از : میم حجری
عنوان : خیلی ممنون
لینکش را نوشته بودیم.
خیلی خوب حذفش می کنیم.
زنده باشید.
با بهترین آرزوها
۵۷٣۷۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ شهريور ۱٣۹۲
|
از : علی کریمی
عنوان : یاداشت-۱
آقای حجری .من شما را نمی شناسم، یعنی راستش بسیاری از ایرانیان را نمی شناسم. و نمی دانم کجا قرار است آن راچاپ بزنید؟ در هر حال آنچه شما می نوبسید نوشته ی من نیست. در پی یاددشات شما، نسخه ای را که بازنویسی کرده ام می فرستم.
۵۷٣۷۰ - تاریخ انتشار : ٣۰ شهريور ۱٣۹۲
|
از : میم حجری
عنوان : خیلی ممنون
ما با اجازه تان همین ویرایش را با اندکی تغییر منتشر می کنیم.
اگر تصحیحی خواستید که اعمال کنیم، لطفا خبر دهید.
به امید خواندن دیگر اشعارتان و با آرزوی سلامتی و سربلندی
http://hadgarie.blogspot.de/۲۰۱۳/۰۹/blog-post_۲۰.html
۵۷٣۶٣ - تاریخ انتشار : ۲۹ شهريور ۱٣۹۲
|
از : علی کریمی
عنوان : در پاسخ آقای حجری
آقای حجری با احترام به نگاه و نگرش دیگرگونه شما
شما اندیشیده و برداشته اید با احساس حرفی را نوشته اید. مرا این مفاهیم به زمین زد و راه گریزی جز نوشتنشان نداشتم.
۵۷٣۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۹ شهريور ۱٣۹۲
|
از : میم حجری
عنوان : شعری فوق العاده قوی و تأثیرگذار
ما ویرایشی را پیشنهاد می کنیم.
ویرایشی از میم حجری
مرثیه ای بر آن کشتگان، که به تشییع جنازه زندگان برخاستند.
علی کریمی
• در سال شصت و هفت
• دهان تاریخ باز ماند.
• مردان و زنان زندانی
• بر آستانه ی بنفشه و غرور ایستادند
• و شهامت خم شد تا همه با هم بگذرند
• شعبده بازها و مسلسل ها، شرمسار رقصیدند
• ستارگان از کمند آسمان گریختند
• و ماه آخرین آه را
• از دهان چکاوک و دریا شنید.
• فوجی پرنده با بال های فرشته
• بر روی ما و رازقی ها
• چتری از ترانه کشیدند،
• تا کودکان از گلوی آفتاب
• در هر سپیده بشنوند:
• «از سال شصت و هفت
• روزهای ماه و سال سیه پوش می شوند.»
پایان
۵۷٣۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ شهريور ۱٣۹۲
|
از : علی کریمی
عنوان : تصحیح یک لغزش
با پوزش. من در این جا یکی از لغزش های شعرم را به شکل زیر تصحیح می کنم.
تا کودکان ما از گلوی آفتاب
در هر سپیده بشنوند:
از سال شصت و هفت
همه ی روزها سیاه پوش می شوند
۵۷٣۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ شهريور ۱٣۹۲
|