از : الف باران
عنوان : اپوزیسیون یا مجریان انقلابات مخملی ؟!
"چهارم آنکه٬ جامعه جهانی٬ به استثنای چند دولت چون ونزوئلا٬ دیکتاتوری سوریه و دولت های فرصت طلبِ چین و روسیه٬ و چند روشنفکر غافل یا فرصت طلبِ چپ در غرب، در مقابل رژیم جمهوری اسلامی ایستادند. تحریم های سازمان ملل، همراه با تهدیدهای روزافزون حمله خارجی بخاطر سیاست های تحریک آمیز رژیم، انرا با تنگناهای بیشتری روبرو ساخت."
"بر خلاف آنچه که بعدا در رژیم های مصر، لیبی، تونس و دیگر رژیم های مشابه انها رخ داد، نه تنها رژیم سقوط نکرد، بلکه با قاطعیت بیشتری به حکومت خود ادامه داد. تفاوت های اساسی بین رژیم اسلامی ایران و دیگر حکومت های دیکتاتوری خاورمیانه این وضعیت را رقم زد."
۵۷۵۱۵ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣۹۲
|
از : امیر آمویی
عنوان : به خسرو گ. و رهگذر
به خسرو گ.
نوشته اید: «حزب توده ایران سالها طرح تشکیل جبهه واحد ضد دیکتاتوری را عنوان کرده است. من همیشه معتقدم که اپوزوسیون باید بیاموزد که به ایده ها بیاندیشد نه اینکه خود را به نام ها محدود کند،...»
بسیار عجیب است که شما از «حزب توده » به عنوان پیشنهاد دهنده ی طرح تشکیل جبهه ی واحد ضد دیکتاتوری نام می برید، اما بلافاصله می گویید باید بیاموزید به ایده ها بیاندیشید، «نه این که خود را به نام ها محدود کنید»! متوجه تناقض در گفتار خود هستید؟
به رهگذر
نوشته اید: «در دنیای امروز، تحولات در کشورهای پیرامونی بدون توافق قدتهای جهانی صورت نمیگیرد. » این ادعای شما تنها نشان می دهد که شما عامل خارجی را تعیین کننده ی مطلق تحولات درونی می دانید و دینامیزم درونی سیستمها را در کنش متقابل با عوامل بیرونی نادیده می گیرید. نگرش شما فقط به درصدی از عوامل تعیین کننده در سمت گیری یک سیستم نظر دارد.
پیروزی هر دو عزیزان را آرزو دارم.
آمویی
۵۷۴٨۶ - تاریخ انتشار : ۷ مهر ۱٣۹۲
|
از : رهگذر
اپوزیسیون رژیم انعکاسی از جامعه توسعه نبافته ایران است. رهبران اپوزیسیون در ایران تربیت شدهاند و خصایل غیر دمکراتیک جامعه مبدا را به همراه دارند. فراگیری مدارا و تحمل مخالف در جامعه استبدادزده امری محال است. مضاف بر این، در دنیای امروز، تحولات در کشورهای پیرامونی بدون توافق قدتهای جهانی صورت نمیگیرد. این عامل تعیین کننده درمقاله دکتر رهنما نادیده گرفته شده است.
۵۷۴٨۰ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣۹۲
|
از : خسرو گ
عنوان : چه کسانی باید پا پیش بگذارند؟
بسیار ممنون آقای رهنما. در برخی جزییات با شما مخالفم که خود در مقاله تان این اختلافات/تفاوتها را به طور تلویحی، بدیهی دانسته اید. نکته اصلی این مقاله در بخش "اپوزوسیون واقعی" نهفته است که به خلاف عادت اغلب اپوزوسیون که دائم در گذشته به سر می برند، رو به آینده دارد: ایجاد جبهه ای دموکراتیک میان اپوزوسیون، با علم به تفاوت ها و اختلافات بین آنها. حزب توده ایران سالها طرح تشکیل جبهه واحد ضد دیکتاتوری را عنوان کرده است. من همیشه معتقدم که اپوزوسیون باید بیاموزد که به ایده ها بیاندیشد نه اینکه خود را به نام ها محدود کند، چون اگر بخواهیم با تکیه بر اختلافات موجود، از قبل تعیین کنیم چه جریانی در جبهه جای می گیرد، چنین جبهه ای تا الی الابد تشکیل نمی شود. لذا، باید از این پرسش شروع کرد که، چه جریان سیاسی دیگر ایده های مشابه و نزدیک به "ما" دارد؟ (البته، نخستین معیار باید این باشد که اپوزوسیون به نیروی خود و نه به دخالت نظامی کشورهای غربی و طرحهای مشابه متکی باشد.) اپوزوسیون می توانند بدون پیش داوری بیایند جبهه پیشنهادی حزب توده را مطالعه کنند. تکیه ام روی این جبهه پیشنهادی برای آن است که نمی توان تا اید صبر کرد که همه گروه های اپوزوسیون برنامه خود را بنویسند و بعد بیایند فکر کنند کدام بهتر است. می توانند طرح حزب را مطالعه کرده، ایرادات آن را شناسایی و روی ایرادات کار کنند. مسایل مبهم را نیز می توان با خود آن حزب به بحث گذاشت. مهم این است که روی برنامه های جبهه ای این یا آن حزب کار کرد، نه اینکه از ابتدا آن را مرددود یا صدر در صد درست دانست. مرحله بعد باید تعدادی فعال سیاسی منفرد، نه تشکیلاتی، که تصور می شود ظرفیت کافی را برای جمع کردن گروه ها در میز مذاکره دارند، آستین بالا بزنند و با پیگیری خستگی ناپذیر آنها را وادار کنند با سعه صدر، بدون اتهام زنی و با نگاه به آینده با هم چاره اندیشی کنند. اگر دوستان دیگری در این مورد نظر داده اند، باز هم سخن خواهم گفت. پایدار باشید.
۵۷۴۵۱ - تاریخ انتشار : ۵ مهر ۱٣۹۲
|