"شکفتن" و "در امتداد زمان"
دو شعر برای دو شاعر : میرزا آقا عسگری. مانی‌ و مجید نفیسی


یوسف صدیق (گیلراد)


• یلدا یلدا غیابت را قلم زده ام.
یلدا یلدا غیابت را خمیده ام.
دلم اما، هیچ نمی خواهد
که بدانی چه می‌‌کند کولاک
(از: در امتداد زمان) ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۶ مهر ۱٣۹۲ -  ۲٨ سپتامبر ۲۰۱٣


 شکفتن

(تقدیم به میرزا آقا عسگری. مانی‌ )

ثانیه‌های سبکبال

دمپایی‌های ابری

صدای جاری دوش

وسوسه ی عشقبازی در زمین و هوا،

در آینه، در ابر.

تو با ردایی از آب،

خواب‌هایم را به دریا می‌‌بری

و من در بیداری

با دو جام قرمز خوشبختی

به مهمانی رویاهایت می‌‌آیم.

تو لحظه‌هایم را گلباران می‌‌کنی

و من تو را در شعر‌هایم بازمی آفرینم.

عزیزم، بلیط قطارت با من .

بیا به خلوت یگانه ی عشق.

می‌ خواهم جایی در زمین و هوا

کلمات بارانی را غلغلک بدهیم.

کلمات بخندند.

ما در بوسه‌‌های یکدیگر بشکفیم

و زندگی‌

مسافر ایستگاه‌های آمدن باشد.

شهریور ۱۳۹۲ - - - - -





در امتداد زمان

(تقدیم به مجید نفیسی)

یلدا یلدا غیابت را قلم زده ام.

یلدا یلدا غیابت را قامت خمیده ام.

دلم اما، هیچ نمی خواهد

که بدانی چه می‌‌کند کولاک

با قلبی که شریان‌هایش برفی ‌ست

و این زمستان بیگانه با بوی نرگس ها

چگونه به ابروهایم رخنه می‌‌کند.

بانوی من

امشب، هوا، هوای تمنا،

هوا ، هوای دیدن توست.

برمی خیزم؛

در امتداد زمان، از ازدحام نئون‌ها می‌‌گذرم

و دور از همهمه‌های پس مانده از غروب

به ساحل می‌‌رسم.

دست‌هایم را در نسیم می‌‌چرخانم.

مه‌ کنار می‌‌رود

و ماه می‌‌شکفد در آب.

می‌ نشینم

و روی ماسه‌ها می‌‌نویسم:

زمین چه فقیر است، وقتی تو نیستی‌ .

شهریور ۱۳۹۲ - - - - -