اعدام جوانان کرد، ردی بر رویکردهای نوین جمهوری اسلامی ایران - ایوب شهابی راد



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۴ آبان ۱٣۹۲ -  ۵ نوامبر ۲۰۱٣


هرچند اعدامهای اخیر جوانان و فعالین سیاسی کرد در زندانهای جمهوری اسلامی، از نوع وحشیانهترین رفتارهای ممکن از طرف یک سیستم سیاسی دیکتاتور و تمامیت خواه میباشد، اما اگر برآوردی میان جنایتهای رژیم در طول بیش از سه دهه سلطه آن بر ایران داشته باشیم - هرچند این روند سرکوب و کشتار تاکنون نیز ادامه دارد –می¬توان گفت که آشنایی جامعه کردستان ایران با قتل و عام و سرکوب آنهم در حجمی وسیع به همان اوایل زمامداری این رژیم بر میگردد. یعنی دیرزمانی است که ذهنیت ملت کرد با مفاهیمی همچون هجوم وحشیانه به خاک کردستان، قتل و عامهای گسترده مردم بیگناه، فرمان جهاد و مشروع دانستن ریختن خون مبارزین کرد آشنا گشته و در کارنامه رژیم جمهوری اسلامی به ثبت رسیدهاند.
بیگمان سرکوب و رفتارهای دیکتاتورمنشانه بخشی جداناپذیر از ماهیت سیستمهای سیاسی ستمکار هستند، اما ادامه بیش از سه دهه روند سرکوب و کشتار مردم کردستان از طرف رژیم آخوندی با شدت و حدت بیشتر، آیا با همان نیات و اهداف اولیه رژیم جهت تحکیم سلطه خویش بر تمام ایران صورت میگیرند؟ یا نشانی بارز از عدم این تحکیم و ضعف محرز رژیم در زمینه ادامه و تثبیت سلطه خویش پس از سه دهه میباشد؟ یا شاید وقت آن رسیده که مردم ایران و بخصوص جنبش سراسری ایران و کردستان بایستی به پرسشی اساسی تر در ارتباط با ادامه سیاستهای ضد انسانی و تندروانه این رژیم مبنی بر اینکه آیا ادامه این نوع رفتار و سیاستهای خشونت آمیز، دلیل محکمی بر رد و عدم قبول هر نوع رویکرد تاملی و مبارزات مدنی مردم ایران، از طرف این رژیم نیستند، پاسخ دهند.
بیگمان جدا از اختلافات و واگرایهای جنبش سراسری ایران و کردستان، یکی از آسیب¬های جدی این جنبش در زمینه مبارزات آن بر ضد رژیم، تاکنون عدم شناخت لازم این نظام و نبود نگرش و سیاست اگر نگوییم واحد حداقل هماهنگ و منسجم بوده است. جمهوری اسلامی ایران ورای تمامی مشکلات داخلی و خارجی و معضلات و ضعفهای مختفلی که داشته و دارد، اما همیشه توانسته احزاب و فعالین سیاسی و مدنی را در برابر امر واقع و شرایط نوینی که خود مولد آن بوده است قرار دهد. اگرچه در ارتباط با در پیش گرفتن این نوع سیاستهای نرمشی – موقتی از طرف رژیم (نمونه بارز این نوع چرخشهای نسبی رژیم کابینههای محمد خاتمی و حسن روحانی)، تعابیر و دیدگاههای مختلف و حتی متضادی مبنی بر اینکه چنین رویکردهایی محصول افزایش نارضایتی¬های داخلی و خارجی و به طبع آن رشد آگاهی و مطالبات مردم ایران است، یان اینکه تاثیر و نفوذ احزاب سیاسی و پیگیری و تداوم مبارزات آزادیخواهانه آنها عامل بوجود آمدن چنین فضاهایی هست، یا به تعبیری دگر محصول عمیق تر شدن شکاف لایههای درون حاکمیت و سربرآوردن طیفی تازه که خواهان بازشدن فضای سیاسی – اجتماعی ایران در چارچوب ایدئولوژی و قوانین همین نظام فعلی هستند، وجود دارند.
