بحران اقتصادی زمینه ساز فروپاشی


محمدحسین یحیایی


• رژیم جمهوری اسلامی با شدید ترین بحران اقتصادی دوران خود روبرو شده است. بحرانی به مراتب خطرناک تر، کارسازتر و تعیین کننده تر از همه بحران ها و جالش های گذشته، که قادر است و می تواند توده های مردم تهیدست، به ستوه آمده و بیکار جامعه را که در تنگنای شدید فقر و گرسنگی و بیکاری به سر می برند به خیابان ها بکشاند و تا فروپاشی رژیم پیش رود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ٨ آبان ۱٣۹۲ -  ٣۰ اکتبر ۲۰۱٣


رژیم جمهوری اسلامی با شدید ترین بحران اقتصادی دوران خود روبرو شده است. بحرانی به مراتب خطرناک تر، کارسازتر و تعیین کننده تر از همه بحران ها و جالش های گذشته، که قادر است و می تواند توده های مردم تهیدست، به ستوه آمده و بیکار جامعه را که در تنگنای شدید فقر و گرسنگی و بیکاری به سر می برند به خیابان ها بکشاند و تا فروپاشی رژیم پیش رود. از آن رو همه دست اندرکاران که تا دیروز درشت گویی می کردند، سخن از پیشرفت های شگفت انگیز علمی، صنعتی و اجتماعی گفته و فریاد می زدند که « ما رکورد زدیم » به گوشه ای خزیده، نگران از آینده خود به مداحان دست چندم پناه آورده اند. دیگر کسی سخن از احمدی نژاد « معجزه هزاره سوم » نمی گوید. رهبر جمهوری اسلامی که خود را همفکر احمدی نژاد می دانست و از عملکرد ویرانگر وی در همه حوزه های اجتماعی، اقتصادی ، فرهنگی و سیاست خارجی حمایت می کرد، سکوت اختیار کرده تا فراموش شود. در حالی که مردم مسئولین و مسببین واقعی این همه رنج و عذاب اقتصادی و اجتماعی را می شناسند و فراموش نمی کنند.
تیم احمدی نژاد با حمایت رهبری همه امکانات اقتصادی کشور را در راستای منافع خودی ها بکار برد، از یک سو با کاربرد کلمات و جملات لمپنی عقده گشایی کرد، قطعنامه های پی در پی شورای امنیت سازمان ملل را به تمسخر گرفت و از سوی دیگر خواسته های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول را در راستای خصوصی سازی با سرعت و شدت ادامه داد و بخش مهمی از ثروت متعلق به عموم مردم را در اختیار خودی ها قرار داد. در سال های نخست که همراه با افزایش شدید درآمد نفتی بود، سیاست ویرانگری اتخاذ کرد، همه نهاد های نظارتی بر عملکرد اقتصادی خود را همراه با روزنامه ها از بین برد، روزنامه نگاران ، فعالین سندیکایی و اجتماعی را به زندان و روشنفکران، دلسوزان و نخبگان جامعه را مجبور به سکوت، گوشه گیری و یا ترک یار و دیار کرد، در همه این مدت از پشتیبانی رهبری، نیرو های نظامی و امنیتی بهره مند بود.
در ۲ سال پایانی دوره تیم احمدی نژاد بویژه در سال پایانی آن حوادث مهم و دگرگونی های شرفی در جامعه پدیدار شد، تحریم های شورای امنیت، بویژه تحریم های دو جانبه ایالات متحده و اتحادیه اروپا که در ماه های نخست غنیمت و فرصت شمرده می شدند، تاثیر واقعی و شکننده خود را نشان دادند، تیم احمدی نژاد بر این باور بود که غرب نمی تواند نفت ایران را تحریم کند زیرا در آن صورت قیمت نفت در بازار جهانی به بیش از ۲۰۰ تا ۲۵۰ دلار می رسد، در حالی که آمریکا و اروپا قبل از منار جای آن را تعیین کرده بودند، لیبی و عراق توانایی افزایش تولید و تامین نیاز و تقاضای بازار را داشتند، از آن رو تحریم نفت ایران خللی در عرضه نفت بوجود نیآورد و قیمت نفت افزایش نیافت. بزرگترین ضربه تحریم ها با بانک مرکزی و سویفت آغاز شد که در نتیجه آن دریافت ها و پرداخت ها که از سوی بانک مرکزی انجام می شود مختل شد. جمهوری اسلامی در نقل و انتقال پول از کشور هایی که نفت آن را می خریدند دچار مشکل شد. پی آمد آن برخی از طرفداران تیم احمدی نژاد نگران از آینده خود زبان به گلایه و انتقاد گشودند تا کاسه و کوزه را سر احمدی نژاد بشکنند و وی را مقصر نشان دهند. در این میان برخی از امام جمعه ها که از یک مرکز هدایت می شوند گفتند که باید در راس قوه مجریه یک روحانی قرار گیرد شاید از آن رو باشد که از هم اکنون دورخیز برای ریاست مجلس برداشته شده تا ناطق نوری در راس آن قرار گیرد. بازی ها در این راستا آغاز شد، مردی که سال ها نماینده رهبر در شورای امنیت ملی بود در چیدمان شورای نگهبان قرار گرفت، خوش لباس، خنده رو و آشنا به زبان دیپلوماسی که یکباره خود را حقوق دان معرفی کرد و در مناظره های تلویزیونی گفت « من سرهنگ نیستم، حمله گازانبری نمی کنم، من حقوق دانم » و سخنان دیگری که نشانه های تغییر و اصلاح شرایط و پایان تحریم ها را داشت و در رابطه با اقوام ( ملل ساکن در گستره ایران )، زنان ،آزادی و دمکراسی سخنان تازه ای می گفت. با این بازی بار دیگر مردم به پای صندوق های رای رفتند و روحانی را انتخاب کردند. روحانی شخصیت امنیتی، دارای نشان درجه ۲ فتح، نشان درجه یک نصر، عضو مجلس خبرگان رهبری و نماینده رهبر در شورای امنیت ملی بعد از انتخاب دولت خود را « دولت تدبیر و امید » خواند.
