از : تقی روزبه
عنوان : درمورد دموکراسی واقعی
در پاسخ به سوال دوستمان محمود به دو نکته اشاره می کنم: نخست آن که روحائی کراسی و مضمون آنچه که درتحولات اخیرمورد بحث نوشته است، از جنس دموکراسی نیست یعنی ربطی به حاکمیت و قدرت مردم ندارد. و این البته حتی براساس درک محدود جوامع سرمایه داری از دموکراسی شامل انتخابات آزاد و حق کاندید شدن برای دگراندیشان و همه شهروندان و سایر الزامات آن نظیرآزادی مطبوعات و تبلیغات و یا وجود احزاب و غیره هم خوانائی دارد. اگرکسی این تحولات را از جنس دموکراسی می داند بهتراست دلایل خود را بیان کند تا معلوم شود که از دموکراسی چه می فهمد.
نکته دوم ناظربرسوال از من درمورد معنای دموکراسی واقعی است. دموکراسی موجود درجوامع غربی دموکراسی نیابتی است و نه مستقیم و مشارکتی. و این که درت جربه های مکرر درهمین اروپا و .. شاهدیم که این باصطلاح نمایندگان بیش از آن که نماینده مردم باشند عملا نمایندگان نظام سرمایه داری و بازارهستند. شاهد بوده ایم که در مواردمهمی مجالس نمایندگی یونان و اسپانیا و قبرس و ایتالیا و ... همه و همه درمواردمهم چگونه منافع سرمایه و صندوق را بر نظرموکلین خود ترجیح داده اند و می دهند . امروزه واقعیت بحران دموکراسی از معضلات مهم و پیشاروی جوامع بشری و اندیشمندان است. سرمایه داران یعنی اقلیت جامعه عملا با مکانیزم های جهان گسترخود نمایندگان و دمکراسی موجود و غیرمستقیم را در خود ادغام کرده است و دموکراسی دموکراسی انحصارات و اجزاب تحت کنترل انحصارات است.
من درن وشته های متعددی نظرخودم را درمورد دموکراسی مستقیم و واقعی مطرح ساخته ام و حتی به تحولات جدید پس از جنگ سرد به عنوان پارادایم دموکراسی مستقیم و مردم سوژه گی اشاره کرده ام. دراینجا صرفا به یک مقاله بنام جنیش های جدید حامل چه پاردایمی هستند که درهمین اخبار روزهم چاپ شده است اشاره می کنم که درصورت تمایل می توانید درلینک زیر بندهای دو سه و شش راجع به آن نکاتی را مشاهده کنید. البته مبسوط آن را می توانید در دیگرنوشته هایم که خارج از حوصله این یاداشت است بیابید. با تشکر
http://www.akhbar-rooz.com/news.jsp?essayId=۴۵۵۴۹
۵۷٣٨۹ - تاریخ انتشار : ٣۱ شهريور ۱٣۹۲
|