حزبی که باید ساخت (۱)
نگاهی به مشخصه های اساسی حزبی
که پاسخگویی به الزامات امر "خود رهانی کارگران" را هدف خود دارد (۱)


اسماعیل سپهر


• حزب مطلوب چپ رادیکال نوین گسترش حوزه قدرت و اقتدار حزب را هدف خود ندارد و همه تلاش های سیاسی– سازمانگرایانه این حزب، به ایجاد و بسط و اقتدارورزی هر چه بیشتر نهادهای خود مدیریتی و خود حکومتی طبقه معطوف است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۶ مهر ۱٣۹۲ -  ٨ اکتبر ۲۰۱٣


- رابطه حزب و طبقه
در مسیر تکامل و اعتلاء مبارزه طبقاتی ، ابزارهای مختلف و متنوعی یار کارگران و زحمتکشان خواهد بود. در این میان، اما حزب کارگری از جایگاه و اهمیت خود ویژه ای برخوردار است. طبقه کارگر اگر چه در جدال برای پس زدن تعرض سرمایه به دستمایه حیات و زندگی نیروی کار و زحمت و در تلاش برای بهبود شرایط زیست و معیشتی آحاد طبقه، مدام خود را در مقابل سرمایه و سرمایه داری می یابد و در تجربه مبارزات اتحادیه ای خود ( ترید یونینی ) به سطحی از خود آگاهی طبقاتی دست می یازد، اما بطور خود بخودی و در روند مبارزات خود انگیخته اش، ضرورتن راه خود را در سرنگونی سرمایه دارای و استقرار نظام سوسیالیستی نمی یابد.

مبارزات خود بخودی و خودانگیخته طبقه کارگر علیه سرمایه داری، چه از منظر تحرک مبارزاتی آحاد طبقه و چه از زاویه رشد آگاهی طبقاتی در بین آحاد طبقه، توسعه موزون و هماهنگی را تجربه نمی کند. رشد ناموزون تحرک مبارزاتی و آگاهی طبقاتی در آغاز تنها بخش کوچکی از آحاد طبقه را به ضرورت براندازی نظام سرمایه داری و ایجاد سوسیالیسم رهنمون می شود. رشد ناموزون تحرک و آگاهی طبقاتی، شکل دادن به سازمان حزبی برای بسط و ارتقاء هر چه بیشتر خود آگاهی طبقاتی در بین همه اقشار طبقه، برای هماهنگی و ارتقاء سطوح مبارزاتی بخشهای مختلف طبقه، برای مقابله آگاهانه و هدفمند طبقه با کلیت نظام سرمایه داری و با همه نهادهای ستمگر و سلطه جوی آن را به نیاز عاجل جنبش طبقاتی کارگران مبدل می کند. حزب کارگری با گرد آوردن آگاه ترین، پیشتازترین و مبارزترین فعالان کارگری و با جذب اندیشه ورزان و مبارزان سوسیالیست، نقش بی بدیلی در پراکندن جوانه های آگاهی طبقاتی در سطوح مختلف جنبش کارگری و در یاری رساندن به خود سامانیابی و خود رهبری کارگری ایفاء می کند. بعلاوه، حزب کارگری با جمعبندی تجربه تاریخی و بین المللی طبقه کارگر و تعمیم بخشی آگاهانه این تجربیات، قادر است بمثابه حافظه طبقه کارگر در راهیابی ها و حذر کردن از اشتباهات تاریخی، سخت ثمرمند و کارساز ظاهر گردد.

