چو دشمن سپه کرد و شد تیزچنگ
بباید بسیجید ما را به جنگ
- رضا پرچی زاده

نظرات دیگران
  
    از : ‫البرز

عنوان : هموطن عزیز، جناب پرچی زاده
هموطن عزیز، جناب پرچی زاده، گمان میکنم،‫ یادداشت «این گوی و این میدان» شما، پاسخ درستی به یادداشت من نبود. حال ‫دیگر نمی دانم چگونه بنویسم تا شما بتوانید مرا، آنگونه که منظور نظرم هست، درک کنید. تنها پیشنهادی که میتوانم مطرح کنم، این است که شما را ارجاع دهم به آنچه که در بخش نظر، این نوشتار برایت نوشته ام
۵۷۶۷۴ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۲       

    از : مسعود راد

عنوان : آموزش و مطالبه حقوق بشر را از خود باید شروع کرد
جناب صدرالعلما، استدلال شما به نظرم درست نیست چون مسائل سیاه و سفید نیستند. اگر برخی دولتها و حکومتها حقوق انسانی مردم را رعایت نمیکنند ایشان را باید زیر سوال برد، نه حقوق بشر را. تا وقتی روشنفکرانی مثل جنابعالی پاسدار حقوق بشر نباشند و آن را سخیف بنامند دیکتاتورها راحت تر آن را نقض خواهند کرد. گفتم که، آموزش و مطالبه حقوق بشر را از خود باید شروع کرد.
۵۷۶۷۰ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۲       

    از : جلال ص

عنوان : معیارسنجش
سلام آقای صدرالعلما،شما که اعلامیه جهانی حقوق بشر را قبول نداریدو آنرا غیر قابل اجرا میدانید،پس معیارسنجش شما چیست؟اینکه شما فرموده ای یک کشور درگیتی پیدا نمیشود،که این اعلامیه را اجرا کند صحیح نیست،کشورهای اسکاندیناوی وسویس ،کانادا،دراجرای اعلامیه تقریبا موفق بوده اند
۵۷۶۶۱ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۲       

    از : رضا پرچی زاده

عنوان : این گوی و این میدان
جناب البرز، این گوی و این میدان. بفرمایید با «گفتگو» با آخوندهای سفاک و سپاه پاسداران سرکوبگرشان مملکت را درست کنید. ما اگر یک کلمه شکایتی کردیم، شما آن وقت بفرمایید که تحمل مخالف را ندارید. منتهی شما تحمل نظر مخالف را داشته باشید، که وقتی ما بعد از این همه تجربه می گوییم نمی شود، شما به جای اینکه بیایید یقه ما مفلس ها را بگیرید که نخیر! می شود، بروید همان کاری را که می فرمایید درست است انجام دهید تا نتیجه بدهد و ما هم ببینیم و از شما عزیز یاد بگیریم. تا آن موقع، خواهشمندم شما هم به آزادی عقیده و بیان اعتقاد داشته باشید، و بگذارید موسی به دین خود باشد و عیسی به دین خود. ارادتمند، رضا.
۵۷۶۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۲       

    از : ‫البرز

عنوان : هرگز در خوبی یا بدی جنگ مطلبی ننوشته ام
‫‫هموطن عزیز، جناب پرچی زاده، گرچه مقصود شما از شستشوی مغزی مسئله ای بود، کاملا‫ واضح و آشکار، و درست‫ به همان علت، اینجانب اشاره ای کوچک به پاکسازی های حکومت تحت عنوان «انقلاب فرهنگی» داشتم، و این که بیشترین اعتراضات جانانه در این سالیان اخیر،‫ از دل همان محیطهای پاکسازی شده برآمد کرده. این همه دلیل مستحکمی است، بر این مطلب که هموطنان من و شما بلانسبت احمق تشریف ندارند، و محکم و استوار در صحت عقلانی کامل بسر میبرند.

