از : س. آذر
عنوان : حرف حق تلخ است. ولی چه می شود کرد.
البرز عزیز!
من با اینکه نه یک کرد بلکه آذربایجانی هستم، به سئوال شما جواب می دهم.
عزیز!
همانطوریکه شما زندانیان آذربایجانی، کرد، عرب، تورکمن و بلوچ را از خودتان نمی دانید (اگر می دانستید، در بیانیه هایتان اسم دهها زندانی وابسته به این ملتها را می آوردید) آنها هم دیگر شما را از خودشان نمی دانند. مبارزه علیه ستم ملی برای روشنفکران وابسته به ملیت فارس و روشنفکران مرکزگرا (صرف نظر از ملیتشان) در بهترین حالت امریست مزاحم ( و گرنه خیانت و به خطر انداختن تمامیت ارضی کشور نیز می تواند محسوب بشود). این گونه روشنفکران از ترس فعالین ملی وابسته به ملیتهای بالا ( نه ترس از افراطیون حاکم)، دور امامزاده ی حسن روحانی حلقه زده اند و مثل آقای فانی یزدی ( در مقاله و افاضات اخیرشان) از ما انتظار توبه و اقرار به گناهانمان!! را دارند.
البرز عزیز! به هر حال با شیرینی گفتن تنها دهان شیرین نمی شود. می ترسم که برای اینگونه همدلیها کمی دیر شده باشد. البته از آذربایجانیهائی که از امامزاده ی سیستم فدرال هنوز امیدشان قطع نشده، چند تائی را می توان پیدا کرد. اما چنین کسانی در میان ملیتهای کرد و بلوچ - و به مقدار زیادی ملیت عرب- کم کم کمیاب می شوند. حرف حق تلخ است. ولی چه می شود کرد.
۵٨۲۶۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱٣۹۲
|