رهایی طبقه کارگر، البته به دست خود طبقه ممکن خواهد شد. آگاهی طبقاتی در بین آحاد طبقه، البته در جریان اعتلاء جنبش مبارزاتی کارگران و زحمتکشان دامن خواهد گستراند و بلوغ را تجربه خواهد کرد. انقلاب کارگری تنها با شکوفایی نهادهای خود مدیریتی و خود حکومتی کارگران و زحمتکشان و با اعتلاء جنبش خود رهبری توده کارگر و زحمتکش است که پاره گی زنجیرهای بردگی سرمایه داری را به نفی همه مظاهر از خود بیگانگی انسانهاو به ایجاد مدلی موفق و پویا از نظام سوسیالیستی رهنمون خواهد شد. با اینهمه تا شکوفایی و اعتلاء جنبش خود مدیریتی و خود حکومتی کارگران و زحمتکشان و تا عروج نهادهای خود مدیریتی و خود حکومتی کارگران و زحمتکشان به موتور اصلی رشد و بلوغ خود آگاهی طبقاتی نیروی کار و زحمت، حزب کارگری از رسالت ممتاز و بی بدیلی برای کمک به رشد و ارتقاء آگاهی و سازمانیابی آحاد طبقه و رهبری و هدایت مبارزه طبقاتی کارگران و زحمتکشان برخوردار است.

تا تبدیل طبقه کارگر از طبقه ای در خود به طبقه ای برای خود، حزب کارگری نه تنها نقش بی بدیلی در کاشتن جوانه های آگاهی طبقاتی در بین همه اقشار نیروی کار و زحمت بعهده دارد، بلکه با کمک به سامانیابی هر چه بیشتر و بهتر کارگران و زحمتکشان، با موقعیت شناسی و راهیابی های مبتکرانه و با هماهنگی عرصه های نبرد و طرح ریزی راهبردها و راهکارهای دفاعی و تهاجمی، نقش تعیین کننده ای در ارتقاء و هدفمندی مبارزات کارگری به دوش دارد. حزب کارگری در عین حال قادر است با سامانیابی آگاه ترین اقشار طبقه کارگر و مبارزین سوسیالیست و با حضور فعال در همه عرصه های مبارزه طبقاتی، به شکل نامحدود و نا مشروط از منافع تاریخی طبقه کارگر دفاع کند و عزم و نیروی خود را در خدمت عمومی شدن گفتمان سوسیالیستی، سرنگونی دولت بورژوایی، برچیدن نظام سرمایه داری و استقرار سوسیالیسم قرار دهد. همانطور که مارکس و انگلس خردمندانه خاطر نشان ساختند، این حزب همچنین قادر است با آکاهی به مسیر عمومی حرکت، شرایط و نتایج نهایی و کلی جنبش مبارزاتی کارگران و زحمتکشان؛ اولن در مبارزه ملی پرولتاریای کشور خود، منافع مشترک کل پرولتاریا را، صرف نظر از ملیت آن ها خاطر نشان کرده و برجسته سازد. دومن در تمام مراحل مختلف رشد مبارزه طبقاتی از منافع عمومی و دراز مدت جنبش کارگری حمایت بعمل آورد.

با اینهمه، حزب مطلوب چپ رادیکال نوین، از همه اشکال متعارف و تاکنونی احزاب چپ و سوسیالیست ( اعم از احزاب چپ رادیکال سنتی، چپ رفرمیست و چپ آنارشیست ) به نحو بارزی متفاوت و متمایز است. حزب چپ رادیکال نوین، حزب تلاش برای تبدیل طبقه کارگر به طبقه ای سر شار از آگاهی و تحرک طبقاتی، طبقه ای برخوردار از ساز و کارهای ضروری برای بخدمت گرفتن عالی ترین اشکال خود سامانیابی و خود رهبری، طبقه ای توانمند به تبدیل گفتمان خود به گفتمان اکثریت قریب به اتفاق مردمان جامعه، طبقه ای توانمند به اعمال خود مدیریتی در صحنه کار و اعمال خود حکومتی در صحنه سیاسی و مدیریت اجتماعی و تبدیل الگوی خود مدیریتی و خود حکومتی به روش اداره و مدیریت همه مردمان در همه عرصه های مربوط به کار و زندگی آنها و درحقیقت حزبی برای تبدیل طبقه کارگر از طبقه ای در خود به طبقه ای برای خود و از طبقه ای در بند اسارت و ناراستی های سرمایه داری به طبقه ای منادی و راهبر جامعه نوین است.