هموطن عزیز، جناب پرچی زاده، ‫‫حال امکان دارد، این سئوال به مخیله هرکسی رسوخ کند، اگر این ملت این همه هوشیار است، چرا ارکان حکومتی خود را به دست شیطانهای حاکم سپرده، که هر روز برایش دردسر و بلای تازه ای می آفرینند. از جایی که پاسخ به این گونه سئوالات نیاز، هم به تخصص دارد و هم اینکه جوابهای درست بیشمار، تنها به یک جواب بسنده میکنم،
‫از جایی که من و شما و ملت ایران سابقه و تجربه تحمل دگراندیشی نداریم، همواره تحمل وجود تنها‫ یک گروه اندک را در جایگاه ویژه داشته ایم. تا چیزی حدود سی و اندی سال پیش قرعه به نام خاندان جلیله رضاشاه پهلوی خورده بود، اما بیکباره کاسه صبر ملت‫ سرریز کرده و از قضا و قدر روزگار آقای خمینی و دستیارانش را که دم دست بودند، با شعار «بت شکنی خمینی» وارد جایگاه ویژه کرده و بت جدیدی از ایشان ساختند.

هموطن عزیز، جناب پرچی زاده،‫ ‫اما از جایی که شما‫ در نوشته وزین خود، اسم کار فرهنگی را مزین به لفظ جنگ نموده، و اشارتهایی به وقایع اتفاقیه در ژاپن، بدون اشاره به هیرو‫شیما از باب مثال داشتید، خواستم اشارتی‫ کوتاه به دنیای رومانتیک همسایگان وطن عزیزمان ایران داشته و یادآور شوم که این ‫داستانهای رومانتیک چگونه و از کجا بود که آغاز شد.
و خلاصه آنکه اینجانب، هرگز در خوبی یا بدی جنگ مطلبی ننوشته ام، آنچه که گفتم در باب ساخت و ساز بود، همانگونه که نمیتوان در طوفان و باد و بوران ساختمان مستحکمی ساخت، ‫ساخت سیستمی دموکرات و مردم سالار در ایران زمین نیز‫ نیازمند صلح است،‫ تا مردم و نخبگانش، در صلح‫،‫ با تعقل بگویند، بنویسند، بحث کنند، نقد کنند، برای مشکلات و معضلات عدیده جامعه طرح و نظر بدهند و ‫بنویسند. گرچه ممکن است، این مطالب‫ بقول شما رومانتیک و احساسی به نظر برسد و یا باشد‫، اما تجربه کشورهای دموکرات و مردم سالار واقعا ‫موجود جهان میگوید، برای رسیدن به یک جایگاه ویژه که در آن افکار گوناگون کرسی دارند، چاره ای جز گذر از این راه پر از سنگلاخ، ‫خار، تخت سنگ و افعی راه دگری نیست.

‫چیزی بیش از صدوشش سال از تدوین اولین قانون اساسی کشور می گذرد، در گذر تمامی این سالها رعایت قانون، آزادی بیان و اجتماعات سر لوحه تمامی فعالیتهای سیاسی ایرانیان بوده، و هنوز هم هست. حال به گمانم دست اندر کاران سیاست در ایران به اندازه ای از پخته گی و تجربه سیاسی رسیده باشند، که به این دورباطل پایان داده و در کنار یکدیگر برای ایرانی رها از بیکاری، بی آبی، ایرانی سرسبز و با نشاط تعقل کنند
۵۷۶۲۹ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣۹۲       

