جمهوری اسلامی و
سیاست منع حق آموزش به زبان مادری


فواد محمدی


• مهمترین مسئله برای مسئولان حکومت اسلامی اصل حفظ نظام است. نظامی که نه تنها تفاوتهای زبانی و ملی را به هیچ وجه به رسمیت نشناخته، حتی علاوه بر اسمیلاسیون و ذوب زبانی، فشار دینی و مذهبی را نیز برای حفظ کیان سیاسی خود بر ان افزوده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۶ مهر ۱٣۹۲ -  ۲٨ سپتامبر ۲۰۱٣


آغاز سال تازه تحصیلی در ایران یادآور تبعیضی سیاسی، انسانی و فرهنگی است که به درازای تشکیل دولت_ملت در ایران از سوی حاکمان ملت بالادست یعنی فارسها بر ملتهای دیگر ایران از انجمله، کورد، ترک، عرب، بلوچ و ترکمن که اکثریت سرزمین ایران را نیز تشکیل میدهند، تحمیل شده. ان تبعیض نیز عدم حق آموزش به زبان مادری در مدارس و دانشگاههای ایران است، که جمهوری اسلامی نیز همانند حکومتهای پیش از خود ان حق را از کودکان و جوانان ملتهای دیگر ساکن ایران گرفته و میگیرد. به همین مناسبت و در اینجا راقم این سطور سعی بر ان دارد نگاهی کوتاه به چند موضوع در این رابطه داشته باشد، از انجمله، آسیبهای روانی و اجتماعی عدم رعایت حق آموزش به زبان مادری و دلایل ادامه سیاست منع حق آموزش به زبان مادری از سوی حکومت اسلامی و همچنین تاثیرات احزاب کردی در رابطه با حفظ و گسترش و زنده نگه داشتن زبان کردی در کردستان ایران.