این حزب برای دست یابی طبقه به شرایط لازم برای تبدیل به طبقه ای برای خود و تا آن هنگام که نیروی کار و زحمت هنوز در روند فرا شد به طبقه ای برای خود قرار دارد، البته در نقش یک حزب سیاسی فعال، پیشتاز و هدایت گر ظاهر خواهد شد و سهم جستن در رهبری مبارزات طبقاتی کارگران و زحمتکشان را وظیفه خطیر خود تلقی خواهد کرد. این حزب تا آن هنگام که کارگران و زحمتکشان از آگاهی، از شرایط و از توانمندی لازم برای بدست گرفتن سرنوشت خود فاصله دارند و بورژوازی هنوز بر اریکه قدرت سیاسی سوار است، البته با تلاش برای ارتقاء آگاهی طبقاتی کارگران و زحمتکشان، با تلاش برای سامانیابی هر چه بیشتر طبقه کارگر و با ایفاء نقش فعال و موثر در همه صحنه های مبارزه طبقاتی، در کوبیدن مهر رهبری خود برروند تحولات سیاسی تردید نخواهد کرد. آری، این حزب تا آستانه در هم شکستن سیادت بورژوازی و کسب قدرت سیاسی توسط توده کار و زحمت، کم و بیش در هیئت یک حزب سیاسی و در قامت یک نیروی سیاسی راهبر و هدایت گر ظاهر خواهد شد.

حزب مطبوع چپ رادیکال نوین، اما چه در استراتژی و برنامه سیاسی، چه در ساختار و سازمانیابی و چه در مبانی تاکتیکی و کنش سیاسی، به نحو شاخصی از احزاب سیاسی متعارف، فاصله می گیرد. حزب مطبوع چپ رادیکال نوین رابطه خود با طبقه را بر اساس ادعاهای رایج بسیاری از احزاب و گروه های سوسیالیست و کمونیست تعریف نمی کند. این حزب خود را نماینده سیاسی طبقه نمی داند و شان و رسالتی در خور نماینده سیاسی طبقه برای خود قائل نیست. این حزب اگرچه گفتمان خود را بخشی از گفتمان سیاسی – طبقاتی کارگران می داند و اهداف و آماج های خود را برخاسته و متکی به خواستها و منافع کارگران و زحمتکشان و پرچم بخش آگاه و پیشتاز طبقه کارگر تلقی می کند، اما بر آن نیست که تحقق آماج های بزرگ طبقه، الغاء روابط سرمایه داری، درهم شکستن ماشین دولت بورژوایی، اقدام به ایجاد دمکراسی نوین و پی افکندن پایه های روابط سوسیالیستی از مسیر اقتدار و قدرت یابی حزب می گذرد.

این حزب انعکاس خواست و منافع کارگران و زحمتکشان را حق انحصاری خود نمی پندارد و خود و برنامه و سیاست های خود را آئینه تمام نمای خواست ها و منافع کارگران بشمار نمی آورد. این حزب خود را تنها حامل آگاهی طبقاتی و منبع بی پایان و همیشگی این آگاهی بشمار نمی آورد.   این حزب اگرچه دست یابی به اهداف و آماج های نهایی خود را، در آغاز در تلاش خستگی ناپذیر خود برای ایفاء نقش موثر در رهبری مبارزه طبقاتی کارگران و زحمتکشان می یابد، اما اولن رهبری جنبش مبارزاتی کارگران را حق طبیعی، انحصاری و مادام العمر خود نمی داند و در هدایت جنبش مبارزاتی کارگران و زحمتکشان سهم مشروط و محدودی برای خود متصور است. دومن پیروزی و موفقیت نقش خود در رهبری جنبش مبارزاتی کارگران و زحمتکشان را نه با بزرگی هیبت و قدرت حزب و با سرعت صعود حزب از پلکان قدرت سیاسی، که با عمومی شدن خود آگاهی طبقاتی در بین آحاد کارگران و زحمتکشان، با شکوفایی اشکال خود سامانیابی و خود رهبری کارگری و با موفقیت توده کار و زحمت در ایجاد نهادهای خود مدیریتی و خود حکومتی خود، مورد سنجش و داوری قرار می دهد.