    از : رضا پرچی زاده

عنوان : دیدِ رومانتیک
آقای البرز، این بنده نبودم که مساله «خیر و برکات جنگ» را پیش کشیدم، بلکه شما بودید. مثالی که من به کار برده بودم مشخصا برای نشان دادن تاثیر شستشوی مغزی بود، و ربطی به تایید یا تقبیح جنگ نداشت. لذا بنده بر خود واجب نمی بینم که به چیزی که ادعایش را نکرده ام پاسخ بدهم. با این وجود، این را به شما می گویم: هیچ امری «ذاتی» نیست. این دیدی که شما و بسیاری همچون شما دارند (که جنگ بد است و قس علی هذا) تنها آلت دست مستبدان و متجاوزان است تا در حالی که خودشان با قساوت دیگران را قلع و قمع می کنند، دیگران را از مبارزه و مقابله با خود بازدارند. این کلک را فقط جمهوری اسلامی نزده، و در تاریخ نمونه هایش بسیار است. نمونه مشهورش ادعاهای هیتلر درباره تخاصم چکهای سودیتنلند بود که عملا هرگز اتفاق نیفتاده بود. هیتلر می خواست چک اسلواکی را ضمیمه کند، تخاصم را بر گردن چکها انداخت. بعدا همین کار را با لهستانی ها هم کرد. با این منطق شما، چکها و لهستانی هم نباید با هیتلر می جنگیدند، کمااینکه جنگیدند اما در آن مقطع راه به جایی نبردند. لذا می بینیم که همه جنگها یکسان نیستند. وقتی شما یک «جنگ بد است» می گویید و خلاص، این یعنی آفتابه گرفتن به حقیقت و تاریخ! حمله به عراق هم به هر دلیلی که بوده (و بنده اصلا وارد این نشدم که برای چه بوده) یک نتیجه اش این بود که دیکتاتوری خونخوار را سرنگون کرد. اگر عراق امروز به این روز افتاده، برای این است که جمهوری اسلامی نمی خواهد عراق سر پای خودش بایستد. بروید ببینید چه کرده اند با به راه انداختن جنگ فرقه ای در عراق و بمبگذاری و سیاستمدار به قدرت رساندن و خلع کردن و بسیاری جنایات دیگر. باید عرض کنم که دید شما به قضایا عمدتا دیدی رومانتیک است. شما می خواهید حقایق را نبینید و بر اساس یک سری ایده آلها قضاوت کنید، و این نمی شود. این بغرنج البته فقط گریبانگیر شما نیست. جامعه ایرانی از لحاظ تاریخی جامعه ای رومانتیک است. ما داریم می جنگیم تا این دید رومانتیک را حتی الامکان «منطقی» و «شهودی» کنیم.
۵۷۶۲۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣۹۲       

    از : البرز

عنوان : قدرت تحمل دگراندیشی
‫هموطن عزیز‫، ‫‫جناب پرچی زاده، حال که علیرغم انبوه پژوهشهای بیطرفانه که تماما اشارت به قانونی نبودن تهاجم به عراق دارند،‫ باورمان شده که نفس عمل برای سرنگونی دیکتاتور بوده است. حال سئوال اینجاست، آیا به واقع‫ چکمه و باروت دیکتاتوری را سرنگون کرد،‫ یا آنکه دیکتاتوریهای کوچکتری بر اقصی نقاط عراق حاکم گردانید که تاوان کشمکشهای ‫خصمانه فی مابین شاهچه ها را طبقه زحمتکش و متوسط عراقی با گوشت و پوست لت و پار شده خود میپردازند.

‫اگر باورمان شده، با چکمه و باروت، نیروهای انسان دوست ‫جهانی میشود مردم‫ سالاری مورد نظرمان را تقدیم هموطنان خود کنیم، پس بیاییم، همه در پیوند با یکدیگر، هر آنچه در توان داریم بر طبل جنگ بکوبیم.

اما باید گفته شود و آن هم به صدای بلند که، ‫‫در هیچ کجای این کره خاک، مردم به دموکراسی و مردم سالاری از راه تکیه بر چکمه و باروت دست نیافته اند. مردم به مرور به وجود و ارزش وجودی یکدیگر در اجتماع خود پی برده اند، و در اثر افزایش این قبیل ارزشگذاریها، قدرت تحمل دگراندیشی رو به فزونی گرفته، و به همان اندازه احاد اجتماع‫ دست از تهدید یکدیگر شسته و به رفتاری انسانی با یکدیگر روی آورده اند‫.

