مذاکرات پشت پرده جمهوری اسلامی
و «حق مسلم» ملت ایران


رضا پرچی زاده


• این همانا نتیجه مذاکرات پشت پرده است که جمهوری اسلامی مدام بر آن اصرار می ورزد. دلیل این اصرار در درجه اول در تاریکی نگاه داشتن مردم ایران نسبت به سرافکندگی شدید جمهوری اسلامی درباره «حق مسلم» هسته ایِ «ملت ایران» و در درجه دوم علنی نکردن مواضع «سازشکارانهِ» حال حاضر جمهوری اسلامی در پیش چشم «امت حزب الله» است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۲ آبان ۱٣۹۲ -  ۱٣ نوامبر ۲۰۱٣


علی رغم خوشبینی های اولیه نسبت به مذاکرات ژنو و ۵+۱ بین جمهوری اسلامی و غرب بر سر پروژه اتمی این رژیم، و در حالی که پس از مدتها و شاید برای اولین بار در طول تاریخِ این مذاکرات، مقامات عالیرتبه کشورهای مختلف جهان (در حد وزیر خارجه) برای بررسی پرونده اتمی جمهوری اسلامی در ژنو گرد هم آمده بودند، مذاکره در دقیقه نود به هم خورد، و در نتیجه روند مذاکرات تا به اینجای کار به بن بست رسیده است.
در این میان، در جایی که هر دو طرف یکدیگر را متهم می کنند و تقصیرِ عدم توافق را بر گردن همدیگر می اندازند، به نظر می رسد که این بار غرب بوده که مذاکرات را ناکام گذاشته است؛ چرا که جمهوری اسلامی مشخصا بسیار کوتاه آمده بود و به اصطلاح «نرمش قهرمانانه» کرده بود؛ اما ظاهرا طرفِ غربی تقاضاهای بیشتری داشته که هیات مذاکره کننده جمهوری اسلامی – که در حقیقت تنها «مجری» خواست رهبری است و از خود اختیاری ندارد – توان موافقت با آن را در خود ندیده است. با توجه به شواهد، این احتمال وجود دارد که تعلیق کامل غنی سازی یا به زیر پنج درصد رساندن آن و تعطیلی نیروگاه آب سنگین اراک در عین نگاه داشتن عمده تحریمها بر ضد جمهوری اسلامی در جای خود از پیشنهادات طرف غربی بوده باشد. چنانکه پیش بینی می شد، اسرائیل و عربستان هم با توجه به منافع ملی شان در این باره - از طریق اهرم فرانسه – بسیار تلاش کردند. اما حالا انگشت اتهام به سوی جمهوری اسلامی دراز شده است.
این همانا نتیجه مذاکرات پشت پرده است که جمهوری اسلامی مدام بر آن اصرار می ورزد. دلیل این اصرار در درجه اول در تاریکی نگاه داشتن مردم ایران نسبت به سرافکندگی شدید جمهوری اسلامی درباره «حق مسلم» هسته ایِ «ملت ایران» (بخوانید جمهوری اسلامی) و تحمیل هزینه های فراوان بر ایران و ایرانیان از قِبَلِ آن است؛ و در درجه دوم علنی نکردن مواضع «سازشکارانهِ» حال حاضر جمهوری اسلامی در پیش چشم آن قسمت از «امت حزب الله» است که حاکمیت به دلایل «مصلحتی» ترجیح می دهد آنها را در جریان جزئیات مذاکرات قرار ندهد، مبادا که شر به پا کنند. نتیجه این می شود که ضرر مذاکرات ابتدا متوجه خود جمهوری اسلامی و سپس مردم ایران می شود؛ چرا که طرف غربی در این شرایط می تواند هر ادعایی بکند و جمهوری اسلامی را – با توجه به سابقه خرابش در مذاکرات و دروغگویی هایش – مقصر بداند، و همه دنیا – یا قسمت قابل توجهی از آن – هم باور کنند.
