از : masoud memar
عنوان : آیا ایران را میشناسیم ؟
وقتی در تاریخ تمدن ها یا سرزمین ها وقایعی که بشکل فرمول بندی و تعریف شده ٫ بوقوع نپیوسته دلیلی بر رد یا قبول نظریه ای نمیتواند باشد بلکه می آموزد که این نظریه جهانشمول نیست و حالت کلیشه ای خود را از دست میدهد ٫ نظامهای تعریف شده دارای مناسبات و طبقات مشخصی میباشند چه در تولید چه در مصرف ٫ بعنوان مثال زمانیکه کشور ایران نظام تعریفمند برده داری ٫ فئودالی و حتی سرمایه داری را طی نکرده مثل اکثر کشورهای دنیا که به کشورهای جهان سومی یا در حال رشد معروفند بدین معنی است که نه طبقات تعریف شده و نظام مند وجود خارجی داشته و نه مناسبات مشخص بین طبقات مذکور بوقوع پیوسته . درست است که بهره کشی ٫ ظلم ٫ تجاوز بیگانه ٫ استبداد ٫ دیکتاتوری ... طبقات مرفه و محروم وجود داشته و دارد و تاریخ این ملل پر است از بابک خرمدین ها ٫ ابومسلم خراسانی ها ٫ سربداران ها ٫ قیام های ملی و دفاع های مقابل تجاوز بیگانه ٫ ... اما بدلیل ساختار اجتماعی بومی خود ٫ جنبش چپ نمیتوانست مدافع طبقه ای باشد و سیاستگذاری و تحلیل از دید طبقاتی ارائه کند که آن طبقه اجتماعی نه وجود نظام مند داشته و به تبع آن فاقد آن مناسبات اجتماعی بوده است . بله اگر دقیق باشیم بغیر از چند کشور جهان اول و دوم ٫ بقیه کشورها جزو کشورهای سرمایه داری نظام مند نیستند با اینکه طبقه محروم هم ارزش اضافی تولید میکند و هم در سیستم تجارت و بانکداری سهیم است. مثلأ عربستان سعودی که در تعریف کلاسیک سرمایه داری قابل تعریف نیست چه از نظر تولید چه مناسبات اجتماعی چه تشکل های کارگری . کشورهای اروپائی بخاطر طی مراحل سرمایه داری دارای قویترین تشکلهای کارگری در جهان است . ولی چپ ایران برای نمونه بخاطر اینکه مصدق نخست وزیر دربار بود و یا دولت موقت لیبرال و جاده صاف کن امپریالیسم بود نتوانست دفاع کند . یادم افتاد که سال ۸۸ ٫ در پشتیبانی از تظاهرات مردمی در یکی از شهرهای آلمان گروه چپی عکسهای خامنه ای ٫ احمدی نژاد و موسوی را ضربدر قرمز کشیده بود و میزی گذاشته بود ٫ بدون اغراق هر آلمانی که رد شد یا خندید اگر هم حرفی زد این بود که آیا شما میدونید ایران چه خبره ؟
۵۷۹٨۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱٣۹۲
|