آری، حزب مطلوب چپ رادیکال نوین گسترش حوزه قدرت و اقتدار حزب را هدف خود ندارد و همه تلاش های سیاسی– سازمانگرایانه این حزب، به ایجاد و بسط و اقتدارورزی هر چه بیشتر نهادهای خود مدیریتی و خود حکومتی طبقه معطوف است. در نگاه این حزب، اهداف و آماج های تاریخی طبقه نه از گذر قدرت یابی حزب و یا احزاب کارگری، که از مسیر شکل گیری، بسط و گسترش و بلوغ سیاسی – قدرتی نهادهای خود مدیریتی و خود حکومتی توده ای – اعم از نهادهای خود مدیریتی و خود حکومتی خود ویژه کارگران و زحمتکشان و یا نهادهای خود حکومتی عمومی – قابل حصول و دست یابی است. این حزب نهادهای خود مدیریتی و خود حکومتی توده ای را مطلوب ترین ابزار نمایندگی سیاسی طبقه و اقتدار و حاکمیت این نهادها را مناسب ترین و موثرترین راه تحقق آرمان رهایی کارگران بشمار می آورد. این حزب چه در پهنه گفتمان و چه در عرصه عمل سیاسی بیش و پیش از هر چیز به پیش شرط های امر "خود رهانی کارگران و زحمتکشان" و پیش شرط های ایجاد دمکراسی مشارکتی و سوسیالیسم مشارکتی متعهد است. آری، این حزب " حزب دفاع از خود رهانی کارگران " است. این عنوان نه تمسک صوری به آرمان دیرین طبقه کارگر، که معرف مشخصه های ممتاز و خود ویژه این حزب و بازتاب دهنده سمتگیری سیاسی – ایدئولوژیک آنست. " حزب دفاع از خود رهانی کارگران " با حذف کسب قدرت سیاسی توسط حزب از آماج خود و در همان حال تلاش خستگی ناپذیر برای الغاء روابط سرمایه داری، برای درهم شکستن ماشین دولتی بورژوازی و برای بنای نظام سیاسی-اقتصادی نوین مبتنی بر خود مدیریتی و خود حکومتی وسیعترین آحاد مردم، براستی سیمای یک حزب چپ انقلابی و رادیکال را به نمایش خواهد گذارد.

این حزب اگرچه خود را حزبی کارگری بشمار می آورد و طبقه کارگر را همچنان ستون اصلی جنبش ضد سرمایه داری و نیروی تغییر در راستای ایجاد نظم و روابط سوسیالیستی بشمار می آورد، اما اولن راهبرد ها و راهکارهای خود برای حصول به ایده آل های سوسیالیستی را متناسب با بروز تغییرات ساختاری چند دهه گذشته در صفوف طبقه کارگر - و در کانون این تغییرات، تضعیف همزمان ثقل کارگران صنعتی و پر رنگ شدن وزن بخش مهمی از حقوق بگیران شاغل در بخشهای دولتی و خدماتی و غیره در طیف بندی های درونی طبقه کارگر - به ترسیم در می آورد. ثانین نیروهای اجتماعی ضد سرمایه داری را به طیف های درونی طبقه کارگر محدود نمی بیند و با آگاهی به شعاع گسترده اشکال مختلف سلطه سرمایه علیه اکثریت قاطع مردم قریب تمام جوامع بشری در دوران کنونی، رسالت خود را عمومی کردن گفتمان دمکراسی و سوسیالیسم نوع مشارکتی در بین تمامی نیروهای اجتماعی بالقوه ضد سرمایه داری ( و نه صرفن آحاد طبقه کارگر) می جوید.

از نگاه این حزب ایده آل دمکراسی مشارکتی، تضمین وسیعترین حقوق شهروندی برای همه و تضمین حق همه افراد در تعیین سرنوشت خود – چه از طریق تضمین تجربه وسیعترین اشکال آزادی برای همه و چه از طریق مشارکت همه مردمان در نهادها و سازمانهای خود مدیریتی و خود حکومتی دخیل در همه عرصه های حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی - نه امری مختص و مطلوب طبقه کارگر، که امری مربوط به اکثریت گسترده ای از مردمان در دوره کنونی است. از نگاه این حزب سوسیالیسم نوع مشارکتی نیز با پایان بخشی به همه اشکال سلطه سرمایه ( سلطه سرمایه در همه اشکال و تظاهر آن، اعم از سلطه آن در عرصه اقتصاد و یا سلطه آن در عرصه سیاست و فرهنگ و ورزش و غیره ) بر اکثریت پر شمار مردمان و با ارائه شرایط کار و زندگی آشکارا بهتری از سرمایه داری به تمامی کسانی که ثروت و مکنت بسیارشان بر استثمار و بهره کشی از دسترنج تعداد کثیری از افراد دیگر استوار نیست، از ظرفیت لازم برای تبدیل شدن به نظام مطلوب اکثریت قاطع مردمان تقریبن همه جوامع، برخوردار است.