با این وجود، فعلا جمهوری اسلامی مجبور است خفت را تحمل کند و دم برنیاورد؛ چنانکه حسن روحانی هم اخیرا اظهار کرد که حتی با توجه به موانع سر راه مذاکره، جمهوری اسلامی به مذاکرات ادامه خواهد داد تا دنیا بداند که «لجبازی» نمی کنیم. با این وجود، اگر این روند ادامه یابد، این احتمال وجود دارد که تندروهای داخل ایران – کیهانی ها، احمدی نژادی ها، سپاهی ها و ... – بالاخره فائق بیایند و کلا مذاکرات را تعطیل کنند، که برای غرب – که از این مذاکرات در درجه اول به دنبال گرفتن «امتیاز» است – چندان مفید نخواهد بود. قدر مسلم این است که فعلا ریش و قیچی به دست غرب افتاده، و هر طور که بخواهد جمهوری اسلامی را بازی می دهد. پس از سی و خورده ای سال خصومت با غرب، فحش دادنها، پرچم آتش زدنها، سفارت گرفتنها، رفتارهای تروریستی و بسیاری اعمال و حرکات نادرست دیگر، اکنون جمهوری اسلامی مجبور است قسمتی از توهین هایی را که به دیگران کرده و ضررهایی که به آنها زده را خود تحمل و تجربه کند. می گویند چیزی که عوض دارد، گله ندارد!
اما هیچکدام این حرکات و بازی ها در نهایت نفعی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران نخواهد داشت. حتی اگر جمهوری اسلامی با غرب بر سر مساله اتمی به توافق برسد، سود اصلی این توافق متوجه خود حکومت خواهد شد، که فشار را بر روی خود کم کرده، تحریمهای عمدتا بر ضد عناصر حکومتی را برداشته، ماشین سرکوب را کماکان هدایت و تقویت کرده، و عمر خود را افزایش داده است؛ و تنها آب باریکه ای «اقتصادی» – آن هم از نوع «اقتصاد مقاومتی» که از اول انقلاب تا به حال شیوه مالوف جمهوری اسلامی بوده – نصیب مردم می شود؛ که با توجه به سیاستهای پیش بینی ناپذیر جمهوری اسلامی و بحران سازی های مداومش، در نهایت امیدی به تداوم آن هم نخواهد بود. به قول معروف، اینها همه برای مردم ایران حکم خربزه را دارد که «آب» است، و «نان» نمی شود. کمااینکه می بینیم تا به امروز هم اعدامهای فراوان، نقض آزادی بیان و مطبوعات، توهین به شهروندان در قالب امر به معروف و نهی از منکر، رانتخواری ها و باجگیری ها، انواع و اقسام بی عدالتی های اقتصادی، و بسیاری مسائل دیگر که برخی امید داشتند با روی کار آمدن حسن روحانی رفع و رجوع شود، نه تنها به قوت خود باقی است که حتی شدت یافته است. جمهوری اسلامی وقاحت را به حدی رسانده که اخیرا جواد ظریف در مصاحبه ای با لوموند اظهار کرده که «هیچکس در ایران به دلایل سیاسی اعدام نشده است». بنابراین، می بینیم که این «ذات» رژیم جمهوری اسلامی است که خراب است، و با عوض کردن «عرضِ» آن چیزی درست نمی شود.
برای ایجاد تغییر به جهت بهبود وضع کشور، و برای دستیابی به مهمِ رفع ظلم و ستم و تبعیض از ایران و برقراری عدالت و رفاه برای همه ایرانیان، باید چشم از دست رژیم استبدادی و ضدانسانی جمهوری اسلامی و عناصر و مهره های مختلف آن و به همچنین «غرب» و «شرق» برداشت و دست به روی زانوی خود گذاشت؛ که تا دست روی زانوی خود نگذاریم و خود را در اموری که می گذرد کاملا «بی اختیار» و «نامسئول» فرض کنیم – چنانکه بسیاری قدرتمداران می خواهند که چنین باشد؛ و چنانکه این روزها برخی از روی دنائت، کاهلی، یا منفعت طلبی، «به صرفه» می بینند که چنین باشد – و بدین ترتیب چشم بر روی بی عدالتی هایی که تصور می کنیم ما را هدف قرار نگرفته ببندیم و در میان «خاک و دود» شُکر گوییم که «دکان ما را گزندی نبود»؛ کلاه همه مان پس معرکه است، و آب هم از آب تکان نمی خورد.