آسیبهای روانی و اجتماعی جلوگیری از حق آموزش به زبان مادری
واقعیت انست که بیشتر تحقیقات روان شناسی و جامعه شناسی تاکید بر تاثیرات منفی و فاجعه بار عدم خواندن به زبان مادری به ویژه در دوران کودکی بر انسانها دارند. به گونه ای که جلوگیری از خواندن به زبان مادری به مثابه ی مهمترین دلیل مبتلا شدن افراد جامعه به بحران هویت شناخته شده است. و همین خود موجب ایجاد احساس از خود بیگانگی و گمگشتگی در عمق وجود کودکانی میشود که ناچارشان میکنند به زبانی غیر از زبان مادری خود بخوانند و بنویسند. این احساس گمگشتگی، خود میتواند نتایج فاجعه بار بیشماری داشته باشد که در اینجا به چند مورد ان اشاره میشود.
۱_ احساس شکست خوردگی ومورد تبعیض واقع شدن که به شکل نیروی گریز از مرکز خودنمایی کرده و یا خواهد کرد.
۲_ محروم کردن جامعه ازچند گانگی فرهنگی و زبانی مختلف که هرکدام میتوانست به غنای فرهنگ عمومی کشورکمک کند.
٣_ پایین آمدن انگیزه برای یادگیری و نیاز به پیشرفت و احساس بی اعتمادی به خود در رقابت با کودکان همسن وسال و گرایش به ترک تحصیل و جذب بازار کار شدن بی موقع . که در نهایت به عقب افتادگی فرهنگی منجر می شود.
۴_ گسترش احساس بیگانگی، خصومت، بیعدالتی ، مشکلات شخصیتی و مسئولیت ناپذیری در قبال جامعه و هویت ملی.
۵_ گسترش انواع الگوهای رفتار ناسازگار اجتماعی، گسترش انواع اعتیاد های ارزان و قابل دسترس، رفتارهای نا بهنجار روانی مثل : افسردگی ،نا آرامی ، بیقراری، دزدی، قاچاق، همسر آزاری، طلاق و ده ها رفتار نابهنجار دیگر که هریک به نوبه خود می تواند امکانات محدود خانواده را به تاراج برده، بر جمعیت بیکاران افزوده، و بر اقتصاد کشور آسیب جدی وارد بکند.
کوتاه میتوان گفت مسئله آموزش به زبان مادری، با توجه به رابطه بنیادینی که با شکل گیری شخصیت، خلاقیت، توانای یادگیری، رشد و پیشرفت در زمینه تحصیلات و به طور عام بر جامعه پذیری افراد دارد، مسئله ای بسیار مهم و جلوگیری از برخورداری افراد از ان حق باعث ایجاد مشکلات شخصیتی در افراد جوامع چند فرهنگی شده و حتی در افزایش گرایش به افکار فاشیستی و بنیادگرایانه تاثیرگذار است.
دلایل ادامه سیاست عدم حق آموزش به زبان مادری از سوی حکومت اسلامی ایران
دلیل اصلی ادعای حکومت اسلامی برای رعایت نکردن حق اموزش به زبان مادری انست که گویا رعایت نمودن ان حق موجب به خطر افتادن تمامیت ارضی ایران میشود. حکومت اسلامی بسیاری اوقات با سواستفاده از این تعبیر نه تنها هیچ اهمیتی به حقوق سیاسی، فرهنگی و اقتصادی اقلیتهای ملی ساکن ایران نمیدهد بلکه از ان به مثابه ابزار سرکوب دادخواهی فعالان اقلیتهای ملی استفاده مینماید. اما نباید فراموش نمود که ایران از جمله کشورهای کثیرالمله و چند فرهنگی محسوب میشود که تاکنون در هیچ دوره ی تاریخی حق آموزش به زبان مادری را به رسمیت نشناخته است. محروم بودن از آموزش به زبان مادری، در کنار عدم توسعه فرهنگی و اقتصادی که ریشه در ناعادلانه بودن تقسیم درامدهای عمومی ایران دارد و از سوی حکومت اسلامی نیز پیش گرفته شده، نواحی را که بیشتر ساکنان انرا ملتهای غیر فارس تشکیل میدهند، از انجمله نواحی کرد، ترک، عرب یا بلوچ نشین را با فاجعه ای انسانی روبه رو نموده. نگاهی به آمارهای منتشر شده در مورد سطح سواد نشان دهنده انست که نزدیک به ۴۰ میلیون از ۶٨ میلیون جمعیت بالای ۶ سال ایران بی سواد یا کم سواد بوده و سوادشان نهایت تا سطح راهنمایی میباشد. بسیاری از ان شهروندان بی سواد یا کم سواد نیز در مناطق دور از مرکز و به عبارت دیگر غیر فارس زبانان میباشند.
تمامی این مسائل تاکیدی است بر این واقعیت که جمهوری اسلامی نیز برخلاف ادعاهای خود درباره مورد توجه قرار ندادن تفاوتهای ملی و زبانی و تلاش ان نظام در راستای اخوت اسلامی و امت واحده در دستگاههای تبلیغاتی خود. به سیاست اسیمیلاسیون زبانی و ژینوساید سفید خود ادامه میدهد. به گونه ای که در حکومت اسلامی نیز علاوه بر چشم پوشی از حق اموزش به زبان مادری و سرکوب فرهنگی، تمامی مسئولیتهای اصلی سیاسی و فرهنگی و نظامی کشور کثیرالمله ایران به افرادی از ملت حاکم و بالادست درون حاکمیت سپرده میشود. حتی ان میزان کم از حقوق فرهنگی ملتهای دیگر ایران که در بند ۱۵ و ۱۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده و میتوان گفت که ان هم ثمره مبارزه ملتهای دیگر ایران به ویژه ملت کرد است که در اوایل بر سر کار امدن حکومت اسلامی بر ان تحمیل شد نیز به بهانه ی به خطر افتادن یکپارچگی کشور مورد بی توجهی قرار گرفته و تاکنون اجرای نشده است.
آشکار است که مهمترین مسئله برای مسئولان حکومت اسلامی اصل حفظ نظام است. نظامی که نه تنها تفاوتهای زبانی و ملی را به هیچ وجه به رسمیت نشناخته، حتی علاوه بر اسمیلاسیون و ذوب زبانی، فشار دینی و مذهبی را نیز برای حفظ کیان سیاسی خود بر ان افزوده. حتی فردی چون روحانی که در تبلیغات انتخاباتی خود صحبت از حقوق اقلیتها مینمود و ادعا میکرد که، من حق آموزش به زبان مادری را حق طبیعی افراد میدانم. در اولین جلسه سخنرانی خود بعد از پیروزی در انتخابات میگوید که مردم ایران یک ملت هستند و زبان و فرهنگ دیگر ملیتهای ساکن ایران را لهجه و خرده فرهنگ تعبیر نمود. این خود ماهیت واقعی حکومت اسلامی را اشکار مینماید چرا که این حرفها از زبان کسی بیان شده که خود را فردی میانه رو میشناساند و ادعای رعایت نمودن حقوق اقلیتها را نموده. کوتاه میتوان گفت که نگاه جمهوری اسلامی به حق آموزش به زبان مادری به مثابه ی مسئله ای سیاسی و فرهنگی نیست بلکه نگاهی امنیتی به ان دارد و با ان برخورد نموده و مینماید.

