چه نوع حزبی (۱) - علی پورنقوی

نظرات دیگران
  
    از : علی پورنقوی

عنوان : قدری حق با شماست
آقای سفیدکوهی عزیز
سلام و تشکر از شما بابت توجهتان.
قدری حق با شما است، به این معنا که این نوشته به موضوعی که در روند "پروژه‍ی چپ" مطرح شده، پرداخته است و خاصه مقدمه‍ی آن که با استفاده از لحظاتی از همان روند تنظیم شده، برای افراد ناآشنا و نامرتبط با آن روند نامأنوس است.
من "قدری" از حق را به شما دادم، زیرا اگرچه آن لحظات بسیار خاص اند، اما سوالات استخراج شده از آنها دیگر بسیار خاص نیستند. به علاوه دقت دارید که این بخش نخست نوشته است و تصور می کنم بخشهای بعدی ان به دور از عمومیت متناسب با خوانندگان "اخبار روز" نباشند.
با این حال تذکر شما حاکی از آن است که نوشته ممکن است در برقراری تماس با خوانندگان موفق نیاشد.
با احترام
پورنقوی
۵٨٣۱۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱٣۹۲       

    از : علی پورنقوی

عنوان : می توان درنگ کرد
آقای مقصودی عزیز
سلام
نوشته من می کوشد همین نکات را روشن کند و یکی از ادعاهای مرکزی آن هم همین است که "نوع حزب" تنوعی به مراتب وسیعتر از دو نوع مورد اشاره‍ی شما دارد. توجه دارید که این بخش نخست نوشته است. پس می توان درنگ کرد و ابتدا شنید پورنقوی چه می گوید.
با احترام
پورنقوی
۵٨٣۱۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱٣۹۲       

    از : غلام سفیدکوهی

عنوان : گزارش به اعضا یا...؟
آقا‌ی پورنقوی درود، مطلب منتشر شده شما با نام ``چه نوع حزبی(۱)`` در اخبار روز را چند بار تا نصف خواندم، چرا نصفه، به

این دلیل که احتمالا شما این مطلب(گزارشگونه)را برای کسانی‌ که قبلان در جریان جز به جز محتوای بحث و پروژه بوده، تهیه کرده‌اید.

به همین خاطر، من کشش خواندن را از دست می‌‌دهم، چون این شماره فقط عنوان مقدمه را دارد با کلی‌ موضوع، که هر کدامشان خودش

مبحثی مفصل و جداگانه است.

اگر که این مطلب فقط روی سخنش نه فقط ازای پروژه است، در این صورت این پیشنهاد من است:

شما که زحمت می‌‌کشی‌، آیا بهتر نیست فرضاً یه مطلب راجع به سوسیال دموکراسی چرا برای ایران لازم است یا نیست، یا که

چرا حزب ایدئولوژیک چپ ضرور یا غیر ضرور است و ...

با این طریق خوانندگان با سبک و منظور شما از قبل آشنا شده و منتقدین احتمالی آنها به نقد خواهند کشید

شاد و تندرست موفق باشی‌

غلام ۴-اکتبر-۱۳
۵٨۲۹۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱٣۹۲       

    از : محسن مقصودی

عنوان : ارتباط ایدئولوژی و حزب
جناب پورنقوی محترم،
بنوبه خودم تشکر می کنم که پاسخی به یادداشت من دادید اما:
کاملا بر این باورم که اهداف، برنامه و ایدئولوژی هر حزب در تعیین ساختار آن حزب نقش درجه اولی را بازی می کنند.
مگر می شود ساختمانی را نخست برپا کرد و بعد نشست فکر کرد که این ساختمان چه کاربری دارد؟ طراحی و سازه های یک مجتمع ورزشی با یک ساختمان مسکونی و یا آموزشی متفاوت است.
در مورد احزاب سیاسی ، مسئله پیچیده تر می شود.
در راستای کلی، ساختار احزاب کمونیستی، برای تحمیل منافع و اراده اکثریت طبقه کارگر به همراه دیگر زحمتکشان به دولت بورژوا و در نهایت کسب حاکمیت است و ساختار احزاب بورژوائی برای بدست گرفتن دولت و تضمین سود بیشتر برای بنگاه های اقتصادی خصوصی و در نهایت حفظ بلامنازع حاکمیت است.
دو منافع متضاد، دو ایدئولوژی مختلف و دو حزب و ساختار حزبی در مقابل هم !
در بنگاه های اقتصادی آلمان ، مدیریت برای کنترل فعالیت نیروی کار و کارگران عمل می کند و شوراهای کارگری برای دفاع از حقوق کارگران و کارمندان و تحدید قدرت مدیران تلاش دارند. مدیران منصوب می شوند ولی شوراها منتخب هستند. البته اینجا بحث برای تاسیس یک حزب چپ برای آلمان نیست که بسیار پیچیدگی های قانونی خودش را دارد. صحبت بر سر حزب چپ برا ی ایران است.
در ایران، قانون دست و پا شکسته احزابی هست که آن هم اجرا نمی شود. در ایران ایدئولوژی و برنامه و هدف شما ، مستقیما ساختار حزبی و نه فقط ساختار حزبی که حیات و ممات رهبری و اعضایش را هم تعیین می کند.
احزاب مرتبط با کلان سرمایه داران و بازرگانان و بخش خصوصی می توانند براحتی ساختارهای حزبی خودشان را تشکیل دهند، چنانچه تشکیل داده اند و در ایران از این نوع ساختارهای سیاسی کم نیستند، اما تشکیل حزبی مارکسیستی و کمونیستی در داخل کشور، خطر زندان و مرگ را به جان خریدن است . حتی یک تشکل ساده صنفی کارگری هم مورد یورش وضرب و شتم هست. آیا این وضعیت در نوع احزاب و تشکل های کارگری بی تاثیر اند؟ البته که نه!
۵٨۲۹٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱٣۹۲       