شیخ حسن روحانی کادر های ورزیده و شناخته شده ای را در راس دیپلوماسی و اقتصاد کشور قرار داد. رهبر برای دور نماندن از قافله آن را « نرمش قهرمانانه » خواند. مذاکرات در نیویورک و با آزانس انرژی اتمی سازنده پیش رفت و ادامه دارد ولی در سیاست داخلی هیچگونه تغییر و تحولی صورت نرگرفته ، نه تنها زندانیان سیاسی و عقیدتی آزاد نشدند، بلکه تعداد اعدامی ها افزایش یافته و جمهوری اسلامی با اعدام های کینه توزانه در بلوچستان و کردستان قدم در راه خطرناکی گذاشته است. خشونت در جامعه همچنان ادامه دارد. در این میان کادر اقتصادی دولت روز های سخت و دشواری را در آینده پیش بینی می کنند.
اقتصاد کشور با بزرگترین مشکل و بحران خود که همان رکود تورمی است روبرو شده، هرگونه سرمایه گذاری بیش از اینکه تولید را افزایش دهد به افزایش شتابان قیمت ها می انجآمد، در نتیجه با کاربرد سیاست های انقباضی هم رکود فراگیر می شود و هم بیکاری در جامعه جوان کشور همچنان رو به افزایش می گذارد. از یک سو بیش از ۶۰۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی در کشور وجود دارد و از سوی دیگر مراکز تولیدی با کمبود شدید نقدینگی روبرو هستند و تعداد زیادی از آنها از دور تولید و فعالیت خارج می شوند. در گزارش بانک مرکزی که در شهریور ماه ۹۲ انتشار یافت، میزان رشد اقتصادی را در سال ۹۱ منفی ۵ و چهار دهم نشان می دهد و در همین گزارش میزان تورم از ۴۰ درصد گذشته، قیمت برخی کالا ها که بیشتر از سوی تهیدستان جامعه مصرف می شود مانند سبزی تازه با ۹۱ درصد، حبوبات ٨۴ درصد ، میوه با ۷۵ درصد و روغن نباتی با ۵۴ درصد پیشتازی می کنند. ولی اله سیف رئیس بانک مرکزی رشد اقتصادی کشور را در سال جاری منفی ۶ پیش بینی می کند و می گوید دولت نمی تواند معجزه کند در بهترین حالت در آینده می تواند جلو رشد منفی را بگیرد. همزمان مجلس هم با تغییر قانون بودجه و کاهش آن از ۲۱۰ هزار میلیارد تومان به ۱۵۰ هزار میلیارد تومان موافقت کرد تا از کسری بودجه کاسته شود. در این میان دولت توانایی پرداخت یارانه های نقدی و حتی حقوق کارمندان خود را ندارد. محمد باقر نوبخت از مجلس خواسته که اجازه برداشت ۲۰ درصد از موجودی صندوق توسعه ملی را به دولت بدهد که دولت قادر به پرداخت حقوق کارمندان خود شود.
بر اساس گزارش « مهر » عادل آذر رئیس کل آمار کشور در جلسه شورای عالی اشتغال گفته است که بیکاری به نقطه بحرانی رسیده است و بیکاری در بین جوانان ۱۵ تا ۲۴ سال به ۲۶ درصد افزایش یافته که این گفته با تکذیب علی طیب نیا وزیر اقتصاد و دارایی روبرو شده و ایشان نرخ بیکاری را در بین جوانان بیش از ۴۵ درصد گزارش کرده است و اضافه کرده است که هم اکنون ٣ و نیم میلیون بیکار در کشور داریم و در آینده نزدیک با پایان تحصیلات دانشگاهی میزان آن از ٨ و نیم میلیون خواهد گذشت. این درحالی است که با رشد منفی ایجاد کار ناممکن است و بر اساس محاسبات اقتصاددانان هر یک در صد رشد اقتصادی می تواند ۱۰۰ هزار شغل تولید کند. بنابرین در شرایط کنونی که اقتصاد رشد منفی دارد از تعداد شاغلین هم کاسته می شود. در این میان بحران دیگر دولت پرداخت یارانه های نقدی است. علی طیب نیا در ۶ آبانماه در کیش گفته است، سالانه ۴۲ هزار میلیارد تومان یارانه نقدی پرداخت می شود که درآمد حاصل از افزایش قیمت سوخت تنها ۲٨ هزار میلیارد تومان است، باید از بودجه عمرانی کاسته و یارانه پرداخت شود.
