزیسیون بهره نگرفت. مجاهدین از گفتگو با سایر نیروهای سیاسی امتناع دارند. آن ها خودشان را در میان نیروهای اپوزیسیون منزوی کرده اند و حاضر نیستند در حوزه عمومی که در بین نیروهای اپوزیسیون شکل گرفته است، مشارکت کنند، به سئوالات عدیده پاسخ گویند، از روندهای مثبت در درون اپوزیسیون تاثیر بپذیرند و در شکل گیری گفتمان مشترک سهیم شوند. بی شک گفتگو با سایر نیروهای اپوزیسیون به شکستن نگرش، فرهنگ و رفتار اقتدارگرا و تمامیت خواه در درون سازمان مجاهدین کمک خواهد کرد. اقتدارگرائی و تمامیت خواهی چه در حکومت و چه در صفوف اپوزیسیون، آینده ای ندارد. مجاهدین در انزوای خود به سادگی قادر نخواهند شد از نگرش، فرهنگ و رفتار اقتدارگرائی و تمامیت خواه فاصله بگیرند. نخستین گام برای غلبه بر آن، گشودن باب گفتگو با سایر نیروهای سیاسی، مشارکت در حوزه عمومی نیروهای اپوزیسیون و اجتناب از درشت گوئی علیه منتقدین است. مجاهدین باید بپذیرند انتقاد از مواضع آن ها به معنی خصومت با آن ها نیست.
خبرها حاکی از آن است که کمپ اشرف با این رویداد خونین بسته شد. امیدواریم با بسته شدن اشرف، مجاهدین به بازبینی نگرش ها، مواضع و عملکردشان به نشینند.