    از : علی پورنقوی

عنوان : نوع حزب ترجمه‍ی مستقیم آمال و ایدئولوژی نیست
آقای مقصودی محترم
با تشکر از شما به خاطر توجهتان.
یکی از پرسشهای مطرح در این نوشته این است: «آیا "نوع حزب" ترجمان مستقیم و منطقی آمال و آرمانها، ایدئولوژی یا برنامه حزب به زبان سازمانی است؟» پاسخ من به این پرسش منفی است؛ یعنی می توان چپ و سوسیالیست بود و این یا آن نوع حزب را برای اوضاع و احوال امروز مناسب تشخیص داد. احزاب چپ مختلفی با انواع متفاوت در همان آلمان، که بیشتر برای شما شناخته شده است، وجود دارند. ضمناً شما اگر جستجوئی در احوال نویسندگان منابع مورد استفاده من داشته باشید، قاعدتاً در این برداشت که این نوشته ها محصول "مشغله هر روزه پژوهشگران و مدیران شرکت ها و کنسرن ها در دمکراسی های بورژوائی اند"، تجدید نظر خواهید کرد.

اشاره‍ی شما به "پراگماتیسم مثبت"، که تأئید می کنم من این اصطلاح را زمانی در توصیف برخی نیروها به کار برده ام، و ارتباط آن با نوشته‍ی فعلی برایم روشن نشد.

با احترام

پورنقوی
۵٨۲٨۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱٣۹۲       

    از : محسن مقصودی

عنوان : حاکمیت با کدام طبقه است؟
می توان ده ها سوال دیگر را در مورد ساختار های حزبی و تشکیلاتی مطرح کرد و در پی پاسخ آن به پژوهش های بی شماری دست زد. این کار مشغله هر روزه پژوهشگران و مدیران شرکت ها و کنسرن های در دمکراسی های بورژوائی است. هدف اما تدوام حاکمیت سرمایه داری و بالابردن بهره وری و سود بنگاه های اقتصادی است.
خوب ، آقای پورنقوی که از لحاظ نظری و ایدئولوژیک به آنچه که خود می گوید " پراگماتیسم مثبت" ـ یکی از نظرگاه های سرمایه داری ـ رسیده است می تواند ترجمه های ده ها و صدها مقاله را از این دست ارائه دهد بدون آنکه به مسئله اصلی یعنی مبارزه طبقاتی اشاره کند. بالاخره این حزب چپی که می خواهد تشکیل شود، برای رهبری طبقه کارگر در انجام تحول طبقاتی حاکمیت و انقلاب اجتماعی است و یا قرار است الگوئی باشد برای بورژوازی که حاکمیت خودش را بهتر و یا با تعامل بیشتری با "شهروندان" تداوم بخشد؟
معلوم نیست چرا "پراگماتیست های مثبت" اصرار دارند تا حتما خود را " چپ" و یا حتی سوسیالیست بنامند و بعد بدنبال تعریفی برای این واژه ها بگردند؟ آن هم در سازمان هائی که بر بنیادهای رادیکالیسم و انقلابی بنا گذاشته شده اند و در زمانی که در همین جوامع سرمایه داری واژه " چپ" به معنای انتقاد به سراپای سیاست های حاکمیت معنی می دهد.
۵٨۲۷۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱٣۹۲