حسین عبده تبریزی کارشناس اقتصاد و بورس می گوید: بحران بیکاری و اشتغال زندگی میلیون ها مستمری بگیر صندوق بازنشستگی را به خطر انداخته است، زیرا نرخ بالای بیکاری وضعیت مالی صندوق ها را تخریب کرده است، در ماه های اخیر صندوق تامین اجتماعی که بزرگترین صندوق است ناگزیر شده برای پرداخت مستمری ها اسقراض کند و یا اموال خود را بفروشد. در شرایط کنونی نه تنها اقتصاد جمهوری اسلامی ورشکسته است بلکه به شدت عقب مانده و اسیر در دست مافیای قدرت قادر به باز تولید، رشد و بازسازی خود نیست. نگاهی به آمار و مقایسه آن با دیگر کشور این واقعیت تلخ را بوضوح نشان می دهد. تورم در جمهوری اسلامی ایران در بین ۱۴٨ کشور مقام نخست را دارد.سهم زنان در بازار کار در رده ۱۴۷ از ۱۴٨کشور، شاخص مرگ و میر در جایگاه ۹٣ و امید به زندگی در ردیف ٨۷، امکان دسترسی دانش آموزان در مدارس در ردیف ۱۲۶، خدمات مالی در ردیف ۱٣۷ و امکان دسترسی به وام در ردیف ۱۴٨، ابعاد این عقب ماندگی را نشان می دهد. در این میان سانسور، فیلترینگ و عوامل دیگر مانع از دست یابی پژوهشگران به اطلاعات لازم و ضروری در حوزه های مختلف شده و عقب ماندگی را تشدید کرده است.
اقتصاد ایران در همه حوزه های اقتصادی دچار بحران است، تولیدات صنعتی به شدت کاهش پیدا کرده، تولیدات کشاورزی هم در حال نابودی است. شیخ حسن روحانی در کنگره چهارم سراسری خانه کشاورز، به آن اشاره می کند و می پرسد: درآمد ارزی سالانه ۱۰۰ هزار میلیارد دلار کشور در سال های گذشته در کجا سرمایه گذاری شده است؟ و ادامه می دهد وقتی دولت را تحویل گرفتیم با آمار وحشتناک و نگران کننده ای از جمله در حوزه کشاورزی مواجه شدیم. به طوری که با بررسی دقیق شرایط دریافتیم که ناچار هستیم بیش از ۷ میلیون تن گندم وارد کنیم، آنهم در شرایط تحریم. عیسی کلانتری هم در همین کنگره می گوید: در ایران ۵ دهک جامعه دچار سوء تغذیه هستند، به دلیل عدم توزیع ناعادلانه ثروت بیش از ۷۵ درصد از درآمد کشور در دست ۲۵ درصد است. در سال گذشته بیش از ۵۵ درصداز نیاز های غذایی کشور از خارج وارد شده و در صورت عدم واردات مردم دچار قحطی و گرسنگی می شوند. مجموعه این ارقام نشان می دهد که جمهوری اسلامی با بحران شدید و روزافزون اقتصادی و اجتماعی روبرو است و هر روز تعداد بیشتری در زیر خط فقر قرار می گیرند. از آن رو است که در روز های اخیر مداحان با آگاهی اندک خود که در سال های اخیر با استفاده از رانت ها و گریاندن مردم پول های کلانی بدست آورده اند وارد میدان شده به شعور مردم اهانت می کنند، مصباح یزدی بار دیگر می گوید: مردم برای نان انقلاب نکرده اند!
آنچه مسلم است، فقر، بیکاری ، تورم، رشوه و فساد اقتصادی و اجتماعی جامعه استبداد زده و گرفتار در دست استبداد را به نقطه انفجار نزدیک می کند، دولت شیخ حسن روحانی در این مدت کوتاه خود، جزبازگویی و بازخوانی شرایط اقتصادی کشور عملکرد مهمی در گشایش فضای سیاسی و آزادی های فردی و اجتماعی از خود نشان نداده است. هنوز فرماندهان سپاه در گفتگوهای تلویزیونی و مطبوعاتی خود مردم را تهدید می کنند. در این راستا فرمانده سپاه در تلویزیون می گوید: ما گروه های مقابله را سازمان دهی می کنیم و اکنون ۲۰۰ گردان امام علی و ۶۰۰ گردان امام حسین برای مفابله با چنان فتنه هایی داریم که غافلگیر نشویم. این سخنان عمق وحشت از خیزش تهیدستان و توده های مردم بستوه آمده از دست استبداد و ارتجاع را نشان می دهد و هر روز فاصله این مردم از رژیم بیشتر می شود...

دکتر محمد حسین یحیایی
mhyahyai@yahoo.se