تاریخ سلطه این رژیم پر است از انواع و اشکال پوست اندازی و رنگ عوض کردنها، حال چه از سر اجبار و چ از روی تاکتیک و هدفمندانه. هرچند اتخاذ این نوع سیاستها در بعضی مواقع و مقاطع هزینه و عقب نشینیهایی برای خود رژیم در بر داشته، اما همیشه به دو هدف اصلی مدنظر خود رسیده است. یکی، خلق شرایط و فضایی نوین هم جهت کسب انرژی مجدد و هم در جهت مشغول نمودن افکار عمومی داخلی و خارجی و ایجاد پیچیدگیهای بیشتر در درون خود. دوم، مواجه نمودن احزاب و فعالین سیاسی ایران با پدیدههایی نو و در همان حال عدم واکنش درست و تحلیل منطقی و دقیق جریانات سیاسی از شرایط بوجود آمده. بیگمان این نوع سردرگمی¬های اکثر جریانات سیاسی و حتی مدنی داخل کشور و متعاقب آن اختلافات و واگرایی روزافزون آنها، هم وقت و انرژی فراوانی را از پیکره جنبش سراسری زدوده است و هم امکان مانورهای بیشتری را از طرف رژیم فراهم آورده است. تا حدی که بیشتر این جریانات و سازمانهای سیاسی داخل و خارج، در دو گزینه پناه بردن به دامان این رژیم (البته بیشتر با گرایش شوونیستی و حفظ چارچوب ارضی ایران) و دیگری منتظر معجزه ماندن و همکاری نیروهای خارجی استحاله شده و تحلیل و یافتهاند.
حال با روی کار آمدن کابینه جدید حسن روحانی (با گرایشهای میانهروانه)، اگر نگوییم تاریخ دوباره تکرار میشود، اما حداقل دارد در همان فرم و شکلهای دوران (دوم خرداد) خود را تکرار و بازتولید میکند. در مفهوم و متدهای تسامحی، میانهروانه و اصلاح¬طلبانه،واژهی (حذف) هیچ جایگاهی ندارد. اما باوجود تمامی شعارها و ادعاهای عالی رتبهترین مقامات رژیم و خود حسن روحانی مبنی بر نگاهی نو به جهان و اتخاذ دیدگاههای متعادل و متمدنانه در تامل با داخل و خارج، مردم ایران و بخصوص جامعه کردستان بطور روزانه و مداوم شاهد ادامه همان سیاستهای سرکوبگرانه پیشین در فرم زندان، شکنجه و اعدام فرزندان خود هستند. اگر با انواع متدهای مختلف تحلیلی، آماری و واقع نگری متقاعد به ایجاد و شکل گیری شرایط و فضایی جدیدی در ایران و ضرورت واکنش و تاملی نوین در راستای استفاده از فرصت بوجود آمده باشیم، در اینجاست که مفهوم (حذف) و اعدام روزانه فرزندان کرد در زندانهای رژیم، خط بطلانی است بر تمامی شعارهای دولت جدید و ضرورت اعتقاد به شکل¬گیری نگاهی تازه به حکومتمداری از طرف رژیم جمهوری اسلامی.
بیگمان هیچ نوع سرکوب و خشونتی تابحال نتوانسته مانع روند رو به رشد جوامع گردد و در همان حال هر نوع همگرایی و همکاری جریانات و سازمانهای داخل و خارج کشور در راستای پیگیری مبارزاتی جدی و منسجم، این سیستم دیکتاتور را بیش از پیش به عقب می¬راند و یا از صحنه سیاسی ایران خارج میکند. باشد که خون جوانان بی گناه اعدام شده کرد، مهر تایید دیگری باشد بر ماهیت تغییر ناپذیر و ضد انسانی این رژیم.

ایوب شهابی راد
rad.ayub@yahoo.com