برای بنای سیستمی مردم سالار به صلح بیش از جنگ نیاز است
۵۷۶۱۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣۹۲       

    از : رضا پرچی زاده

عنوان : امپریالیسم سپاه قدس رژیم
آقای البرز، «تبعات ورود سربازان خارجی به کشورهای همسایه» برای مردم ایران می دانید چه بوده؟ این بوده که آن «سربازان خارجی» - که عمدتا آمریکایی بودند - و دیکتاتوری را سرنگون کرده بودند، از ترس عملیاتهای تروریستی مداوم سپاه قدس رژیم، در نهایت مجبور به تخلیه این کشورها شدند تا عراق و افغانستان بیفتند زیر چکمه «سربازان خارجی» رژیم جمهوری اسلامی؛ و مردم ایران هم از این گسترشهای امپریالیستی رژیمی که گردن کلفت تر شده البته تنها سرکوب نصیب ببرد. شما وقتی می خواهید به دروغ افاضات «ضدجنگ» کنید، مراقب باشید که کجا این کار را می کنید، چون ممکن است دروغتان با حقیقتش به شما بازگردانده شود. این مقاله را بخوانید تا - اگر هنوز نمی دانید - برخی حقایق در این باره بر شما روشن شود: «فرمانده شبح-وار (قاسم سلیمانی)».
http://www.newyorker.com/reporting/۲۰۱۳/۰۹/۳۰/۱۳۰۹۳۰fa_fact_filkins
۵۷۶۰٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣۹۲       

    از : سینا صدرالعلما

عنوان : جناب مسعود راد گرامی...
با درودی گرم برشما، استدعا دارم نام یک کشور در تمام پهنه گیتی که از آغاز پیدایش اعلامیه جهانی حقوق بشر تا به امروز فقط حتی یک روز مفاد این اعلامیه را رعایت کرده و شرایط مندرج در آنرا اجرا کرده است ، برای مثال بیاورید!!!
مسلماً شما وقایع دنیا را از طریق رسانه ها دنبال میکنید و از رخدادهای آن تا حدی آگاهی دارید. از قبیل فرار ویتنامیها بعد از جنایات مرگبار و ددمنشانه یانکیها و تا به امروز که با غرق کردن عمدی کشتیهائی که پر از انسانهای بیدفاع و محروم راهی اقیانوسیه و یا اروپا میشوند و عدم نجات جان انسانها توسط مأمورین از ترس مجازات بعدی که موجب نجات این انسانها شده اند؟!
آیا جنابعالی براستی بر این باورید که انسانیت مذکور در این اعلامیه احتیاج به آموزش دارد تا جهانی عدالتگستر ساخت؟ یا اینکه عملاً مشاهده فرموده اید که تحت این مستمسک سخیف و هولناک از زمان پیدایشش تاکنون چه جنایات هولناک و وحشتناکی انجام شده است؟
بلی مفاد این اعلامیه نه برای اجرای راستین آن بلکه جهت ایجاد مستمسکی عامه پسند برای جنایات سخیف خودشان تدوین شده است؟! این تجربه عینی و عملی استفاده از این اعلامیه انسان تحمیق کن است؟!
۵۷۶۰۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣۹۲       

    از : ‫البرز

عنوان : مردم ایران شاهد تبعات هستند
‫آقای پرچی زاده، شما حکایتی در برکات ورود سربازان خارجی به ژاپن نقل کرده اید، مردم ایران شاهد تبعات ورود سربازان خارجی به کشورهای همسایه خود هستند.