تاثیرات احزاب کردی بر حفظ و گسترش زبان کردی در کردستان ایران
با توجه به وضعیت ویژه ملت کرد در کردستان ایران و دیدگاه امنیتی حاکمان حکومتهای مرکزی ایران در مدت یک قرن گذشته به ویژه چند دهه اخیر حاکمیت جمهوری اسلامی و سرکوب خونین جنبش حق طلبانه کردستان که از آغاز اولین روزهای بر سر کار آمدن تازه به قدرت رسیدگان اسلامی در ایران در برابر کرد و مطالبات بر حقش شروع گشت. اهمیت و لزوم احزاب کردی در بسیاری موارد و در مورد حفظ و گسترش زبان کردی نیز به مثابه نمایندگان و مدافعان واقعی حقوق سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ملت کرد در کردستان ایران را بیشتر بر ما اشکار مینماید. به گونه ای که بدون توجه به هواداری حزبی و تنها با نگاهی به تاریخ معاصر کردستان ایران این واقعیت بیشتر خود را مینمایاند.
در اینجا برای نمونه میتوان به چندین شاعر، نویسنده، پژوهشگر و شخصیت شناخته شده ادبی کرد، از جمله، جلال ملکشاه، ناصر حسامی، احمد بازگر، هیمن، هه ژار، حسن قزلجی، شیرکو بیکس، فرهاد پیربال، بختیار علی و شیرزاد حسن اشاره نمود. که در احزاب کردی بوده و حتی برخی از انها در همان محیط حزبی پرورش یافته و فضای هویت خواهانه ای که بر احزاب کردی و از ان طریق بر جامعه سایه افکنده، بر انان تاثیر داشته و انان نیز هر کدام در حد و توانای خود بر حفظ و گسترش و زنده نگه داشتن بیشتر زبان مادری در جامعه کردستان تاثیر داشته و دارند. نکته ی دیگری که در همین رابطه میتوان به ان اشاره نمود، این است که در چند سال گذشته و به خصوص پس از شروع به کار برنامه شبکه های ماهواره ای کردی که از سوی احزاب کرد تاسیس شده. نشانگر اهمیت و نقش تاثیرگذار احزاب کرد در حوزه زنده نگه داشتن و گسترش زبان کردی در جامعه کردستان است. همچنین بیشتر فعالان فرهنگی، مدنی و دانشجوی کرد در کردستان ایران کم تا بیش تحت تاثیر مستقیم یا غیر مستقیم احزاب کرد است که اقدام به تشکیل کلاسهای آموزش زبان کردی در شهرهای کردستان نموده و تاکنون نیز این روند باوجود تمامی موانع و مشکلاتی که از سوی حاکمیت سر راهشان قرار گرفته و میگیرد، ادامه دارد.
در پایان و با توجه به اغاز سال تازه تحصیلی، فعالان مدنی و دانشجوی کرد میتوانند به فکر راه اندازی جنبشی مطالبه محور برای نمونه تحت عنوان " جنبش آموزش به زبان مادری" باشند و انرا در دستور کار و برنامه هایشان قرار دهند. و احزاب کردی نیز میتوانند در این راه و برای پشتیبانی از چنین فعالیتهای تلاشهایشان را افزایش دهند.