درک ویژه و متمایز"حزب دفاع از خود رهانی کارگران" از ایده ال های سوسیالیستی و تصور آن از دمکراسی و سوسیالیسم نوع مشارکتی بمثابه نظام سیاسی، اجتماعی، اقتصادی سازگار با منافع اکثریت قاطع مردمان (و نه صرفن طبقه کارگر ) بخودی خود دلیل مهم دیگری است بر ضرورت و اهمیت امر ایجاد حزب کارگری. پیروزی در مبارزه برای دمکراسی و سوسیالیسم نوع مشارکتی به برساختن چنان نهاد سیاسی کارگری نیازمند است که دلمشغولی و شعاع عمل آگاهی بخشی و سازمانگرانه آن صرفن آحاد طبقه کارگر ( برغم حفظ اهمیت محوری منافع طبقاتی کارگران و پاسخگویی به الزامات آرمان خود رهانی کارگری در برنامه ها، در راهبردها و در راهکارهای سیاسی این حزب ) را هدف خود نداشته باشد. در فقدان چنین نهاد سیاسی کارگری ( یعنی حزب کارگری) که برای عمومی کردن گفتمان سوسیالیستی در بین همه اقشار اجتماعی که خود را تحت سلطه اشکال پیچیده و متنوعی از مظاهر ظالمانه و غیر انسانی سرمایه داری گرفتار می بینند، سخت بکوشد، در دوره کنونی "امر خود رهانی کارگری" افق روشنی به پیروزی نخواهد یافت. بدون تلاشهای آگاهانه یک حزب سیاسی کارگری که برای هم پیوندی مبارزات ضد سرمایه داری همه اقشار اجتماعی غیر کارگری با مبارزات سرمایه ستیز طبقه کارگر سخت بکوشد و مبارزات ضد سرمایه داری همه اقشار اجتماعی غیر کارگری را زیر چتر "جنبش خود رهانی طبقه کارگر"، به سرنگونی نظام سرمایه داری و بنای سوسیالیسم رهنمون شود، طبقه کارگر براحتی خود را در آستانه غلبه بر سرمایه داری و تحقق ایده آل های سوسیالیستی، نخواهد یافت. همراهی و همیاری این اقشار اجتماعی با "جنبش خود رهانی کارگران" نه تنها برای غلبه بر سرمایه داری و درهم شکستن دولت بورژوایی از اهمیت تعیین کننده ای برخوردار است، بلکه پی ریزی و ماندگاری ساختار دمکراسی و سوسیالیسم نوع مشارکتی نیز - چه از جنبه مقابله با نیروهای بورژوایی پس از پیروزی انقلاب و چه از جنبه حفظ شکل و محتوی دمکراتیک و مشارکتی این ساختارها - به مقدار قابل توجهی به ادامه پشتیبانی و حمایت این اقشار از ایده آل های دمکراسی خواهانه و سوسیالیستی "جنبش خود رهانی کارگران" مشروط است.

۱. مجموعه مقالات حاضر در توضیح تزهایی در رابطه با ایجاد یک "حزب کارگری نوین" تهیه گردید. این تزها در جریان بحث و گفتگوهای من با برخی رفقای همفکر تدوین گردید. اما، ما به دلائلی از انتشار این تزها اجتناب ورزیدیم. در این مجموعه مقالات من از بخشی از نوشتجات قبلی ام، بویژه در رابطه با مبانی تاکتیکی حزب کارگری نوین، سود برده ام.