‫شما از دستگاه عظیم تبلیغاتی حکومت و تاثیرات مخرب آن سخن به میان آورده اید. اما به گمانم فراموش کرده اید، غائله ‫انقلاب به اصطلاح فرهنگی حکومت در سطح و عمق دانشگاهها و جامعه را، و اینکه چه بسیار‫ اعتراضات خروشان مردمی یقه حکومت را در همان مکانهای به اصطلاح پاکسازی شده گرفته، و خواستار رعایت موازین تعطیل ناپذیر زندگی شده و میشوند.

‫هموطن عزیز، آقای پرچی زاده،‫ مردم ایران نه تنها در پی قیام بهمن ۵۷ خود، بل از پی انقلاب مشروطیت در پی، برپایی شیوه تازه ای، جهت زندگی بوده و هستند. ‫و از زبان شاعران خود، در طول سالیان، هزاران بار سروده اند که، «زندگی زیباست، زندگی آتشگهی دیرنده پابرجاست......».

‫از جایی که در طوفان و باد و بوران امکان ساخت وجود ندارد، سرزمین ایران بیش از هر چیز نیازمند صلح و تفوق پیرامون صلح است. در صلح، جنگ طلبان و خشونت طلبان به واقع کلمه خلع سلاح شده و امکان تحرکات ددمنشانه خود را از دست خواهند داد. در چنین فضایی، امکان تولد بلامعارض تشکلهای واقعی مردمی بر پایه خواستها و نیازهای واقعی مردمی وجود خواهد داشت. و تنها در ‫سایه وجودی چنین تشکلهای مردمی است که حکومتهای مردم سالار ضمانت ابدی یافته و خواهند یافت.
۵۷۵۹۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣۹۲       

    از : مسعود راد

عنوان : ابزار جنگ فرهنگی ما آموزش حقوق بشر است
بحث جنگ فرهنگی بحث درستی است. ج ا جنگ فرهنگی اش را سالهاست در غالب مقابله با تهاجم فرهنگی غرب به خورد مردم داده. آنهم با استفاده از اعتقادات مذهبی مردم و بخصوص در اقشار پایین دستی.
اما اپوزیسیون خارج از کشور هم شدیدا دچار فقر فرهنگی است از آن رو که خود هنوز یا درگیر نفوذ ایدئولوژیک حزب توده است، ویا مدهوش نظام شاهنشاهی.
به نظر من مقابله فرهنگی ما با هر سه این نیروهاست و نه فقط نظام اسلامی. و از آنجا که هر سه این فرهنگها ایدئولوژیک هستند، برای حقوق فردی افراد در مقابل آرمانهای ایدئولوژیک ارزش کمی قائلند.
از همین نکته میتوان نتیجه گرفت که بهترین استراتژی جنگ فرهنگی ما آشنا کردن عامه مردم به حقوق فردی شان، و بخصوص حقوق بشر است. انسانی که با حقوق جهانی خود آشنا باشد قطعا از نادیده گرفته شدن حقوقش بیشتر متاثر میشود و با آن به مقابله میپردازد.
به علاوه اعلامیه جهانی حقوق بشر به ما یاد میدهد که بقیه مردم هم حقوقی مساوی با ما دارند که آنهم میبایستی رعایت شود. همین آموزش میتواند زمینه ساز برقراری سیستم دمکراتیکی شود که در آن همه به حقوق یکدیگر احترام بگذارند.
۵۷۵۹۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣۹۲       

    از : رضا پرچی زاده

عنوان : فرهنگ مهم است
سپاس از همگی دوستان. البته طبیعی است که نظرات متفاوت باشد، اما منکر این هم نمی توان شد که اهرمهای فرهنگی/تبلیغی بسیار تاثیرگذار هستند. بنده هم که می نویسم، بیشتر به جهت حساسیت-زایی نسبت به نکات مهمی است که کمتر به آنها توجه می شود. تجربه شخصی سی ساله زندگی در ایران تحت رژیم آخوندی به من این را آموخت که فرهنگسازیِ آخوندها - با همه نارسایی هایش - موثر بوده است. وقتی که از یک طرف ماشین عظیم تبلیغات رژیم به راه می افتد و از طرف دیگر همه رسانه های دیگر محدود یا بسته می شوند، طبیعی است که فرهنگسازی ایدئولوژیک پاسخ بدهد. در این باره حکایت جالبی دارم که می تواند گویا باشد. در حین جنگ جهانی دوم، حکومت فاشیستی ژاپن چنان مردم ژاپن را از خبث آمریکایی ها ترسانده بود که وقتی اولین سربازان آمریکایی در اوکیناوا پیاده شدند، بعضی از دختران ژاپنی ترجیح دادند خود را با نارنجک منفجر کنند تا اینکه اسیر شوند. آنهایی که اسیر شدند و بدی ندیدند، کلی متعجب شده بودند. درباره ایرانیان هم مشابه چنین مسائلی وجود دارد. تصویری که برایشان از دنیای خارج ساخته شده، خیلی تخیلی است، و با واقعیت فاصله ای بسیار دارد. تصویرسازی «ایدئولوژیکی-اسطوره ای» است که عکس العملهای احساسی را هم رقم می زند، و لزوما عقلانی و «سیاسیِ» عادی نیست. البته پیشرفت وسایل ارتباطاتی، شدت این بغرنج را کاهش داده، اما برای برطرف شدن کاملش زمانی طولانی تر و البته فعالیت روشنگرانه بیشتر لازم است.
۵۷۵٨۶ - تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱٣۹۲       

    از : همایون

عنوان : به آقای علی امیری
جمله ی آخری که آقای امیری در کامنت خود نوشته اند حقایق جالبی را فاش می کند. ایشان نوشته اند: «در بهترین حالت شما که در خارج ازکشور اقامت دارید بهتراست در همانجا با ارامش زندگی کنید و بگذارید مردم ایران هم خودشان تصمیم بگیرند.»
این حرف تکراری تکراری تکراری می خواهد این طور الغا کند که در داخل کشور کسی مخالف انتخابات قلابی نیست. اما جنبه ی مهم تر این است که از نظر آقای امیری آن که مانع تصمیم گیری مردم ایران است حکومت جمهوری اسلامی نیست که با انواع سرکوب و تقلب جلوی تصمیم واقعی مردم را گرفته است، بلکه «اپوزیسیون خارج از کشور» است که با چهار تا مقاله - که آقای امیری آن ها را بر نمی تابد - اجازه ی تصمیم گیری به مردم ایران نمی دهند.
آقای امیری و دیگرانی که این روزها و ماه ها کارشان شده است کوبیدن «اپوزیسیون خارج از کشور» و تجلیل از روحانی و امثالهم، حقیقتا اپوزیسیون خارج از کشور را مانع پیشرفت کشور می دانند یا حکومت جمهوری اسلامی؟!
۵۷۵۷٨ - تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱٣۹۲       

    از : ‫البرز

عنوان : ‫سرزمین ایران بیش از هر چیز نیازمند صلح است
میگفتند دیوار موش داره، موشم گوش داره. همین یک جمله کوتاه و نحس یکی از علل‫ فاصله گرفتن مردم از یکدیگر و نتیجتا ‫عدم وجود تشکلهایی واقعی در خارج از حکومتها در ایران زمین گردیده است.
‫حال شما میخواهید مردم را علیه خودفروخته گان و جاسوسهای دوجانبه برانگیخته و با جنگی جانانه‫ اشغالگران را از سرزمین اذهان عمومی ایرانیان بیرون برانید‫، چه معتقدید، بواسطه اشغال اذهان عمومی توسط ایدئولوژی حاکمیت فاشیست، آب از آب تکان نخواهد خورد.
اما باید گفت، با صدای بلند هم گفت، ‫نیاز سرزمین ایران نه جنگ است و نه تفرقه.
‫سرزمین ایران بیش از هر چیز نیازمند صلح است، ‫چه در ایام صلح و اشاعه افکار صلح دوستانه، جنگ طلبان و خشونت طلبان‫ به معنای واقع کلمه خلع سلاح شده،
‫و در مسیر شیوع هر چه ‫بیشتر و هوشمندانه افکار صلح دوستانه، تشکلهای واقعی از میان خواستها و نیازهای واقعی مردم امکان تولد بلامعارض خواهند یافت.
۵۷۵۷۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱٣۹۲       

    از : یک کاربر

عنوان : نظر
آنچه را که در خصوص تلاشهای رژیم و اهداف و آرزوهایش میفر مائید را بعنوان اهداف بخشی از این حاکمیت میشه پذیرفت .اما آنچه را که در مورد مردم میفرمائید را در موردش باید محتاط بود یک به دلائلی که خودتان ذکر کردید و در درجه نخست اعمال بیش از حد زور و به همین دلیل بسیاری از مردم به قول حافظ بیرون طور دیگری هستند و چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند ،قضاوتی در خصوص بد و خوبش ندارم فقط میخوام بگم اینطور است ، آمار های وجود داره که کاملا قابل تعمق است میگن که سرآمد مصرف لوازم آرایشی در ایران بالاتر از جا های دیگر دنیا است آنهای هم که به ایران سفر میکنند بر استفاده بیش از اندازه لوازم آرایش اشاره دارند مراجعه به سایتهای سکسی مطابق آمار گوگل در چند ساله اخیر در مورد ایرانیان نسبت به بقیه کشور ها آمار بالائی را داشته ، میل به تغیر حاکمیت از طریق بکار گیری امکانات کم هزینه تر مثلا شرکت در انتخابات و انتخاب آلترناتیوی برای حاکمیت از میان کاندا های موجود نمونه اش موسوی و یا یکوقتی خاتمی اینها برای من معنای این را دارد که این رژیم با صرف میلیاردها پول در حسینیه ها و تکیه ها و مساجد جز یک مشت آدم خیلی محتاج و لمپن را نتوانست کنار خودش جمع کنه و گرد آوری یک مشت آدم گشنه که حقیقتا ماوا و ملجای دیگری هم جز این جکومت ندارند و یک مشت لمپن را نمیشه اسمش را فرهنگ سازی گذاشت بر خلاف شما من فکر میکنم الان بر و بچه های خود فرماندهان سپاه هم از اینکه یگن بچه کی هستن عار دارند ، این فرمایش شما در مورد سالهای نخست انقلاب کاملا صدق میکند در آن سالها آدم از دین جمعیت انبوهی که داوطلبانه هر هفته راهپیمائی میرفتن و فریاد روح منی ......سر میدادند به چنان نا امیدی از دیدن اینهمه حمق دچار میشد که فکر میکرد کی و چطوری این مردم به حقیقت دست خواهند یافت و یا مسیر حوادث تغییر خواهد کرد ،شما احتمالا جوان هستی و آنروزها را یا ندیدی و یا به دلیل صغر سن خوب درک نکردی ، امروز بخش اعظم از خود آقایان حاکم کمترین باوری به این حرفهای که میزنند ندارند این را هم خودشان میدانند و هم بقیه مردم و دست اندر کاران شما فکر میکنید که اگر پو لهای یامفت که به جیب خیلی ها سر ریز میشه را از فردا قطع کنند و زور را هم نتوانند در معاد لات بکار بگیرند چقدر آدم دنبال حاکمیت خواهد افتاد من فکر نمیکنم تعدادشان زیاد باشه .
در مورد ایتالیا و موسولینی و فر مایشات گرامشی داستان چیز دیگری است ایتالیا کم قدرت ترین کشور در میان شش قدرت مسلط آن دوران بود و شکست شان در مستعمرات و اختلافات مرزیشان با اتریش و نا موفق بودن در پیشبرد خواستشان در جامعه جهانی آنروز نوعی سر خوردگی برای جامعه ایتالیا به همراه آورده بود که موسولینی با تکیه بر این سرخوردگی توانست مردم را دنبال خود جمع کند عین کاری که هیتلر پس از جمهوری وایمار کرد ولی همانطور که تاریخ نشان داد این تلاشها در بهترین و موفق ترین مواردش که شما و بنده ذکر کردیم اموریست کاملا موقتی با تاریخ مصرف معین که به شکر حضرت حق در مورد ایران تاریخ مصرفش تمام شده و حنای حاکمیت با آن شکل و فرم متسلب گذشته رنگ نداره و عملا فشار های اجتماعی از پائین آقایان بالا نشین را به" نرمش قهر مانانه" وادار کرده .
موفق و سر بلند باشید
۵۷۵۷۵ - تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱٣۹۲       

    از : سینا صدرالعلما

عنوان : احسنت بر شما...
بررسی بسیار جامع و بینهایت ملخص. بیجهت نیست که مغز کودکان از کودکستان تا پایان دوره دانشگاه یکسره و بیوقفه با خزعبلات اسلامی بمباران میشود و جنایات ناشی از این تهاجم باوری برای قسمت اعظمشان بدون آلترناتیو میماند.
در تماس حضوری که گهگاه با فرزندان خویشان نسبی خود در ایران داشتم حتی تا پایان دوره متوسطه چنان تحت تأثیر این خزعبلات هولناک قرار داشتند که کوچکترین پرسش و نقد را برنمی تافتند و واکنشی سخت جاهلانه و سخت دفاعی از خود بروز میدادند.
پس از اتمام دانشگاهشان و چند سفر بخارج اینک وقتی به دیدارم میآیند، و بعضشان حتی خود متأهلند، در مورد گفتگوهای چندین سال پیش با آنان اشاره میکنم که معمولاً پاسخی ندارند و خود را در آنزمان در محدوده اجتماعی میدیدند که فاقد آلترناتیو بود و ابداً امکان بحث در مورد دین وجود نداشت.
بنا بر این آنچه جناب پرچی زاده اینجا بینهایت ملخص بیان فرموده اند من از سال ۱۳۷۰ تا کنون به مرور عملاً تجربه کرده ام.
۵۷۵۷۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱٣۹۲       

    از : علی امیری

عنوان : حمله به ایران
با مثالی که ایشان از حکومت فاشیستی ایتالیا آورده اند این طور استنباط میشود که سربگونی این قبیل نظامها براساس شواهد تاریخی از یکسو و تسلط تبلیعاتی در داخل کسوز رژیم ازسوی دیگر تنها یا حمله نظامی از حارج ازکشور امکان پذیر است لاغیر!!! همچنین ایشان به این موضوغ توجه ندارند که عصر انحصاری تسلط برارتیاطات جمعی توسط دولتها با نفوذ اینترنت به سر آمده و دهها سال تبلیغ اپوزسیون خارج ار کشور در مورد سرنگونی این رژیم بی ثمر بوده است و مردم ایران با درک شرایط داخل کشور و جهان تصمیم میگیرند نه براساس الگوهای کلیشه ای، هرجند در زرورق زیبایی هم پیچیده شده باشد!! اگر واقعاً به ایران و ایرانی فکر میکنید همراه مردم باشید نه در مقابل آنها. مردم ایران کودکان مریض و نادانی نیستند که شما یخواهید برای معالجه آنان به زور هم شده دوای تلخ بخورانید.در بهترین حالت شما که در خارج ازکشور اقامت دارید بهتراست در همانجا با ارامش زندگی کنید و بگذارید مردم ایران هم خودشان تصمیم بگیرند.
۵۷۵۷۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱٣۹۲